وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۰۶
تیر

 

صفورا، که برازندگی‌های موسی را در نخستین ملاقات دیده بود و هر روز شایستگی تازه‌ای از او می دید؛ زمینه چینی کرد و به گونه‌ای عفیفانه امّا زیرکانه این اندیشه را در ذهن پدر ایجاد کرد که او را به دامادی بگیرد.

 به گزارش مشرق، حجت‌الاسلام علی اکبر مظاهری اصفهانی، روانشناس و کارشناس خانواده در یادداشتی یادآور داستانی قرآنی درباره خواستگاری ماهرانه و حیامندانه صفورا (دختر حضرت شعیب) از حضرت موسی شد و به ذکر نکاتی در خصوص الگو قرار دادن صفورا برای اقتدا، نقش دختران و رسالت سایرین در ازدواج پرداخت.

متن یادداشت این مشاور مرکز مشاوره حوزه علمیه قم به شرح زیر است؛

داستان‌های قرآن، هم زیباست هم واقعی.  یکی از زیباترین این داستان‌ها حکایت حضرت موسی و دختران حضرت شعیب است. این داستان، که در سوره قصص از آیه 22 تا 28 آمده، از رمانتیک ترین حکایت‌های قرآنی است.

این داستان، با بیان آسان، چنین است:

موسی، در جوانی و قبل از پیامبر شدن، از دست فرعونیان، که قصد جانش را کرده بودند، گریخت و در بیابان‌ها و صحراها راه نوردید تا به شهر «مَدیَن»، که خارج از کشور و سلطنت فرعون بود، رسید. آنجا گروهی را دید که از آبگاهی (چاه، جویبار، چشمه سار، ...) آب برمی داشتند؛ برای گوسفندانشان و دیگر نیازهایشان. نزد آنان رفت و به تماشایشان ایستاد.

در کنار این گروه، دو دختر را دید که با فاصله‌ای ایستاده‌اند و گوسفندانشان را نگه داشته‌اند و در صف نوبت نیستند. نزدشان رفت و احوالشان را پرسید. گفتند:

پدرمان پیر است و توان کار ندارد. کس دیگری هم نداریم که برای آب دادن گوسفندان و برداشتن آب بیاید. ما برای اینکار آمده‌ایم. چون شلوغ است، این کنار ایستاده‌ایم تا چوپانان و دیگران آب بگیرند و بروند. آنگاه که خلوت شد، گوسفندانمان را آب دهیم و برای منزلمان آب برداریم.

موسی، که در سخن و رفتار ایشان حیا و عفّت یافت و مردی غیرتمند و نیرومند بود و می‌دید که دیگران که زورمندند، به این دختران جفا می‌کنند و به ایشان نوبت نمی‌دهند، پیش رفت و برای دختران آب گرفت و گوسفندانشان را آب داد و روانه منزلشان کرد. آنگاه خود به سایه سار درختی رفت و با خدا چنین نجوا کرد: «خدای من، من به آنچه برایم بفرستی نیازمندم؛ رَبِّ إنّی لِما أنزَلتَ إِلَیَّ مِن خَیرٍ فَقیر.

پدر دختران، حضرت  شعیب بود. چون دید دخترانش زودتر از روزهای دیگر به خانه باز گشتند، علت را جویا شد. دختران حکایت آن جوان را گفتند. شعیب گفت: «اورا نزد من آورید تا پاداشش دهم».

یکی از دختران، که نامش صفورا بود، در پی جوان برآمد. او را دید که در سایه سار درختی آسوده است. حیامندانه نزد او رفت؛ چنان حیامندانه که گویا بر زمین راه نمی‌رفت، بر حیا گام می‌زد و از رفتارش حیا می‌بارید: «تَمشی عَلَی استِحیاء؛ در حالتی که بر حیا گام می نهاد» و به جوان گفت: «پدرم شما را دعوت کرده که پاداشتان دهد».

جوان، که گویی دعایش را مستجاب یافته بود، همراه دختر نزد پدر دختران رفت. حضرت شعیب از جوان تشکر و پذیرایی کرد و از او خواست تا از خود و زندگی‌اش بگوید. جوان حکایت خویش را گفت. شعیب از او دلجویی کرد و بشارتش داد که دیگر از آزار آن قوم ستم پیشه نجات یافته است.

