کرامت نفس
خداوند کریم به آدمى مىفرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
اُنْظُرْ إِلى نَفْسِکَ وَ إِلى جَمیعِ خَلْقی فَإِنْ وَجَدْتَ أَحَداً أَعَزَّ إلَیْکَ مِنْ نَفْسِکَ فَاصْرِفْ کَرامَتَکَ إِلَیْهِ وَ إِلاّ فَأَکْرِمْ نَفْسَکَ بِالتَّوْبَةِ وَ الْعَمَلِ الصّالِحِ إنْ کانَتْ عَلَیْکَ عَزیزَةً.
اى فرزند آدم!
به خویشتن و ـ نیزـ به همه آفریدگان من بنگر. پس آنگاه اگر کسى را نزد خویش عزیزتر از خود یافتى، اکرام و احترامت را نثار او کن، وگرنه [اگر خویشتن را عزیزترین آفریدگان دانستى و سعادت خود را بیش از همه خواستى] پس جان خویش را، اگر نزدت عزیز است، با توبه و کردار شایسته، گرامى بدار [و این گوهر گرانسنگ را به ناپاکیها میالاى].
کدامین موهبت مىتواند همسنگ «کرامت نفس» باشد؟!
چه نعمتى را مىتوان نشان داد که توان برابرى با «عزّت نفس» را دارا باشد؟!
کدام صفت از اوصاف ستوده انسان به پایه «غناى نفس» مىرسد؟!
رداى «کرامت»، پُربهاترین خلعتى است که خداوند کریم بر قامت «آدم» پوشاند و آنگاه به فرشتگان، فرمان داد تا بر او سجده کنند و آن هنگام، سرود «لَقَدْ کَرَّمْنا بَنیآدَم» را در شأن وى سرود و سپس بر خویش، در آفرینش او، آفرین گفت: «فَتَبارَکَ اللهُ أحْسَنُ الْخالِقینَ»
آرى! گوهر گرانسنگِ «کرامت نفس»، ارزشمندترین ودیعه الـهى به آدمى است و نگاهبانى آن و نیالودنش به پستیها، وظیفهاى است گران.
آن که قدر خویشتن را بداند و منزلت خود را بشناسد، خود را ارزان و رایگان نمىفروشد.
مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ، هانَتْ عَلَیْهِ شَهَواتُهُ:
آن که خویشتنِ خویش نزدش بزرگوار شد، شهوتهایش نزدش کوچک و حقیر مىشوند.
قدسیان را نرسد تا که به ما فخر کنند
قصّه عَلَّمَ الأسما به زبان است هنوز