💥 زکام روانی (۲)
دوشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۱۸ ب.ظ
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
در نوشتهٔ پیشین، اختلالی عصبی و روانی را مطرح کردیم به نام «زکام روانی»، که آدمی را در رسیدن به تصمیم و اقدام به عمل، فلج روانی میکند.
دامنهٔ این مبحث، گسترده است و بیان کامل آن، نوشتن کتابی پُربرگ را میطلبد، و بیشتر.
ما، به تناسب مشاورههایمان، بهویژه مشاورهٔ ازدواج، تنها به شاخهای از این اختلال پُرشاخه پرداختیم و ادامه میدهیم. پرداختن به شاخههای دیگر، میماند برای مجالی دیگر. انشاءالله.
اکنون میگوییم: زکام روانی، اختلالی است از اختلالهای اعصاب و روان. ریشههای این حالت حیرانکننده و وسواسگونه، در بیماریهای عصبی و روانی جای دارد. یعنی این اختلال، برآمدهٔ از مجموعهای از ناخوشیهای عصبی و روانی است؛ ناخوشیهایی مانند: اضطراب، وسواس، افسردگی، و مانندهای اینها.
از دانهدرشتترین ریشههای زکام روانی، وسواس است؛ وسواس فکری و عملی.
😵💫 زکام روانی در انتخاب همسر
از جاهایی که این زکام، خود را بیشتر مینمایاند، ازدواج و انتخاب همسر است؛ که ابتدا، مزاحم افکارشان میشود و سپس در عملشان آشکار میگردد.
ازدواج اینان - معمولا - با وسواس و تأخیر همراه است.
👨🦱 وسواس پسران
پسران، که دست خود را در ازدواج و گزینش همسر، باز میدانند، زمانی که ازدواجشان به تأخیر افتد و سنشان بالا رود، دچار وسواس در انتخاب میشوند. سطح نگرانی ایشان، دربارهٔ آیندهٔ زندگیشان، پایینتر از سطح نگرانی دختران است، اما وسواسشان بیشتر است. اعضای خانواده نیز به گسترش دامنهٔ این وسواس، دامن میزنند. «دورزدن»های مادران و خواهران در خواستگاریها، بد و خوبکردنهای سلیقهای و غیر واقعی و غیر کارشناسی آنان، در دل جوانان تردید میافکند یا تردیدشان را زیاد میکند. و عوامل دیگر.
و چنین است که هرچه سن پسران بالاتر میرود، وسواسشان بیشتر میشود. و هرچه وسواسشان بیشتر شود، ارادهشان ضعیفتر میگردد و کار انتخابشان دشوارتر. و چنین است که بسیاری از پسران ما «پیرپسر» می شوند.
این نمونه را ببینید: 👇
🌾 پسری سیوسهساله
صابر، پسری بود سیوسهساله. گهگاه نزدم میآمد به مشاوره و مورد خواستگاری جدیدی را بیان میکرد و مشورت میگرفت. خود و خانوادهاش به خواستگاری دختران بسیاری رفته بودند و همچنان میرفتند. یکی از کارهای مستمر زندگیشان، «دورزدن» برای یافتن عروس بود. شمار خواستگاریهایشان از چهل تا گذشته بود. از دختران نوجوان ۱۷ساله تا دختران ۳۰ساله. برخی را خانوادهاش رد میکردند، برخی را خودش، بعضی را هر دو. گاهی هم دخترها و خانوادههایشان جواب منفی میدادند.
این کار تا جایی ادامه یافت که جان همگیشان به لب رسید. خانوادهٔ صابر، همراهیشان را کم و کمتر کردند و کار را به عهدهٔ خود صابر گذاشتند. او که در انتخاب و تصمیمگیری درمانده شده بود، تنها پناهگاهش را مشاور میدید و به من پناهنده شده بود. من هم یاریاش میکردم تا بر وسواساش غلبه کند و به تصمیم برسد.
میگفت: «دیگر توان تصمیمگیری ندارم. شما برایم تصمیم بگیرید.»
میگفتم: مشاور نمیباید به جای مراجع تصمیم بگیرد، بلکه باید او را در رسیدن به تصمیم یاری کند. و یاریاش میکردم. اما وسواس، چونان خوره، عزمش را میخورد.
🔖 مرحلهٔ نهایی
👇 ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.