صفورا، که صلابت و امانت جوان را دیده بود، به پدر گفت: «باباجان، او را برای چوپانی و کارهای کشاورزی‌مان استخدام کن، که او جوانمردی است نیکو؛ هم نیرومند است، هم امین و پارسا.» حضرت شعیب به جوان پیشنهاد استخدام کرد، و جوان پذیرفت و نزدشان ماند.

صفورا، که برازندگی‌های موسی را در نخستین ملاقات دیده بود و هر روز شایستگی تازه‌ای از او می دید؛ و از سوی دیگر، خود در موقعیت ازدواج بود و طبیعی و فطری بود که می‌خواست به نیاز درونی‌اش پاسخ گوید و موسی را همسری لایق برای خود می‌دید، زمینه چینی کرد و به گونه‌ای عفیفانه امّا زیرکانه این اندیشه را در ذهن پدر ایجاد کرد که او را به دامادی بگیرد.

حضرت شعیب، با توجه به این‌که ظرفیت و قابلیت لازم را در جوان یافته بود، پیشنهاد ازدواج با دخترش را با او مطرح کرد. موسی که چنین خواسته‌ای را در دل داشت و نمی‌توانست به صراحت ابراز کند، پیشنهاد را پذیرفت. و چنین شد که هوشمندی‌های زیرکانه و البته حیامندانه صفورا نتیجه داد و این دو جوان ازدواج کردند.

الگویی قابل اقتدا

این حکایت قرآنی داستانی است درس آموز برای همگان، در همیشه روزگاران، و صفورا و کردار او در مواجهه با موسی و انتخاب او به همسری خویش و خواستگاری غیر مستقیم از او، الگویی است راهگشا برای همه دختران، در همیشه روزگاران، به ویژه در روزگار کنونی ما.

اینک، در جامعه ما، در برابر هر دختر مجرد در هر خانواده، پسری بی همسر در خانواده‌ای دیگر وجود دارد. حیف است که هر کدام، از وجود دیگری بی بهره باشد. خسارت است که هریک بی همسر بماند. افسوس دارد که هر کدام، در حسرت داشتن همسر و زندگی مشترک، دوران جوانی را به تلخی بگذراند.

نقش دختر و رسالت دیگران

نقش دختر در انتخاب همسر، نقشی است معقول و لازم. دختران باید این نقش خود را به عهده بگیرند و ماهرانه و البته حیامندانه، آن را ایفا کنند و خود را از این حق عاقلانه خویش محروم نکنند. یک مشاور دانا و توانا نیز می‌تواند ایشان را در این مسیر راهنمایی و یاری کند.

دیگران و همگان نیز در این عرصه، رسالتی انکار ناپذیر و خداپسند دارند و شایسته بلکه بایسته است که به ایفای رسالت خویش اقدام کنند و وظیفه دینی و انسانی شان را انجام دهند؛ هرکس به قدر توانایی و دانایی خویش. که اگر چنین شود، بخش بزرگی از این مسأله عظیم اجتماعی ما حل می‌شود و نتایج خجسته‌ای را ثمر می دهد، ان شاءالله.
  • علی اکبر مظاهری
۰۵
تیر

دیانت و اخلاق؛ دو معیار اصلی

پیامبر اعظم - صلی الله علیه و آله - فرموده‌اند:
«...إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ. إِلاّٰ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی اَلْأَرْضِ وَ فَسٰادٌ کَبِیرٌ»؛
هرگاه کسی به خواستگاری آمد که اخلاق و دیانت او نیکو بود، همسرش دهید (به گاه همسرگزینی، با آن کسی ازدواج کنید که دیانت و اخلاقش پسندیده باشد). اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین پدید‌می‌آید. (الکافی , ج 5 , ص 347)

دیانت، اخلاق، تربیت

حکیمی را گفتند: «از چه زمانی تربیت را آغاز کنیم؟» گفت: «از بیست سال پیش از تولّد. اگر به نتیجه مطلوب نرسیدید، معلوم می‌شود که باید زودتر آغاز می‌کردید.»

