وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

خلاقیت و تربیت

جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۵ ب.ظ

 

» نویسنده: سعیده اسماعیل پور


خلاقیت یک نیروی ذاتی است که در همۀ افراد وجود دارد اما نیازمند پرورش و تقویت است تا به شکوفایی برسد. انسان با روحیۀ خلاق به دنیا می آید و این بزرگسالان هستند که نقش مهمی در شکوفایی و یا نابودی خلاقیت او ایفا می کنند....


انسان ها از نظر دارا بودن استعداد، یکسان نیستند، بلکه استعدادهای گوناگونی در وجود افراد مختلف نهفته است که شناسایی آن ها برای تربیت مطلوب ضرورت دارد.
به فرموده امام صادق (ع): (( الناس معادِنُ کَمعادِنِ الذهَبِ و الفِضَة))1
(( مردم معدنهایی همانند معادن طلا و نقره اند)).
در بعضی موارد هم کسانی هستند که از هوش و خلاقیت بالایی برخوردارند، اما به دلیل بی توجهی پدران ومادران و حتی معلمان این استعدادها پرورش نیافته اند و شخصی که می توانست در آینده به عنوان یک نیروی خلاق و مفید در هر جای جامعه ایفای نقش کند اکنون کاملأ بی فایده و خنثی بار آمده است.


نمونه ای عالی در شکوفایی استعدادها
امیر مؤ منان علی (ع) برای خرید، به بازار رفته بود. یکی از یاران او نیز ایشان را همراهی می کرد و کیسه پول در دست او بود. به بازار برده فروشان رسیدند. یک برده فروش چند برده را آورده، در معرض فروش قرار داده بود. حضرت، به چهرۀ یکایک برده ها نظر انداخت.         

نگاه امام، روی چهرۀ یکی از آنان متوقف شد. مردی بود با چهره ای گندمگون از نژاد (( کٌرد ها))، امام با نگاهی دقیق وعمیق، آن بردۀ کٌرد را بررسی کرد. در چهره و وجود او، آثاری را مشاهده کرد که بر دیگران، حتی شخص برده فروش و خود آن برده نیز، ناشناخته بود.
آنگاه رو به برده فروش کرد و فرمود: (( این مرد را چند می فروشی؟))
برده فروش گفت: (( پنجاه دینار))
امام به یار همراه خود فرمود: (( پنجاه دینار به او بده تا این مرد را تحویل بگیریم)).
برده فروش که حضرت را نمی شناخت وفکر کرده بود اگر قیمت را پنجاه دینار بگوید، مشتری، چانه میزند و می گوید سی و پنج دینار و بالأخره معامله با چهل دینار انجام می گیرد، اکنون که دید مشتری به پنجاه دینار راضی شد و چانه نزد، خیال کرد او از قیمت بازار بی اطلاع است. از این رو طمع کرد و گفت:(( نه، پنجاه دینار نمی دهم. این بردۀ خوبی است و چنین و چنان است و قیمتش صد دینار است)).
امام به همراه خود فرمود: (( صد دینار بده و این مرد را بگیر)). فروشنده که این سخاوت مشتری را دید، طمعش بیشتر به جوش آمد و قیمت را بالا برد وگفت:(( صد و پنجاه دینار)).
امام باز هم به آن همراه خود فرمود:(( صد و پنجاه دینار را بده و این مرد را بگیر)).
طمع فروشنده باز هم برانگیخته شد و قیمت را پنجاه دینار دیگر بالا برد. وباز هم دید مشتری راضی شد.
و به این شکل قیمت را بالا و بالا تر برد تا به چهار صد دینار رسید. باز هم مشتری قبول کرد. اما دیگر قیمت را بالا نبرد. چون ترسید مشتری منصرف شود و معامله به هم بخورد. چهارصد دینار را گرفت و برده را تحویل داد.
امام دست آن مرد (( کٌرد)) را گرفت و به طرف خانه روانه شد. آن یار همراه حضرت که از این عمل امام تعجب کرده بود، اما میدانست که کارهای ایشان از روی حکمت ومصلحت است، خواست حکمت این کار را بداند به امام گفت:(( ای امیر المؤمنین، چرا این همه پول را برای یک برده دادید؟ ما با این پول می توانستیم هفت، هشت تا برده بخریم)).
امام نگاه پر معنایی به او کرد و فرمود:(( تو نمی دانی این مرد، چه انسان ارزنده ای است و در درون او چه استعداد های عظیمی نهفته است. فقط ظاهر او را می بینی که مانند سایر برده هاست. اما من می خواهم از او انسانی عالیقدر بسازم، انسانی کم نظیر.))
آری، او (( میثم)) بود. میثم تمار.


