وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قاضی و هادی» ثبت شده است

۱۳
آذر

پس از پانزده سال

صابر و سمیرا، پانزده سال پیش به عقد هم در آمدند. دوران نامزدی و عقدشان، که حدود یک سال بود، به خوشی گذشت. صابر و سمیرا، عاشق هم بودند. خانواده‌هاشان نیز با هم دوست و صمیمی بودند. آیندۀ درخشانی برای این دو فاختۀ دلباخته پیش‌بینی می‌شد و زندگی فرخنده‌ای برایشان دیده می‌شد. تا اینکه قصد کردند عروسی کنند و همْ‌آشیانه شوند. برای ساختن آشیانۀ مشترکشان گفتگو کردند و چون خانۀ مستقلّی نداشتند، قرار شد تا مدّتی در خانۀ والدین صابر زندگی کنند تا در آینده، خانۀ جداگانه‌ای تهیه کنند.

صابر و سمیرا، از آغاز، مسائلشان را با اینجانب مشورت می‌کردند. حتّی انتخاب همسرشان نیز با مشورت من بود. در دوران یکسالۀ نامزدی و عقدشان نیز مسائل خود را با بنده مشورت می‌کردند. تصمیم زندگی مشترک در خانۀ والدین صابر را نیز با من مطرح کردند. من که خانواده‌هایشان را می‌شناختم و اخلاقشان را می‌دانستم و خلق و خوی این دو را نیز می‌شناختم و ترکیب ساختمانی خانۀ پدر صابر را نیز می‌دانستم، که یک طبقه بود و اینان می‌خواستند در یکی از اتاق‌های همان خانه که والدین صابر با چند فرزند دیگر در آن زندگی می‌کردند ساکن شوند، با این کارشان مخالفت کردم و نظر منفی دادم.

از من دلیل و توضیح خواستند. گفتمشان: آن خانه، یک طبقه است و چند نفر در آن زندگی می‌کنند و اتاقی که شما می‌خواهید در آن زندگی مشترکتان را شروع کنید، با محل زندگی آنان در آمیخته است و در نتیجه، زندگی شما با زندگی آنان در می‌آمیزد و یک زندگی هفت هشت نفره می‌شود. حال آن که شما دو نفر می‌خواهید زندگی مستقلی داشته باشید و زندگی زوج‌های جوان، به خصوص در آغاز، اقتضائات خاص خود را دارد.

صابر گفت:« ما چند نفر، تا حالا در آن خانه زندگی می‌کرده‌ایم، حالا یک نفر به جمع ما اضافه می‌شود و پدر و مادرم فرض می‌کنند یک فرزند به فرزندانشان افزوده شده».

  • علی اکبر مظاهری