وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۰۸
ارديبهشت

«باطری زندگی‌تان را شارژ کنید» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش پانزدهم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش پانزدهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

آقا و خانمی پرسیده‌اند:

زندگی ما زندگی خوبی است، اما محبت میانمان گاهی فروکش می‌کند، به‌گونه‌ای که احساس خطر می‌کنیم که نکند عشقمان سوخته باشد. گه‌گاه این اتفاق در زندگی‌مان می‌افتد که دچار افت عشق می‌شویم. چه باید کرد؟ راهنمایی‌مان کنید.

پاسخ ما:

اول: زندگی زن‌وشوهری به شارژ دائم نیاز دارد. رابطه‌های نسبی و ژنتیکی ممکن است به‌گونهٔ خودکار شارژ شود؛ مثلاً علاقهٔ میان مادر و فرزند معمولاً دچار افت نمی‌شود، هرچند که یکی بر دیگری جفا کند که در این مثال معمولاً فرزند به مادر جفا می‌کند و گاهی هم برعکس است و مادر به فرزند جفا می‌کند. این علاقه دچار افت نمی‌شود؛ ممکن است موج‌هایی در رابطه‌شان ایجاد شود؛ اما به صفر نمی‌رسد. چرا؟ چون میان آنها رابطهٔ خونی وجود دارد. سایر خویشاوندان نسبی درجهٔ یک مثل پدر و فرزند، برادر و برادر، خواهر و خواهر و… نیز همین‌طور هستند چون در میانشان رابطهٔ ژنتیکی برقرار است.
اما رابطهٔ زن‌ و شوهر، سببی است، نه نسبی؛ ایشان به‌سبب عقد به هم پیوسته‌اند. عقد این دو را به هم گره زده و مرتبط کرده است. این رابطه به شارژ دائمی نیاز دارد.

همه‌ٔ ما یا اکثرمان موبایل داریم. باطری موبایل دائماً شارژ می‌خواهد. اگر زمانی بگذرد و شارژ نکنیم، دچار افت انرژی می‌شود و در نهایت، تأخیر شارژ سبب خاموشی باطری می‌شود.
زن و شوهر در رابطه‌شان، به شارژ دائمی نیاز دارند. این پیوند باید همیشه تغذیه شود تا که از هم گسیخته نشود. این یک قاعده و قانون است؛ قانونی تکوینی، تشریعی، علمی، شرعی و عقلی است.

شما دو بزرگوار همیشه باید در اندیشهٔ تقویت رابطه‌ و عشقتان باشید. نگذارید که دچار افت شود، اگر هم چنین اتفاقی افتاد، فوراً آن را تقویت کنید. دائماً توشه‌هایی آماده داشته باشید که هنگام افت عشقتان، آن را تغذیه کنید.
از عواملی که باعث تقویت رابطهٔ زن و شوهر می‌شود و این پیوند را محکم نگه می‌دارد، بلکه محکم‌تر می‌کند، عشق‌ورزی است؛ عشق‌ورزی کلامی، جسمانی و عاطفی.
زندگی زن‌وشوهری هیچ‌گاه از عشق‌ورزی بی‌نیاز نیست.

مثال:
رانندهٔ ماهر آن است که هنگام رانندگی به‌خصوص در سفرهای دور، مراقب عقربه‌های آمپرها باشد. آمپر نشان می‌دهد که بنزین رو به اتمام است، پس به اولین جایگاه بنزین که رسیدیم، بنزین می‌زنیم. آمپر آب نشان می‌دهد که آب رادیاتور رو به کاهش است. در اولین مکان ممکن توقف می‌کنیم و داخل رادیاتور آب می‌ریزیم و آن را سر پر می‌کنیم. بقیهٔ ملزومات نیز همین‌طور است؛ به‌خصوص روغن، زیرا روغن دیرپیداست. آمپر بنزین جلوی چشم ماست و زود پیداست. راننده کمتر دچار مشکل بی‌بنزنی می‌شود، چون آمپر بنزین در جلوی چشم او نمایان است؛ اما آمپر روغن این‌گونه نیست. باید مراقبت کرد. روغن تدریجاً کم می‌شود و ناگهان موتور خودرو می‌سوزد. رانندهٔ ماهر آن است که همهٔ نیازهای موتور اتومبیل را تأمین کند تا در میانهٔ راه درمانده نشود و بتواند به مقصد برسد.

زندگی زن‌وشوهری این‌گونه است: زن و شوهر باید مواظب آمپرهای نیازهای زندگی زن‌وشوهری‌شان باشند. این افتی که شما در سؤالتان مطرح کرده‌اید، قابل‌توجه است. ببینید کدام‌یک از آمپرها پایین آمده است و توجه نکرده‌اید، ببینید کدام‌یک از خوراک‌های موتور زندگی کم یا تمام شده است. این نواقص را جبران کنید تا موتور زندگی چالاک شود و شما را به مقصد نهایی برساند.
عشق‌ورزی عاطفی، کلامی و جسمانی از بهترین غذاها برای موتور زندگی زن‌وشوهری است. این را دائماً مراقبت و استفاده کنید و باطری زندگی و جانتان را شارژ کنید.

دوم:
مشاوری دائمی داشته باشید؛ مشاوری دانا و توانا و مرضی‌الطرفین؛ یعنی هر دو او را بپذیرید و سخن او برای هر دوی شما ارجمند باشد. هرگاه نیاز شد به او مراجعه کنید و نگذارید کارد به استخوان برسد و بعد نزد مشاور بروید. حتی اگر افتی هم مشاهده نمی‌کنید، گه‌گاه نزد مشاور بروید تا به‌اصطلاح زندگی و رابطه‌تان را چکاب کنید.

سوم:
مطالعه کنید. در این مبحث، منظورمان مطالعهٔ کتاب‌هایی است که به رابطهٔ زن‌وشوهری مربوط می‌شود، همچنین کتاب‌های مهارت‌آموزی زندگی خانوادگی و افزایش عشق میان زن و شوهر.
اگر کتاب می‌شناسید که خب، وگرنه بپرسید تا کتاب معرفی کنم.

آفت‌شناسی و آفت‌زدایی

سخن دیگر آن‌که علاوه‌بر تغذیهٔ دائمی، باید زندگی‌تان را آفت‌شناسی و آفت‌زدایی دائمی کنید؛ یعنی عاقلانه، موشکافانه و بی‌طرفانه آسیب‌ها را بشناسید و بدانید که چه چیزهایی به زندگی شما آسیب می‌زند. تأمل کنید، یادداشت بردارید و یا اینکه از مشاورتان بپرسید. پس از شناختن آفت، نوبت به آفت‌زدایی می‌رسد، نگذارید پیوند ارتباطتان با هجوم آفت‌ها دچار سستی و از هم گسیختگی شود.

مثلاً: شوخی‌های نیش‌دار آفت است. از زندگی‌تان حذف کنید. گاهی یک شوخی نیش‌دار به رابطهٔ زن‌وشوهری آسیب شدید می‌زند؛ مانند زدن تبر بر ریشهٔ درختی ستبر.
آفت دیگر توهین به همسر است. توهین هم کوچکش زیان‌بار است و هم بزرگش؛ توهین ممنوع! اصلاً اجازه ندهید در رابطهٔ شما توهین جایی برای خود پیدا کند و…
برای یافتن آفت‌های زندگی زن‌وشوهری مطالعه کنید. کتابی معرفی می‌کنم که به مبحث آفت‌ها و آفت‌شناسی‌ و آفت‌زدایی‌ مربوط است و شیوه‌های شارژکردن عشق و زندگی را بیان کرده است؛ کتاب «فرهنگ خانواده». این کتاب دارای سی فصل است. بخشی از کتاب دربارهٔ آفت‌ها و آفت‌شناسایی و بخشی دیگر دربارهٔ آفت‌زدایی و شارژکردن زندگی و بخشی دیگر دربارهٔ دوران میان‌سالی و کهنسالی است.

نکتهٔ آخر:
اینکه علاوه‌بر عشق، گذشت نیز در زندگی جایگاهی رفیع دارد.
در آغاز گفتیم برای تقویت زندگی‌ و استحکام پیوندتان، عشق‌ورزی کنید؛ عشق‌ورزی عاطفی، کلامی، جسمی و جنسی. در پایان هم می‌گوییم که گذشت کنید. زندگی زن‌وشوهری بدون گذشت، آسیب می‌بیند و دچار همان افتی می‌شود که شما بیان کرده‌اید. همین که خطایی از همسر سر زد – البته خطا نباید باشد – آمپر عشق و محبت به‌طرف افت می‌رود و دل به سردی می‌گراید.
قرآن می‌فرماید:
«… وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ». (سورهٔ نور آیهٔ ۲۴)
یکدیگر را ببخشید. آیا دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟
همهٔ ما مشتاق و نیازمند عفو خداییم. خدا می‌فرماید: اگر عفو و گذشت من را می‌خواهید، باید همدیگر را ببخشید.

خداوند سبحان یاورتان باد.

  • علی اکبر مظاهری
۰۷
ارديبهشت

«دو گونه زندگی خانوادگی» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش چهاردهم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش چهاردهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

زندگی خانوادگی، دو گونه است:
۱. زندگی حقوقی؛
۲. زندگی اخلاقی.
هر کدام از این دوگونه زندگی، ویژگی‌هایی دارد و نتایج و ثمره هایی را به بار می‌آورد.

زندگی حقوقی

زندگی حقوقی، آن است که حیات مشترک زن و شوهری، بر اساس قوانین حقوقی و مدنی بنا شود و همسران بنگرند که در زندگی مشترکشان و در قبال همسرشان چه وظایفی بر عهده دارند و چه چیزهایی از هم طلبکارند.
در ساختن این نوع زندگی و مدیریت آن، از قوانین حقوقی استفاده می‌کنند و به منابع حقوقی و فقهی استناد می‌نمایند.

در این نوع زندگی، هر کس در پی دریافت حقوق خویش است و همسرش را موظف به ادای حقوق و انجام وظایف همسری می‌داند و او را می‌پاید که مبادا حقوق وی را ضایع کند و یا آن‌ها را، به‌کمال، نپردازد؛ خود را نیز مجبور به انجام تکلیف در قبال همسر و ادای حقوق او می‌داند، که اگر ادا نکند و انجام ندهد، همسرش طلبکارانه آن‌ها را مطالبه خواهد کرد.

در این‌گونه زندگی خانوادگی، دو همسر، مانند دو شریکِ کاری و تجاری، در پی کسب حقوق و منافع خویش‌اند. وقتی یکی‌شان از دیگری چیزی می‌طلبد، او نخست می‌اندیشد که آیا از نظر حقوقی و فقهی، وظیفه دارد که خواستۀ همسرش را برآورد؟ یا همسرش حق دارد که چنین مطالبه‌ای را از وی بنماید؟ در این نوع زندگی، این عبارات بسیار به‌کار می‌‌رود: وظیفۀ تو است که چنین کنی، این حق من است، این کار بر عهدۀ تو است، من شرعاً وظیفه ندارم این کار را انجام دهم، تو قانوناً باید چنان کنی و… .