باغبانان نهال ها
خلاق کسی است که اندیشه و ذهنش آثاری تازه و نو به نو تولید می کند که به سود جامعۀ بشری است. معمولأ پدران و مادران خواهان آن اند که فرزندانی مبتکر و نوآور داشته باشند. بسیاری از والدین با این پرسش درگیرند که چگونه تشخیص دهند که کودکشان خلاق است یا نه؟ واگر هست برای رشد استعدادهای کودکانشان چه کارها یی باید انجام دهند؟ آیا در خانه و توسط والدین هم می شود این توانایی ها را افزایش داد یا پرورش این حواس فقط مختص به مهد یا مدرسه وتوسط مربیان و معلمان است؟
در پاسخ به این این سؤال باید گفت که کودکان و نوجوانان اوقات زیادی را در خانه نزد خانواده می گذرانند. والدین بیش از هر کس دیگر با اخلاق و روحیات و استعداد های کودکانشان آشنا هستند و بهتر از همه می توانند آن ها را در این امر یاری کنند. کودکان نیز بیشترین تأثیر را از خانوادۀ خود پذیرا هستند. و نیز اوج زمان شناخت و رشد کودکان تا سنین 6-7 سالگی است و اگر کودکان را با شیوه های کار خلاق آشنا نکنیم، نمی توانیم از آن ها انتظار داشته باشیم که در آینده افرادی نو آور و مبتکر باشند.
اغلب اوقات اگر کمی وقت وحوصله کنیم متوجه وجود خلاقیت در بچه ها می شویم. بهترین زمان برای اطلاع از خلاقیت کودکان تماشای آن ها به هنگام بازی است. خلاقیت عامل مهم بازی است. کودک را در حالی که آزادانه و فارغ البال با مواد و اسباب بازیهایش سرگرم بازی است تماشا کنید. کودکان خلاق اغلب برای هر یک از وسایل بازی خود موارد استفاده متفاوتی پیدا می گنند. و قبل از این که از وسیله ای به سراغ وسیلۀ دیگر بروند از آن به عنوان مختلف استفاده می کنند.
کودک خلاق اغلب از منابع خود به انواع و اشکال مختلف و گاه حیرت انگیز استفاده می کند. ممکن است یک جعبۀ خالی برای کودک خلاق ارزشی به مراتب بیش از بهترین و پیچیده ترین اسباب بازیها داشته باشد. کودکان خلاق می توانند با توجه به موقعیت و مکان خاص بازی را تغییر دهند، بازیهای جدید ابداع کنند، مقررات خاصی وضع کنند، رهبری بازی را در دست گرفته و با سازمان بندی منسجم چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی بازی کنند. بازی این گونه افراد از تنوع و گوناگونی آکنده بوده و می توانند با توجه به علایق خود و بازی کنان هدف های بازی را اعمال کنند. در مقابل کودکانی که از خلاقیت بی بهره بوده و یا خلاقیت کمی دارند در بازیها نقش پیرو را به عهده گرفته، خود را ملزم به رعایت کامل مقررات بازی می دانند، تخطی از قوانین را جایز نشمرده و بازی را بیشتر به عنوان وظیفه و کار تلقی می کنند تا وسیله ای برای رشد، بنابر این سهم آن ها از لذت بازی کمتر از کودکان خلاق است. 


