وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۱۸
مهر

مشاورهٔ تربیتی

ادامهٔ پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به مادری حیران

عوامل و ریشه‌های دزدی در کودکان:

١. تجربه‌طلبی

کودک تمایل دارد همه چیز را تجربه کند. او برای تجربه‌کردن چیزهایی که از آنها منع شده، حریص‌تر نیز می‌شود.
تطور کودکان و از حالی به حالی شدنشان موجب می‌شود که در موقعیت‌های جدید و سنین مختلف، مسائل جدیدی را تجربه کنند.
مثلاً کودک در دورهٔ نوزادی، همه اجسام را به سمت دهان می‌برد و تجربه‌شان می‌کند.
با بزرگ‌شدن کودک، این موضوع پیچیده‌تر می‌شود. او تلاش می‌کند کارهای پنهانی را دور از چشم بزرگترها تجربه کند. دزدی و پول برداشتن از کیف پدر و مادر نیز از همین کارهای پنهانی است.
البته او کم‌کم بدی کارهای زشت را متوجه می‌شود، اما در این سنین احساس کودک از عقلش قوی‌تر است و بسیاری از کارهای او را که ما زشت می‌دانیم، خودش اصلاً زشت نمی‌داند و فقط می‌خواهد آنها را تجربه کند.
با بزرگ‌شدن کودک و تربیت صحیح، عقل بر احساس پیشی می‌گیرد.

٢. احساس پَست بودن

این عامل بسیار مهم و گسترده است و هر کار پلیدی از جمله دزدی، دروغ‌گویی و... را شامل می‌شود و زمانی به‌وجود می‌آید که نهال عقل جوانه زده باشد.
اگر کودک احساس پستی کند، دست به هر کار زشتی خواهد زد.
کودکی که در معرض توهین باشد، خود را پَست می‌بیند.
گاهی پدر و مادر یا اطرافیان، مستقیم به کودک خود می‌گویند که تو بدی، تو پَستی، تو پلیدی و ...
فرض کنیم هفته‌ای یکبار به کودک چنین سخنان شرم‌آوری زده شود، او با خود می‌گوید حالا که من بد هستم، دزدی هم می‌کنم، کارهای زشت دیگری هم انجام می‌دهم.
گاهی هم به‌طور غیرمستقیم کودک را تحقیر می‌کنند. کودک بینوا تصمیم به انجام هر کاری می‌گیرد، به او می‌گویند تو نمی‌توانی، تو بلد نیستی، تو از عهدهٔ کار برنمی‌آیی.
یا اینکه پدر و مادر همهٔ کارهای کودک را انجام می‌دهند، ظاهر این کار خیررسانی است، ولی منجر به تحقیر کودک می‌شود.
امیرالمؤمنین - علیه‌السلام - می‌فرمایند: «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره»: *١
کسی که نزد خویشتن پَست شد، از شر او در امان نیستی.
مقتضای طبع کسی که احساس پَستی کند، انجام کارهای زشت، از جمله دزدی است.
گاهی در مشاوره‌ها می‌بینیم که کودک از خانوادهٔ متمول و ثروتمند است، روی میز منزل و داخل جیب خودش پول زیادی دارد ولی از کیف مادرش پول برمی‌دارد. چون کودک احساس پَستی و پلیدی می‌کند، با خود می‌گوید چون من پَستم کارهای پَست هم انجام می‌دهم؟

↩️ ١.نهج‌البلاغه، فیض‌الاسلام، حکمت٣۴١،صفحهٔ ١٢٩٣

به قلم خانم نرگس صفرخانلو
این مطلب ادامه دارد...

۹۸/۰۷/۱۸

  • علی اکبر مظاهری
۱۲
مهر

مشاورهٔ تربیتی - دینی

عبادت
پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به پدری متدین

پرسش:
پسری ٩ ساله دارم. با توجه به اینکه در روایات وارد شده است که فرزندانتان را از ٧ سالگی به نماز امر کنید؛
١. چگونه فرزندمان را به عبادت واداریم، که شوق عبادت در او ایجاد شود و از عبادت، دلزده و بیزار نشود؟
٢. در برابر این سؤال فرزندمان که می‌گوید: «من هنوز به سن تکلیف نرسیده‌ام، پس چرا باید نماز بخوانم؟»
پاسخ صحیح چیست؟

پاسخ:
مطلبی را از کتاب «هشدارهای تربیتی»‌مان، با عنوان «سختگیری بیجا در مسائل دینی و عبادات» *١، می‌آورم:

حکایتی تلخ
مادرش می‌گفت: «حمید، در کودکی و نوجوانی، نماز می‌خواند، امّا بزرگتر که شد و به سنّ جوانی رسید، نماز را ترک کرد.»
به حمید گفتم: «شما وقتی که بچه بودی و هنوز عقلت به خیلی چیزها قد نمی‌داد، نمازهایت را می‌خواندی و ظاهراً متدین بودی؛ پس چرا حالا که بزرگ شده‌ای و عقل و فهمت بیشتر شده و حقایق دینی را بهتر می‌فهمی و قاعدتاً باید پایبندی‌ات به دین بیشتر باشد، نماز و عبادت را ترک کرده‌ای و به امور دینی، بی‌اعتنا شده‌ای؟!»
حمید،‌ سری به تایید تکان داد و با تلخ‌خنده‌ای همراه با تمسخر و تأسف گفت: «داستان دین‌داری و نماز و عبادت من، حکایتی عجیب و تأسف‌بار است!»
گفتم: «خوب، داستانت را بگو تا ما هم بدانیم.»
گفت: «خاطره‌ٔ نماز من خاطره‌ای تلخ و دردناک است و هر وقت که اسم نماز را می‌شنوم، عصای پدرم و سوز سرما و آب یخ‌زده‌ٔ حوض حیاطمان در ذهنم تداعی می‌شود و دلم را می‌لزاند!»
تعجبم بیشتر شد. پرسیدم: «یعنی‌چه؟! چه ارتباطی میان نماز و عصا و آب حوض یخ‌زده وجود دارد؟!»
حمید آه سردی کشید و گفت: «وقتی که من بچه‌ بودم، پدرم کلّه‌ٔ سحر، عصا به‌دست، می‌آمد بالای سرم و با تندی و خشونت برای نماز صدایم می‌زد: «آهای حمید! یالله بلند شو نماز بخوان!» اگر من لحظه‌ای دیر می‌جنبیدم، ‌با عصایش محکم کتکم می‌زد و بعد من را با ضرب عصا به طرف حوض وسط حیاط منزلمان می‌برد.
در فصل زمستان، آب حوض،‌ یخ می‌زد و گاهی قطر یخ‌ها به دو، سه سانتیمتر می‌رسید. پدرم می‌گفت: «یالله یخ‌ها را بشکن و وضو بگیر!» من هم از ترس عصای بالای سرم، یخ‌ها را می‌شکستم و در آن هوای سرد، با آن آب یخ‌زده، وضو می‌گرفتم و به نماز می‌ایستادم؛ امّا نه به قصد قربت الی‌الله، بلکه به نیّت «ترس از بابا و عصا!» تا وقتی که پدرم زورش به من می‌رسید، نماز می‌خواندم؛ امّا حالا که بزرگ شده‌ام و دیگر زورش نمی‌رسد، من هم دیگر نماز نمی‌خوانم و آن دین زورکی و عصایی را رها کرده‌ام!...»

↩️ ١. هشداهای تربیتی، صفحه ۱۲۹، انتشارات هجرت، قم، چاپ یازدهم.

به قلم خانم نرگس صفرخانلو


  • علی اکبر مظاهری
۱۲
مهر

حق نفس

«وَ أَمّا حَقّ نَفْسِکَ عَلَیْکَ فَأَنْ تَسْتَوْفِیَهَا فِی طَاعَةِ اللّهِ فَتُؤَدّیَ إِلَى لِسَانِکَ حَقّهُ وَ إِلَى سَمْعِکَ حَقّهُ وَ إِلَى بَصَرِکَ حَقّهُ وَ إِلَى یَدِکَ حَقّهَا وَ إِلَى رِجْلِکَ حَقّهَا وَ إِلَى بَطْنِکَ حَقّهُ وَ إِلَى فَرْجِکَ حَقّهُ وَ تَسْتَعِینَ بِاللّهِ عَلَى ذَلِکَ؛ و اما حق نفست بر تو این است که او را به تمامى به فرمانبردارى خدا گمارى و به زبانت، حقش را بپردازى و به گوش خود، حقش را (بدهى) و به چشمت، حقش را (بسپارى) و به دستت، حقش را (واگذارى) و به پایت، حقش را (بدهى) و به شکمت، حقش را (برسانى) و به عورتت، حقش را بپردازى و بر این (اداى حق) از خدا یارى جویى.»