زندگی حقوقی، یک زندگی قانونمند و خط و مرز کشیده و تجارت‌گونه است. روح این زندگی خشک است؛ ایثار و رفاقت در آن معنای حقیقی‌شان را ندارند؛ محبّت در آن رنگ باخته است. زن و شوهر مانند دو شریک یا دو کارگر و کارمند، به اجبار قانون کار می‌کنند و مواظب‌‌اند که بیش از وظیفۀ شغلی‌شان کار نکنند و اگر کردند، حقوق اضافه بگیرند. همچنین مراقب هستند که حقوق خود را تمام و کمال بگیرند و نیز دیگری به حقوقشان تجاوز نکند.
در زندگی حقوقی و قانونی، خط‌کشی‌های دقیقی وجود دارد؛ مرزها معیّن و تعریف شده‌اند و قلمرو هر کدام از زن و شوهر، مشخص است.

برخی از قوانین و نمودهای زندگی حقوقی

۱. نفقه زن و هزینۀ زندگی بر عهدۀ مرد است؛ در حدّ و اندازۀ عرف مردم جامعه، نه بیش و نه کم.
۲. زن، بدون اجازه و اطلاع مرد، نمی‌تواند از خانه بیرون رود.
۳. زن می‌تواند برای کار در منزل از مرد اجرت بگیرد؛ مانند یک کارگر و کارمند که از صاحب‌کار خود مزد می‌گیرد.
۴. زن باید نیازهای جنسی مرد را برآورد و اگر برنیاورد، مرد می‌تواند بر او سخت بگیرد و از وی شکایت کند و او را به محکمه بکشاند! یعنی مسائل جنسی زن و شوهر از دایرۀ مهرورزی بیرون است؛ یک تکلیف است بر عهدۀ زن و یک حق است از آنِ مرد. علاقه و آمادگی و عدم آمادگی روحی و عاطفی زن، چندان مطرح نیست؛ او باید وظیفۀ قانونی‌اش را انجام دهد و حق مرد را ادا نماید.
۵. زن می‌تواند برای شیردادن به فرزندشان از شوهر اجرت بگیرد؛ مانند یک دایۀ بیگانه.
۶. زن، بدون اجازۀ شوهر، نمی‌تواند به‌کارهای فرهنگی و اجتماعی و کارهای دیگر در بیرون خانه بپردازد.
۷. زن، هرگاه بخواهد، می‌تواند مهریه‌اش را از همسرش مطالبه کند و بگیرد؛ اگرچه با به دادگاه‌کشاندن و به زندان افکندن شوهر باشد!
۸. بر زن لازم نیست که جهیزیه به خانۀ شوهر بیاورد و اگر جهیزیه داشت، شوهر حق ندارد بدون اجازۀ زن از آن‌ها استفاده کند.
۹. زن حق ندارد بی‌اجازۀ شوهر در دارایی‌های او تصرف کند.
۱۰. شوهر حق ندارد مهمانی را دعوت کند که پذیرایی‌اش بر عهدۀ زن باشد.
۱۱. زن نمی‌تواند بدون اطلاع و اجازۀ شوهر، مهمان دعوت کند و او را در خانه و زندگی مرد وارد نماید ـ حتّی پدر و مادرش را ـ و اگر مهمان، بی‌دعوت بیاید، زن نمی‌تواند از دارایی شوهر، بدون اجازۀ او، از مهمان پذیرایی کند.
و … .
به‌راستی که این نوع زندگی، چه سخت و طاقت‌فرسا است!

زندگی اخلاقی

زندگی اخلاقی، یک زندگی «فراقانونی» است؛ به معنای مثبت آن. بدین‌سان که اخلاق و ارزش‌های انسانی و حالت‌های عاطفی و روانی چنان در آن پررنگ‌اند که برای حقوق و قانون (به معنایی که در زندگی حقوقی حاکم است) مجالی باقی نمی‌ماند. از این‌رو، حیات مشترک زن و شوهر بر اساس تعاون و تفاهم و عشق و ایثار بنا نهاده شده است.
در این زندگی، به قوانین و احکام حقوقی و مدنی استناد نمی‌شود؛ مگر به اندازۀ نیاز و به گاه ضرورت؛ آن هم در هاله‌ای از ادب و احترام.
در زندگی اخلاقی، زن و شوهر، عاشق و معشوق‌اند؛ رفیق و فدایی همدیگرند و یکی‌اند؛ در نتیجه، روح عشق و ایثار، پیکر زندگی‌شان را شاداب و طربناک کرده است.
در این نوع زندگی، حقوق و قانون مراعات می‌شود، امّا نه از سر اکراه و اجبار، بلکه به دلخواه و اختیار؛ حریم‌ها و حرمت‌ها پاس داشته می‌شوند، امّا نه از روی قرارداد و از ترس، بلکه از روی احترام و تکریم.
در زندگی اخلاقی، مرد کار می‌کند، امّا نه برای آن‌که قانون، تأمین نفقۀ زن و هزینۀ زندگی را بر عهدۀ او نهاده است، بلکه به فرمودۀ پیامبر اعظم (ص) کار او جهادی مقدّس و خود او مجاهد فی سبیل‌الله است:
«الکادُّ عَلی عِیالِهِ کَالمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ»؛ [۱]
آن کس که برای عیال و تأمین معاش خانواده‌اش تلاش می‌کند، چونان مجاهد در راه خداست.
در زندگی اخلاقی، زن در خانه کار می‌کند، امّا نه مانند مزدوران و برای گرفتن مزد، بلکه به فرمودۀ امیرمؤمنان، خانه برای او چونان میدان جهاد فی سبیل‌الله است و همسرداریِ نیکو برای او چون جهاد در راه خداست و پاداش او مانند پاداش مجاهدان است:
«جِهادُ المَرأهِ حُسنُ التَّبَعُّلِ»؛ [۲]
جهاد زن، نیکو شوهرداری کردن است.
در این زندگی، هر لبخندی که زن بر لبان مردش بنشاند، پاداشی الاهی دارد.
در این زندگی، زن به فرزند شیر می‌دهد، امّا شیرفروشی نمی‌کند و مزد نمی‌گیرد، بلکه در قبال هر مکیدن کودک، برای مادر حسنه‌ای است و نزد خدای رحمان پاداشی دارد. پیامبر اعظم(ص) در این باره فرموده‌اند:
«… فَإذا أرضَعَت، کانَ لَها بِکُلِّ مَصَّهٍ کَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ إسماعیل، فَإذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَکٌ کَریمٌ عَلی جَنبِها وَقالَ: إستَأنِفِی العَمَلَ فَقَد غُفِرَ لَکِ»؛ [۳]
هنگامی که مادر به بچه شیر می‌دهد، برای هر مرتبه‌ای که بچه پستان مادر را می‌مکد، خداوند ثواب آزاد کردن یک انسان از فرزندان حضرت اسماعیل (که مؤمن و موحّدند) به مادر پاداش می‌دهد و هنگامی که شیر دادن را به پایان برد، فرشته‌ای بزرگوار دست بر پهلوی مادر می‌زند و می‌گوید: زندگی تازه‌ای را آغاز کن که خداوند گناهان گذشته‌ات را بخشید.
در زندگی اخلاقی، مانند زندگی حقوقی، پذیرایی از مهمانان شوهر بر زن واجب نیست و نیز بر مرد هزینه‌کردن برای مهمانان زن واجب نیست؛ امّا مهمان حبیب خداست و پذیرایی از او مایۀ خیر و برکت است و سبب شادمانی دل‌ها می‌شود و مهمان، اندوه و بلا را از خانه و زندگی بیرون می‌راند. و به فرمودۀ پیامبر اعظم(ص):
«إِنَّ الضَّیفَ إِذَا جَاءَ فَنَزَلَ بِالقَومِ جَاءَ بِرِزقِهِ مَعَهُ مِنَ السَّمَاءِ»؛ [۴]
هنگامی که کسی نزد کسانی به مهمانی رود، روزی خویش را از آسمان با خود می‌آورد.
در زندگی اخلاقی، زن و شوهر به همدیگر عشق می‌ورزند. نیاز جنسی و عاطفی برای هر دو مطرح است و هر کدام می‌کوشد دیگری را خرسند کند. نوازش و آمیزش ایشان حسنه است و ثواب دارد و سبب خشنودی خدا می‌شود.
بنابراین، دیگر سخن از دادن حق از یک سو و گرفتن حق از سوی دیگر نیست، بلکه داد و ستدی دوسویه است. دیگر سخن در این نیست که زن، به هر شکل و در هر حالت، باید حق مرد را بدهد؛ بلکه هر دو مراعات حال یکدیگر را می‌نمایند و مسأله از صورت یک تکلیف خشک و بی‌روح بیرون می‌آید و به عشق‌ورزی دوستانه و دوجانبه بدل می‌شود. زوج‌ها با رغبت به‌کار عشقی‌ورزی و آمیزش جنسی می‌پردازند؛ هیچ کدام فقط دهنده و هیچ کدام فقط گیرنده نیست، بلکه هر دو، هم دهنده‌اند و هم گیرنده. بهرۀ زن از تمتّعات جنسی و عاطفی، کمتر از سهم مرد نیست؛ گاهی بیشتر هم هست. زن نمی‌پندارد که دارد حقّی را می‌پردازد و مرد نیز نمی‌اندیشد که دارد حقّش را می‌گیرد، بلکه هر دو به دلخواه، یکدیگر را کامیاب می‌کنند.
در زندگی اخلاقی، اگرچه مانند زندگی حقوقی، بیرون رفتن زن از خانه و پرداختن به‌کارهای اجتماعی منوط به رضایت مرد است؛ امّا زن و شوهر، رفیقانه و مسئولانه، در عرصۀ زندگی خانوادگی و نیز زندگی اجتماعی، یکدیگر را یاری می‌کنند و هر کدام، در این ساحت‌های فضیلت، نقشی ایفا می‌نمایند.
مهریه، هم در زندگی حقوقی و هم در زندگی اخلاقی از آنِ زن است؛ با این تفاوت که در زندگی حقوقی، زن مهریه‌اش را از مرد می‌طلبد، اگرچه مرد نادار باشد و آن را می‌گیرد، اگرچه با توسّل به دادگاه باشد؛ امّا در زندگی اخلاقی، بخشیدن مهریه، یک فضیلت برای زن است و پاداش الاهی را ثمر می‌دهد.
در زندگی حقوقی، هدیه دادن به زن بر مرد واجب نیست، چون هدیه جزو نفقه نیست؛ امّا در زندگی اخلاقی، اهدای هدیه حسنه‌ای است که موجب خرسندی خدا و نشانۀ عشق است و کدورت‌ها را از دل‌ها می‌زداید. پیامبر اعظم(ص) فرموده‌اند:
«تَهادوا فَإنَّ الهَدیَّهَ تُضَعِّفُ الحُبَّ وَتُذهِبُ بِغَوائِلِ الصَّدرِ»؛ [۵]
به یکدیگر هدیه دهید، زیرا هدیه، دوستی و محبّت را می‌افزاید و کدورت‌های سینه‌ها را می‌زداید.
در زندگی حقوقی، کفالت فرزند بر عهدۀ پدر است و حق حضانت او تا چند سال از آنِ مادر است و سپس به پدر منتقل می‌شود؛ امّا در زندگی اخلاقی، فرزند، ثمرۀ عشق زن و شوهر و میوۀ بوستان زندگی‌شان است که هر دو او را ریحانۀ بهشتی و هدیۀ الاهی می‌دانند و با رغبت و شفقت در پرورش او می‌کوشند و وی را از بهترین مصداق‌های باقیات صالحات می‌دانند و از خداوند می‌خواهند که او را مایۀ گرمای دل‌ها و روشنای چشم‌هایشان قرار دهد:
«رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّهَ أَعیُن»؛ [۶]
خدای ما! همسران و فرزندانمان را نور چشمانمان قرار ده.
در زندگی حقوقی و قانونی، زن به شوهرش به چشم یک همکار می‌نگرد که چگونگی رابطۀ آن دو را قانون معیّن می‌کند و به زن می‌گوید که کجا باید از شوهر اطاعت کرد و کجا می‌شود اطاعت نکرد؛ امّا در زندگی اخلاقی و ایمانی، شوهر چنان در دل و جان زن اوج می‌گیرد که به فرمودۀ پیامبر اعظم(ص) اگر سجده بر غیر خدا جایز بود، زن بر شوهرش سجده می‌کرد، و نیز زن نزد شوهر امانتی است الاهی.

