ذکاوت مشاورانه (۱)
#نویسنده_و_مشاور:
#علیاکبر_مظاهری
⭕️ ریشههای طلاق (۱۳)
💠 برخی مشاوران
ما، همیشه و برای همهٔ کارها، مراجعهٔ به مشاور را توصیه میکنیم و بر آن تاکید میورزیم، اما دو صفت را برای مشاور، بیان میکنیم: یکی «دانابودن» و دیگری «توانابودن».
اگر مشاور، دانا و توانا نباشد، ممکن است یا هیچ نتیجه نگیریم، یا نتیجهٔ معکوس بگیریم؛ کارمان خرابتر شود. این بیان، دربارهٔ مسائل خانواده و نیز ازدواج، شایانتر است. یعنی مشاوره با مشاوران «نادانا» و «ناتوانا»، زیاندار است؛ زیانهای کوچک، بزرگ، و گاهی ویرانگر و بیجبران.
در زبان برخی از مردمان، این سخن هست که: «مشاوران، زود دستور به طلاق میدهند.» این سخن، دربارهٔ برخی از مشاوران، صادق است. واقعاً پارهای از مشاوران، زود رأی به طلاق میدهند.
ما میگوییم: طلاق را باید در ردیف یازدهم نهاد. ده راه قبل از آن را باید پیمود؛ با حوصلهورزی، شکیبایی، بررسی همهجانبه. طلاق، عمل جراحی است. طبیب حاذق، برای دستبردن به چاقوی جراحی، عجله ندارد. راههای درمانی دیگر را لحاظ میکند؛ آزمایشها، دارودرمانی، غذادرمانی، بستریکردن در بخش، مشورت با همکاران، سپس به جراحی میاندیشد. این را فراوان دیدهایم و شنیدهایم که با تأخیر عمل جراحی و مراجعهٔ به متخصصان دیگر، جراحی بهکلی منتفی شده است و درد بیمار، درمان شده است. طلاق نیز همینگونه است. فراوان و فراوان دیده و شنیدهایم که با پیمودن ده راه قبل از طلاق، زندگیها بهسامانه شده و طلاق، منتفی گشته است.
❇️ سخنی با همکاران مشاور
ما مشاوران، هادیان جامعهایم. به فرمودهٔ حضرت امیر، هادیان، بر هدایت مردمان، بانشاط و شکیبایند:
«نَشَاطاً فِی هُدًى»
(نهجالبلاغه، خطبهٔ ۱۹۳)
هدایت، صبوری میطلبد. اگر هادی، شکیبا نباشد، نمیتواند به نیکویی هدایت کند. پیامبران، که هادیان امّتاناند، همگی صبور و بانشاط بودهاند. مشاوران نیز که رهنمای مردماناند، باید در رهنمایی مراجعان، شکیبایی ورزند. صبوری و نشاط، شرط مشاورت است.
۲. سخن ما بر ذهن مراجعانمان، اثری مؤثر دارد. ایبسا که زندگیشان را دگرگون کند. پارهای از مراجعان، بنا را بر این میگذارند که هرچه مشاور گفت، همان را عمل میکنم. ایشان گاهی چنان حیراناند که راه به جایی نمیبرند. درماندهٔ محضاند. چشم و گوش و عقلشان را پاک در اختیار ما میگذارند و با خود میگویند: من دیگر عقلم به جایی نمیرسد. تنها راه نجاتم آن است که مشاور بگوید.
اکنون که چنین است و سرنوشت زندگی او به راهکار ما بسته است، شرط حکمت، انصاف، ایمان، و وجدان است که مراقب باشیم تا مبادا او را به بیراهه برانیم.
۳. سخن اکنونیمان در طلاق است. خانمی یا آقایی یا هر دو، بر اثر عواملی گوناگون، به لبهٔ پرتگاهی هولناک ایستادهاند، اما تردید دارند که خود را به پایین پرتاب کنند یا راه دیگری هم هست؟ اینجاست که دست مشاور، یا او را به اعماق درّه پرتاب میکند؛ با یک «هُلدادن». یا پسِ یقهاش را میگیرد و او را به عقب میکشاند. یعنی اینجا مرز زندگی یا مرگ است. اندکی به جلو هُلدادن یا اندکی به عقبکشاندن، آیندهٔ او را رقم میزند. شرط حکمت آن است که در هُلدادن، درنگ کنیم. نخست او را به عقب بکشانیم تا با تأمل بیشتر، مسألهاش را بکاویم تا شاید راه نجاتی بیابیم.
زوجهایی که به طلاق میاندیشند، یا پا در راه فراق نهادهاند، بیشترشان عصبانیاند. از همدیگر رنجیدهاند. در فضای خشم یا لجاجت یا حیرت، به سوی جدایی رفتهاند. اگر ایشان را اندکی یا بیشتر، به درنگ واداریم و امیدشان دهیم و عواقب طلاق را به ایشان بنمایانیم، بازاندیشی میکنند و بسیاریشان منصرف میشوند و چندی بعد خبرمان میدهند که عزمشان بر طلاق، ناحق بوده است. بنده از ایشان فراوان دیدهام. حکایت برخیشان را در همین نوشتهها و دیگر آثارمان آوردهام. چارهٔ کار برخی از زوجهای عصبانی، بهتأخیرافکندن تصمیمشان است. بنابرمثال: دانهدرشتترین عامل انصراف لیلا و مرتضی از طلاق، که حکایتشان در پست طلاقهای ناروای ۱۰ گذشت، همین بهتأخیرافکندن بود.
از هر پنج طلاق، چهارتای آن ناروا است. بنابراین شرط ایمان و وجدان است که ما دربارهٔ مراجعان طلاقیمان، ابتدا بنا را بر آن چهارتاییبودن بگذاریم و آن یک «روا» را در آخرها بنشانیم.
جایگاه شمایان؛ مشاوران دانا و توانا را در اصلاح امور بندگان خدا، ارج مینهم. قدرتان را میدانم. پاداشتان بر خداوند مهرورز باد.
۶ خرداد ۱۴۰۲
{ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید}
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
- ۰۲/۰۳/۲۶