وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۱۷
تیر



مشاوره ازدواج

دنباله راهکارها:
۲. اگر دختر و پسر و خانواده‌ها به توافق رسیدند و از مراحل خواستگاری به سلامت گذشتند و به توافق قطعی رسیدند و هیچ مانعی برای ازدواج وجود نداشت، عقد دائم کنند و دوران عقد داشته باشند.
این که پرسیده‌اید: «آیا شما ازدواج بدون نامزدی را تأیید می‌کنید؟» می‌گوییم: چرا ازدواج بدون نامزدی؟ این دوران را با عقد دائم داشته باشید نه با عقد موقت. این که بر این دوران، نام «دوران نامزدی» می‌گذاریم، به زبان مردم سخن می‌گوییم. وگرنه نام این دوران، «دوران عقد» است.
۳. اگر دختر و پسر و خانواده‌ها به توافق قطعی رسیدند و بنا را بر ازدواج گذاشتند و هیچ مانعی و تردیدی برای ازدواج وجود نداشت، آنگاه اگر خواستند عقد دائم را در فلان زمان یا مکان مقدس انجام دهند یا فلان شخص معین، که الآن به او دسترسی نیست، عقد را بخواند، می‌شود عقد موقت کرد تا به آن زمان یا مکان یا شخص برسیم و عقد دائم کنیم.
تأکید می‌کنیم که عقد موقتی را تأیید می‌کنیم که صددرصد به عقد دائم بینجامد.

مسأله‌ای شرعی:
اگر عقد موقت انجام گیرد، سپس بخواهند عقد دائم کنند، باید زمان عقد موقت تمام شود و نامحرم شوند، آنگاه عقد دائم منعقد شود. اگر زمان عقد موقت هنوز باقی است، آقا باید زمان باقی‌مانده عقد موقت را ببخشد تا نامحرم شوند، سپس عقد دائم کنند. عاقدها این مساله را می‌دانند. از ایشان مدد بگیرید.
خدای سبحان راهنما و یاورتان باشد. الاهی خوشبخت باشید.

علی‌اکبر مظاهری


  • علی اکبر مظاهری
۱۷
تیر



مشاوره ازدواج

پرسش:
دخترخانمی پرسیده‌اند:
دختری ۱۸ ساله‌ام. با خواستگاری که برایم آمده و با خانواده‌اش، به تفاهم رسیده‌ایم، اما نکته‌ای که باعث اختلاف شده این است که خانواده ما معتقدند باید چند ماه صیغه عقد موقت جاری کنیم و بعدا عقد دائم کنیم، اما آنان مخالف‌اند. آیا شما ازدواج بدون نامزدی را تأیید می‌کنید؟ کار درست کدام است؟

پاسخ ما:
متأسفیم که در جامعه ما و نزد برخی از خانواده‌ها، مرسوم شده که دختر را، زود و بدون ضرورت، به عقد موقت خواستگار درمی‌آورند، که در موارد بسیار، زیان‌های سخت‌جبران یا بی‌جبران به روان و حیثیت دختر می‌‌زند.
اگر این عقد موقت به عقد دائم نینجامد - که بسیار هم نمی‌انجامد - دختر احساس «مُطَلَّقگی» می‌کند؛ احساس می‌کند عقدش کردند و سپس طلاقش دادند. این احساس، دختر را می‌آزارد.
زیان دیگر این عقد موقت این است که خواستگار بعدی که آمد، به او چه بگوییم؟ دختر و خانواده‌اش به پسر و خانواده‌اش بگویند که قبلا یک عقد موقت داشته‌ایم یا نگویند؟ اگر بگویند، که باید هم بگویند، پسر و خانواده‌اش چه فکرهایی می‌کنند؟ و ای بسا که سوءظن کنند. و اگر نگویند، که نباید نگویند، هم از نظر اخلاقی درست نیست هم استرس خواهند داشت که نکند بفهمند. و ای بسا که بعدا بفهمند و مشکلاتی به‌بار آید. پس چه باید کرد؟ شیوه درست کدام است؟

۱. برای دیدارها و گفت‌وگوهای دختر و پسر در دوران خواستگاری، نیازی به محرم‌شدن آنان نیست. دختر و پسر مجازند که - با مراعات حریم‌ها - مذاکره و دیدار کنند تا به نتیجه برسند. اگر به نتیجه مثبت نرسیدند، موضوع تمام می‌شود و به دختر آسیبی نمی‌خورد.
این خواستگاری را به خواستگار بعدی گفتن، مشکلی ایجاد نمی‌کند و آن سوءظنی که گفتیم را برنمی‌انگیزد. هر دختر و پسری ممکن است خواستگاری‌هایی داشته باشد، که هیچ عیبی ندارد.