نشانه های یک کودک خلاق
1- جان دار پنداری: علاقه به نسبت دادن هشیاری به اشیأ و موجودات غیر جاندار.
2- دوستان خیالی: دوست خیالی چیزی است همچون شخص، حیوان یا هر چیز دیگری که کودک در عالم خیالش می آفریند تا نقش دوست را برایش ایفا کند. معمولا ًکودکانی که همبازی ندارند، همبازی خیالی برای خودشان خلق می کنند.
3- شوخی سازی: شوخی ها انواع ساده و پیچیده دارند که خلاقیت عمدتاً در شوخی های پیچیده به چشم می خورد.
4- داستان گویی: کودکان خلاق در انتخاب و بیان داستان موفقیت بیشتری دارند و بهترو بیشتر می توانند توجه شنوندگان خود را جلب کنند.
5- اغلب با آب و تاب حرف می زند. ذکر جزئیات یک ماجرا و به تفضیل سخن گفتن می تواند نشانه قدرت خیال و تصور زیاد باشد.
6- عادت به وارسی منابع مختلف دارند.
7- در گفتار خود جسارت زیادی دارند.
8- سؤالات عجیبی مطرح می کنند.
9- با دقت به اشیا و پیرامون خود می نگرند.
البته گزینه های زیادی در این باره وجود دارد که ما مواردی را که بیشتر عمومیت دارند، بیان کردیم.
اکنون به نکات زیر جهت تسریع در رشد خلاقیت وتربیت درست کودکان توجه نمایید:
- روش های پرورش کودک: روش آزادمنشانه و آسان گیر در پرورش کودکان، خلاقیت را تسریع می کند، در حالی که سختگیری از آن جلوگیری می کند.
- ترغیب وتشویق: کودکان برای خلاقیت و خلاق بار آمدن به تشویق و ترغیب نیاز دارند و انتقاد و سرزنش، مانع خلاقیت آن ها می شود.
- مواد: بدیهی است که وجود مواد گوناگونی، مانند کاغذ، خمیر و ... برای تحریک خلاقیت در کودکان ضرورت دارد.
- پرورش حس کنجکاوی: در این امر هیچ چیز مانند پاسخ های مناسب به پرسشهای او مؤثر نیست.
- دیدار از مکان های جدید: همراه با کودکان به نمایشگاه ها و موزه های مختلف و طبیعت زیبا بروید و اجازه دهید او از نزدیک مکان های گوناگون را شناسایی کند.
- به اتاق او کاغذهای بزرگ وسفید بچسبانید وبه او بگویید هر طور که دوست دارد روی آن ها نقاشی و طراحی کند.
- در مورد کاربردهای یک وسیله خاص از کودک سؤال کنید و از او بپرسید به نظر تو این وسیله چه کاربرد های دیگری می تواند داشته باشد؟ به این طریق شما ذهن کودک را مستعد می -کنید.
- کودک را همیشه از یک مسیر خاص به خانه نبرید. زمانی که با او به بیرون می روید هنگام بازگشت به خانه به او توضیح دهید که می خواهید از یک راه جدید به خانه بروید. او از این طریق در می یابد برای رسیدن به یک هدف، راه های مختلفی وجود دارد.
- برای کودکان همیشه یک مارک خاص آدامس، بستنی یا چیز های مورد علاقه را نخرید. کودکان را تشویق کنید که در خرید خوراکی و پوشاک، مدل های مختلفی را امتحان کنند.
- والدین ومربیان نه تنها باید در امور مربوط به کودک بلکه دربارۀ امور خانه و مدرسه نیز از او نظر خواهی کنند و عقاید او را مانند عقاید بزرگسالان در حضور خود او به بحث و گفتگو بگذارند.
- کودک خود را تشویق کنید تا گاهی تنها بماند. اگر او پیوسته در احاطۀ دوستان خود باشد، نمی تواند لذت یادگیری را بیاموزد و فرصتی نخواهد داشت تا علائق خلاقانۀ خود را پرورش دهد.
- به عنوان بزرگسال ، خود به انجام کارهای خلاق بپردازید و اجازه دهید کودکان شما شاهد کارهای خلاقتان باشد.
چگونگی از بین رفتن خلاقیت در خانواده
1- تأکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظه کودک.
2- ایجاد رقابت بین کودکان.
3- تأکید افراطی بر جنسیت کودک.
4- قرار دادن قوانین خشک و دست و پا گیر.
5- عدم آشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت.
6- بیهوده شمردن تخیلات کودکان.
7- عدم وجود حس شوخ طبعی در محیط منزل.
8- انتقاد مکرر از رفتار های کودک.

