راه تربیت
» اعتدال در امر و نهی
امر و نهی، از ضرورت های تربیت است و بدون آن نمیشود کودک را تربیت کرد؛ امّا افراط در به کارگیری هر عامل تربیتی، نتیجه سوء و معکوس میدهد. اگر امر و نهیهای مکرّر، به طور دائم بر جان کودک و نوجوان ببارد، او را پریشان و عاصی میکند. کودک و نوجوانی که دائم در معرض: بکن، نکن! برو، نرو! بگو، نگو! بخور، نخور! قرار دارد، دیگر مجال ابتکار و خلاّقیت و فرصت اندیشیدن را نمییابد و یک موجود طفیلی و پیرو بار میآید و این باور غلط در ضمیرش ریشه میدواند که: من نباید بیندیشم، من نباید تصمیم بگیریم، من فقط باید به هر چه دیگران میگویند و هر تصمیمی برایم میگیرند عمل کنم و خودم وظیفهای و لیاقتی برای ابتکار و استقلال ندارم!...
یکی از علّت های عمده کمبود افراد مبتکر و نوآور و رشید در جامعه ما، همین امر و نهیهای افراطی است. اینگونه تربیتها باعث ایجاد موانع روانی در کودک و نوجوان میشود. اینکه کودک به هر چه بخواهد دست بزند و هر کاری انجام دهد و به هرطرف برود، بگوییم: دست نزن! نکن! نرو! ...، مانعها و دستاندازهایی بر سر راه شکوفایی استعداد و خلاّقیتهای او به وجود میآورد و او را در کودکی و نوجوانی و حتّی در دوران بزرگسالی که وارد جامعه میشود، از انجام کارهای بزرگ و ابتکار عمل و پذیرفتن مسؤولیت های اجتماعی میترساند و باز میدارد.
چند نکته
1. اشیایی را که نمیخواهیم کودک به آن ها دست بزند، از دسترسش دور بداریم. شیطنت، بازی و شلوغکاری، جزء خصلتهای بچه است. یک بچهی سالم، باید با نشاط و با تحرّک باشد. بنابراین، نباید از شیطنتهای او نگران بود و او را منع کرد.
2. از خط کشیدن به در و دیوار و کثیف کردن آن ها نگران نباشیم و در این امور، به کودک، سخت نگیریم. بهتر است به دیوار اتاق، کاغذ و یا مقوّا بچسبانیم تا کودک روی آن خط بکشد و نقّاشی کند و یا چیز بنویسد. تهیه تابلو و تخته سیاه نیز برای این کار مفید است.
3. هنگامی که کودک بزرگتر شد و خواستیم کارها و مسؤولیتهایی، متناسب با سنّ و ظرفیت او، بر عهدهاش بگذاریم، باید آن ها را، تا جایی که ممکن است، از قبل معّین کنیم و برای کودک برنامهای قرار دهیم و برایش تشریح کنیم، تا تکلیفش را بداند و هر کاری را در موقع خود انجام دهد؛ امّا این طور نباشد که وقتی مشغول درس و مشق است، بگوییم : محمّد! برو نان بخر. و همین که سرگرم نقّاشی شد بگوییم : عارفه! بیا این لباسها را روی بند پهن کن. و تا خواست استراحت کند بگوییم : حامد! این لباسها را بده خشکشویی. و یا وقتی مشغول تماشای برنامه تلویزیون است، بگوییم: ریحانه! بیا این سبزیها را پاک کن. و یا گاهی که دوستش به منزل ما آمده و با هم صحبت میکنند و یا درس میخوانند بگوییم : مسعود! زنگ میزنند. برو در را باز کن. و یا هنگامی که گرم بازی است، به خصوص در بازیهای جمعی و چند نفره، فریاد بزنیم : سجّاد! بیا کارت دارم... .
این دستوراتِ بیبرنامه و نا بهنگام و پیدرپی، آرامش را از کودک و نوجوان سلب میکند و او را در یک حالت دلهره و آمادهباش دائم قرار میدهد و پدر و مادر را در نظرش بیانصاف و بیمنطق و ظالم جلوه میدهد.
پس، ضمن این که باید کارها و مسؤولیتهایی را، متناسب با ظرفیت کودکان و نوجوانان، بر عهده آنان بگذاریم، این را نیز باید بدانیم که دنیای کودکان و نوجوانان، غیر از دنیای ما بزرگسالان است. نهال جان آنان باید در این دنیای زیبای مخصوص به خودشان، پرورش یابد و جوانه بزند و شکوفه و ثمر دهد. ما نباید این دنیای زیبا را بر سرشان خراب کنیم!
سلام و خداقوت
ممنون از مطلب مفیدتان.
راه کارهای کوتاه و مفیدی وجود دارند که اگر صبورانه به انها عمل کنیم در بزرگسالی کودکمان؛ شگفت زده خواهیم شد از میزان محبت و دوستی ای که بین ما وجود دارد.
دو نکته به نظرم رسید که خواستم دوستان خوبم هم بدانند
ـ گاهی بعضی امور را به کودکان یادآوری کنیم بچه ها به راحتی ممکن است مسائل رو فراموش کنند. بجای اینکه به کودکتان بگویید : اتاقت رو مرتب کن.
بهتر است به مورد شخصی اشاره کنیم. مثلا بگویید: اسباب بازی ها رو بزار داخل کشوی پایینی و یا کتابهارو بگذار توی قفسه ی آبی رنگ. هرچقدر کلام شما واضحتر باشد پذیرش کودکتان آسانتر است.
ـ علت انجام کارهایی که از او میخواهید را برایش توضیح دهید، مثلا بگید: ببین من خمیر دندان را به تمام دندانم میرسانم. میخواهم همه ی جوجوهایی که آنجا زندگی میکنند را در بیاورم . حالا با آب، دهانم را میشویم غرغره میکنم و بعد آب دهانم را بیرون میریزم بیا باهم اینطوری مسواک کنیم.