۲. {دنباله مطلب، فردا. ان‌شاءالله.}

علی‌اکبر مظاهری


  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



اشاره
انتشار دو پست "دختر عفت‌پیشه"، بازتاب وسیعی داشت؛ چه مثبت، چه منفی. چه تایید، چه رد. نیز سوال‌های جدیدی را برانگیخت.
بهترین مطلبی که رسید، نوشته‌ای است از خانمی که از نوشته‌شان برمی‌آید خانم دانایی‌اند.
نوشته ارجمند ایشان را، با رخصت از خودشان، با هم می‌خوانیم:

جناب آقای مظاهری، سلام.
بنده یکی از کسانی هستم که کانال شما را دنبال می‌کنم و بسیار استفاده می‌کنم. درباره مطلبی که امروز درباره خانم جوان مجرد گذاشته‌اید، مطلبی را می‌خواستم عرض نمایم.
جسارتا از علائم این خانم مشخص است که دچار افسردگی شدید ناشی از مشکلاتشان شده‌اند.
جناب مظاهری، من هم مدتی قبل به این مشکل دچار بودم، چون شرایطی شبیه به ایشان را داشتم. جسارتا خواستم درخواست کنم ایشان را به رفتن نزد روانپزشک ترغیب کنید. مثل معده انسان که گاهی بر اثر عادات تغذیه‌ای غلط، دچار زخم می‌شود و فقط و فقط با دارو درمان می‌شود و بعد از اتمام دوره درمان، می‌توان با درست‌کردن عادات تغذیه‌ای، از زخم دوباره جلوگیری کرد. مغز انسان هم همینطور است. من مدتی قبل دچار افکار زیاد غریزی بودم و به دلیل ارضانشدن آن دچار مشکلات بسیار زیادی بودم. بعد از مراجعه به پزشک متوجه شدم که حد این افکار در من، به دلیل ارضا نشدن، از حد عادی گذشته و به صورت افکار وسواس‌گونه درآمده. دیگر با توکل و توسل و ورزش‌کردن و یا معاشرت‌های سالم و کارهایی از این دست، نمی‌توانستم از پس این افکار برآیم. در واقع نیاز به دارویی بود که اول من را درمان کند تا بعد بتوانم از راهکارهای این‌چنینی استفاده کنم. (دقیقا مثل معده‌ای که اول باید درمان شود و بعد عادات درست تغذیه را رعایت کند.)
مدتی دارو مصرف کردم. افکار بسیار زیاد من درباره این مسائل، تعدیل شد. در حال حاضر، مثل بقیه آدم‌ها، این افکار به سراغم می‌آید، ولی با سرگرم‌کردن خودم و توکل به خدا می‌توانم حواسم را پرت کنم. آنقدر شرایطم نسبت به قبل از مصرف دارو بهتر شده است که همواره خدا را شکر می‌کنم که اگر درد می‌دهد، درمان را هم می‌دهد. و آرزو می‌کنم ای کاش چند سال زودتر دارو مصرف کرده‌ بودم. چون من هم مثل خیلی‌ها رفتن پیش روانپزشک را راه آخر می‌دانستم و فکر می‌کردم مخصوص آدم‌هایی است که شرایط خاصی دارند و فکر می‌کردم داشتن نیاز جنسی، طبیعی است. ولی واقعیت این بود که حد این افکار، با غصه و اضطراب زیاد، بیش از حد طبیعی شده بود و این موضوع خودش باعث شدیدتر شدن اضطراب می‌شد و این چرخه منفی، مدام ادامه پیدا می‌کرد؛ افسردگی و افکار وسواسی، یکدیگر را تشدید می‌کردند.
البته داروهای روانپزشکی عوارضی هم دارند که باید انسان تحمل کند. مثلا در مورد من مشکلات گوارشی و تنگی نفس، در طول مدت مصرف دارو، اذیتم کرد، ولی اگر هزار هزار برابر عوارض هم داشت، بدتر از زمانی که افسرده و تحت فشار افکار غریزی بودم، نبود. با قطع دارو - خوشبختانه - عوارض آن هم به کلی از بین رفت.
بسیار خوشحالم که توانستم تجربه خودم را به شما انتقال دهم و ان‌شالله شما هم به ایشان [دختر عفت‌پیشه] منتقل کنید و ان‌شالله ایشان از این جهنمی که من بودن در آن را چشیده‌ام نجات پیدا کنند.
متشکرم.