با تحریک کودکان به دیدن، شنیدن، لمس کردن، کشف کردن و آزمایش کردن می توان خلاقیت را در کودکان افزایش داد. اگر پدر ومادر با حوصله ای هستید وبا کمال اشتیاق به صحبت و سؤالات او گوش فرا می دهید بدانید که نتیجه رفتار خویش را در رشد خلاقیت کودکتان مشاهده خواهید کرد. اگر او در مورد مسأله ای نظر می دهد به او توجه کنید. به هو اجازه دهید تصمیم های غیر معقول بگیرد و تا جایی که ضرری متوجه شما یا خودش نمی شود این ایده های غیر معقول را به اجرا گذارد. مثلاً اگ در وسط تابستان تصمیم گرفت برای بیرون رفتن کاپشن بپوشد مانع او نشوید. وقتی به او اجازه می دهید تصمیمات خود را اجرا کند از یک سو احساس می کند افکار او نیز ارزشمند است واز سوی دیگر به نتایج تصمیمات خود نیز پی می برد.


شکست؛ زمینه پیروزی
اصرار نداشته باشیم به این که جلوی شکست او را بگیریم.این کار موجب از بین رفتن ابتکار و تدبیر او می شود. و در واقع او از شکست نخوردن آسیب بیشتری می بیند تا از شکست خوردن. بچه ها از راه سعی و خطا می آموزند آن ها باید برای انجام هر کار سعی کنند، شکست بخورند و سپس راه دیگری را انتخاب کنند. ممانعت فرزند از انجام یک کار از ترس شکست خوردن او ، بزرگترین مانع رشد خلاقیت در دوران طفولیت است. یکی از خصوصیات افراد فوق العاده توانایی مقابه با شکست است. چرا که آن ها کاری بسیار بزرگ ومشکلی را آغاز می کنند که ممکن است نیمه کاره بماند یا با شکست مواجه شود.

طرح سؤالات واگرا
در مواقع فراغت مثلاً وقتی در اتوموبیل نشسته اید یا وقتی در مطب دکتر درانتظار نوبت هستیم با طرح سؤالات واگرا، خلاقیت او را تحریک کنیم. مثلاً از او بپرسید: فکر می کنی از چوب بستنی چه استفاده هایی می توان کرد؟
گاهی اوقات خودتان نیز مثال هایی غیر معمول بزنید. مثلاً بگویید می شود با آن چای را هم زد... از او نیز بخواهید موارد دیگری را ذکر کند.
آشغال ها را دور نریزید
یک کودک خلاق می تواند از هر چیزی که به نظر شما آشغال و به درد نخور است چیزهای جالبی درست کند. پس کاغذ، چوب، قوطی های خالی پودر و شامپو ، چوب بستنی و ... را دور نریزید. و البته خیلی هم نگران تمیزی اتاق او نباشید. یادتان باشد تا کنون کسی به دلیل نظیف بودن بیش از حد جایزه نوبل نگرفته است.
اصرار نکنید کودکتان در چارچوب معینی کار کند. اگر در نقاشی خرس اش را آبی رنگ کرد و آسمان را سبز، به او انتقاد نکنید. یکی از نشانه های افراد خلاق این است که به گونه ای متفاوت فکر می کنند و راه های متفاوت انتخاب می کنند. فراموش نکنید که افراد خلاق همیشه سعی دارند راه های عوضی را امتحان کنند. اگر همیشه راه درست بروی، هرگز خلاق نخواهی بود. چون راه صحیح یعنی راه کشف شده توسط دیگران.
بدون شک خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل وظهور خلاقیت کودک دارد. اگر خانواده فرصت های لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آن ها را تنبیه نکند، زمینه را برای رشد خلاقیت، فراهم می کند. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت ذهن است.
فرزندان خلاق در خانه به آرامش روانی، اطمینان خاطر و اعتماد به نفس قوی نیاز دارند. والدین کودکان خلاق در رفتار خود هماهنگی بیشتری نشان می دهند. کودکان خود را آن گونه که هستند قبول دارند و آن ها را به کنجکاوی دربارۀ اشیاء و امور تشویق می کنند. لذا شایسته است والدین تا آن جا که امکان دارد کودکان خود را مستقل بار آورند و در ایجاد اعتماد به نفس، آنان را یاری کنند ودستاوردهای آن ها را با آغوش باز بپذیرند و هنگام شکست، به جای سرزنش، راهنما و راهگشای مشکلات کودکان خود باشند تا کودکان بتوانند ضمن احساس ارزشمندی در انجام کارها راه حل ها و عقاید غیر معمول و دور از ذهن را نیز بیازمایند چرا که چنین کارهایی پایه و مایه اصلی خلاقیت است.     


