وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

معصومیت ماندگار

دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۴:۴۹ ب.ظ

معصومیت ماندگار

 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ اخلاقی - عرفانی

پس از نوشتن و انتشار «امشب قدر، چه کنیم؟» و سپس «معصومیت اختیاری»، جوانی دارای حال و خواهان کمال، گفته و پرسیده است:
احوال شب‌های قدر را نگه داشته‌ام. دلم زلال است. دارم پله‌های کمال را بالا می‌روم. گویا به بام رسیده‌ام. نمی‌خواهم از این بام بلند، پایین آیم. از اینجا عرش خدا را می‌بینم. بهترین تجربهٔ عمرم است. اما گاهی می‌ترسم نکند پایین افتم. چه کنم؟
درسم و کارم به‌گونه‌ای است که آمیختهٔ با جامعه‌ام. و این ترسم را بیشتر می‌کند. دستم را می‌گیرید که پایین نیفتم؟

🔻 پاسخ ما

مرحبای‌تان می‌گوییم. خوشا حالتان! همان‌جا بمانید. پایین را نگاه نکنید که هراس بگیرید. بدون تکرار این تعارف کلیشه‌ای که: «ما خودمان می‌خواهیم دیگران دستمان را بگیرند...»، می‌گوییم: بله؛ دست‌تان را می‌گیریم. بلکه هردوی‌مان دستان هم را می‌گیریم تا نیفتیم. بلکه بالاتر؛ هر دو، بال در بال هم می‌افکنیم تا از بام، اوج بگیریم و بر کنگرهٔ عرش بنشینیم.
ما را از کنگرهٔ عرش ندا می‌دهند.

تو را ز کنگرهٔ عرش می‌دهند نفیر! ۱

ما مرغان باغ ملکوتیم:

مرغ باغ ملکوتم نیَم از عالم خاک ۲

اکنون چنین کنید:
۱. همان‌سان که خدا شما را می‌بیند، شما نیز او را ببینید:
«أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ»؛ ۳
مگر آدمی نمی‌داند که خدا او را می‌بیند؟
و به فرمودهٔ امیر پارسایان، امام علی عزیزمان:
«اعْلَمُوا اَنَّکُمْ بِعَیْنِ اللّهِ»؛ ۴ بدانید که شمایان در چشم خدایید!
از امیرجان‌مان - علیه‌السلام - پرسیدند: آیا خدایت را میبینی؟ فرمود:
«مَا کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ»؛ ۵
خدایی را که نبینم، نمی‌پرستم! (من نه آنم که بر آستان خدای نادیده، سر بسایم!) صحنه زیبا شد؟ بله‌؟ خوب، چگونه ممکن است که آدم، چشم در چشم خدا داشته باشد و دست در دست او و جان در جان او، و از بام پرتاب شود؟ محال است.

۲. ترس، خوب است، اما امید، بهتر است. همان‌اندازه که از افتادن می‌ترسید، به پرواز، امید ببندید، بلکه بیشتر. مهربانی خدا بی‌نهایت است، اما قهرش محدود است. «نامحدود»، بر «محدود»، غالب است. به لطف خدای لطیف امید ببندید.

فعلا همین مقدار بس است. بعد باز صحبت می‌کنیم. دستان‌مان در دستان هم است و بال‌های‌مان در بال‌های هم. تا بی‌نهایت‌ها می‌رویم.
به امید خدا.

۳۱ فروردین ۱۴۰۲

۱. حافظ، غزلیات
۲. مولوی، غزلیات شمس
۳. سورهٔ علق، آیهٔ ۱۴
۴. نهج‌البلاغه، خطبه ۶۵
۵. الکافی، جلد ۱

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • ۰۲/۰۲/۱۱
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">