وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

فضیلت های فراموش شده ( 9 )

چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۷ ق.ظ

    اوصاف پدر، به قلم پسر

    دنباله اوصاف حاج آخوند ملا عباس تربتی، به قلم فرزندش حسینعلی راشد، از کتاب «فضیلت های فراموش شده»، انتشارات روزنامه اطلاعات، با ویرایش و تلخیص.

    » حکایت ها و هدایت ها (4)

در آن زمان، در شهر ما و دیگر شهرها، اداره ای بود به نام «اداره تحدید برای خرید و فروش تریاک». یکی از علمای دینی شهر ما، که مردی محترم و نسبتا عالم و با هوش بود، لکن یا سلیقه اش چنین بود که زود به اشخاص حمله می کرد و نسبت کفر و فسق می داد یا دوست می داشت که گاهی بدین وسیله سر و صدایی را بیندازد، نمی دانم هر چه یود، این آقای عالم، رئیس آن اداره را تکفیر کرد. مردم هجوم بردند که او را بکشند. یکی از خوانین محلی، که در آن زمان عهده دار امور انتظامی بود، او را رهانید و مخفی کرد....

مدتی آن مرد مخفی بود تا آن که آب ها از آسیاب افتاد. روز عید غدیری بود و مردم به دیدن پدرم می آمدند. او نیز آمد و با پدرم مصافحه کرد و نشست و چای خورد و سپس خداحافظی کرد و رفت. این کار عملا باعث تبرئه آن مرد شد. خبر به گوش آن آقای عالم رسید. نزد پدرم آمد و به شدت پرخاش کرد که چرا شخصی را که من تفکیر کرده ام شما پذیرفته و با او به رسم مسلمانی مصافحه کرده اید.

پدرم گفت: شما به چه دلیلی او را تکفیر کرده اید و از کجا کفر او بر شما معلوم گشت؟

آیا خودش نزد شما، العیاذبالله، یکی از ضروریات دین را انکار کرده؟ آیا دو شاعد عادل نزد شما شهادت داده اند؟

گفت: کسانی که محل وثوق من هستند گفته اند.

مرحوم پدرم گفت: این کسانی که محل وثوق شما هستند آیا شما پشت سر آن ها نماز می خوانید؟ آیا مال یا ناموس خود را نزد آن ها به امانت می سپارید؟ آیا بر فرض که آن ها را متدین بدانید، به فهم و تشخیص آن ها هم وثوق دارید؟

پس از آن گفت: جناب آقای ... ما شب و روز جان می کنیم که مردم را مسلمان کنیم، شما چرا کوشش می کنید که آن ها را از دین بیرون کنید؟! این چگونه خدمتی است که شما به دین می کنید؟ از باطن آن ها چه خبر داریم؟ در ظاهر با همه آن ها معامله مسلمانی می کنیم و باید بکنیم. ما حق نداریم کسی را که به ظاهر مانند همه مسلمان ها اظهار مسلمانی می کند، بگوییم تو مسلمان نیستی. باید از خدا بترسیم.

من که حسینعلی راشد و نویسنده این سرگذشت هستم، سال ها بعد با همان مرد تکفیر شده آشنا شدم و اتفاقا جزء مسلمان های دو آتشه و مردی دانشمند و زحمتکش و نیک خوی بود. 

    {ادامه دارد}

  • ۹۵/۱۰/۰۸
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">