چگونگی گزینش همسر، پیش‌زمینه تربیت فرزند است. اگر این گزینه، آگاهانه و تدبیرمندانه باشد، محصول خجسته به‌بار می‌آید. و اگر همسرگزینی، ناآگاهانه و بی‌تدبیرانه باشد، محصول ناخجسته پدیدار می‌شود. ازدواج عاقلانه، سنگ زیرین حیات خانوادگی است، که اگر زیربنا استوار باشد، کانون خانواده استحکام می‌یابد و اگر استوار نباشد، بنای خانواده، لرزان می‌شود.
اگرچه، به‌گاه تحقیق علمی، موضوع تربیت را از موضوع ازدواج جدا می‌کنیم، اما به واقع، این دو موضوع، در قلمرو یک حوزه تحقیقی و علمی‌اند. جداانگاشتن تربیت و ازدواج، مانند جدا‌پنداشتن شاخه‌های درخت از ساقه و ریشه ‌آن است. در معارف دینی و علوم تربیتی و روانشناسی، این دو باهم‌اند.
در تبیین حقوق فرزند، می‌توان نخستین حق را انتخاب پدر و مادری شایسته برای او بیان کرد. ارجمندترین خدمت به فرزند، اعطای پدر و مادری نیکو به او است و هیچ موهبتی برای او ارجدارتر از این نیست. چنان‌که زیانبارترین صدمه به او، گزینش پدر و مادری ناشایست برای او است.

این سخن پیامبر اکرم را بنگرید:
«تَزَوَّجُوا فِی الحِجرِ الصَّالِحِ فَإنَّ العِرقَ دَسَّاسٌ»؛
در دامن و(مَأمَن) شایسته ازدواج کنید؛ که عِرق (خوی و ژن)، رونده و اثرگذارنده است. (مکارم الأخلاق)
دامنه این بحث، بسیار گسترده است. تفصیل آن را از کتاب «جوانان و انتخاب همسر» طلب کنید.

فرجام سخن

1. پیش از آوردن فرزند، باید در اندیشه تربیت او بود.
2. موثرترین کارافزار تربیت، انتخاب پدر مادر شایسته برای او است.
3. گزینش همسر، مقدمه و فراهم‌آورنده زمینه تربیت فرزند است.
4. موضوع انتخاب همسر و تربیت فرزند، توأمان‌اند.
5. درباره انتخاب همسر باید مطالعه گسترده کرد. در این باره، کتاب «جوانان و انتخاب همسر»، از نگارنده، می‌تواند راهگشا باشد؛ به ویژه فصل پنجم و ششم کتاب.

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
تیر
کاری از خانم زهرا نصیری؛ نویسنده، روزنامه‌نگار، و آموزگار، برای روزنامه مردم نو. با کوتاه‌کردن از سوی کانال "از زبان مشاور".
ادامه مصاحبه:
این مشاور خانواده، درخصوص طرح ارائه‌شده به مجلس در رابطه با ازدواج بدون اذن پدر دختران، اظهار می‌کند: «با وجود اینکه نمی‌توان درباره طرحی که هنوز تبدیل به قانون نشده، اظهار نظر کرد، اما بحث اصلی این است که ازدواج موضوعی نیست که بتوان برای آن مرز تعیین کرد و مثلا گفت دختران بالای 28 سال با داشتن مدرک فوق‌لیسانس یا پنج سال سابقه بیمه می‌توانند بدون اذن پدر ازدواج کنند. این سه شرط ریشه در کجا دارد و بر چه اساسی تعیین شده است؟ ممکن است دختری این شرایط را داشته باشد، ولی هنوز در زمینه ازدواج قدرت تشخیص مصلحت خود را نداشته باشد و ممکن است دختری هیچ‌کدام از این شرایط را دارا نباشد، اما رشیده محسوب شود و نیازی به اذن پدر نداشته باشد. لذا تعیین سن معین قانونی برای ازدواج بدون اذن پدر، صحیح نیست.»
نویسنده کتاب «فرهنگ خانواده» به ضرورت حفظ روابط حسنه در میان والدین و فرزندان تاکید کرده و می‌گوید: «والدین باید احترام خودشان را نگه دارند و کاری نکنند که جوانان رو در روی آنان بایستند. گاهی اوقات پدر و مادر، خودشان باعث می‌شوند که فرزندشان نافرمانی کند. ما نیک‌خواهانه به والدین توصیه می‌کنیم که حرمت خود را حفظ کنید و جوانان را لجباز نکنید. کاری نکنید که فرزندتان به‌جای شما از دادگاه برای ازدواجش کسب تکلیف کند. به جوانان هم توصیه می‌کنیم که حرمت والدین را حفظ و و ایشان‌ را تکریم کنند؛ چراکه تکریم والدین از مسائل اساسی زندگی است.»
* روزنامه مردم نو، ۳۰/خرداد/۹۷
  • علی اکبر مظاهری
۰۲
تیر

