وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

۰۱
ارديبهشت

🎄 خزانی در گلستان (۲)

🎤 از زبان مشاور

آقای گلستانی نزدم به مشاوره آمد. خانمش نیامد. به هر دلیل.
آقای گلستانی نحیف شده بود؛ هم جسمش، هم روانش. گویا مرده‌ای بود که با دستگاه زنده‌اش نگه داشته‌اند. قبلا̋ او را دیده بودم و می‌شناختم،؛ هم بدنش توانمند بود، هم جانش شاداب. اما اکنون از آن جسم و جان، اندکی بیش نمانده بود.
ابتدا گریست؛ بسیار. و سپس از همسرش گله کرد و نالید؛ بسیار.
او را دلداری دادم و گفتمش که طبیعت در‌خانه‌ماندن طولانی و دائما̋ در چشمرس همسر بودن، ناگواری‌هایی را به‌بارمی‌آورد. آن‌گاه از او خواستم که مسئله‌اش را به‌وضوح بیان کند.
مسائلش را در هم می‌گفت. نمی‌توانست ترتیب آن‌ها را رعایت کند. من برایش ترتیب‌بندی می‌کردم. همه مسائلش، به‌گونه جمع‌بندی و خلاصه‌گونه، این‌ها شد:

1. بیماری جسمانی‌اش.
2. ناراحتی روانی‌اش.
3. ناامیدی‌اش از زندگی.
4. کلافگی‌اش از در قفس خانه بودن.
5. نزاع‌ها و مجادله‌هایش با همسرش.

پس از دسته‌بندی مسائل، به راهکارها پرداختیم:

1. معالجه‌اش را با جدیت و تا آخر، پیگیری کند تا به سلامت کامل برسد.
او به پزشکش اعتماد داشت و او را لایق می‌دانست. این امتیاز ارزنده‌ای بود. او را به ادامه‌ معالجه، دلگرم کردم.
2. تا اندازه ممکن از خانه بیرون رود. در خانه نماند.
او می توانست از خانه بیرون رود، اما چنان روحیه‌اش افت کرده بود که از عهده اراده‌اش برنمی‌آمد. گویی از بیرون رفتن از خانه می‌ترسید. روحیه‌اش اراده‌اش را یاری نمی‌کرد. نگرانی از بیماری، ضعف جسمانی، ترس از مرگ، آشفتگی روانی، چنان روحیه و اراده و شهامتش را فرسوده کرده بودند که انگار کودکی رنجور شده بود که توان هیچ کاری را ندارد.
او را تسلا دادم. با او همدردی کردم. و سپس به تقویت روحیه‌اش پرداختم. امید، برای او، حکم کیمیا را داشت تا مس وجودش را به طلا بدل کند. در تقویت امیدش و پرورش روحیه‌اش سعی بلیغ کردم.

او گفت:" به کجا بروم؟ دلم به هیچ سویی نمی‌رود."
گفتم:
یک. روزی یک‌بار به مسجد بروید. (پذیرفت. آقای گلستانی متدین است.)
دو. روزی یک‌بار به کتابخانه بروید. (پذیرفت. او اهل دانش است.)
سه. علاوه بر پیاده‌روی در راه مسجد و کتابخانه، هفته‌ای دوبار به باشگاه ورزشی بروید. در خانه نیز ورزش کنید. (پذیرفت، اما سخت. او اهل ورزش نبود. تشویقش کردم و تأثیر ورزش بر بهبودی جسمانی و روانی را توضیح دادم.)
چهار. خودتان برای منزل خرید کنید. (از زمان بیماری‌اش، خانواده‌اش خرید می‌کردند.)
پنج. با همسرتان اصلا̋ مجادله نکنید. به هیچ رو، با او درنپیچید. (زیان‌های مجادله و نزاع با همسر و راه‌های دوری‌گزینی از آن را بیان کردم.)