پی نوشت:
1- بحار الانوار،ج 58،ص 65.
منابع:
1- دکتر سیلویا بی. ریم،کلیدهای پرورش کودک تیزهوش. انتشارات صابرین، چاپ چهارم 1390.
2- علی اکبر مظاهری، هشدارهای تربیتی. انتشارات هجرت، چاپ دهم 1378.
3- سایت روانشناسی سلامت.

نظرات  (۱۰)

از پاسخ جامع خانم نویسنده متشششششکرم :-)
  • اسماعیل پور
  • در پاسخ به سوال سانیا باید گفت که:
    همه والدین گاهی با این مشکل مواجه می شوند که چطور باید به بعضی از سوالاتی که فرزندشان می پرسند پاسخ دهند. مثل سوالاتی که مطرح کردید.
    ما به عنوان پدر یا مادر کودکانی که در سن رشد هستند باید یاد بگیریم که راحت با فرزندانمان حرف بزنیم.طوری که هم برای خودمان و هم برای فرزندانمان راحت باشد. پاسخی که به فرزندمان می دهیم باید واقعی و صحیح باشد. البته باید به تناسب سن وسال او مطرح گردد. ما باید به سوالات فرزندانمان احترام بگذاریم و به کودکمان بفهمانیم که سوال خیلی خوب و به جایی پرسیده است. در پاسخ به سوال ها باید توجه داشته باشیم که در سنی که فرزندمان قرار دارد نیاز دارند چه مسایلی بیاموزند.
    متآسفانه بسیاری از والدین پاسخ به سوالاتی از قبیل مسایل جنسی دست و پای خود را گم می کنند و با تشویش و نگرانی به این می اندیشند که آیا فرزند کوچک آن ها دچار انحراف خطرناکی شده است؟ و بعضی والدین هم این گونه پرسش ها را مسکوت می گذارند.
    ولی ما میتوانیم به طور سنجیده و متناسب با سن کودک به سوالاتشان پاسخ دهیم.


    در پاسخ به سوال دوم باید عرض کنم که :
    خلاقیت عبارت است از: توانایی دیدن چیزها به شیوه جدی، شکستن مرزها، فرا تر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیزهای نامربوط و تبدیل آن ها به شکل های جدید، توانایی ابداع بازی های جدید و تغییر در بازی ها.
    با سلام و ادب
    از خانم اسماعیل پور ممنونم که در رابطه با کودکان می نویسند.
     در حین خوندن  این مقاله به رفتارهای اطرافیان و از جمله خودم با کودکان توجه می کردم، سوالاتی برام پیش اومد که اگر پاسخ بدید ممنون میشم:
    1. به برخی پرسش های کودکان که از مسائل خاصی می پرسند چگونه باید پاسخ  داد؟ مثل سوال درباره خدا، درباره دنیا و حتی گاهی سوالاتی که در رابطه با جنسیت خود می پرسند... و اینکه آیا لازم است به همه سوالات کودکان (مخصوصا وقتی پی در پی سوال می کنند) پاسخ داد؟

    2. خواهر 7 ساله من خیلی مواقع قوانین بازی را می شکند و در شروع بازی قوانین خاص خودش را برایمان می گذارد،(حتی قوانین ابتدایی فوتبال!!) آیا این می تواند نشانه خودخواهی یک کودک باشد یا خلاقیت؟؟!