در نوشتهٔ پیشین، اختلالی عصبی و روانی را مطرح کردیم به نام «زکام روانی»، که آدمی را در رسیدن به تصمیم و اقدام به عمل، فلج روانی میکند.
دامنهٔ این مبحث، گسترده است و بیان کامل آن، نوشتن کتابی پُربرگ را میطلبد، و بیشتر.
ما، به تناسب مشاورههایمان، بهویژه مشاورهٔ ازدواج، تنها به شاخهای از این اختلال پُرشاخه پرداختیم و ادامه میدهیم. پرداختن به شاخههای دیگر، میماند برای مجالی دیگر. انشاءالله.
اکنون میگوییم: زکام روانی، اختلالی است از اختلالهای اعصاب و روان. ریشههای این حالت حیرانکننده و وسواسگونه، در بیماریهای عصبی و روانی جای دارد. یعنی این اختلال، برآمدهٔ از مجموعهای از ناخوشیهای عصبی و روانی است؛ ناخوشیهایی مانند: اضطراب، وسواس، افسردگی، و مانندهای اینها.
از دانهدرشتترین ریشههای زکام روانی، وسواس است؛ وسواس فکری و عملی.
😵💫 زکام روانی در انتخاب همسر
از جاهایی که این زکام، خود را بیشتر مینمایاند، ازدواج و انتخاب همسر است؛ که ابتدا، مزاحم افکارشان میشود و سپس در عملشان آشکار میگردد.
ازدواج اینان - معمولا - با وسواس و تأخیر همراه است.
👨🦱 وسواس پسران
پسران، که دست خود را در ازدواج و گزینش همسر، باز میدانند، زمانی که ازدواجشان به تأخیر افتد و سنشان بالا رود، دچار وسواس در انتخاب میشوند. سطح نگرانی ایشان، دربارهٔ آیندهٔ زندگیشان، پایینتر از سطح نگرانی دختران است، اما وسواسشان بیشتر است. اعضای خانواده نیز به گسترش دامنهٔ این وسواس، دامن میزنند. «دورزدن»های مادران و خواهران در خواستگاریها، بد و خوبکردنهای سلیقهای و غیر واقعی و غیر کارشناسی آنان، در دل جوانان تردید میافکند یا تردیدشان را زیاد میکند. و عوامل دیگر.
و چنین است که هرچه سن پسران بالاتر میرود، وسواسشان بیشتر میشود. و هرچه وسواسشان بیشتر شود، ارادهشان ضعیفتر میگردد و کار انتخابشان دشوارتر. و چنین است که بسیاری از پسران ما «پیرپسر» می شوند.
این نمونه را ببینید: 👇
🌾 پسری سیوسهساله
صابر، پسری بود سیوسهساله. گهگاه نزدم میآمد به مشاوره و مورد خواستگاری جدیدی را بیان میکرد و مشورت میگرفت. خود و خانوادهاش به خواستگاری دختران بسیاری رفته بودند و همچنان میرفتند. یکی از کارهای مستمر زندگیشان، «دورزدن» برای یافتن عروس بود. شمار خواستگاریهایشان از چهل تا گذشته بود. از دختران نوجوان ۱۷ساله تا دختران ۳۰ساله. برخی را خانوادهاش رد میکردند، برخی را خودش، بعضی را هر دو. گاهی هم دخترها و خانوادههایشان جواب منفی میدادند.
این کار تا جایی ادامه یافت که جان همگیشان به لب رسید. خانوادهٔ صابر، همراهیشان را کم و کمتر کردند و کار را به عهدهٔ خود صابر گذاشتند. او که در انتخاب و تصمیمگیری درمانده شده بود، تنها پناهگاهش را مشاور میدید و به من پناهنده شده بود. من هم یاریاش میکردم تا بر وسواساش غلبه کند و به تصمیم برسد.
میگفت: «دیگر توان تصمیمگیری ندارم. شما برایم تصمیم بگیرید.»
میگفتم: مشاور نمیباید به جای مراجع تصمیم بگیرد، بلکه باید او را در رسیدن به تصمیم یاری کند. و یاریاش میکردم. اما وسواس، چونان خوره، عزمش را میخورد.
🔖 مرحلهٔ نهایی
👇 ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.
- ۰۲/۱۰/۱۸