کاری از خانم زهرا نصیری؛ نویسنده، روزنامه‌نگار، و آموزگار، برای روزنامه مردم نو. با کوتاه‌کردن از سوی کانال "از زبان مشاور".
اشاره: 
چندی پیش طرحی از سوی نمایندگان مجلس، مبنی‌بر ازدواج دختران، بدون نیاز به اذن پدر، تقدیم مجلس شد. دخترانی مشمول این طرح می‌شوند که سن آن‌ها بالای 28 سال باشد، مدرک تحصیلی فوق‌لیسانس یا پنج سال سابقه کار و بیمه داشته باشند. خبر ارائه این طرح به مجلس، بازخوردهای مختلف مثبت و منفی را از سوی مردم و نیز افراد کارشناس به‌دنبال داشت، به‌طوری که برخی مطرح‌شدن ‌این موضوع را، فارغ از اینکه تبدیل به قانون خواهد شد یا نه، قدمی مثبت در احقاق حقوق زنان دانسته و برخی دیگر جنبه‌های منفی را برای این طرح عنوان کرده‌اند. 
روزنامه مردم‌نو این موضوع را از ابعاد فقهی، حقوقی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده است که در این گزارش از نظرتان می‌گذرد.
به‌منظور بررسی موضوع در ابتدا با حمیده زرآبادی، نماینده مردم قزوین و عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی، به‌عنوان پیشنهاددهنده این طرح، ارتباط برقرار کردیم... .
 وی اظهار می‌کند: «در شرع ما مطرح شده است که اگر دختر رشیده باشد، برای ازدواج خود نیاز به اذن پدر ندارد، ولی شرایط رشیده بودن تبیین نشده است. هدف ما از ارائه این طرح آن بود که قانونی ایجاد شود تا این موضوع را تبیین کند. ضمن اینکه در حال‌حاضر هم دادگاه‌ها بر همین اساس درباره ازدواج دختران رای صادر می‌کنند، ولی چون سن و شرایط مشخصی تعیین نشده است، در این خصوص سلیقه‌ای عمل می‌شود.» ... .
زرآبادی در پاسخ به این سوال که سن 28 سال در این طرح، بر چه مبنایی تعیین ‌شده است، تصریح می‌کند: «طبق آمار، آستانه ورود دختران به تجرد قطعی 28 سالگی است، از این‌رو سن 28 سال برای این موضوع تعیین شده است.»
در این رابطه حجت‌الاسلام علی‌اکبر مظاهری، نویسنده و مشاور حوزه خانواده، نیز در گفت‌وگو با مردم‌نو، اظهار می‌کند: «شریعت اسلام برای مصلحت دختر و مجموعه خانواده، اذن پدر را برای ازدواج دختر لازم می‌داند، اما این موضوع شرایط خاص خود را دارد.»
وی ادامه می‌دهد: «براساس مبانی فقهی، اگر دختر از نظر سنی و بلوغ اجتماعی، رشیده باشد و خواستگار ‌کفو و همتا داشته باشد و پدر در این شرایط اجازه ازدواج ندهد، اذن او ساقط خواهد شد و در این صورت اجازه حاکم شرع جایگزین اذن پدر می‌شود.»