منظور از نفس در معارف دینی، همان‌طور که امام سجاد علیه‌السلام فرموده‌اند، همهٔ اعضا و جوارحی است که انسان زندگی خود را به‌واسطه آنها اداره می‌کند و البته در روز حساب تک‌تک آنها مورد محاسبه قرار خواهند گرفت و به تمام اعمال خود که صاحبشان آنها را وادار به انجامشان کرده بود، شهادت خواهند داد. همچنین به نفس به‌عنوان شخصیت و خویشتن خویش نیز نگریسته می‌شود؛ چنان‌که مثلاً می‌گویند فلان شخص صاحب عزت نفس است. از این‌رو، هر انسانی مکلف به نگهداری و حفظ نفس خود و رسیدگی به آن است.
از ظاهر احادیث و روایات می‌توان برداشت کرد که حفظ و نگهداری نفس ابعاد مختلفی دارد؛ هم شامل حفظ آنها از گزندهای مادی و رسیدگی به سلامت آنهاست، هم شامل حساب‌رسی نسبت به اعمالی است که به‌واسطه آنها انجام می‌گیرد. همچنین حفظ شخصیت درون و خویشتن خویش را نیز شامل می‌شود.
در این زمینه احادیث زیادی وارد شده است که تاکید بر ورزش و سفر دارد. از جمله اینکه پیامبر اکرم صلی‌ا... علیه و آله و سلم می‌فرمایند: «سفر کنید تا سالم بمانید.» و نیز می‌فرمایند: «به فرزندان خود تیراندازی و شنا بیاموزید.»
درخصوص بُعد دوم نیز رسول اکرم صلی‌ا... علیه و آله و سلم در وصایای خود به ابوذر غفاری فرمود: «ای اباذر! به حساب نفس خود رسیدگی کن پیش از آنکه مورد محاسبه قرار گیری و چه این کار حساب قیامتت را آسان می‌کند. خود را وزن کن و بسنج پیش از آنکه در معرض توزین واقع شوی و خویشتن را برای عرصهٔ بزرگ قیامت در پیشگاه الهی مهیا کن که در آن روز هیچ‌چیز پنهان نمی‌ماند.»
امام علی علیه‌السلام نیز در این خصوص می‌فرماید: «کسی که حساب نفس خود را برسد، سود می‌برد و آن کس که از نفس خویش غافل شود، زیان می‌بیند.»
در رابطه با بُعد شخصیتی نیز احادیث و روایات زیادی وجود دارد، از جمله اینکه امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «خدا رحمت کند کسی را که قدر خود را بشناسد و از حدش تجاوز نکند.»
همچنین پیامبر اکرم صلی‌ا... علیه و آله و سلم می‌فرماید: «خدا دوست دارد که خلق از او سؤال کنند و اکراه دارد که دست نیاز به جانب مخلوق دراز شود. هیچ‌چیز برای خداوند خوشایندتر از آن نیست که کسی از او چیزی بخواهد. پس خجالت نکشید که از فضل و احسان خداوند مسئلت کنید، اگرچه در حوائج کوچک و حتی راجع به بند کفش باشد.»
پس می‌بینیم که معبود غیور است و شکسته‌شدن نفس مخلوقش در برابر سایرین را نمی‌پسندد و او را به‌سوی خود می‌خواند.
پس ای خدای مهربان! ما را در شناخت و معرفت نفس خویش موفق دار و در برابر خواست‌های آن یاری‌مان کن.

#زهرا_نصیری
#روزنامه_مردم‌نو

  • علی اکبر مظاهری
۱۱
مهر

مشاورهٔ تربیتی

پرسش:
خانم یا آقایی پرسیده‌اند:
فرزندی چهار و نیم ساله داریم که ناخن‌هایش را می‌جود. سعی کردیم با صحبت، او را از این کار بازداریم، اما نشد.
روی ناخن‌هایش را لاک مخصوص زدیم. با وجود این لاک‌های ضخیم و سفت، دیگر ناخن نمی‌جود؛ نمی‌تواند که بجود. حالا به‌جای ناخن، لباس‌هایش را می‌جود. حتی جاهایی از لباسش را با دندان کنده است. نمی‌دانیم مشکل از کجاست. ممنون می‌شویم راهنمایی‌‌مان بفرمایید.

پاسخ ما:
آفرین به شما که این کار فرزندتان را یک «عادت عادی» نمی‌شمارید و بی‌توجهی نمی‌کنید و در پی حل مسئله برمی‌آیید.
ناخن‌جویدن، نشانه اضطراب است. تذکر و منع‌کردن و ملامت، فایده‌ای ندارد، بلکه کار را خراب‌تر می‌کند.
در جان کودکتان، اضطراب و استرس، رخنه کرده است.

