امنیت روانی دختران مجرد (دختران و انتخاب همسر 10)
» از زبان مشاور
امروز (12/ 5/ 1394)، دختری نجیب و عاقل، تماس گرفت و گریه کرد. صبر کردم تا آرام شود. آن گاه گفت:
«تجردم، به امنیت روانی ام، آسیب زده.»
گفتم: چه شده؟ توضیح دهید. توضیح داد.
آقایی، به گونه ای ناشیانه، از او خواستگاری کرده بود.... به جای این که او را، به واسطه خانواده خود و از خانواده دختر خواستگاری کند، مستقیم به خود او گفته بود و او را از خودش خواستگاری کرده بود. دختر سخت رنجیده بود و احساس بدی پیدا کرده بود. او گفت:
«من سی ساله ام و مجرد. تجردم در این سن، امنیت روانی ام را به هم زده. بعضی ها به خود اجازه می دهند که در بر خورد با من بی نزاکتی کنند. دیگر از این وضعیت خسته شده ام.»
گفتم: من به جای آن آقا از شما معذرت می خواهم. از بیان شما چنین می فهمم که او قصد ناپاکی نداشته، اما شیوه خواستگاری اش درست نبوده. او می باید از طریق خانواده اش مسئله را با خانواده شما مطرح می کرد. اما اصل موضوع، بی اشکال است.
دختر گفت:...
«دیگر خسته شده ام. از ازدواج منصرف شده ام. این خواستگاری ها روحم را می آزارد.»
گفتم: اشتباه آن آقا، در شیوه خواستگاری، نباید سبب انصراف شما از ازدواج شود. آن گاه او را دلداری و امیدواری دادم و به صبوری بر این سختی و نشکستن زیر بار این این مشکل، توصیه اش کردم و وعده اش دادم که کارش را، به گونه ای عاقلانه، پیگیری کنم و با آن خواستگار ناشی صحبت کنم که اگر مناسب او بود، در کار خواستگاری به شیوه درست، یاری اش نمایم.
واقعیتی تلخ
تلخ است، اما واقعیت است، که وقتی دختری ازدواجش ، به هر دلیل، به تأخیر افتد و سنش بالا رود و مجرد بماند، امنیت روانی اش به خطر می افتد. دختران نجیب، از این که دیگران به آنان بد نگاه کنند و حریمشان را بشکنند، آزرده می شوند. این آزردگی به روانشان لطمه می زند.
کسی از دختری 18 ساله، اگر نجیب باشد و حریم خویش را پاس بدارد، مستقیما خواستگاری نمی کند. حریم روانی او محترم شمرده می شود. اما وقتی سن دختر بالا رود و مجرد بماند، نگاهی متفاوت در باره او ایجاد می شود. دیگران به خود اجازه می دهند به حریم او ورود کنند، اگر چه با نیت ازدواج باشد. و چنین است که دختر آزرده می شود و اگر این کار تکرار شود به روحیه اش لطمه می زند.
اکنون جامعه ما به این بلا مبتلا است، سخت! چند میلیون جوان مجرد در سن ازدواج و از سن ازدواج گذشته داریم.
چاره کار
دفع و رفع این بلا اراده ای جدی می طلبد. در این عرصه، مبارزه با معلول، چندان کار ساز نیست. باید علت را درمان کرد.
ما، در این ایام، شاهد تمرکز نیروها در حل مسئله هسته ای کشور بودیم و دیدیم که بخش اعظم توان دیپلماسی کشور بر این مسئله متمرکز شد تا آن را به فرجام (و برجام) رساند.
مسئله بحران تجرد جوانانمان نیز از مسائلی است که چنان همت و تمرکزی را می طلبد. اگر نیکخواهان توان خویش را بر این مسئله به کار گمارند و مجاهدانه در این عرصه بکوشند، حل آن ممکن است. ان شاءالله.