  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



مشاوره ازدواج

دنباله راهکارها:
۳. بخشی از مساله شما مربوط به مشکلات جامعه است. جامعه ما باید قدردان دختران پاکدامنی چون شما باشد. این تفکر، اندکی شما را آرام خواهد کرد.
۴. در این مسیر، از خدای مهربان، یاری بخواهید و با توسل به معصومان - علیهم‌السلام - حاجت خود را از خدا بطلبید.
۵. خود را کسل و پژمرده نشان ندهید. کسی به طلب دختری گوشه‌گیر و بی‌نشاط نخواهد آمد. اگر از این روند دلگیر هستید، که حق دارید دلگیر باشید، آن را بروز ندهید.
۶. با افزودن فعالیت‌های شخصی و اجتماعی‌تان، مانند درس خواندن، حضور در جمع خانواده و دوستان، مسافرت، شادابی و سرزندگی خود را حفظ و تقویت کنید.
۷. ورزش کنید؛ هم فردی هم جمعی، هم در خانه هم در باشگاه. اثر ورزش، در بهبود حالتان، بی.بدیل است.
۸. برای خود و زندگی‌تان هدف‌هایی مشخص کنید؛ هدف‌هایی کوتاه‌مدت که زودتر به آن‌ها برسید؛ مانند آموختن هنر خیاطی، آموختن یا تدریس زبان خارجی، گرفتن گواهینامه رانندگی. و هدف‌هایی بلندمدت مانند ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر، ساختن بهتر شخصیت خود، دریافت تخصص در یک علم و رشته.
۹. کتاب «فرهنگ خانواده»، نوشته این‌جانب، می‌تواند یاری‌تان کند. به‌خصوص فصل‌های «زندگی هدفمند» و «سطح امید».
۱۰. گزینه «ازدواج موقت» را از ذهن خود حذف کنید. زیان‌هایی که از آن متوجه شما خواهد شد، بیش از نفعی است که گمان می‌کنید نصیبتان می‌شود. البته مشکل از ازدواج موقت نیست، مشکل از فرهنگ جامعه است.
۱۱. ما برای حل این مساله، دارویی را توصیه نمی‌کنیم؛ این در تخصص پزشکان است، به ویژه روان‌پزشکان، اما مراجعه به متخصص تغذیه را توصیه اکید می‌کنیم؛ بسیار مفید است.
۱۲. اگر کسی را برای ازدواج در نظر دارید، اقدام کنید؛ با یکی از نزدیکانتان مطرح کنید تا به صورت غیر مستقیم، خانواده پسر را به خواستگاری شما دعوت کند. با حفظ متانت و حیا، خجالت ناپسند را کنار بگذارید. برای این موضوع، کتاب «دختران و انتخاب همسر» ما را مطالعه کنید. و اگر کسی را برای ازدواج در نظر ندارید، در صورتی که در اقوام و آشنایان، فردی خردمند و دلسوز را سراغ دارید، قصد ازدواجتان را با او در میان بگذارید تا اگر در توان او باشد، واسطه خیر شود وگرنه، به مشاوری خردمند و متعهد مراجعه کنید تا در صورت امکان، او واسطه خیر شود.
خدای رحیم و رحمان، یاور و راهنمایتان باشد.

