❤️حسینجان و علیجانم❤️
علیاکبر مظاهری
بهار ۱۳۹۹
کوچکهای بزرگ!
در زندگی مشترک، مشکلات و اختلافات کوچکی دیده میشود، مشابه مهمان کوچک دنیا، ویروس کرونا. این ویروس کوچک میتواند طی چند روز یک انسان قوی را از نفس بیندازد.
این مشکلات بهظاهر کوچک و بیاهمیت را نباید دستکم گرفت، بلکه باید هرچه سریعتر بهدنبال درمان و رفع آن رفت. به تعبیر دیگر مشکلات زندگی مانند جدول حروف است. برای حل آن ابتدا باید سراغ مشکلات کوچکتر رفت، مشکلات بزرگ خودبهخود رفع خواهد شد.
با یکدیگر صحبت کنید
یکی از آفاتی که در زندگی امروزه شاهد آن هستیم، صحبت نکردن همسران با یکدیگر و دوری روحی و عاطفی بین آنهاست. همسران باید موضوعی را برای صحبت با یکدیگر انتخاب کنند که مورد علاقهٔ هر دو طرف است. در این حالت، زن و شوهر میتوانند ساعتها با هم صحبت کنند و از همنشینی لذت ببرند.
در اوصاف آیتالله امینی (ره):
۴. اهل ریا نبود
هیچ در قید این نبود که برای دیدن دیگران یا شنیدن دیگران، کاری برخلاف عقیدهاش بکند. حتی در شیوهٔ زندگی و نوع لباس و رفتوآمد، برای پسند یا ناپسند دیگران کاری نمیکرد. از قید نظر و پندار دیگران آزاد بود.
شکل لباسپوشیدن و راهرفتن و سخنگفتن و لهجهاش، همان سبک سادهٔ نجفآبادی بود. نه از شکل و شمایل روستایی و کشاورزیاش عار داشت، نه تلاش میکرد برای خوشایند دیگران از قالب خود درآید و به قالب دیگری برود. با اینکه فقیه بود و فیلسوف و دانشمند و نویسندهٔ بلندمرتبه، هیچ تشخصی بر خود نمیگرفت. از قیدها و بندها و آدابورسوم، آزاد بود؛ کاملاً آزاد و آرام بود. با «تکلف» بیگانه بود. با آن همه مقام علمی و اجتماعی، مرامش همان مرام کشاورززادهٔ نجفآبادی بود.
حضرتِ آیتاللهِ فقیهِ فیلسوفِ سیاستمدارِ متفکرِ نویسنده، همان ابراهیم امینی نجفآبادی بود. همانگونه که بود، مینمود و همانسان که مینمود، بود. این حالت، همان حالت پیامبران است. پیامبر اکرم (ص) پس از فتح مکه، همان پیامبر شعب ابوطالب بود.
این حالت، عجب حالت مبارکی است!
ادامه دارد...
علیاکبر مظاهری
۹۹/۲/۱۳
من معلم هستم
هشت سال پیش، وقتی برای اولین بار بهعنوان معلم قدم در مدرسه گذاشتم، بچهها با هیجانی وصفناپذیر سرگرم بازی و جنبوجوش بودند. آن روز فارغ از خاطرات دوران دانشآموزی خودم، دنیای آنها را زیبا و شاد دیدم. فرشتههایی که همه مثل هم بودند! اما تجربهٔ روزها و سالها به من آموخت این فرشتهها هیچکدام مثل هم نیستند؛ یکی صبور است و دیگری زودرنج، یکی تیز و باسرعت است و دیگری آهستهگام، یکی زنگ اول مدرسه را دوست دارد و دیگری خواب صبحگاه را، یکی ریاضی را دوست دارد و دیگری به شعرخوانی عشق میورزد و... .
وقتی همهٔ اینها را فهمیدم، دریافتم تنها ویژگی مشترک این فرشتهها، دوستداشتنیبودن آنهاست.
روز اول فکر میکردم حالا که سر و کارم با کودکان افتاده، کافیست زبان کودکی باز کنم تا وارد دنیایشان شوم، اما حالا میدانم درک دنیای کودکان، کار سادهای نیست؛ باید با تکتکشان همنفس شوم تا شاید اندکی از دنیایشان را درک کنم، تفاوتهایشان را بپذیرم و بدانم هرکدام از این فرشتهها، از مسیر مخصوص خود به آسمان میرسند.
بهراستی که معلمی عشق است؛ از دیروز تا فردا... .
روز معلم مبارک باد!
زهرا نصیری
۹۹/۲/۱۲
راه مینمایی و امید میآفرینی، روزت خجسته باد!
۹۹/۲/۹
در اوصاف آیتالله امینی (ره):
بالاترین ستایش از یک انسان، آن است که بگوییم بینظیر است. دربارۀ هرکس چنین بگوییم، ته دلمان محکم نیست؛ شاید نظیر دارد یا ممکن است نظیر داشته باشد و ما نمیشناسیم. مثلاً اگر بگوییم انیشتین در علم فیزیک بینظیر است، دلمان قرص نیست؛ شاید دیگری هم باشد.
کسی به علامۀ محمدتقی جعفری گفت: به نظر من پس از معصومان علیهمالسلام، هیچکس به اندیشمندی مولوی نبوده است. نظر شما چیست؟ ایشان تأمل کرد و گفت: نمیشود چنین مطمئن سخن گفت.
