وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

بازخورد برای مطلب «طهارت ازدواج»

سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۳۹ ق.ظ

بازخوردی برای مطلب «طهارت ازدواج»

نویسنده: دکتر فاطمه کوثر

🔸در پی انتشار مطلب «طهارت ازدواج»، دخترخانمی پرسیده‌اند:

سلام علیکم
امیدوارم در صحت و سلامت باشید.
پیرو پست آخرتان و سؤال انتهایی آن (آیا واقعاً کاری از ما برنمی‌آید یا...؟)،
وقتی در جامعهٔ کنونی مرسوم است که گام اول ازدواج، یعنی خواستگاری را آقایان بردارند، مگر از دخترها هم کاری برمی‌آید؟!

🔹پاسخ را از نویسندهٔ مطلب می‌خوانیم:

اینکه فرموده‌اید «در جامعهٔ ما هنوز هم خیلی پذیرفته نیست که دختران گام اول را برای ازدواج بردارند»، سخنی درست است.
اما اکنون این سه حکایت را ببینید:

حکایت اول: سپیده نزدیک به چهل‌ سال دارد و مجرد است. او تا هفت هشت سال پیش، خواستگاران خوبی داشت. چندین مورد را رد کرد. از یکی، ظاهرش را نپسندید. از دیگری شغلش را، از سومی درآمدش را و ... اکنون تنها و مجرد است.

داستان دوم: مهربان، دختری سی‌ساله است. بسیار توانا و دارای ظاهری زیبا. خواستگاران متعددی داشت و دارد. در هر خواستگاری، حسابی فکر می‌کند و مشاوره می‌گیرد. حتی به روانشناس مراجعه می‌کند و به همراه خواستگارش، مراحل مختلف مشاوره، از جمله تست‌های شخصیتی را می‌گذرانند. چندین مورد را تاکنون رد کرده است. به دلایلی مانند: یکی مرد ساده‌گیری بود، دیگری عقاید خیلی سنتی داشت. آن یکی را به‌خاطر ظاهرش نپسندید‌ و این یکی را که خانواده خوبی دارد و پسری اخلاق‌مدار است، به‌دلیل اینکه در دههٔ چهارم زندگی‌اش، هنوز کار مشخصی ندارد.

داستان سوم: زهرا ۳۵ ساله است. چند وقتی است ازدواج کرده و از شیرینی‌های ازدواج و رابطه با همسر بهره می‌برد. او در زمان مجردی‌اش، خواستگاران زیادی نداشت. تقریباً هیچ‌کس را رد نمی‌کرد مگر یکی دو مورد را به دلایل خیلی مهم.
تا اینکه بعد از چندین سال سختی و تحمل و تلاش، همسر فعلی‌اش خوش و خرم به خواستگاری‌اش آمد. مهربان و سپیده که با زهرا در ارتباط بودند، او را به جلسات مشاوره توصیه می‌کردند. آنها در برخی موارد ریز می‌شدند، ولی زهرا که بعد از چند جلسه گفت‌وگو و تحقیق، متوجه شخصیت بامحبت و حامی همسر آینده‌اش شده بود، بی‌خیال صحبت‌های دیگران و جزئی‌نگری‌های به‌دردنخور شد و تا توانست از زمان خواستگاری استفاده مفید کرد و بدون هیچ اتلاف وقتی، با یاری خدا و به کمک اشتیاق و همراهی خواستگارش، خانواده‌اش را به سوی دادن جواب مثبت، پیش برد. او از گذاشتن موانعی چون مهریهٔ سنگین و شروط‌ مختلف بر سر راه خواستگاری، جلوگیری کرد و نهایتاً ازدواجشان سر گرفت.

این روزها، زهرا و همسرش برای زندگی‌شان بسیار تلاش می‌کنند و زحمت و مسئولیتشان بیشتر شده است، اما هر دو از داشتن هم خوشحالند و نیازهای عاطفی، جنسی و اجتماعی‌شان تأمین است‌.

این بود سه داستان من تقدیم به شما. حال نتیجه‌گیری با شما...
۹۹/۵/۲۱

  • ۹۹/۰۵/۲۱
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">