پرستش و نیایش
ورودگاهی به شریعه خوشگوار صحیفه سجادیه
پرستش و نیایش، خجستهترین بخش حیات آدمیان است. زیستن بینیایش و زندگانی بیپرستش، زیستنی انسانی نیست؛ چیزی دیگر است که باید نامی دیگر بر آن نهاد.
سخن در این نیست که پرستش و نیایش، جزئی از لوازم سعادت حیات انسان است، نه! سخن بر سر این است که قوام و دوام زندگانی انسانی، بدون پرستیدن و نیایش، امکان نمییابد. آفریدگار انسان، این آفریده برگزیده خویش را اینسان آفریده که مناجات و پرستش، بخشی از هستی انسانی او است.
از فرخندهترین موهبتهای خداوند رحمان، به ما آدمیان، آن است که رخصتمان داده تا با او سخن گوییم و از او سخن شنویم؛ گفت و شنودی دوسویه و رویارو و بیواسطه. اجازهمان داده تا در منظر او، بند از رازهای سربسته دلهایمان واگشاییم و با او راز گوییم و خواستههایمان را در محضرش واگوییم و با آن نزدیکترین عزیزمان نجوا کنیم و دست بر دامان پرمهرش زنیم و خویشتن را خاکسارانه در پیشگاه کبریاییاش بر خاک افکنیم تا که مهربانانه، حرفهای دلهایمان را بشنود و رازدارانه، راز و نیازهایمان را ببیند و کریمانه، خواستههایمان را برآورد و مهرورزانه، سرهایمان را بر دامان پرمهر خویش گیرد و بزرگوارانه، از خاکمان برخیزاند و بر بام افلاکمان نشاند.
همانسان که مولای ساجدان، امام سجاد - علیهالسلام - در مناجات با خداوند سبحان میگوید:
الهی!... من اعظم النعم علینا جریان ذکرک علی السنتنا و اذنک لنا بدعائک و تنزیهک و تسبیحک؛ خدای من! از عظیمترین نعمتهایمان، روانشدن ذکر و نام تو است بر زباهایمان، و اینکه رخصتمان دادهای تا تو را بخوانیم و دعا کنیم و تو را پاک شماریم و تسبیحت گوییم. (مناجات الذاکرین، مناجات سیزدهم از مناجات خمس عشر)
رخصتیافتن برای ورود به این "راه دوسویه" و مجالجستن برای مناجات این ذره ناچیز با آن وجود همهچیز، و پیوستن این قطره بیبها به آن دریای بیمنتها، نعمتی است سترگ و بیبدیل که سپاسی عابدانه و خاضعانه را میطلبد، و بستهشدن این راه و محرومشدن از این نعمت عظما، زیانی است بیجبران.
- ۹۷/۱۱/۰۸