اکنون بنده میگویم هیچکس را مانند آیتالله ابراهیم امینی ندیدهام. هیچکس. نه اینکه بزرگترین فقیه یا فیلسوف بود؛ نه. ایشان در مجموع بهعنوان یک انسان، بیبدیل بود. من کسی مانند ایشان را ندیدهام.
ایشان چنین بود:
۱. هیچ نمیترسید
از هیچکس و هیچچیز. هیچ رفتار و گفتار و حالتی که دلالت بر ترس کند، در ایشان ندیدهام. چنان بیهراس بود که انسان باور میکرد ترسی در وجودش نیست. آنچه را حقیقت میدانست، میگفت و عمل میکرد. نه از قدرت کسی میترسید، نه از شوکت کسی، نه از شهرت کسی، نه از ملامت کسی و نه از جهالت کسی؛ هیچ و هیچ و هیچ... بیپروای مذموم نبود، بلکه شجاع ممدوح بود.
آیتالله امینی
امین دین و مردم؛
عالم ربانی؛
پارسای اخلاقمدار؛
مجتهد ژرفنگر؛
متفکر روشنفکر؛
دلیر خدابین؛
نویسندهٔ توانمند...
مرگ چنین مَردی، نه امری است خُرد!
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
خدایا، در این داغ جگرسوز، به تو پناه میآوریم.
صبوریمان ده.
علیاکبر مظاهری
۶ اردیبهشت ۹۹/اول رمضانالمبارک
مشاورهٔ خانواده
آقایی پرسیدهاند:
خداوند فرزندی به ما داده که الان دوماهه است. اولین فرزندمان است. من و خانمم، با اشتیاق، منتظر آمادنش بودیم. وقتی به دنیا آمد، شادمانمان کرد، اما همسرم از همان روزهای اول بعد از زایمان، افسرده و غمگین شده است. بیاختیار و بیدلیل، گریه میکند. شادی میلاد فرزندمان به اندوه تبدیل شده است. نگران حال خانمم هستم. چرا چنین شده؟ حالا چه کنیم؟
پاسخ ما:
افسردگی پس از زایمان، یک پدیدهٔ طبیعی است. خانمها، بر اثر سختی دوران حمل و رنجهای دوران زایمان و کم شدن انرژی بدنشان و عواملی دیگر، دچار افسردگی میشوند.
حق شکم
گزیدۀ رسالۀ حقوق امام سجاد علیهالسلام
«وَ أَمَّا حَقُّ بَطْنِکَ فَأَنْ لَا تَجْعَلَهُ وِعَاءً لِقَلِیلٍ مِنَ الْحَرَامِ وَ لَا لِکَثِیرٍ وَ أَنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی الْحَلَالِ وَ لَا تُخْرِجَهُ مِنْ حَدِّ التَّقْوِیَةِ إِلَى حَدِّ التَّهْوِینِ وَ ذَهَابِ الْمُرُوَّةِ فَإِنَّ الشِّبَعَ الْمُنْتَهِیَ بِصَاحِبِهِ إِلَى التُّخَمِ مَکْسَلَةٌ وَ مَثْبَطَةٌ وَ مَقْطَعَةٌ عَنْ کُلِّ بِرٍّ وَ کَرَمٍ وَ إِنَّ الرأی [الرِّیَّ الْمُنْتَهِیَ بِصَاحِبِهِ إِلَى السُّکْرِ مَسْخَفَةٌ وَ مَجْهَلَةٌ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْمُرُوَّةِ؛ و اما حق شکمت این است که آن را ظرف کم یا بیش از حرام نکنى و از حلال هم به اندازهاش بدهى و از حد تقویت به حد شکمخوارگى و بیمروتى نرسانى و هرگاه گرفتار گرسنگى و تشنگى شد، او را ضبط کنى زیرا سیرى بىاندازه، شکم را بیاشوبد و کسالت آورد که مایهٔ بازماندن و دورشدن از هر کار نیک و ارجمند است و نوشابهاى که صاحبش را مست سازد، مایهٔ سبکسرى و نادانى و بیمروتى است.»
امروزه پزشکان ریشهٔ بسیاری از امراض انسان را در پرخوری و نیز خوردن غذاهای ناسالم و نامتناسب با طبع او میدانند. در احادیث زیادی هم به پرهیز از پرخوری تأکید شده است. از جمله اینکه در کتاب میزانالحکمه از پیامبر اکرم - صلیالله علیه و آله و سلم - نقل شده است: «از خوردن زیادى بپرهیزید، زیرا پرخوری دل را سخت مىکند و اعضاى بدن را در اطاعت خدا تنبل مىسازد و گوش را از شنیدن پند و اندرز کر مىکند.»
طلاق ناعاقلانه
همهٔ مردم مارون خوب میدانستند که حاجآخوند دشمن طلاق است. هیچوقت اجازه نمیداد کسی از طلاق پیش او صحبت کند. حتی اگر موضوع صحبت به روستایی دیگر و افرادی دیگر مربوط میشد، باز هم حاجآخوند روی ترش میکرد و بیرغبتی و مخالفت خود را نشان میداد.
میگفت طلاق «اَبغَضُ الاَشیاء» است. پیامبر ما که پیامبر رحمت است، پیامبر ما که خداوند دربارهاش فرمود: «اِنّکَ بِاَعیُنِنا»؛ چشمان ما به توست، وقتی میگوید «اَبغَضُ الاَشیاء عِندی الطّلاق» دیگر جایی برای سخن باقی نمیماند.