{ادامه دارد.}

  • علی اکبر مظاهری
۰۱
ارديبهشت

🎄 خزانی در گلستان

♿️ ... و اما بیماران

درباره مردانی که کارشان در خانه است و نیز بیکاران، سخن گفتیم. اما ماندگاری مردان در خانه، همیشه به سبب بودن محل کارشان در منزل یا بیکاربودنشان نیست، بلکه این مساله، شکل های دیگری نیز دارد. بیماری طولانی مرد، یکی از آن شکل‌ها است.
بیماری‌های کوتاه مدت، مشکلی ایجاد نمی‌کند، حتی ممکن است شفقت و همدردی همسر را برانگیزد و مهربانی او را افزایش دهد. اما اگر بیماری مرد طولانی شد، اندک اندک، زن را خسته می‌کند و ممکن است حضور دائمی مرد در خانه، زن را کلافه کند و نیز خود مرد را.
در این صورت چه باید کرد؟
پیش از پاسخ به این پرسش و بیان راهکارهای حل آن، این نمونه ناگوار مشاوره‌ای را ببینید:

🎤 از زبان مشاور

🎄خزانی در گلستان

آقای گلستانی، به بیماری‌ای مبتلا شد که می‌باید حدود یک سال استراحت و درمان کند. بیماری‌اش به‌گونه‌ای بود که احتمال مرگ‌اش وجود داشت؛ احتمال قوی.

او، به ناچار، کارش را ترک کرد و در خانه ماند و معالجه را آغاز کرد. در ابتدا، همسرش با او مهربان بود؛ حتی مهربان‌تر از قبل. احتمال مرگ شوهر، خانم را ترسانده بود. از این رو به مردش شفقت می‌ورزید و با او مهرورزی می‌کرد، نیز در درمان او می‌کوشید.

پس از حدود دو ماه معلوم شد که خطر مرگ، تقریبا رفع شده، اما استراحت و درمان باید ادامه یابد.

از مهربانی خانم اندک اندک کاسته شد، زیرا:

۱. خطر مرگ از همسر، دور شده بود.
۲. زمان ماندن همسر در منزل، طولانی شده بود. بیشتر اوقات پیش چشم خانم بود.
۳. مرد، بر اثر رنج بیماری و نیز خانه نشینی طولانی، اخلاقش تلخ شده بود.
۴. مرد، چون همیشه در خانه بود و آنچه در خانه می‌گذشت را می‌دید و می‌شنید، در کارهای ریز و درشتی که پاره‌ای از آن‌ها به او مربوط نبود، دخالت می‌کرد. این کار سبب کلافگی خانم می‌شد.
۵. دست مرد، تنگ شده بود. دیگر نمی‌توانست مانند سابق، خرج کند. او ثروتمند نبود. انتظارات مالی خانم، به خوبی سابق، برآورده نمی شد.
تنگ‌دستی مرد، از عزت او نزد خانواده‌اش، می کاهد.
۶. مرد، بر اثر بیماری و ضعف، از تامین نیازهای عاطفی و جنسی زن، کم‌توان و گاهی ناتوان شده‌بود.

🔵 پدیداری ناگواری‌ها

اندک اندک، ناگواری‌ها پدیدار شدند. گلستان آقای گلستانی، رو به خزان نهاد.
نخستین نماد این تلخی‌ها در مجادله‌های آقای گلستانی و خانم‌اش نمایان شد.
ما، مجادله های همسران را "نبرد بی‌برنده " می‌نامیم، که دمار از روزگار زندگی خانوادگی برمی‌آورد. این نبرد نامبارک، فزاینده است و پیش رونده. به هیچ حدی قانع نیست. تا بنیان خانواده را خاکستر نکند، دست بر نمی‌دارد.

نزاع‌ها، تلخ‌زبانی‌ها، دشنام‌گویی‌ها، قهرکردن‌ها، و حتی کتک‌‌کاری‌های این زوج ناشکیبا می‌رفت که زندگی پانزده‌ساله‌شان را فروپاشد و خسارتی بی‌جبران به‌بار آورد، تا که به توصیه برخی نیکخواهان، آقای گلستانی، به فکر مشاوره افتاد و به دامان مشاور، پناه آورد.