    پاسخ:
    نویسنده پاسخ دهند. لطفا.

    با سلامی دوباره،

    خیلی ممنون پاسخ سوال اینجانب را دادید، بسیار نکته ظریفی بود که گاه نترسیدن کودکان ناشی از عدم درک آن ها از خطر است نه شجاعت.

    اما با نگاهی عمیقی که به رفتار پدر و مادر این کودک کردم، دیدم پدر این کودک با فاطمه مانند یک پسر برخورد می کند و خیلی اصرار دارد که او را نازک نارنجی بار نیاورد و مدام به یکی از دوستان دیگرمون که دختری با رفتارهای کاملا دخترانه و حساسی داشت، می گفت با دخترت جدی برخورد کن فکر کن اصلا پسره!

    فکر می کنم رفتار واالدین کودکان بسیار مهم است. پدر فاطمه، فاطمه رو واقعا شجاع بار آورده بود حتی بعد از زمین خوردن یا سوختن دستش مانند سایر بچه ها گریه و زاری نمی کرد با این که درد را طبیعتا احساس می کرد ومسلما بعد از یک بار سوختن و هشدارهای مادر باید در مقابله با آتش احتیاط می کرد اما او دوباره با آثشی که برای غذا روشن شده بود بازی می کرد. من فکر می کنم بعضی بچه ها هم به دلیل ژنتیکی ( که پدر فاطمه نیز مردی جسوریست) و هم به دلیل نوع تربیت شجاع یا غیر شجاع بار می آیند.

    با سپاس فراوان

  • اسماعیل پور
  • سلام. خوشحالم که این مطلب مورد توجه شما قرار گرفته. و ممنون از نظراتی که داده اید. 
    در پاسخ به سوال رشیده باید گفت که ترس واکنشی است طبیعی، لازم، مهم و مفید. در صورتی که به طور کامل کنترل و به طور منطقی تعبیر شود باعث می‌شود که شخص در مواجهه با مشکلات بیشتر احتیاط کند.ترس همواره مضر و مخرب نیست بلکه بعضی ترس ها مفید و لازم است. این گونه ترس ها را باید در کودکان برای اجتناب کردن آنها از خطر به وجود آورد چون نباید کودکان را در مقابل خطر ها بی دفاع گذاشت. همه کودکان در شرایط ترسناک دچار ترس نمی شوند. برخی از کودکان آمادگی بیشتری برای ترسیدن دارند و زودتر از کودکان دیگر دچار هراس می شوند. علت آن که برخی کودکان دست به کار های خطرناکی می زنند شجاعت نیست، بلکه این گونه از کودکان از درک خطر عاجز هستند و نمی دانند چرا دست به چنین کارهایی می زنند. لازم است که به آن ها احتیاط آموخته شود. چون کودکان همیشه در سنی باقی نمی مانند که شما بتوانید از آن ها حمایت کنید. بلکه دیر یا زود وارد جامعه بزرگ تری می شوند و احتمال بروز حوادث خطرناک نیز همواره وجود دارد. بنابراین باید به کودک آموخت که چیزهایی مثل برق، اتومبیل، اشیاء تیز و برنده و افراد ناباب و غیره خطرناک هستند و باید از آن ها دوری کرد. ترس مفید نه تنها از خطرات احتمالی محفوظ می دارد، بلکه برای سلامت جامعه نیز مفید است. چون در بیشتر افراد ترس از قانون است که موجب می‌شود آن ها به اعمال غیر قانونی دست نزنند. 
    از طرفی نیز بچه ای که تحت مراقبت های فوق‌العاده قرار می‌گیرد دیگر اعتماد به نفس و خود باوری ندارد و گستاخی، جرات و شهامت ورود در صحنه های اجتماعی را ندارد. باید به کودک میدان بدهیم تا خودش را تجربه کند. این تجربه ها اگر با مراقبت همراه باشد می شود از آسیب های احتمالی جلوگیری کرد. 
    سلام و ادب
    جهت اطلاع استاد ارجمند!
    http://khabarfarsi.com/ext/10142755

    ممنون مطلب خوب و مفیدی بود اما نظر بنده هم اینست که اگر همین مطلب بدون تغییر مفاهیم کوتاهتر و فشرده تر باشد برای خواننده مفیدتر است.