مظاهری ادامه می‌دهد: «گاهی لازم می‌شود که دختر شجاعانه برای ازدواج خود تصمیم بگیرد و اقدام کند. ما در این زمینه کتابی داریم به نام «دختران و انتخاب همسر». در این کتاب یکی از تجربه‌های مشاوره‌ام را با عنوان «طاهر و طاهره» بیان کرده‌ام. طاهر و طاهره، نام مستعار برای پسر و دختری بود که قصد ازدواج داشتند، ولی با مخالفت پدر دختر روبه‌رو شدند. در این جریان دختر رشیده بود و خواستگار خوبی داشت، اما پدر بدون دلیل منطقی مخالفت می‌کرد. اگرچه به‌عنوان مشاور، با خانواده‌ دختر صحبت کردم، اما پدر از نظر خود برنمی‌گشت. از طرفی حیف بود ازدواج این دختر رشیده و دانا که خواستگار مناسبی دارد و یکدیگر را پسندیده‌اند، سر نگیرد. ما پیگیری لازم را انجام دادیم تا این ازدواج صورت گرفت. در این جریان دختر به خاطر مخالفت پدرش بسیار پریشان بود و از طرفی می‌خواست حرمت پدر و مادرش هم حفظ شود. ما به او توصیه کردیم در عین اینکه حرمت پدر را نگه می‌دارد، نباید فرصت زندگی خود را از دست بدهد؛ چراکه قانون و شرع از ازدواج مناسب او حمایت می‌کند. 
از نظر اخلاقی باید دل پدر و مادر را به‌دست آورد، اما از نظر حقوقی و شرعی، این دختر، در آن شرایط، لازم نبود که پایبند اذن پدر باشد. در نهایت آن دو تصمیم قاطع برای ازدواج گرفتند و ازدوجشان با دلخوری پدر به انجام رسید. اما بعد، پدر هم رضایت داد و زندگی‌شان سامان گرفت. اکنون طاهر و طاهره زندگی بسیار زیبا و موفقی دارند، تا حدی که من در تجربه‌های مشاوره ازدواجی که تاکنون داشته‌ام، کمتر زوجی را سراغ دارم که اینقدر خوشبخت باشند. بنابراین اینطور نیست که هر دختر و در هر سنی نیاز به اذن پدر برای ازدواج داشته باشد.»
* روزنامه مردم نو، ۳۰/خرداد/۹۷
  • علی اکبر مظاهری
۰۱
تیر
پاسخ به سوال "شیفت چرخشی"
در این زمان و در جامعه اکنونی ما، نیز در همه عصرها و جامعه‌ها، مساله شیفت کاری وجود داشته و دارد و در آینده نیز خواهد بود. این مساله جزو ذات زندگی اجتماعی است.
بنابر مثال، این شغل‌ها و آدم‌ها را در نظر آوریم:
ارتش و دیگر نیروهای نظامی. نیروی انتظامی. آموزش و پرورش و دیگر نهادهای فرهنگی. بانک‌ها و دیگر اداره‌های مالی و اقتصادی. بازرگانی و دیگر نهادهای تجاری. ملوانان و کادر کشتی‌ها. خلبانان و نیروهای پروازها. همه این‌ها شیفت‌ کاری دارند.
 اگر بخواهیم مثال‌ها را ادامه دهیم، اغلب شغل‌های جامعه و بیشتر مردمان را شامل می‌شود که شیفت کاری و ماموریت‌های کوتاه و بلندمدت دارند. حتی در نهاد روحانیت و حوزه‌های علمیه نیز سفرهای تبلیغی و تدریسی، معمول است. نیز خود آن خانم محترمی که سوال اصلی را مطرح کرده‌اند، کارشان شیفت دارد!
در قدیم، سفرهای طولانی برای برای کثیری از مردمان بوده است؛ تاجران، ملوانان، جهادگران، کارگران شاغل در شهرها و کشورهای دیگر. اینان هنوز هم هستند.
تنها شغل‌هایی که شاید بتوانند شیفت کاری نداشته باشند، شغل‌های کاملا آزاد و خصوصی است. اگرچه آن‌ها نیز گهگاه به این موضوع گرفتار می‌شوند، به‌ویژه اگر شراکتی باشند.
اکنون که چنین است، چه باید کرد؟