علی‌اکبر مظاهری


  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر

دختر عفت پیشه

مشاوره ازدواج

پرسش:
دختری عفت‌پیشه نوشته و پرسیده‌اند:
سلام و خدا قوت.
دختری هستم که امر ازدواجم میسر نمی‌شود. دعا و قرآن زیاد خوانده‌ام. خیلی از خداوند خواسته‌ام، ولی اثری ندارد.
من از ٨ سال پیش به ازدواج نیاز داشتم و هر روز دارم با این مشکل دست و پنجه نرم می.کنم. افسرده شده‌ام. حتی در خیالم به خودکشی هم فکر کرده‌ام، ولی جرأتش را ندارم؛ چون رضایت خدا را هم از دست می‌دهم و در آن جهان نیز اقبالی برای خوشبختی ندارم.
شاگرد درس‌خوانی بودم، ولی به علت این نیاز به ازدواج و میسر نشدنش، دیگر اشتیاقی به درس‌خواندن ندارم. خیلی می‌خوابم. حوصله انجام کاری را ندارم. احساس می‌کنم انسان پوچی هستم و به درد هیچ چیز نمی‌خورم. می‌ترسم که با این وضعیت، آخر جهنمی شوم. می‌ترسم به گناه بیفتم. نمی‌دانم چه‌کار کنم.
اگر وضعیت به همین صورت پیش برود و نتوانم ازدواج کنم، آیا می‌شود ازدواج موقت کرد، آن هم بدون اذن پدر؟ چون اگر خانواده بفهمند که ازدواج موقت می‌کنی، آبرویت می‌رود. ما هم خانواده مذهبی هستیم.
همه ترسم از این است که به گناه بیفتم و خدا هم از من راضی نباشد و آخر کارم به خیر نشود.
خواهشمندم راهنمایی بفرمایید. کسی را جز خدا ندارم. شما هم واسطه خدا شوید و به من کمک کنید.
اگر برای کم شدن نیاز جنسی، دارویی وجود دارد، لطفا معرفی کنید و اینکه بفرمایید این داروها ضرر دارند یا‌ خیر؟

پاسخ ما

سلام و تحیت.
۱. به شما، برای شکیبایی و عفت‌پیشگی‌تان درود می‌فرستم. شما از عاملان به این آیه قرآن‌اید:
وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا؛
کسانی که ازدواجشان مهیا نیست، عفت پیشه کنند. (نور، ۳۳)
راه را ادامه دهید و از رحمت خدا ناامید نشوید.
۲. به خاطر داشته باشید که ازدواج، با همه اهمیتش، همه زندگی نیست، که اگر صورت نگیرد، زندگی فلج می‌شود. شما مسیر خود را، با اندکی تغییر و با صبوری، ادامه خواهید داد.
۳...ااا

[ادامه مطلب و راهکارها، در پست بعدی، فردا. ان شاءالله.]

علی‌اکبر مظاهری





سروش👇👇
https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir👇

  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



اگرچه نزد مردمان، آغاز حیات این‌جهانی آدمی، از هنگام ولادت است؛ امّا با نگرش تربیتی، آغاز عمر انسان، از مدت‌ها پیش از ولادت او است.
به‌گاه بسته شدن بن‌مایه وجود آدمی (انعقاد نطفه) وظیفه و مسئولیت پدر و مادر، وارد دورانی تازه می‌شود. چون در این دوران، محیط حیات انسان، محدود به فضای درونی مادر است، وظیفه اصلی تربیت نیز بر عهده او است و سعادت و شقاوت فرزند، تا اندازه زیادی، به احوال و کردار او در این دوران بستگی دارد.
بخشی از خوشبختی‌ها و بدبختی‌های آدمی، مربوط به دوران رحم است.
احوال و اوصاف نیکو یا نانیکوی مادر، در دوران بارداری، به فرزند منتقل می‌شود و آثاری نیکو یا نانیکو بر جان و روان کودک می‌نهد.