    بسیار هم ممنونم که درباره کودکان اینچنین  مو شکافانه  و نیاز سنج مطلب مینویسید.

    پاسخ:
    قابل توجه نویسنده.

    سلام

    سپاس از مطلبتان.

    بنده از طرفداران سایت شما هستم. اما این مطلب بسیار طولانی بود و حوصله ام نگرفت همه اش را بخوانم. مختصر و مفید لطفا.

    سپاس.





    پاسخ:
    قابل توجه نویسنده مقاله.

    سلام،

    بسیار آموزنده و جذاب بود.

    در سفری که اخیرا با جمعی از دوستان به مناطق شمالی کشور داشتیم با رفتارهای متفاوتی از کودک سه ساله به نام فاطمه مواجه شدم که برایم جالب و عجیب بود این کودک بسیار جسور و خلاق بود و متفاوت از هم سن وسالانش رفتار می کرد.

    مثلا در دیدار از کوهای پر شیب و لغزنده (به دلیل چشمه هایی که از دل این کوه ها بیرون می آمد) این کودک از غفلت پدر و مادرش سوء استفاده می کرد و به سختی از مناطقی خطرناکی از کوه رد می شد و از آب چشمه می خورد و بعد مردان به زحمت او را پایین می آوردند من خودم به شخصه جرآت نمی کردم روی مناطق لغزنده بروم یا مثلا در حالی که کودکان لب ساحل تنها با شنها بازی می کردند او تا می توانست جلو می رفت تا هم آب بازی کند و هم هواپیمایی تخیلیش رو در وسط دریا بیندازد و اصلا از آب دریا واهمه نداشت و یا اگر سوئیچ ماشین رو تو ماشین لحظاتی می گذاشتیم پشت فرمون می نشست و ماشین رو روشن می کرد و... مادر این کودک سعی می کرد او را بترساند و کودک مدام به مادرش می گفت مادر من بلدم ، من می تونم و...

    سوال که برای بنده پیش آمده این است که واقعا با این کودکان نترس چگونه باید رفتار کرد آیا ترساندن آن ها کار درستی است؟

    سلام، بسیار جذاب و مفید بود.

    یک سوال با کودکان پیش از اندازه نترس که می خواهند بسیار مستقل باشند چه باید کرد؟ اخیرا سفری به مناطق طبیعی شمال کشور داشتیم که در این سفر که با جمعی از دوستان بودیم  با کودکی سه ساله  به اسم فاطمه آشنا شدم که بسیار نترس و بسیار متفاوت با سایر همبازی هایش بود. برای مثال ما از کوه های شیب دار تندی دیدار میکردیم که به خاطر چشمه های که از دل آن کوه بیرون می آمد سطح بسیار لغزنده ای داشت و ما جرأت نمی کردیم روی آن ها برویم اما فاطمه از غفلت همه سوء استفاده می کرد و روی آن ها می رفت آب می خورد به طوری که وقتی او را می دیدیم نفسمان تو سینه حبس می شد که الان است که بیفتد، پدر فاطمه با مردهای دیگر می رفتند به زحمت اور را بر می گردانند. مادرش سعی می کرد او را بترساند ولی او مدام می گفت من نی افتم من خودم بلدم تو دستت رو بده به من. یا اگر لب دریا لحظه ای غفلت می کردیم با سرعت به داخل آب که آن روز بسیار مواج بود می پرید و تا می توانست سعی می کرد جلو و جلوتر برود! در حال که کودکان دیگر لب ساحل با شن ها بازی می کردند. سوال که برای اینجانب پیش آمده این است که با این گونه کودکان جسور و واقعا سرکش چگونه باید رفتار کرد؟ آیا نباید آن ها را ترساند؟ (حتی بازی های او با چوب ها و شن ها و اسباب بازی ها بسیار متفاوت با سایر کودکان بود که گفتن آن زمان بر است).

    با تشکر از سعیده خانم

    پاسخ:
    سلام و تحیت. خانم اسماعیل پور پاسخ دهند.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">