اگر بخواهیم شیفت‌ها و ماموریت‌ها و مسافرت‌های کاری را از جامعه حذف کنیم، پایه‌هایی از جامعه می‌لنگد و چرخ‌هایی از نظام معیشتی مردمان، کند می‌شود. حتی بخش‌هایی از امور جامعه به تعطیلی می‌گراید. نیز اگر این مساله را در دایره ملاک‌ها و معیارهای انتخاب همسر درآوریم، مانعی ستبر بر سر راه ازدواج می‌شود. و آن‌گاه است که زندگی خانوادگی، سخت آسیب می‌خورد، بلکه نیم‌تعطیل می‌شود.
ازاین‌رو، باید تدبیری اندیشید که جوانان، در همین مسیر و بر بستر همین نظام اجتماعی، همسر انتخاب کنند و ازدواج نمایند و خانواده برپا سازند.
با پذیرش عاقلانه و صبورانه شرایط معمول و درست حاکم بر نظام اجتماع انسانی، همراه با بالابردن آستانه تحمل و پایین‌آوردن سطح توقع خویش، و با تربیت رشیدانه جوانانمان، به‌علاوه مدیریت همدلانه زندگی زن و شوهری، می‌توان این موضوع را سامان‌دهی کرد. به امید خدا.
  • علی اکبر مظاهری
۳۱
خرداد
اشاره
پس از انتشار پست "گلایه یک دختر"، در تاریخ ۲۵/خرداد/۹۷، در این کانال،  خانمی متدین و اندیشمند، که اکنون در اروپا زندگی می‌کنند، پاسخی دادند که می‌خوانیم:
سلام بر استاد بزرگوار.
به نظرم این دخترخانم گله‌مند، کمی احساسی به این موضوع نگاه کرده‌اند. 
چندی قبل جوانی می‌گفت: برای ازدواج کردن، بسیار مشکل دارم؛ کسی راندارم که فردی مناسب را به من معرفی کند و مادر و خواهری که به نیابت من پا پیش بگذارند. گاهی در خیابان به دختران عفیفه‌ای بر می‌خورم که مطابق با ملاک و خواسته‌های من برای ازدواج هستند، ولی از ترس برخورد بد آنان پس از گفتن درخواستم، از خیر پیشنهاد و صحبت کردن با آنان می‌گذرم. 
به نظر شما چه عیبی دارد اگر یک جوان، خیلی مودبانه، در خیابان از یک خانم محترم خواستگاری کند، آن هم جوانی که، مثل مورد فوق، چاره‌ای ندارد؟ا
  • علی اکبر مظاهری
۳۱
خرداد
مشاوره عقیدتی
پرسش
پرسیده‌اند:
وحی به چه صورت‌هایی بر پیغمبر خاتم‌ - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ - فرستاده‌ می‌شده است؟ آیا وحی به صورت رویا نیز بر ایشان نازل می‌شده؟
پاسخ
سخن در این مقوله، دامانی گسترده دارد. اکنون به اختصار تمام می‌گوییم:
ارسال وحی بر پیامبر خاتم و دیگر پیامبران، به گونه‌های گوناگون بوده است. برخی از آن گونه‌ها چنین است:
۱. سخن‌گفتن خداوند، بی‌واسطه، با ایشان.
۲. ارسال وحی، به‌ وسیله فرشته وحی.
۳. الهام معانی بر قلب و ذهن ایشان در بیداری.
۴. الهام معانی بر قلب و ذهن ایشان در خواب؛ رویای صادق.
و ... .
از دانه‌درشت‌ترین وحی‌های در خواب، فرمان قربانی‌کردن اسماعیل به حضرت ابراهیم در خواب است که در قرآن، به‌تفصیل، آمده است.
خداوند، درباره سخنانی که پیامبر در قالب وحی بیان کرده، فرموده است: 
"لاینطق عن‌الهوی. ان هو الا وحی یوحی؛  پیامبر، از سر هوس، سخن نمی‌گوید. آنچه می‌گوید، وحیی است که بر او وحی می‌شود. (نجم، ۳)
الاهی‌ که خداوند سبحان، قلبتان را بر ایمان، استوار بدارد.
  • علی اکبر مظاهری
۳۱
خرداد