به دیانتی چنین لطیف و آسمانی، چهرۀ عبوس حقوقی دادن و جا را بر جلوه‌های زیبای دیگر تنگ کردن، جفای به دیانت است.

۱: بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۳.
۲: نهج‌البلاغه، حکمت۱۳۶.
۳: وسائل‌الشیعه، ج۲۱، ص۴۵۱
۴: وسائل‌الشیعه، ج۲۴، ص۳۱۷.
۵:کنزالعمّال، ج۶، حدیث ۱۵۰۶۱.
۶: فرقان، ۷۴.

  • علی اکبر مظاهری
۰۶
ارديبهشت

«در اداره زندگی مشترک، شکیبا باشیم» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش سیزدهم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش دوازدهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

پذیرشی عاقلانه و کوششی صبورانه

اگرچه دختر و پسر، به گاه انتخاب همسر، باید بکوشند فاصله‌ها میان زن و شوهر، کم و کمتر باشد و تفاهم‌ها و توافق‌ها بیش و بیشتر باشد؛ امّا با همه تلاش‌ها، باز هم مقداری فاصله و ناهمگونی باقی می‌ماند و پس از عروسی، نمایان‌تر می‌شود. در مرحلۀ انتخاب همسر، هرجا تأکید بر ضرورت تفاهم و همگونی کرده‌ایم، گفته‌ایم که «دقّت آری، وسواس نه». اکنون نیز بر همان سخن تأکید می‌ورزیم.
باید که زن و شوهر، استقلال انسانی یکدیگر را به رسمیت بشناسند و کوشش خود را برای ایجاد و ادارۀ یک زندگی شاداب خردمندانه به‌کار گیرند. شرط خردمندی و شکیبایی، این است که ما همسرمان را همان‌گونه که هست، بپذیریم؛ سپس در طول مسیر زندگی مشترک، آن بخش از اوصاف و رفتار همسرمان را که نمی‌پسندیم، به‌تدریج و ماهرانه تغییر دهیم یا اصلاح کنیم. اگر هم تغییر نپذیرفت، آن را به حال خود بگذاریم و فشار نیاوریم.
پذیرش همسر، همان‌گونه که هست، هنرِ عاقلان و صبوران است. پذیرش رضامندانه و نه مجبورانۀ همسر، با همان خصال و ویژگی‌هایش، موجب آرامش آدمی و استواری و ثبات زندگی است. اگر به شخصیت همسرمان احترام نهادیم و او را همان‌گونه که هست، پذیرفتیم، راه تکامل و رشد دادنِ او باز است و فرصت کافی در اختیار است تا به‌تدریج فاصله‌های موجود را کم و کمتر کنیم و ناهمگونی‌ها را همگون سازیم.

آهسته و پیوسته

تربیت و تغییر، کاری است تدریجی و حوصله و شکیبایی می‌طلبد. امّا در نهایت، باز هم مقداری فاصله و ناهمگونی، باقی می‌ماند، که باید آن را پذیرفت و بر رفع کامل آن اصرار نورزید.
اگر توقعمان این باشد که همسرمان کاملاً به صورت دلخواه ما باشد و هر چه را دوست داریم، داشته باشد، آن‌گاه اگر چیزی خلاف میل خویش در او ببینیم، می‌رنجیم و به خود و همسرمان لطمه می‌زنیم؛ امّا اگر از آغاز و از بُن جان بپذیریم که میان ما و همسرمان تفاوت‌هایی وجود دارد، هنگام بروز آن‌ها نمی‌رنجیم و به آرامش کانون خانواده آسیب نمی‌زنیم.
اگر بپذیریم که امکان ندارد او در همۀ مسائل هم‌سلیقۀ ما باشد، هنگام بروز اندیشه‌ها و رفتارهای متفاوت او، با وی ستیز نمی‌کنیم و حرمتش را نمی‌شکنیم.
این‌که زن و شوهر، یکدیگر را یاری نمایند تا فاصله‌ها کم و کمتر شود، کاری فرخنده است. رشد دادن یکدیگر، نه تنها امری پسندیده است، بلکه وظیفهٔ همسران است. هر کدام که در زمینه‌ای پیش‌تر است، باید همسرش را یاری کند تا به او برسد و حتّی از وی پیشی بگیرد. همیشه مجال برای افزودن کمال‌ها و کاستن از کاستی‌ها فراهم است. آنان که از این مجال‌ها بهرۀ نیکو برند، خردمند و قابل تحسین هستند؛ امّا فشار و تحمیل، هرگز پسندیده نیست و معمولاً به ملامت و ملالت کشیده می‌شود و نتیجۀ معکوس می‌دهد.
ایجاد تغییر با زور و تحقیر، آثار زیانباری بر رابطهٔ همسران دارد.

پرسشی و پاسخی

ساختن یا ساختن؟!

آقایی پرسید است:
«در تعامل با همسر، ساختن (تغییر و رشددادن) خوب است یا ساختن (مداراکردن)؟»

پاسخ ما:
هر دو. البته یکی آسان‌تر است و دیگری سخت‌تر. یکی زودتر نتیجه می‌دهد و دیگری دیرتر؛ امّا ارزش هر دو، برابر است.
در زندگی زن و شوهری، یکی از هدف‌ها، ساختن یکدیگر است؛ امّا یکی از کارافزارهای وصول به این هدف، سازش با همدیگر است. بدون نرمش و مدارا نمی‌توان در دل همسر نفوذ کرد تا آن ‌را آباد ساخت. بیفزاییم که برای ساختن، گاهی ویران کردن لازم است؛ یعنی زدودن نبایست‌ها. برای این ویران کردن، باید تا سویدای دل همسر نفوذ کرد.
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را ویرانه کردی عاقبت
آمدی کاتش در این عالم زنی
وانگشتی تا نکردی عاقبت]…[
دانه‌ای بیچاره بودم زیر خاک
دانه را دردانه کردی عاقبت
دانه‌ای را باغ و بستان ساختی
خاک را کاشانه کردی عاقبت [۱]

نیز گاهی برای طرحی نو درانداختن، شکافتن سقف لازم می‌شود. برای این سقف‌شکافی، باید با همدیگر بسازیم.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم[۲]

همو پرسیده است:
«در معارف دینی‌مان کدام سخن در این باره رساتر است؟»
پاسخ ما:
بسیار و بسیار است. یکی از رساترین آن‌ها این سخن امیر خردمندان، امام علی (ع) است:
«إِنَّ العاقِلَ نِصفُهُ احتِمالٌ وَ نِصفُهُ تَغافُلٌ»؛ [۳]
نیمی از وجود انسان خردمند، تحمّل و شکیبایی است و نیمه دیگرش تغافل و چشم‌پوشی بزرگوارانه است.
شکیبایی برای ساختن است و کمال بخشیدن، و چشم‌پوشی بزرگوارانه برای سازش است و مدارا کردن.
صبوری منهای مدارا و چشم‌پوشی، خسته‌کننده و کلافه‌کننده است و مدارای منهای صبوری، دوام نمی‌آورد.

آری؛ برای مدیریت عاقلانهٔ زندگی زن و شوهری، هم ساختن به معنای رشد دادن همسر و اصلاح او لازم است و هم ساختن به معنای مدارای با همسر.

نگرشی عادلانه

در ارزیابی همسر، باید همۀ اوصاف و خصلت‌های او را در نظر آورد. نگریستن به کاستی‌ها و نادیده انگاشتن امتیازها و خوبی‌ها، خلاف انصاف و عدالت است.
مردی می‌گوید:
در مدّت سی سالی که با همسرم زندگی می‌کنم، غذایی را که درست می‌کند، به ذائقۀ من کم‌نمک و به ذائقۀ او خوب است. گهگاه با ملایمت و ملاطفت به او تذکّر می‌دهم، امّا او همچنان غذا را به میل و سلیقۀ خودش درست می‌کند. من این حقیقت را پذیرفته‌ام که او چنین است و جز این نیست. با خود می‌گویم: او آن همه خوبی دارد، بگذار این یک تفاوت سلیقه، بلکه تفاوت ذائقه را با من داشته باشد.
این مرد، عاقل است، زیرا:
۱. خوبی‌های فراوان همسرش را در نظر دارد و برای یک اختلاف ذائقه، آن‌ها را نادیده نمی‌انگارد؛
۲. می‌کوشد با ملایمت به همسرش تذکّر دهد، تا شاید این اختلاف ذائقه را رفع کند؛
۳. چون دریافته است که همسرش میل ندارد و یا نمی‌تواند این اختلاف ذائقه را به اتّحاد ذائقه تبدیل کند، آن را پذیرفته و با آن کنار آمده است و این ناگواری مختصر را به دیگر مسائل زندگی نکشانده و گوارایی‌های فراوان زندگی‌شان را ناگوار نکرده است. آفرین بر او!

بسیاری از نزاع‌های همسران به این سبب است که این تفاوت‌های کوچک را نمی‌پذیرند و تحمّل نمی‌کنند و هر کدام می‌خواهد دیگری را با سلیقۀ خود هماهنگ کند و به‌واقع، سلیقه و خواستۀ خود را بر او تحمیل نماید.
جهان چون چشم و خطّ و خال و ابروست
که هر چیزی به جـــای خویش نیکوست[۴]

همچنان که هر انسانی دارای ویژگی‌های منحصر به خود است و بسیاری از این اوصاف و خطّ و خال و چشم و ابرو و گونه، زیبایی و «به‌جاییِ» خود را دارند و نیازی نیست که آن‌ها را دگرگونه سازیم.
آری؛ باید همسرمان را یاری کنیم تا اوصاف ناستوده و کردارهای ناپسندش را اصلاح کند؛ امّا این کار، غیر از زدودن همۀ اختلاف سلیقه‌ها و یکسان‌کردن همۀ اوصاف و خصلت‌هاست.