بایدها و نبایدهای دوران بارداری

مادرانی که حیات و سرنوشت فرزندشان برای‌شان مهم است و خواهان سعادت اویند، در دوران بارداری، به این نکته توجه کنند:
۱. از گناه و کردار و گفتار ناروا دوری کنند. گناه، سمّ است و سمّ از مادر به فرزند منتقل می‌شود.
۲. خستگی، عصبانیت، غصه، اضطراب، نگرانی، تشویش و آشفتگی روانی مادر، برای جنین، زیان دارد.
۳. آرامش روحی و روانی مادر و داشتن احوال معنوی، از نیازهای ضروری این دوران است. خواندن و شنیدن قرآن و دعا و مناجات، مطالعه مطالب اخلاقی و امیدبخش، ورزش های سبک و پیاده‌روی، تفریح در مکان های خوش‌آب و هوا، نگریستن بر منظره‌های دلنواز و بهجت زا، تأثیر مطلوبی در ایجاد آرامش روانی و حال معنوی کودک دارد.
۴. از خوردن غذاهای حرام و شبهه‌ناک، اجتناب شود.
۵. مصرف دخانیات و موادّ مخدّر، بر جنین، اثر سوء دارد.
۶. مراعات برنامه غذایی صحیح، در این دوران، از ضرورت‌ها است؛ غذایی که نیازهای جسمانی و روانی مادر و کودک را تامین کند.
۷. مصرف داروهای شیمیایی و حتّی غیرشیمیایی، ممکن است برای جنین زیان داشته باشد. در این باره باید نظر پزشک متخصص را مراعات کرد.
۸. مادر، در دوران بارداری، زیر نظر پزشک متخصص زنان و زایمان باشد.

نقش پدر

نقش شوهر، در دوران بارداری همسرش، باید برجسته و فعال باشد. حمایت‌ها، محبت‌ها، مراقبت‌ها و قدردانی‌های شوهر از همسرش، سبب دلگرمی و امید و شادابی او می‌شود. یادمان باشد که عشق و حمایت شوهر، بهترین پشتوانه زن در زندگی مشترک است و در دوران بارداری، اهمیت بیشتری می‌یابد.

علی‌اکبر مظاهری






سروش👇👇
https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir👇

  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



پرسش

پسری پرسیده است:
100 سال پیش، سن ازدواج چند سالگی بوده و امروزه برای پسرها، چه سنی برای ازدواج خوب است تا به گناه نیفتند؟

پاسخ ما

در زمان قدیم، ازدواج‌ها معمولاً «بهنگام» بود. پسران، حدود بیست سالگی و دختران زیر بیست سال ازدواج می‌کردند و زندگی‌های خوبی داشتند. نه ۱۰۰ سال پیش ـ به قول شما ـ بلکه تا چهل، پنجاه سال قبل نیز چنین بود. شما خاندان خود را ببینید. ازدواج پدر و مادرتان، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، در چند سالگی بوده؟ آن وقت‌ها دختر مجرد بالای ۲۰ سال و پسر مجرد بالای ۲۵ سال، وجود نداشته یا اندک بوده است. در جامعة زمان پیامبر اکرم(ص) نیز چنین بوده و مشکل تجرد وجود نداشته است؛ اما اامروزه با اینکه محرک‌های غرایز جنسی بسیار بیشتر و سن بلوغ زودتر شده، ازدواج‌ها «دیرهنگام» انجام می‌شود و چنین است که همگی از آسیب‌های این «فرآیند معکوس و نامعقول» زیان می‌بینیم.
اگر بخواهیم بدون توجه به عوامل و موانع اجتماعی و بدون توجه به آداب و رسوم گوناگون، مسئله را بکاویم، باید بگوییم پاسخ این پرسش که «چه زمانی ازدواج کنیم؟» در فطرت و سرشت انسان نهفته است و به استدلال علمی و فلسفی نیاز ندارد. اگر به درون خود مراجعه کنیم، از فطرت و غرایز خود، که صادق‌اند، پاسخ درست را دریافت خواهیم کرد؛ نیاز به ازدواج هم مانند گرسنگی و تشنگی است که قانون نمی‌شناسد و نمی‌شود به انسان گفت کی غذا بخور یا کی آب بنوش؛ بلکه انسان به طور طبیعی درک می‌کند که چه زمانی گرسنه و تشنه است و کی باید بخورد یا نخورد. بله! می‌شود در امور جنبی برایش قانون وضع کرد که مثلاً «غذای فاسد و حرام نخور» یا «آب کثیف ننوش؛ بلکه غذای حلال و مفید و سالم بخور»؛ اما دربارۀ اصل گرسنگی و تشنگی و خوردن و نوشیدن، نمی‌شود زمان و قانون وضع کرد.
نیاز به همسر و تشکیل خانواده، یک نیاز فطری و غریزی است که خداوند از روی حکمت، آن را در وجود انسان نهاده و در زمان مخصوص خود، سر بر می‌آورد و «طلب» می‌کند. اگر درست و بهنگام به این نیاز پاسخ داده شود، مسیر طبیعی خود را به سوی کمال طی می‌کند و انسان را به کمال می‌رساند؛ اما اگر در برآورده کردن خواهشش تأخیر کنیم یا نادرست و غیر طبیعی به آن پاسخ دهیم، از مسیر طبیعی خود منحرف می‌شود، طغیان کرده، خودش و آدمی را فاسد می‌کند. همان‌گونه که اگر به نیاز غریزی و طبیعی گرسنگی و تشنگی پاسخ مناسب داده نشود، به انحراف کشیده می‌شود و انسان را به بیماری، فاسدخواری، حرام‌خواری و گاهی به مرگ می‌کشاند.
پس هر چه قانون در این باره وضع می‌کنیم، باید دربارۀ اعتدال این نیاز، سر و سامان دادن به آن، کمک به حل مشکلات و برداشتن موانع آن باشد؛ اما دربارۀ اینکه زمان پاسخ‌دهی به این نیاز کِی است و چه هنگام دختر و پسر باید ازدواج کنند، قانون‌بردار نیست؛ یعنی قانون تشریعی ندارد؛ بلکه قانونش تکوینی است و آفریدگار، آن را درون انسان نهاده است.
زمان ازدواج، هنگامی است که بلوغ جنسی و عقلی در آدمی به کمال مطلوب برسد. مراد از کمال، رسیدن به بالاترین حدّ ممکن نیست؛ زیرا رسیدن به این حدّ ـ به‌ویژه در بلوغ عقلی ـ بسیار بعید و مشکل است؛ بلکه مراد، رسیدن به حدّ معمول و متعارف است.
خداوند سبحان یاورتان باشد.