انتشار پست "شیفت چرخشی"، در تاریخ ۲۲/خرداد/۹۷، در این کانال، بازتاب‌هایی داشت و پرسش‌ها و نقدهای برخی از خوانندگان ارجمندمان را برانگیخت. 
یکی از آن‌ها از خانمی متاهل و فرهیخته است که خود، نویسنده مطالب خانوادگی‌اند. 
اکنون پرسش و نقد ایشان را، که بلند است، کامل می‌آوریم و چون آوردن پاسخمان، همراه با پرسش و نقد ایشان، در یک پست نمی‌گنجد، با سپاس از ایشان، پاسخمان را در پست بعدی می‌آوریم. ان شاءالله. 
اینک پرسش و نقد ایشان: 
سلام و ادب. پیروی سوال و جواب «شیفت چرخشی»، سوال دیگری داشتم:
شاید در نگاه اول، شیفت کاری، به عنوان یک مسئله و ملاک در انتخاب همسر، به نظر نرسد، اما امکان اینکه در دراز مدت مشکل ایجاد کند وجود دارد. 
من بسیاری از دختران جوان را می شناسم که تاب به دوش کشیدنِ چند ساعته مسئولیت زندگی را ندارند. یا در محیطی رشد کرده‌اند که قبول اینکه همسرشان چند روز در هفته حاضر نباشد، برایشان سخت است. از طرفی، با توجه به اینکه خود خانم هم شاغل است و دل‌مشغولی‌ها و دغدغه‌های یک زن شاغل، مسلما بیشتر از یک زن خانه‌دار است، آیا این تداخل شیفت، نبودن‌های پی‌در‌پی و دل‌مشغولی‌ها و خستگی‌ها، موجب کمرنگ شدن رابطه نمی‌شود؟ 
من دوستی با شرایط این خانم دارم، که‌ به دلیل عدم کنترل احساسات، روز بعد از شیفت با همسرش را، به‌طور کامل، با غرزدن و شکایت‌کردن می‌گذراند. 
شاید در سال‌های اول زندگی، این مسئله به چشم نیاید، اما اگر یکی از طرفین مهارت لازم را نداشته باشد، در درازمدت، مسلما مشکل ایجاد می‌کند. 
به نظرم باید به شرایط روحی و فردی دوطرف، در این مسئله،‌ توجه کرد. شاید «شیف کاری»، ملاک و معیار نباشد، اما دست‌اندازی است که مدیریت و عبور از آن، هنر و مهارت لازم دارد.
ممنونم از راهنمایی‌های شما.
  • علی اکبر مظاهری
۳۱
خرداد
از پسرانی که در کوچه و خیابان، با دیدن یک دختر، فکر می کنند همسر آینده خود را پیدا کرده‌اند، گله‌مندم.
چند روز پیش، برای خرید سبزی افطار، به خیابان‌های اطراف منزلمان رفتم. در یکی از کوچه‌های خلوت، پسری سوار بر دوچرخه، از همان ابتدای کوچه مرا زیر نظر داشت. نگاه سنگینش را حس می‌کردم. با بی‌توجهی به ایشان از کوچه رد شدم، ولی در دلم دلهره و اضطراب بسیاری به وجود آمده بود.
به یکی از خیابان‌های اصلی که رسیدم ناگهان همان پسر، سوار بر دوچرخه، در کنارم ظاهر شد و حرف هایی زد که اول نشنیدم، یعنی نخواستم بشنوم. بعد دیدم دنبالم می‌آید. برگشتم. او به من گفت: ازدواج کرده‌اید؟ و من آنقدر عصبانی شدم که اصلا نتوانستم چیزی بگویم و با اخم، به راه خود ادامه دادم. تمام وجودم پر از دلهره و اضطراب شده بود.
 من، که یک دختر از خانواده متدین بودم، این‌گونه برخورد، خیلی آزارم داد.
به‌نظر من، پسری که در کوچه و خیابان به‌دنبال دختر مورد نظرش باشد و تنها از روی ظاهر قضاوت کند، به درد زندگی نمی‌خورد. اصلا پسر سالمی به‌حساب نمی‌آید.