۱.مولوی، دیوان شمس
۲.حافظ، دیوان حافظ
۳.میزان الحکمه، حکمت ۱۴۹۱۵
۴.شیخ محمود شبستری، گلشن راز

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
ارديبهشت

«زندگی اخلاقی، برتر از زندگی حقوقی است» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش دوازدهم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش دوازدهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

پیامبرمان فرموده‌اند:
“انی بعثت لاتمم مکارم‌ الاخلاق؛ مرا به پیامری فرستاده‌اند تا ارزش‌های اخلاقی را کامل کنم.”

با زندگی حقوقی و قانونی نمی‌توان به صفا و صمیمیت و یگانگی رسید. زندگی حقوقی، ظرفیت سعادتمندی خانواده را ندارد و نمی‌تواند همسران و دیگر اعضای خانواده را به «حیات طیّبه» برساند.

آری؛ اگر کار همسران به ستیز و جدال رسید و فرجام زندگی مشترک به دادگاه و پروندۀ حقوقی و کیفری کشانده شد و نیاز به حکم قاضی بود، حقوق و قانون می‌تواند کاربرد داشته باشد؛ آن هم کاربردی سرد و ضعیف. در آنجا نیز اگر به اخلاق مجال داده شود، کارهای حقوقی و کیفری را بهتر به فرجام می‌رساند.

آنجا که دست و پای اخلاق را ببندند و او را از ورود به میدان باز دارند، حقوق و قانون می‌تواند نقشی کمرنگ و سرد داشته باشد.

قانون و حقوق، در قلمرو زندگی خانوادگی، مانند کارد و عمل جرّاحی در پزشکی است؛ که اگر بیمار به دارو و دیگر راه‌های درمانی پاسخ نداد، به‌ناچار تیغ جرّاحی به‌کار می‌آید؛ آن هم معمولاً کار شکافتن و عضو فاسدی را بریدن و جدا کردن بخشی از بخش دیگر را بر عهده دارد و سرانجام بیمار، اگر هلاکت نباشد، اغلب رنجوری و فلاکت است و گاهی نیز از مهلکه رستن و چند صباحی دیگر ادامۀ حیات دادن؛ چه بسا که آن چند صباح حیات نیز حیاتی ناگوار باشد، نه حیاتی شاداب و امیدوار.

پرسشی و پاسخی

پرسش:

آیا مسائل حقوقی را اصلاً به زندگی‌مان راه ندهیم؟ آیا زن و شوهر نباید بدانند چه وظایفی دارند و نیز چه حقّی بر عهدۀ همسرشان دارند؟ مگر این قوانین حقوقی و کیفری، برگرفته از فقه و دین ما نیست؟ مگر آگاهی به آن‌ها آدمی را به وظایفش متعهّد نمی‌کند؟ مگر حقوق، گرفتنی و دادنی نیست؟ مگر انسان، موظف به استیفای حقوق خویش و نیز پرداخت حقوق دیگران نیست؟

پاسخ:
چرا؛ باید حقوق و قوانین را بدانیم، امّا آن‌ها را بالاتر از اخلاق ننشانیم، بلکه اخلاق را برتر از آن‌ها نهیم. اخلاق که باشد، حقوق نیز مراعات می‌شود. اخلاق «صد» است و حقوق «نود» و «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست».
چتر اخلاق چندان گسترده است که حقوق را کاملاً زیر پوشش می‌گیرد. اگر اخلاق مراعات شود، حقوق نیز به یقین رعایت شده است؛ امّا عکس آن صحیح نیست؛ یعنی اگر همۀ قوانین حقوقی را نیز مراعات کنیم، باز هم بخش‌هایی از اخلاق، از زیر چتر حقوق، بیرون می‌ماند و آدمی از آن‌ها محروم می‌شود.

به اصطلاح منطقی، نسبت میان زندگی اخلاقی و زندگی حقوقی، «اَعَم و اَخَصّ مطلق» است؛ دایرۀ زندگی اخلاقی، گسترده‌تر از زندگی حقوقی است.

اگر اخلاق بر زندگی همسران حاکم باشد، نه تنها حقّی از هیچ کدام ضایع نمی‌شود، بلکه هر یک از آنان، علاوه بر دریافت حقّ خود، چیز بیشتری نیز دریافت می‌کند. همچنین حقوقی که در جامهٔ اخلاق و با رنگ و لعاب ایمان و عشق دریافت شود، بسیار شیرین‌تر و گواراتر است از حقوقی که در چارچوب تنگ و خشک قانون دریافت گردد.

هشدار

مبادا، مبادا که همسرمان را ـ به هر دلیل ـ به دادگاه بکشانیم، که شیشهٔ محبّت، شکسته می‌شود؛ و اگر این جام شکست، دیگر ترمیم آن و مانند قبل شدنش، محال یا بسیار سخت است.

با تأسّف در جامعهٔ ما به دادگاه کشاندن همسر، دارد آسان می‌شود و قُبح آن شکسته می‌گردد. این آسان‌شدن و حریم شکستن، تلخی‌های بسیاری در پی دارد.

شکستن حریم‌ها، تقصیر هر کس باشد، به همهٔ زندگی خانوادگی زیان می‌زند. «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را.»

غلبه بر همسر، عین شکست است. این میدان، برنده‌ای ندارد؛ هم شکستش شکست است، هم پیروزی‌اش. مسأله، یک صورت بیشتر ندارد، و آن شکست در همه حال است.

سخن پایانی

بنابر آنچه بیان شد، خردمندی و حکمت و دیانت، بر زوج‌های جوان و غیر جوان حکم می‌کند که پایه‌های زندگی‌شان را بر اخلاق و معنویت نهند و بر پیکر زندگانی، رنگ صفا و وفا و ارزش‌های الاهی و انسانی بزنند و فضای حیات مشترکشان را با عشق و ایثار و وفا و گذشت و تفاهم و همدلی، عطرآگین کنند، تا حیاتشان فرخنده و «طیّبه» باشد و ثمره‌های نیکو به بار آورد؛ و نیز هرگز به ابزار خشک و افسردهٔ قوانین حقوقی و کیفری نیندیشند و به آن‌ها چنگ نزنند و پای آن‌ها را به محیط باصفای زندگی خجسته‌شان باز نکنند.
در بعضــی جاها ـ مانند هواپیما و سینمـا ـ درهایـی است بـه نام «درهای اضطراری»، که ای‌کاش هرگز نیازی به گشودن آن‌ها نباشد.

یادمان باشد که خداوند حکیم، در قرآن کریم، زندگانی همسرانه را حیاتی اخلاقی با زیربنای محبت، همدلی، عشق، و آرامش وصف فرموده است.

ببینیم:
«من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه؛ از نشانگان حکیمانه خداوند آن است که برای شمایان همسرانی آفرید تا نزدشان آرامش یابید، و در میانتان و در زندگانی‌تان محبت و رحمت نهاد.»

(سوره روم، آیه ۲۱)

  • علی اکبر مظاهری
۰۴
ارديبهشت

«مقصر؛ خرافه و جهل!» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش یازدهم

استاد مظاهری
شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش یازدهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

خواستگاری برای دختری آمد. پدر دختر، بدون هیچ تحقیق و شناسایی و مشورتی، نزد شخصی رفت که برایش استخاره کند. او هم استخاره کرد و خوب آمد و دختر را به آن پسر دادند. پس از گذشت مدّتی، معلوم شد پسر خوب نبوده و هیچ تناسبی میان زن و شوهر نیست. امّا دیگر کار از کار گذشته و ازدواج انجام گرفته بود.

مشکلات و بدبختی‌ها شروع شد.

پدرِ دختر، با تأسّف و ناله، می‌گفت: «تقصیر فلانی و استخاره‌اش است که دخترم بدبخت شد.»

باید به این پدر گفت: تقصیر عقیدۀ خرافاتی و جهل خودت است.

البته تقصیر آن شخص استخاره‌کننده هم هست که این فرد ناآگاه را به کاربُرد صحیح استخاره، آگاه نکرده است. شاید خود او هم از استفادۀ صحیح از استخاره آگاه نبوده است.

سخنی از امام خمینی(ره)

امام خمینی، در کتاب «کشف الأسرار»، بحث جالبی در باره استخاره دارند. بخشی کوتاه از سخن ایشان را بخوانیم:

اخباری [احادیثی] که دربارۀ استخاره است، وعده نکرده‌اند که همیشه شما را به مقصود بی‌کم و کاست برسانند؛ بلکه آنچه وعده شده است این است که خدای عالَم، به کسی که از او خیر بخواهد، خیر می‌دهد. اگر در این جهان صلاح باشد، اینجا می‌دهد، وگرنه برای او ذخیره می‌کند.

سخنی دیگر از آیت الله امینی:

دختر و پسر و خانوادۀ آن‌ها، برای شناخت همسر، باید به تحقیق و کنجکاوی بپردازند و اگر باز هم تردید دارند، با یک نفر یا چند نفر افراد مطلّع و مورد اعتماد مشورت نمایند. اگر به نتیجه رسیدند، اقدام نمایند. استخاره جایی است که از راه تحقیق و مشورت به جایی نرسیدند و هنوز هم متحیّرند … تحقیق و مشورت طبعاً بر استخاره تقدّم دارد، اگر نتیجۀ تحقیقات شما خوب بود، وارد عمل شوید و لازم نیست استخاره کنید. بعضی مردم عادت دارند در هر کاری به استخاره توسّل جویند، در صورتی که گاهی استخاره‌های بی‌مورد، باعث سرگردانی و مانع عمل می‌شود.

و سرانجام، آن سخن آیت الله جوادی آملی را در نظر داشته باشیم که فرمود: ما، در اسلام، تشویق به استخاره نشده‌ایم.

  • علی اکبر مظاهری
۰۳
ارديبهشت

«استخاره نکنیم!» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش دهم

استاد مظاهری
شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش دهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

اگر قوانین و دستورات اسلام دُرست فهمیده شود و به طور صحیح اجرا گردد، سعادت‌بخش خواهد بود؛ امّا اگر اشتباه فهمیده و به طور غلط اجرا گردد، نه تنها سعادت‌بخش نیست، بلکه زیانبار است.
یکی از موضوعات اسلام که در میان بسیاری از افراد جامعۀ ما اشتباه فهمیده شده و به طور ناصحیح به آن عمل می‌شود، استخاره است.

چون استخاره، در جامعۀ ما، به شکلی به موضوع انتخاب همسر مربوط شده، لازم است به قدر نیاز به آن پرداخته شود.

استخاره دو نوع است:
۱ـ طلب خیر و هدایت از خداوند
معنای حقیقی استخاره، طلب خیر و صلاح و هدایت از خداوند است و شیوۀ عملی پیشوایان اسلام علیهم السلام نیز همین بوده و این در حقیقت نوعی دعا و استمداد از خداوند و توکّل بر اوست و در تمام امور و احوال، به خصوص در امر انتخاب همسر، پسندیده و مطلوب است.