{ادامه دارد}

  • علی اکبر مظاهری
۰۱
ارديبهشت

🔴 بیکاران

برخی از مردان، کارشان در خانه است؛ مانند بعضی از نویسندگان، محققان، و پاره‌ای دیگر از مردمان.
ایشان باید کارشان را با زندگی خانوادگی، درنیامیزند. آمیختگی این دو، روا نیست و مشکل‌آفرین است. اما می‌توان، با تدبیر و هماهنگی با همسر و دیگر اعضای خانواده، قلمرو کار را از قلمرو زندگی خانوادگی جدا کرد. "که هر چیزی به جای خویش نیکوست."
در این باره قبلا مطالبی نوشتیم و حکایت مشاوره‌ای "اتاقکی روی بام" را بیان کردیم.

🌍 اما بیکاران

بیکاران، در خانه نمانند.
اگر آقا بیکار شد، طبیعی است که باید دنبال کار بگردد و خانم، او را در حل این مساله، یاری کند. اما اگر - به هر دلیل - مدت بیکاری آقا طولانی شد، نباید همه اوقات را در خانه بماند. ماندن طولانی در منزل و پیش چشم خانم، همان آفت‌هایی را در پی دارد که قبلا در حکایت مشاوره‌ای "اتاقکی روی بام" بیان شد. و علاوه بر آن‌ها، نگرانی و افسردگی مرد از بیکاری را افزایش می‌دهد. خانم را نیز نگران و دلواپس می‌کند. و از حرمت و احترام مرد، نزد زن، می‌کاهد.
ممکن است خانم، برای پیشگیری از ضعیف‌شدن روحیه و امید آقا، ناراحتی‌اش را آشکار نکند و بیکاری مرد را به رخ او نکشد، اما رنجش درونی، او را می‌آزارد. و اگر این وضعیت، طولانی شود، ای‌‌بسا که خانم، دیگر قادر به پنهان‌کردن ناراحتی‌اش نباشد و آن را، به شکل‌های گوناگون، بروز دهد و در نهایت، منجر به کشاکش و نزاع و مجادله شود و به روابط دوستانه‌شان آسیب بزند.
البته بیکاری، مساله‌ای است که ممکن است برای هر مردی، در مدتی، پیش آید، اما آنچه مهم است، مدیریت این بحران است.
مرد، هنگام بیکاری، باید زمانی از شبانه‌روز را دور از چشم زن باشد، تا احترامش نزد خانم و خانواده، محفوظ بماند. نیز زندگی را از کسالت‌زدگی مصون بدارد. نیز از سرریزی حوصله خود پیشگیری کند و از اوقات بیکاری استفاده نیکو ببرد.
رفتن به مسجد، کتابخانه، ورزشگاه، تفریحگاه، آموختن دانش‌ها و فنون جدید، راهکارهای خوبی‌اند برای استفاده از اوقات بیکاری و نیز کاستن از آفت‌های آن.

🔍 نکته

آنچه گفته شد، به آن معنا نیست که زن، حضور همسر در خانه را دوست ندارد، بلکه سخن در این است که زیادماندن در خانه و همیشه در دسترس و چشمرس همسر بودن، خوب نیست‌. بسیاری از همسران، به‌ویژه خانم‌ها، از کمبود وجود همسر در خانه، گلایه دارند. یعنی هم کمبودن در خانه، ناروا است، هم زیادبودن، زیان دارد.
بنابراین، در این‌باره، مانند دیگر موارد و مسائل زندگی خانوادگی، نه افراط، بایسته است و نه تفریط، شایسته است. افراط‌کاری و تفریط‌گری، دوقلوهایی نامبارک‌اند. آنچه خجسته است، اعتدال‌ورزی و به‌اندازه‌کاری است. "اندازه نگه‌دار که اندازه نکوست."

  • علی اکبر مظاهری