این‌طور برخوردها، علاوه بر اینکه شخصیت پسر را در دیدگان دختر (البته دختران مومن) تخریب می کند، به روح و روان دختر نیز آسیب‌های بسیاری می‌زند.
  • علی اکبر مظاهری
۲۴
خرداد
مشاوره خانواده 
جلسه دوم
آن زوج حق‌پذیر، دو هفته بعد، باز به مشاوره آمدند. چند دقیقه اول جلسه را سه نفری گذراندیم. از آنان گزارش گرفتم. خوب بود. آن‌گاه آقایوسف بیرون رفت تا مسائل مخصوص شکوفه‌خانم را به او بگویم. 
به شکوفه‌خانم، حق‌پذیری همسرش در جلسه قبل را گفتم. شادمان شد. پرسیدم مشاوره با همسرش و سخنانی که به او گفته بودم، تاثیری در رفتارش داشته؟ پاسخش مثبت بود و تاثیر نیکو را کاملاً محسوس بیان کرد. گفتم: باور کردید مشاوره از نان شب واجب‌تر است؟ گفت: «بله». آن‌گاه گفتم: حالا شما این نکته ها را با دقت بشنوید و یادداشت و عمل کنید:
1. دیگر هرگز و هرگز و هرگز موبایل و کامپیوتر همسرتان را چک نکنید. گفت: «چک نمی‌کنم.» گفتم: تفریحی هم نگاه نکنید و در آن‌ها نگردید. آیا شما می‌پسندید ایشان موبایل شما را چک کند یا در آن گردش کند؟ گفت: «نه.» گفتم: پس شما هم دیگر در موبایل و کامپیوتر ایشان نگردید، اگرچه تفریحی باشد.
2. سطح انتظارتان از همسرتان را پایین آورید.
3. آستانه تحمل‌تان را بالا ببرید.
توضیح دادم که این دو، در زندگی زن و شوهری، ضرورت حتمی دارد.
4. انحصار طلبی درباره همسر، پسندیده است؛ اما نباید همسر را کلافه کرد.
5. دنیای امروز وسیع‌تر از قبل شده است، به خصوص با آمدن دنیای مجازی. نباید زندگی را تنگ کرد.
6. شما هم به غیرت همسرتان احترام بگزارید. از کارهایی که غیرت و حسادت او را برانگیزد، اجتناب کنید. (شوهرش قبلا گفته بود که از باجناقم تعریف و تمجید می‌کند. اسم باجناق را نیاوردم، اما منظورم را رساندم.) درباره «هووهای ساختگی» گفتم و گفتم که آن را در کتاب «فرهنگ خانواده» بخوانید. 
7. پرسیدم: به همسرتان هدیه می‌دهید؟ (مردش از این‌که خانم برایش کم هدیه می‌گیرد، گله کرده بود.) گفت: «کم می‌گیرم.» گفتم: چرا؟ گفت: «به دلایلی نمی‌توانم بیشتر بگیرم.» گفتم: پول ندارید؟ گفت: «بله.» گفتم: یک شیشه عطر کوچک گل رز چطور؟ گفت: «می توانم.» گفتم: یک کتاب؟ گفت: «می‌توانم.» گفتم: یک زیرپوش؟ گفت: «می‌توانم.» گفتم: منظورمان از هدیه، همین‌هاست. لازم نیست گران باشد. درباره فضیلت هدیه و تاثیر آن در بهبود زندگی همسران توضیح دادم و گفتم: فصل «معجزه هدیه» در کتاب «فرهنگ خانواده» را بخوانید.
 فرجام کار
 این زوج فهیم و اندکی نابلد، مشاوره را نیکو ادامه دادند؛ با فاصله‌های زمانی معقول و به‌گاه نیاز. تا این‌که عروسی کردند و «هم‌آشیانه» شدند. باز مشاوره‌های‌مان ادامه یافت. اکنون زندگی خوشبختانه‌ای دارند. الاهی شکر.
  • علی اکبر مظاهری