آیت الله ابراهیم امینی در این باره می‌نویسند:
امیرالمؤمنین علیه السلام برای استخاره دو رکعت نماز می‌خواند و در تعقیب نماز صد مرتبه می‌گفت: أَستَخِیرُ اللهَ [طلب خیر می‌کنم از خدا] بعد از آن، این دعا را می‌خواند: «اللّهُمَّ إِنِّی قَد هَمَمتُ بِأَمرٍ قَد عَلِمتَهُ، فَإِن کُنتَ تَعلَمُ أَنَّه خَیرٌ لِی فِی دِینی وَ دُنیایَ وَ آخِرَتِی فَیَسِّرهُ لِی وَ إِن کُنتَ تَعلَمُ أنَّهُ شَرٌّ لِی فِی دِینی وَ دُنیایَ وَ آخِرَتِی فَاصرِفهُ عَنِّی، کَرِهَت نَفسِی ذلِکَ اَم أَحَبَّت، فَإِنَّکَ تَعلَمُ وَ لا أَعلَمُ وَ أَنتَ عَلّامُ الغُیُوبِ». بعد از آن تصمیم می‌گرفت و وارد عمل می‌شد. (مکارم الأخلاق، ص۳۶۹) یعنی: خدایا می‌خواهم فلان کار را انجام دهم که تو می‌دانی، اگر صلاح دین و دنیا و آخرت مرا در این کار می‌دانی، وسیله‌اش را برایم فراهم ساز، و اگر می‌دانی که برای دین و دنیا و آخرت من بد است، مرا از آن باز بدار، چه کراهت داشته باشم چه علاقه، زیرا تو مصالح واقعی را می‌دانی ولی من نمی‌دانم و تو علّام الغیوب هستی.

دعای سی و سوم صحیفه سجّادیۀ امام سجّاد علیه السلام از اوّل تا آخر، همین معنا (یعنی طلب خیر و هدایت از خداوند) را بیان می‌فرماید (مراجعه کنید، بسیار زیبا و جالب است)

۲ـ استخاره معروف و رایج در جامعۀ ما
آنچه در میان مردم رواج دارد، استخاره‌ای است که هنگام انجام کارها، به وسیله قرآن یا تسبیح انجام می‌دهند و ـ به اصطلاح ـ نوعی کسب تکلیف می‌کنند.

اصل و ریشۀ این نوع استخاره نیز در اسلام هست؛ امّا ـ متأسّفانه ـ نوعی تحریف و اشتباه دربارۀ آن صورت گرفته و در بسیاری از موارد، از شکل و محتوای اصلی‌اش خارج شده است؛ به طوری که جانشین تفکّر، تعقّل، تحقیق و مشورت گردیده و نَه تنها فایده‌اش را از دست داده، بلکه زیانبار نیز گشته است.
در مسألۀ انتخاب همسر نیز این مطلب رواج دارد و گاهی زیان‌های سنگینی به بار می‌آورد.

کاربُرد صحیح این نوع استخاره

هرگاه کسی بخواهد کاری را انجام دهد، اگر خوبی و صلاح آن کار برایش روشن است، باید با استمداد و طلب خیر از خداوند و توکّل به او، آن کار را انجام دهد و هیچ جایی برای استخارۀ مصطلح نیست. و اگر بدی و عدم صلاح آن کار برایش آشکار است، باید آن را ترک کند و باز هیچ جایی برای استخاره وجود ندارد. امّا اگر خوب یا بد بودن کار برایش واضح نبود و نمی‌داند انجام دهد یانَه، باید پیرامون آن تفکّر، مطالعه، بررسی، تحقیق و مشورت کند و همۀ جوانب امر را بررسی نماید، اگر فکر و تصمیمش یک طرف را ترجیح داد و مثلاً: یک طرف ۷۰% و طرف دیگر ۳۰% بود، همان طرف ۷۰% را (چه انجام کار باشد و چه ترک آن) بگیرد و عمل کند و باز در اینجا هم نیازی به استخاره نیست، امّا اگر پس از تفکّر و تحقیق و مشورت و پیمودن تمام راه‌های ممکن، باز هم راه به جایی نَبُرد و حیران، بر سر دو راهی ماند و عقربۀ اندیشه و تصمیمش روی ۵۰% ماند و به هیچ طرفی تمایل پیدا نکرد و آن کار هم به گونه‌ای است که نمی‌شود به حال خود رهایش کرد، بلکه باید تکلیف آن را روشن نمود، آن‌گاه نوبت به استخارۀ معروف می‌رسد.

به علاوه، این استخاره، هیچ‌گونه تکلیف شرعی و عقلی‌ای معیّن نمی‌کند، بلکه انسان را از حیرت و سر دو راهی بیرون می‌آورد و یکی از دو راه را پیش روی او می‌گذارد؛ انجام یا ترک. و این استخاره، علاوه بر این که هیچ تکلیفی نمی‌آورد، هیچ تضمینی هم وجود ندارد که راهی را که نشان داده، صحیح باشد و راه مقابلش غلط.
و باز همین استخاره هم کار هر کس نیست که مثلاً تسبیحی به دست بگیرد و یا لای قرآن را باز کند و تکلیفش را بفهمد و یا آن قدر استخاره را تکرار کند تا آن چه مطابق میل او است درآید.
آیت الله جوادی آملی ـ که از بزرگترین مفسّران قرآن و اسلام‌شناسان عصر حاضر هستند ـ دربارۀ این نوع استخاره می‌فرمودند: «ما، در اسلام، تشویق به استخاره نشده‌ایم.»

* نمونه‌ای تأسفبار از کج فهمی استخاره

«عادل» که از دانشجویان خوب و باایمان بود، تصمیم به ازدواج گرفته و نسبت به انتخاب همسر بسیار حسّاس بود و سعی می‌کرد سنگ تمام بگذارد. همۀ کوشش خود را به کار گرفته بود تا همسری شایسته انتخاب کند. خودش پسر شایسته‌ای است و می‌شود گفت بسیاری از شرایط یک همسر خوب را دارد. چند بار اقدام کرد، امّا همسر مطلوبش را پیدا نکرد. تا این که دوستان و آشنایانش دختری را به او معرّفی کردند و تلاش برای تحقیقات و شناسایی آغاز شد. یکی از خویشان نزدیک دختر، دوست عادل بود. مسأله با او مطرح شد. نظرش کاملاً مساعد بود و هر چه می‌توانست در مساعد کردن زمینه و فراهم نمودن راه‌های شناسایی کمک کرد. با بعضی از افرادی که دختر را می‌شناختند (مانند معلّمان و همدرسان او) تماس گرفته و مشورت شد. هر چه تحقیقات پیش می‌رفت، این امید تقویت می‌شد که این همان همسر مطلوبی است که عادل می‌خواهد.

پس از آن که تمام تلاش‌ها صورت گرفت، معلوم شد که همه چیز روبه‌راه است و هیچ اشکال و مانعی بر سر راه ازدواجشان وجود ندارد. آن‌گاه نوبت صحبت مستقیم دختر و پسر و دیدن یکدیگر و خواستگاری فرا رسید. قول و قرار برای رفتن به منزل دختر گذاشته شد و ما بسیار امیدوار بودیم که ازدواج سر گیرد، که ناگهان از طرف دختر و خانواده‌اش خبر رسید استخاره کرده‌اند و بد آمده است.

این خبر برای من ناگوار بود، زیرا در جریان کارشان بودم و همه چیز را روبه‌راه می‌دیدم و امید زیادی به این داشتم که در مذاکرات و دیدار و خواستگاری هم مشکلی پیش نیاید، زیرا دربارۀ دختر اطّلاعات خوبی داشتم و عادل را هم خوب می‌شناختم. خواستم با خانوادۀ دختر تماس بگیرم و آنان را از این نظرشان برگردانم، امّا آشنایانشان گفتند: «این‌ها به استخاره خیلی عقیده دارند و معتقدند حالا که بد آمده، اگر بر خلاف آن عمل کنند، بلایی سرشان می‌آید و این ازدواج، نحس می‌شود.»

در ذهنم خطاب به دختر و خانواده‌اش گفتم:
این چه کاری بود که کردید؟! حیف این پسر نبود که بدون هیچ دلیلی او را رد کردید؟ آیا می‌دانید استخارۀ این گونه‌ای شما، خلاف اسلام است؟ اگر دختر و پسر با هم صحبت و مذاکره کرده و به توافق نرسیده بودند و یا همدیگر را دیده و نمی‌پسندیدند و یا در اثر تحقیقات و عوامل دیگری به نتیجۀ منفی می‌رسیدید و آن وقت رد می‌کردید، هیچ اشکالی نداشت و من هم هیچ تأسّفی نمی‌خوردم، امّا حالا فقط با یک استخارۀ بی‌جا، پشت پا به سعادت خودتان و این جوان مؤمن و شایسته زدید.

آه از جهل و کج فهمیِ دین و مذهب.
چه فروان دیده شده که پسر و دختری، کفؤ هم بوده‌اند، امّا به خاطر همین‌گونه استخاره‌های بی‌جا، به هم نرسیده‌اند و یا مناسب هم نبوده و ازدواج کرده و بدبخت شده‌اند.

(دنباله مطلب، در نوشتار فردا. ان‌شاءالله. )

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
ارديبهشت

«به پشت سرمان نگاه نکنیم!» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش نهم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش نهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

هر کدام از این مراحل (که در نوبت پیشین بیان شد) که طی شد، دیگر نمی‌باید به پشت سر نگریست و آرزوی بازگشت به آن را در دل و ذهن پروراند، چون بازگشت، نه ممکن است و نه مطلوب. در هر مرحله از مراحل زندگی خانوادگی، می‌باید کوشید که وظایف آن به بهترین شکل و به اندازۀ توان و امکان، انجام پذیرد؛ امّا پس از گذشتن آن، باید به مرحلۀ تازه پرداخت و توان خویش را مصروف ایفای وظایف ویژۀ آن نمود و نیز بهترین و بیشترین بهره را از آن برداشت و برای مراحل بعدی توشه اندوخت.

نگریستن به مراحل گذشته، اگر با دیده‌ای مثبت‌نگر باشد و بتوان از گذشته‌ها تجربه آموخت و از خاطره‌های گوارای آن لذّت برد و بر طراوت روان و اندیشه افزود، مطلوب است و نیکو؛ امّا اگر برای بررسی امکان بازگشت باشد و موجب تأسّف و ندامت شود و باعث ملامت خویشتن گردد، نامطلوب است و ناروا. حسرت خوردن بر گذشته، علاوه بر این‌که هیچ ثمره‌ای ندارد، موجب اتلاف نیروی روانی و جسمانی می‌شود و لحظه‌های کنونی را خراب می‌کند.

