وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

در سوگ حضرت مادر

چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۰۷ ب.ظ

سوگنامهٔ برترین بانو


سوگ

◾️اشارت:
نالیدن دلاوران، شگفتی‌آور است. مگر دلیران نیز، مانند عاجزان، می‌نالند؟! اما باید دانست که نالهٔ آنان، نه چونان نالهٔ اینان، از سر عجز و نابردباری در برابر ناملایمات این‌جهانی است؛ بلکه نالیدن‌شان، چونان غرش نیمه‌شبان شیران است در غربت کوهستان.
هیبت و صلابت امیر مؤمنان - علیه‌السلام - چنان بود که هنگام رویارویی با جنگاوران، حتى دل پهلوان‌ترین‌هایشان، می‌لرزید و همهٔ وجودشان، مقهور و مغلوب آن حضرت می‌شد. امیر دلیران - علیه‌السلام - در هیچ میدانی و در پیکار با هیچ جنگاوری و در کارزار با هیچ لشکری، هرگز ننالید. اما این دلاور مظلوم، هنگام خاک‌سپاری پیکر همسر محبوبش، فاطمه - سلام‌الله‌علیها - اینسان می‌نالد و با پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - نجواگونه، چنین راز دل می‌گوید:
سلام بر تو ای پیامبر خدا؛ سلام من و دخترت، که اینک در جوارت آرمیده و شتابان و بی‌تاب، به تو پیوسته!
یا رسول‌الله! داغ مرگ دختر نازنینت، صبوری‌ام را کاسته و فراق او، بی‌تابم ساخته و غم فقدانش، طاقتم را فرسوده است؛ اما من که - پیش از این - داغ فراق تو را (که توان‌فرساتر بود) چشیده‌ام و سنگینی جدایی تو را کشیده‌ام، این مصیبت را نیز می‌توانم طاقت آورم.
آری؛ هنگامه‌ای بود که سر مبارکت را به سینه‌ام چسبانده بودم و جان عزیزت، در میان سینه و گلوی من، از پیکرت بیرون رفت و تو را بر بالین خاکین قبر، خوابانیدم. «إنا لله و إنا إلیه راجعون»؛ همه‌مان از خداییم و همگی به او بازمی‌گردیم.
اینک امانتی که به من سپردی و کسی که برایش از من پیمان وفا و پاس‌داشتن گرفتی، به سویت بازگشت و به دستت سپرده شد.
اکنون این منم که اندوهناکم؛ اندوهی پردامنه و جاودانه. شب‌هایم بیداری و بی‌تابی است؛ بیداری همیشگی و بی‌تابی جانکاه، تا آن‌گاه که خداوند، مرا نیز به سرایی که شما در آنید، فرابخواند و به شمایم ملحق گرداند.
اکنون که دخترت، نزدت آمد، خبرها برایت دارد. تو نیز، به اصرار، از او بپرس و گزارش زمانه و احوال پس از رحلتت را بخواه تا برایت بازگوید که چه‌سان، با اینکه هنوز زمانی از رفتنت نگذشته بود و نام و یادت تازه بود، امتت، هم‌دست و همداستان شدند و به دخترت ستم‌ها کردند.
سلامم بر شما؛ سلام من که اگرچه خواهان ماندن در جوارتانم، اما از سر اضطرار، وداع‌تان می‌گویم و به بشارتی که خداوند بر پاداش صابران داده است، دل می‌بندم.
◾️نهج‌البلاغه، خطبهٔ ۲۰۲، ترجمه و توضیح علی‌اکبر مظاهری، نشر به‌نشر، چاپ سوم (دوم این ناشر).

۹۸/۱۱

  • ۹۸/۱۱/۰۹
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">