علی‌اکبر مظاهری

مجله "خانه خوبان"، شماره ۱۱۲، خرداد ۹۷، صفحه از زبان مشاور.



  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



پیامبرمان فرموده‌اند:
"آن کس که فرزند خویش را ببوسد، خدای سبحان برایش حسنه و پاداشی می‌نویسد. هرکس فرزندش را شادمان کند، خداوند، در روز قیامت، شادمانش می‌کند." (کافی، ج ۶، ص۴۸)
.
کودک و نوجوان، پیش و بیش از آنکه به خوراک و پوشاک نیازمند باشد، به «محبت» و «احترام» نیازمند است. محبت، خوراک جان است و کمبود آن سبب پژمردگی و افسردگی روان می‌شود. بسیاری از انحراف‌های اخلاقی و عقده‌های روانی و فرسودگی‌های عصبی، برآمده از نبود یا کمبود محبت و عزت نفس است.

هشدار

همان‌سان که انسان گرسنه و تشنه، می‌کوشد تا از هر راهی غذا و آب به چنگ آورد، آن کس نیز که تشنه محبت و احترام است می‌کوشد تا به هر وسیله و از ناحیه هرکس، این تشنگی را فرو‌نشاند، و ای بسا که در این راه، طعمه صیادان شیاد شود و به ورطه تباهی افتد.

بر پدر و مادر، فریضه است که جان و روان فرزند را سرشار از محبت کنند تا روح لطیف او، بالنده شود و استعدادهایش شکوفا گردند و به سر منزل رشد و کمال برسد.
حضرت موسی از خدای سبحان پرسید: «چه چیزی نزد تو محبوب‌تر است؟» خداوند فرمود: دوستی کودکان." (بحار، ج ۱۰۴، ص ۹۶)