بسیاری از مردمان، اگر با دیدۀ ایده‌آل‌طلبی و عدم قناعت به داشته‌های خویش، به گذشته نگاه کنند، دچار حسرت و ندامت می‌شوند و این حالت چندان گسترده می‌شود که همه قلمرو زندگی‌شان را فرا می‌گیرد و آن را تباه می‌کند.

دوران شکوهمند

دوران کمال، شکوهمندترین دوره حیات آدمیان است. ما واژۀ «بازنشستگی» را برای این دوران پرشکوه، که اوج قلّه حیات انسان است، نمی‌پسندیم و این واژه را نازل و منفی می‌دانیم. مناسب‌ترین واژه برای این دوران، همانا واژۀ باوقار «دوران کمال» است.

همسران کمال‌مند

همسران، در دوران متین کمال‌مندی، وظایف دوره‌های پیشین خویش را ـ که ای‌بسا با دشواری‌ها و ناگواری‌ها توأم بوده است ـ گذرانده‌اند و اکنون می‌باید با بهره‌جویی از تجربه‌های سال‌های جوانی، زندگانی رضایتمندانه‌ای را بگذرانند. عشق نارس و چموشِ گذشته، اکنون به عشقی پخته و ریشه‌دار بدل شده و علاقۀ جوانانۀ پیشین، اکنون به احترامی پرحشمت مبدّل گشته است، که باید آن را قدر دانست و از آن لذّت برد.
طعم عشق این دوران، گواراتر از مزۀ عشق دوره پیشین است.

احترام حاکم بر روابط همسران، در دوران کمال، احترامی متین است؛ خالی از نوسان‌های تند دورۀ جوانی؛ دیگر از حرمت‌شکنی‌های دوره‌های پیشین ـ که در روابط برخی از زوج‌های ناپخته یافت می‌شود ـ اثری نیست و دیگر از گفتارها و کردارهای رنجاننده ـ که در میان برخی از همسران جوان وجود دارد ـ خبری نیست.

شادمانگی‌ها

از بهترین شادمانگی‌های کمال‌مندان، مشاهدۀ وصلت‌های دختران و پسران خویش با دامادها و عروس‌های خود است و سپس میلاد نوه‌ها و نبیره‌ها و رشد و بالندگی آنان. راستی که مشاهدۀ این پدیده‌های خجستۀ حیات و هدایت آن‌ها، لذت‌بخش و امیدآفرین است.

فرجام فرخنده

دوران کمال، فرصتی نیکوست برای انجام کارهای بازمانده از دوره‌های پیشین و جامه‌پوشاندن بر اندام آرزو‌های برآورده نشدۀ قبل.
بهترین زمان برای جبران کاستی‌های گذشته، همانا هنگام فرخندۀ دوران کمال است.

سخنی بی‌بدیل

در آموزه‌های اسلامی آمده است:
«بَقِیَّهُ عُمُرِ المَرءِ لَا ثَمَنَ لَهُ یُدرِکُ بِهِ مَا فَاتَهُ وَ یُحیِی بِهِ مَا أَمَاتَهُ»؛
باقی‌ماندۀ عمر آدمی را بهایی (وصف‌شدنی) نیست؛ انسان در این دوران، آنچه را از کف داده است، جبران می‌نماید و آنچه را تباه کرده است، احیا و بازآفرینی می‌کند.

  • علی اکبر مظاهری
۰۱
ارديبهشت

«زندگی تکاملی و تکامل در خانواده» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش هشتم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش هشتم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

زندگی تکاملی

خوشبختی یا بدبختی ایام پیری، عصاره اعمال گذشته ماست؛ البته هرگز نباید ناامید بود. در بسیاری از موارد، جبران کوتاهی‌های گذشته، به اختیار انسان و در توان اوست.

نظام تکاملی آفرینش

قانون تکوینی آفرینش، بر اساس «نظام تکاملی پلّکانی» قوام یافته است. معمار حکیم خلقت، در «نظام احسن»، آفرینش انسان را از جایی نازل آغاز کرده و به جایگاهی رفیع، بالا آورده است:
«هَل أَتى‏ عَلَى الإِنسانِ حینٌ مِنَ الدَّهرِ لَم یَکُن شَیئاً مَذکُوراً * إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسانَ مِن نُطفَهٍ أَمشاجٍ نَبتَلیهِ فَجَعَلناهُ سَمیعاً بَصیراً»؛
آیا انسان آن هنگام از روزگار را به یاد می‌آورد که چیزی شایستۀ یاد کردن نبود؟ ما انسان را از نطفه‌ای درآمیخته آفریدیم تا وی را بیازماییم و او را شنوا و بینا گرداندیم.

آنگاه وظیفۀ پیمایش روند تکامل روانی، اخلاقی و اجتماعی وی را بر عهدۀ خود او نهاده است:
«إِنَّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»؛
ما راه را به او نمایاندیم؛ یا شکرگزار خواهد بود و یا ناسپاس.

برای وصول به قلّۀ کمال انسانی، پیمایش مراحل طریق تکامل پلّکانی، ضرورتی حتمی است که آفریدگار حکیم ـ از سر لطف و حکمت ـ وظیفه و مسئولیت آن را بر عهدۀ آدمی نهاده است؛ اگرچه ـ از سر شفقت و رحمت ـ در پیمودن مسیر کمال، وی را یاری می‌فرماید.

اگر آدمی از همان آغاز میلاد خویش، بر فراز قلّۀ کمال نهاده و تا پایان دوران حیات این‌جهانی‌اش بر همان بلندا نگه داشته می‌شد؛ بی‌آن‌که خود در بالا رفتن و خود را نگه داشتن تلاشی کرده باشد، این فرازمندی برای وی چندان ارجمند نمی‌بود و هنری برای او به حساب نمی‌آمد و برایش لذّت و بهجتی ایجاد نمی‌کرد و برای وی افتخاری محسوب نمی‌شد؛ بلکه هنر آن است که قلّۀ کمال با تلاش آدمی فتح شود و مقام ارجمند، آن است که با کوشش و درایت انسان افراشته گردد و افتخار و عزّتمندی، آن است که با کیاست و مدیریت آدمی به دست آید.
هنگامی که انسان با پیمایش طریق تکامل بر فراز قلّۀ کمال ایستد، آن‌گاه است که شایستگی آن را یافته که تاج «کَرَّمنا» بر سرش نهند و خلعت «أحسَنَ تَقویم» بر قامتش بپوشانند و نام «خَلیفَهُ الله» به او دهند و آن‌گاه است که سزاوار سجدۀ فرشتگان می‌شود و اگر ابلیسی از خضوع بر او سر بر تابد، از ساحتِ قدس الاهی رانده می‌شود.

تکامل خانوادگی

در زندگی خانوادگی نیز قانون حکیمانۀ تکامل پلّکانی، جاری است؛ که از کودکی آغاز می‌شود و دوره‌های نوجوانی و جوانی و میانسالی را می‌گذراند، تا به دوران شکوهمند کمال‌یافتگی می‌رسد، که ارجمندترین حلقه از سلسلۀ عمر است.

آدمی در هر یک از این مراحل، احوال و وظایفی ویژه دارد. آن‌گاه که کودک است، زیر بال و پر والدین پرورش می‌یابد. سپس نوجوان می‌شود و همراه والدین و با هدایت ایشان، مسیر کمال را می‌پیماید. آن‌گاه جوان می‌شود و اندیشۀ استقلال در ذهنش بالنده می‌گردد. سپس حالت جفت‌خواهی و جفت‌جویی در دل و جان او پدید می‌آید؛ جفت خویش را می‌یابد و این فاخته‌های جداآشیانه، کاشانه‌ای می‌سازند و با هم در آن پناه می‌گیرند و هم‌آشیانه می‌شوند. سپس فاخته‌های هم‌آشیانه، جوجه می‌آورند و او را می‌پرورانند و بالنده‌اش می‌کنند و یاری‌اش می‌نمایند که او نیز مراحل تکامل پلّکانی را بپیماید، تا به مرحله‌ای برسد که فاخته‌ای دیگر بیابد و با او هم‌آشیانه شود. آن‌گاه فاخته‌های تازه‌آشیانه، که عروس و داماد فاخته‌های پیشین هستند، جوجه‌هایی می‌آورند که می‌شوند نوه‌های فاخته‌های کمال‌یافته. و این سیر تکاملی، روند حکیمانه و لطیفانه‌اش را می‌پیماید و رهروان این مسیر تکاملی همواره پیش می‌روند تا آن‌که هدف آفرینش تحقّق یابد.

[دنباله این مطلب، فردا تقدیمتان می‌شود. ان‌شاءالله]

  • علی اکبر مظاهری
۳۱
فروردين

«جوانان ما؛ شکوفه‌های بوستان زندگی ما» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش هفتم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش هفتم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

 فاخته‌های جدا آشیانه

دختر و پسری شیرازی – که تازه عقد کرده بودند – نزدم آمدند که برایشان دربارهٔ «بهتر زندگی کردن» سخن بگویم. مشکلی نداشتند که در پی حل آن آمده باشند؛ آمده بودند که مشکلی پیش نیاید.
به ایشان آفرین گفتم که چنین فهیم‌اند و در طلب حیاتی فرخنده‌اند.
گفتم: دوست دارید از کجا بگوییم؟
گفتند: دربارهٔ زندگی جدیدمان برایمان سخن بگویید. چه کنیم که این خوشبختی‌مان که داریم، برایمان بماند و زندگی‌مان بهتر شود و مشکلی برایمان پیش نیاید.
گفتم: پس می‌خواهید در چهار موضوع گفت‌وگو کنیم:
یکی، ماهیت زندگی کنونی‌تان؛
دوم، ماندگاری خوشبختی‌تان؛
سوم، بهتر شدن زندگی‌تان؛
و چهارم، پیشگیری از آفت‌های احتمالی آینده.
گفتند: بله. همین‌ها را می‌خواهیم. به‌علاوه هر چیز دیگری که خودتان صلاح می‌دانید.
و این‌گونه صحبت دربارهٔ این چهار موضوع را آغاز کردم.

اول: ماهیت زندگی اکنونی‌تان

زندگی اکنونی شما مانند یک نهال است؛ نهالی نوپا، سرزنده، شاداب و ظریف. این نهال، مانند هر موجود زنده، نیازمند تغذیهٔ مناسب و باغبانی ماهرانه است. نیز مراقبتی زیرکانه و هوشیارانه لازم دارد تا آفتی به آن نخورد و اگر آفت خورد، بی درنگ و طبیبانه، آفت‌زدایی شود.
غذای این نهال، عشق است. عشق، محور زندگی است. عشق‌ورزیدن و ابراز محبت‌کردن زوج‌ها، ضرورتی است حتمی. وجود عشق و نهان‌داشتن آن در دل، کافی نیست، باید آن را بروز داد و ابراز کرد. این که پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند:
«قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرأَهِ إنّی أحِبُّک لایَذهَبُ مِن قلبِها أبَداً؛ [۱]
این‌که مرد به همسرش بگوید: دوستت دارم، هیچ‌گاه از قلبش بیرون نمی‌رود.»
بیان‌کنندهٔ این است که باید عشق را ابراز کرد؛ هم ابراز زبانی، هم ابراز رفتاری. این سخن لطیف و حکیمانه پیامبر، منحصر به زن نیست، بلکه زن نیز که به شوهرش ابراز عشق کند، همان ثمرهٔ خجسته را به بار می‌آورد، اما چون خانم‌ها لطیف‌ترند، تأثیرپذیرترند.

دوم: ماندگاری خوشبختی‌تان

نگه‌داری از یک پدیده و استمرار حیات آن، از پدیدآوردن آن مهم‌تر و دشوارتر است.
خوشبخت‌بودن، بسیار ارجمند است، اما خوشبخت‌ماندن بسیار ارجمندتر است. برای استمراربخشیدن به خوشبختی فعلی‌تان، علاوه بر توصیهٔ پیشین (عشق‌ورزیدن) این‌ها نیز لازم است:
۱. قدر خوشبختی را دانستن.
خوشبختی از گران‌بهاترین نعمت‌هاست. اگر آدمی این «گران‌بهایی» را درک کند و ارزش آن را بداند، به‌راحتی آن را از کف نمی‌دهد و تباه نمی‌کند و نیز در نگهبانی از آن، می‌کوشد.
۲. پرهیز از مجادله‌کردن.
نزاع و جدال، از آفت‌های تباه‌کنندهٔ خوشبختی است.
٣. گذشت و فداکاری. زندگی مشترک حتماً به عنصر گذشت و ایثار نیازمند است.
۴. کشیدن حصاری استوار بر گرداگرد زندگی شخصی؛ حصاری نفوذناپذیر. هیچ‌کس و هیچ‌چیز نباید به این حصار نفوذ کند. یکی از معانی تقوا، حصار است. تقوای خانوادگی، از ارجمندترین تقواهاست و یکی از نمودهای آن، خصوصی‌نگه‌داشتن زندگی مشترک و محافظت از آن است.

سوم: بهتر شدن وضع موجود

این توقع و انتظار، توقع مبارکی است. هر «خوب»، «خوب‌تری» دارد. در مسیر کمال و در ساحَت خوبی‌ها، هر چه بالاتر، بهتر.
در این باب چنین کنید:
۱. معرفت خود را دربارهٔ حیات، افزایش دهید. منظور، اصل حیات و هستی است؛ حیات خانوادگی، بخشی از حیات کلّی است. هر چه معرفت آدمی از حیات بیشتر شود، معرفت او به حیات خانوادگی نیز افزایش می‌یابد. «هستی شناسی» از ارجمندترین شناخت‌هاست.
کسی که نظام آفرینش را نیکو بشناسد، به این حقیقت نیز آگاه می‌شود:
«وَمِن آیاتِهِ أن خَلَقَ لَکُم مِن أنفُسِکم أزواجاً لِتَسکُنوا إلَیها وَجَعَلَ بَینکُم مَوَدَّهً وَرَحمَه؛ [۲]
از نشانه‌های حکمت خداوند در آفرینش هستی این است که برای شما، همسرانی از جنس خودتان آفرید تا همدم و مونس هم باشید و در کنارشان آرامش یابید و میان شما را با مهربانی و رحمت، پیوند داد.»
نگریستن عالمانه و عارفانه به نظام هستی، کل جهان را در نگاه انسان، فرخنده می‌نمایاند و حیات خانوادگی را نیز – که جزئی از آن کل است – حیاتی طیبه می‌سازد.
٢. معرفت خود را در باب حیات خانوادگی افزایش دهید؛ با کتاب‌خواندن، آموزش‌دیدن، مشاوره با مشاوران دانا و….
٣. شیوهٔ زندگانی معصومان(ع) و بزرگان را بررسی و مطالعه کنید؛
درس‌های بسیاری می‌توان از حیات فرخندهٔ آن فرخندگان آموخت.
۴. ایمان مذهبی خود را تقویت کنید.
مؤمنان، مؤمنانه زندگی می‌کنند و زندگانی مؤمنانه، فرخنده‌ترین زندگی‌هاست. آدمی هرچه حضور خداوند را بیشتر در زندگی احساس کند، خوب‌تر زندگی می‌کند. ایمان، گوهری بی‌بدیل است. انسان هرچه مؤمن‌تر باشد، اخلاقش بهتر است و هرچه اخلاقش بهتر باشد، زندگی شیرین‌تر می‌شود. مؤمن به هیچ‌کس ستم نمی‌کند، به خصوص به همسرش و حق کسی را تباه نمی‌کند، خصوصاً حق همسرش را. ایمان، قلب را صفا و جلا می‌دهد و صفا و جلای قلب، زندگی را باصفا و تابناک می‌سازد. وفادار ترین و متعهدترین آدمیان به زندگی و خانواده، مؤمنان‌اند.

چهارم: پیشگیری از مشکلات احتمالی

همیشه گفته و شنیده‌ایم که پیشگیری بر درمان مقدّم است. این قاعده در زندگی خانوادگی نیز صادق است. در این‌باره چند نکته را در نظر بگیرید:
١. این سخن رایج در جامعهٔ ما که «زندگی زن و شوهری بدون دعوا و نزاع نمی‌شود»، سخن ناصوابی است و نیز این که عوام می‌گویند: «قهر و دعوا نمک زندگی است» حرف ناروا و خطرناکی است. سخن درست آن است که زندگی با دعوا، خلاف طبیعت حیات مشترک است. اصل آن است که زندگی زن و شوهری، بی‌نزاع و بی‌جدال است و با تفاهم و همراه عشق، فداکاری و گذشت است. دعوا و جنجال، خلاف اصل کلی حیات معقول و خلاف طبیعت سالم زندگی است و نیز قهر و دعوا، سمّ زندگی است، نه نمک زندگی. بکوشید زندگی‌تان بر اساس صفا، سلامت و محبت باشد. هرگز به «آفت نزاع» اجازه ورود به زندگی‌تان را ندهید. .
۲. دیگران نباید به حریم زندگی خصوصی‌تان راه یابند؛ چه دوستان نادان و بی‌غرض و چه دشمنان موذی و باغرض. آمار و تجربه نشان می‌دهد که دخالت نابجای دیگران، بیشترین آسیب را به زندگانی زوج‌های جوان و غیر جوان می‌زند و عامل بسیاری از طلاق‌ها همین عامل خطرناک است. احترام بزرگ‌ترها را نگه‌دارید، امّا دریچهٔ ذهن، دروازۂ دل و در بوستان زندگی‌تان را به روی دیگران باز نگذارید. اگر هم در مواردی لازم شد کسی به این بوستان فرخنده درآید، اولاً باید به انتخاب خودتان و ثانیاً فردی کاردان، با ایمان و تجربه‌دار باشد؛ آن هم بسیار محدود و برای یاری، خدمت، هدایت.
٣. چشم و دلتان را فقط به همدیگر بدوزید و از نگریستن به دیگران یکسره چشم بپوشانید. عفت و غیرت، دو عنصر گران‌سنگ وجود انسان است. این دو عنصر، در خجستگی حیات مشترک، تأثیر بسیاری دارند. از موهبت‌های مبارک حیات، آن است که شما دو نفر برای همدیگر آفریده شده‌اید. پس برای هم باشید و به هیچ‌کس چشم طمع ندوزید.
دلارامی که داری دل در او بند
دگر چشم از همه عالم فروبند [۳]
۴. مقایسه ممنوع! خودتان باشید. به دیگران کاری نداشته باشید. مقایسه، حسرت و اندوه می‌آورد. همسرتان و زندگی‌تان را با همسران دیگران و زندگی دیگران هرگز مقایسه نکنید؛ نه در دل، نه در زبان و نه به هیچ شکل دیگر.

آن‌گاه گفتم: خوب، دیگر بس است. فعلا همین‌ها را داشته باشید و عمل کنید.
گفتند: چند سؤال داریم.
گفتم: در این نوبت، هرکدامتان یک سؤال بپرسید.
پسر گفت: این که بعضی‌ها می گویند: «به همسر نباید خیلی محبت کرد، لوس می‌شود»، درست است یا نه؟
گفتم: عشق‌ورزی و محبت، از عناصری است که هرچه بیشتر باشد، بهتر است. کسی را هم لوس نمی‌کند. آن چیز که ناپسند است، جلف‌گری و حریم‌شکنی است. صمیمیت و محبت نباید سبب بی‌احترامی و بی‌ادبی شود. از این‌رو، باید حریمی مؤدبانه و عاشقانه میان زن و شوهر باشد؛ حریمی به نرمی حریر و لطافت شبنم. ادب‌ورزی با عشق‌ورزی منافات ندارد. آنچه ناپسند است، بی‌ادبی است. با احترام به یکدیگر، به هم عشق بورزید و محبت کنید. حفظ احترام و حرمت همسر سبب افزایش علاقه و عشق می‌شود. برخی از شوخی‌های رکیک و بی‌پروا باعث رنجیدن دل‌ها می‌گردد. این‌ها محبت نیست؛ ضدمحبت است.
دختر گفت: دربارهٔ رابطه با خانواده‌هایمان چه کنیم؟ حدود آن چقدر است؟ اگر پدرم مرا از رفتن به خانهٔ همسرم نهی کرد، چه باید بکنم؟
گفتم: معمولاً چنین است که پدر نهی و منع کامل نمی‌کند، بلکه از افراط در روابط هراس دارد و حق با اوست. اگر چه شما همسر شرعی و قانونی هم هستید، تا عروسی نکرده‌اید و نزد والدین زندگی می‌کنید، باید حریم زندگی ایشان را محترم بدارید. پدر، نگران آبروی خود و خانواده و نیز نگران حرف‌های مردم است. کار شب زفاف را در دوران نامزدی انجام‌دادن و نیز حاملگی دختر در این دوران، خلاف شرع و قانون نیست، اما جامعهٔ ما نمی‌پسندد و این، ناپسندیدنی حیامندانه و نجیبانه است. غیرت‌ورزی حیامندانه غیر از غیرت‌ورزی متعصبانه است.
بنابراین، بکوشید حرمت والدین را نگه‌دارید و به اعتماد آنان احترام بگذارید و هراس و نگرانی‌شان را رفع کنید. تا عروسی نکرده‌اید، در رابطه‌هایتان اندازه نگه دارید: «اندازه نگه دار که اندازه نکوست».
آن‌گاه آن دو فاختهٔ جداآشیانه، امیدوار و سرخوشانه رفتند تا آینده‌ای خجسته را بسازند و در تدارک هم‌آشیانه‌شدن برآیند.
الاهی خوشبخت باشند.

پی‌نوشت:
۱: کلینی، کافی، ج۵، ص۵۶۹.
۲: روم، آیهٔ۲۱.
۳: سعدی، گلستان.