استاد شهید مطهری، در این باره، سخنی حکیمانه دارد:
وجود زن باید از وجود مرد، عطوفت و احساسات بگیرد تا بتواند فرزندان را از سرچشمه عاطفه خود سیراب کند. مرد مانند کوهسار است و زن به منزله چشمه و فرزندان به منزله گل‌ها و گیاهان.چشمه باید باران کوهساران را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بیرون ‌دهد و گل‌ها و گیاهان و سبزه‌ها را شاداب و خرم نماید. اگر باران به کوهستان نبارد، یا وضع کوهسار طوری باشد که چیزی جذب زمین نشود، چشمه، خشک و گل‌ها و گیاهان می‌میرند. پس همان طوری که رکن حیات دشت و صحرا، باران و بالاخص باران کوهستانی است، رکن حیات خانوادگی، احساسات و عواطف مرد نسبت به زن است. از این عواطف است که هم زندگی زن و هم زندگی فرزندان صفا و جلا و خرمی می‌گیرد.» (نطام حقوق زن در اسلام، صدرا، چاپ پنجم، ۳۲۶)

علی‌اکبر مظاهری


  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



نام نیکو

پیامبر اعظم - صلی الله علیه و آله - فرموده‌اند:
از جمله حقوق فرزند بر پدرش، سه تا است:
۱. بر او نام نیکو نهد؛
۲. به او نوشتن بیاموزد؛
۳. و آن‌گاه که بالغ‌شد او را همسر دهد.
(مستدرک‌الوسائل، ج ۲، باب ۶۰، ص ۶۲۵، حدیث ۳)

آدمی، به مقتضای فطرت و طبیعت، از نام‌زیبا و خوش‌معنا و خوش‌آوای خویش، مسرور می‌شود و هرگاه با آن نام خطاب‌ شود، مفتخر می‌گردد و به آن می‌بالد. و از نام نا‌زیبا و بد‌معنا و بد‌آوا می‌‌رنجد و احساس حقارت می‌کند.
نام آدمی، همدم همیشگی اوست؛ ازاین‌رو، باید که این همراه همیشگی انسان، خوش آهنگ و خوش معنا و زیبا باشد. لقب و نام خانوادگی نیز همین‌گونه است.
یکی از اسباب احساس سرفرازی و نیکبختی، نام نیکو است و یکی از علت‌های احساس سرافکندگی و حقارت، نام ناپسند است.

معیارهای اصلی انتخاب نام

۱. زیبایی، خوش‌آوایی و متانت؛
۲. خوش‌معنایی؛
۳. همنامی با اشخاص بافضیلت.
مراعات معیار ۱ و ۲، ضرورتی حتمی است، و رعایت معیار ۳، پسندیده و شایسته است.

سنت‌ پیامبر

امام صادق - علیه السلام - فرموده‌اند:
پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - چنین بود که نام‌های زشت مردمان و مکان‌ها را عوض می‌کرد.
(بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۱۲۷، حدیث ۴)

ما که امت این پیامبریم، باید که بر سیره او سیر کنیم و بر فرزندانمان نام نیکو نهیم و نام‌های نا‌نیکو را به نیکو بدل کنیم.

علی‌اکبر مظاهری

۸/تیر/۹۷



  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



دخترخانمی، که دوران عقد را می‌گذرانند، گفته و خواسته‌اند:

سلام و احترام... .
چند کتاب، متناسب با شرایط من که الآن عقدبسته هستم، درباره همسرداری و رابطه خوب با خانواده همسر و کتاب‌های روان‌شناسی و موفقیت و حتی موضوعات دیگری که می‌تواند مفید باشد، به من معرفی کنید؛ از تالیفات خودتان یا نویسندگان دیگر... .

پاسخ ما

سلام و تحیت.
آفرین به شما که در اندیشه خجسته‌سازی زندگی‌تان‌اید.

اینک کتاب‌ها:
۱. جوانان و دوران نامزدی. نوشته بنده. نشر پارسایان. قم.
۲. راهنمای نامزدی. نوشته آقای هراتیان. نشر ماوا.
۳. آداب عشق‌ورزی. نوشته بنده. نشر نورالزهرا. قم.
۴. همسرداری. نوشته آیت‌الله امینی. نشر بوستان کتاب. قم.
۵. فرهنگ خانواده. نوشته بنده. نشر نورالزهرا. قم.
۶. روان‌شناسی خانواده موفق. نوشته دکتر فیل. ترجمه آقای محمدمهدی شریعت‌باقری. نشر دانژه. تهران.

پس از خواندن این کتاب‌ها، یادآوری کنید تا کتاب‌های دیگری نیز معرفی کنیم.

الاهی خوشبخت باشید.

  • علی اکبر مظاهری