  • علی اکبر مظاهری
۳۰
فروردين

«زنجیرهای گران، بر جان مردمان» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش ششم

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش ششم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

امام رضا(ع) فرموده‌اند:
«إذا تَزَوَّجْتَ فَاجْهَدْ أَلاّ تُج‌اوِزَ مَهرُها مَهْرَ السُّنَّهِ وَ هُوَ خَمْسُمِائَهِ دِرْهَمٍ فَعَلیٰ ذٰلِک زَوَّجَ رسولُ الله(ص) وَ تَزَوَّجَ نِسائَهُ؛ [۱]
هنگام ازدواج بکوش که مهریه، از مَهر السُّنّه که پانصد درهم نقره است، بیشتر نشود. پیامبر اعظم(ص) مهریهٔ دیگران و نیز همسران خود را همین مقدار قرار می‌داد.»

ما ایرانیان

ارادت‌ورزی ما ایرانیان به امام رضا(ع) کم‌نظیر و مثال‌زدنی است. هیچ مزاری در جهان به اندازهٔ حرم رضوی زائر ندارد. خوشا به حال ما ایرانیان با این ارادت‌ورزی‌مان! زهی سعادت ما با این میزبانی‌مان! این به جای خود محفوظ، اما ببینیم که ما در میزان سنجش کردار، با این سخن امام رضا(ع) دربارهٔ مهریه، چه جایگاهی داریم؟ شرط اخلاص در ارادت، اطاعت «مرید» از «مراد» است. ما، هنگام ازدواج جوانانمان و تعیین مهریهٔ همسران، چقدر آن حضرت را و خدای آن حضرت را و جد ایشان را در نظر می آوریم؟ و آیا آن‌گاه که در حرم ایشان هستیم و با آن امام محبوبمان دلگویه‌های ارادتمندانه و عاشقانه داریم، اگر این سخن ایشان درباره مهریه و آسان‌گیری در مسائل مادی ازدواج جوانانمان را به یاد آوریم، شرمنده نمی‌شویم؟
شیعه؛ یعنی رهرو و پیرو، نه‌تنها به اسم، بلکه به عمل و نه فقط در برخی از کارها، که در همهٔ کردارها و نه در پاره‌ای از زمان‌ها و مکان‌ها، که همه‌جا و همه‌وقت.

زنجیرهای گران

از زنجیرهای گرانی که پر و بال جوانانمان را می‌بندد و پروازشان را به سوی آشیانهٔ هم‌زیستی و عشق، کند یا ناممکن می‌کند، هزینه‌های گزافی است که بر آنان تحمیل می‌کنیم. یکی از آن زنجیرهای دانه درشت که نه‌تنها بر دست و پای جوانان، گران می‌آید، بلکه گردن جان آنان را سخت می‌آزارد، مهریهٔ سنگین است؛ همان که باید کارافزار ابراز عشق و هدیهٔ برانگیزاننده محبت و عاطفه باشد، ابزار نفرت و عامل هراس جوانان شده است.

پیامبرمان فرموده اند:
«خَیرُ النِّکاحِ أیسَرُهُ؛ [۲]
بهترین ازدواج، آسان‌ترین آن است.»
و نیز فرموده‌اند:
«أفضَُل نِساءِ أُمَّتی… أَقَلُّهُنَّ مَهراً؛ [۳]
بهترین زنان امت من، آنان‌اند که مهریه‌شان کمتر باشد.»

اگر این معیاری که پیامبرمان فرموده‌اند و آن مقدار و میزانی که اماممان تعیین کرده‌اند، درست است، پس کردار ما را چگونه باید تفسیر و توجیه کرد؟!

بیاییم با عمل به سیرهٔ پیشوایانمان، ارادت خویش را به ایشان به اثبات رسانیم و هزینه‌های سنگین ازدواج را از دوش جوانانمان برداریم و زنجیرهای گران را از دست و پایشان بگشاییم، تا سبکبار و سبکبال، به سوی آشیانهٔ خجسته زندگی مشترک پرواز کنند و به سعادت برسند و چشم و دل ما روشن شود و نزد خدای سبحان و پیشوایانمان سرفراز باشیم.
الاهی چنین باد!

دختر بخت بسته

دختر خانمی پرسیده است: مادرم مرا پیش یک دعانویس برد (به قول خودشان قرآن خوان)؛ او گفت: برایت دعا نوشته‌اند و بختت را بسته‌اند. گفت: پسری که قرار بود به خواستگاری‌ات بیاید و نیامد، اگر این دعا را به همراه داشته باشی، بختت باز می‌شود و به خواستگاری‌ات می‌آید.

من هم برای دل مادرم پذیرفتم. وقتی بیرون آمدیم، دعا را داخل آب انداختم و به جای آن سورهٔ یاسین را خودم نوشتم و گردن کردم.

آیا واقعا این دعاها برای بخت‌گشایی است؟ یا اگر می‌توان از قرآن برای بازکردن بخت دختر و سحر و جادو استفاده کرد، چگونه است؟ دارم به خودم شک می‌کنم که واقعا جادو شده‌ام؟ چون با تمام زیبایی، حجاب و… که دارم، خواستگار خوب ندارم و با این که در مجالس شرکت می‌کنم و در اجتماع حضور دارم و سعی کرده‌ام محجبه، زیبا و آراسته باشم و روابط اجتماعی خوبی هم دارم، نمی‌دانم چرا عروس نمی‌شوم؟ دلیلش چیست؟

پاسخ ما

١. بابت اینکه دختری دانا و باشخصیت هستید، خدا را سپاس گویید.

٢. اکنون در جامعهٔ ما حدود ده میلیون جوان آمادهٔ ازدواج‌اند. چند میلیون از ایشان ازدواجشان به تأخیر افتاده است و متاسفانه برخی‌شان دوران جوانی را گذرانده و به تجرد قطعی رسیده‌اند. این از بدترین
آفت‌های جامعهٔ ماست. آیا اینان «بخت‌بسته» و «جادوزده»اند؟ هرگز! خرابی از جای دیگر است.

۳. داستان اسف‌انگیز بخت‌بستگی، جادوزدگی و طلسم‌شدگی، از بیخ و بن، دروغ است و خرافه و جهالت و شیادی است. این از ضعف‌های دانه‌درشت جامعهٔ ماست.
به این آتش جهالت هرگز دامن نزنید و به کلی از آن فاصله بگیرید. یادتان باشد ورود در این باتلاق بویناک، حرام است. شما که دختر متدینی هستید، هرگز این کردارهای خلاف شریعت را مرتکب نشوید، هرگز!

۴. پرسیده‌اید: از قرآن می‌شود استفاده کرد؟ بله و البته، اما نه به شیوهٔ این جاهلان و شیادان، بلکه قرآن شفای جان‌هاست. آن را بخوانید و در معانی آن تدبر کنید تا اندیشه‌تان درخشنده و جانتان سرزنده شود. قرآن دستاویزی بین انسان و خداوند سبحان است؛ آن را بگیرید و بالا روید، اما هرگز نمی‌توان از آن برای بازکردن بخت و شکستن طلسم استفاده کرد.

۵. در این خطبه امیرمؤمنان(ع) اندیشه کنید:
آن هنگام که امیرمؤمنان(ع)، عزم کوفتن سر خوارج نهروان را کرد و سپاه را سامان داد و مهیای رفتن به نبردگاه شد، کسی از صحابیان ایشان که، به پندار خود «علم نجوم» می‌دانست، به امام گفت: ای امیرمؤمنان! اگر
در این هنگام به نبرد بروی، می‌ترسم که به مراد خویش نرسی و بر دشمنانت پیروز نشوی. من این سخن را از دانش ستاره‌شناسی و محاسبه‌های نجومی می‌گویم.

امام فرمود:
«أتزعُمُ أنَّک تَهدی إلى السّاعَه الّتی مَنْ سارَ فیها صُرِف عنهُ السوءُ وَ تُخَوِّفُ مِنَ السّاعَه الَّتی مَن سارَ فیها حاقَ بِه الضُّرُّ؟ فَمَن صَدَّقَک ب‍ِهذا فَقَد کذَّبَ القُرآنَ و استَغنى عَنِ الإستِعانَه بِالله فی نیلِ المَحبوبِ وَ دَفعِ المَکروهِ، وـ تَبتَغی فی قَولک للعامِلِ بِأمرِک أن یولیِک الحَمدَ دونَ رَبِّهِ لِأنَّک بِزَعمِک أنتَ هَدیتَه الَى السّاعَه الّتی نالَ فیهَا النَّفعَ و أمِنَ الضُّرَّ -. ثم أقبل على النّاس فقال: أیّهَاالنّاس، إیّاکُم وتَعَلُّمَ النُّجومِ إلّا ما یَهتَدی بِهِ فی بَرٍّ أو بَحر، فإنَّها تدعو إلى الکَهانه والمنجمُ کالکاهِنِ وَ الکاهِنُ کالسّاحِرُ کَالکافِرِ وَ الکافِرُ فِی النّار، سیروا على اسمِ الله؛ [۴]
تو می‌پنداری زمانی را می‌دانی و می‌نمایانی که هر کس در آن به سفر رود، بدی و ناگواری از وی دور می‌شود؟ و از ساعتی می‌هراسانی که هر کس در آن مسافرت کند، به زیان و دشواری دچار می‌گردد؟! آن‌کس که تو را در این ادعا تصدیق کند و تو را بر این مدعایت راستگو شمارد، قرآن را تکذیب کرده و در رسیدن به خواستنی‌ها و دورراندن ناگواری‌ها، خود را از خداوند، بی‌نیاز پنداشته است؛ تو خواهانی تا آن‌کس که راستگویت می‌پندارد و در این گفتار فرمانت را می‌برد، تو را به جای خداوند ستایش کند و سپاس گوید، زیرا ادعای آن را داری که وی را به زمانی راه نموده‌ای که سود برده و از زیان در امان مانده است.

سپس امام به مردمان و لشکریان رو کرد و فرمود:
هان! مردمان! از آموختن دانش ستارگان بپرهیزید، جز مقداری که برای راه‌یافتن در سفرهای دریا و بیابان، سودمند باشد، زیرا ستاره‌شناسی، به کهانت و غیب‌گویی می‌انجامد و منجم چونان کاهن و غیب‌گوست و غیب‌گو چونان جادوگر است و جادوگر چونان کافر است و کافر در آتش دوزخ است. [اکنون با توکل به خداوند، به جهاد با دشمنان شتابید و] به نام «الله» به پیش روید.»

۶. جلوه‌گری نجیبانه‌تان را ادامه دهید؛ همان‌که گفته‌اید: با حجاب و حیا در مراسم، محافل و اجتماع حضور دارید.

۷. ارتباط خود را با خدا بیشتر کنید. از او حاجت بطلبید و از آن توانای مهربان بخواهید همسری لایق نصیبتان فرماید.

۸. کتاب «دختران و انتخاب همسر» ما را به‌دقت بخوانید و راهکارهایش را عمل کنید.
خداوند سبحان، هادی و یاورتان باشد!

پی‌نوشت:
۱: فقه‌الرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۴.
۲: علی‌اکبر مظاهری، ترجمهٔ نهج‌الفصاحه، ح۱۵۰۷.
۳: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۳۶.
۴: علی‌اکبر مظاهری، ترجمه نهج البلاغه، خطبه ۷۹

  • علی اکبر مظاهری