راهکارها:
۱. دیگر هیچ به او تذکر ندهید. اصلا به روی خود نیاورید. نیز به رخ او نکشید.
۲. عوامل اضطرابش را بیابید و حذف کنید.
۳. او را در موقعیت و مکان‌های ترسناک قرار ندهید.
۴. باید بازی و ورزش کند.
وضعیت کودک و تأثیر راهکارها را به ما گزارش دهید تا راهکارهای دیگر بدهیم، نیز ریشه‌ها و عوامل ایجاد این حالت را بیشتر بنمایانیم.
خداوند سبحان یاریتان‌کند.

علی‌اکبر مظاهری
۱۱ مهر ۹۸

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
مهر

مشاورهٔ تربیتی

پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به مادری حیران


پرسش:
مادر جوانی هستم. در تربیت پسرم با مسئلهٔ تاسف‌باری مواجه شده‌ام. به خاطر این مسئله، بسیار نگران و غمگینم و برایش اشک می‌ریزم.
پسر ٨ ساله‌ام از حدود ٢ سال پیش تاکنون چندین بار از کیف من دزدی کرده است. به‌تازگی متوجه شده‌ام که از جیب پدرش نیز پول‌ برمی‌دارد.
از همان اوایل که متوجه دزدی‌اش شدم، به‌شدت تنبیه‌اش کردم، اما الان به این نتیجه رسیده‌ام که تنبیه سودی ندارد.
درمانده و حیرانم، نمی‌دانم راهکار صحیح چیست.
لطفا راهنمایی‌ام کنید.

پاسخ استاد:


راهکارهی مقدماتی:
به این نکته‌ها، به‌دقت، توجه کنید:

١. نگران نباشید، صبور و دلآرام باشید تا کار خراب‌تر نشود. با حوصله عمل کنید و شدت‌عمل نداشته باشید تا آرام‌آرام بررسی‌های لازم را انجام دهیم.

۲. اگرچه ظاهر این مسئله بزرگ است، باطنش اصلا بزرگ نیست. می‌دانم این مسئله، برای والدین، سخت و ناراحت‌کننده است و در نظرشان بزرگ جلوه می‌کند.

۳. بر این کار اسم دزدی نگذارید. این یک عادتِ گذرای دوران کودکی است. همهٔ بچه‌ها در دوران خردسالی این کار را تجربه می‌کنند، پسران بیش از دختران.

۴. به فرزندتان به چشم دزد نگاه نکنید. او دزد نیست.

۵. کارش را مستقیم به رخش نکشید. فعلا "تغافل" کنید؛ چشم‌پوشی بزرگوارنه. چنان عمل کنید که با این‌که می‌دانید، گویا نمی‌دانید. این بهترین شیوه است. بچه را شرمنده می‌کند، اما او را ناامید از مهر شما نمی‌کند. او را بی‌پروا نمی‌کند. حریم‌ها حفظ می‌کند. و فایده‌های بسیار دیگری دارد. تغافل، از بهترین راهکارهای تربیتی و اخلاقی است. حقا که تغافل، کلید طلایی تربیت و اخلاق است.

به قلم خانم نرگس صفرخانلو

این مطلب ادامه دارد...

۹۸/۰۷/۰۹

  • علی اکبر مظاهری
۰۳
مهر

گل

نامهٔ این دختر خوبمان را، بدون کاستن و افزودن، منتشر می‌کنیم. ببینید چه خوب است:

«سلام به تمام اعضای کانال از زبان مشاور. همین الان که داخل این کانال هستید واقعا سعادت بزرگیه. خدا رو شاکر باشید.
من یه دختر 28 ساله هستم و متاسفانه 12 سال مبتلا به خودارضایی بودم. قصد ادامه زندگی را نداشتم. از همه چیز ناامید بودم و به خودکشی فکر می‌کردم، که وارد کانال از زبان مشاور شدم و موضوع رو با آقای مظاهری در میون گذاشتم.
واقعا خدا این کانال رو سرراهم قرار داد. آقای مظاهری راهکارهای زیادی بهم دادن که مهمترین اونها رفتن پیش روانپزشک بود.
شاید باور نکنید من که 12 سال مبتلا به خودارضایی بودم، با مراجعه به روانپزشک و انجام راهکارهای آقای مظاهری، الان 2 ماهه که حتی فکر انجام اون کار هم به ذهنم نیومده و پاک شدم و انگار دوباره متولد شدم.
خدا رو شکر می‌کنم و از لطف و زحمات آقای مظاهری واقعا ممنونم. خدا بهشون سلامتی و عمر طولانی بده.
در مقابل زحماتشون هم هیچ اجر و مزدی نمی‌خوان. امیدوارم خدا بهشون اجر بده.
فعلا درمانم ادامه داره.... اما واقعا خودارضایی عذاب بزرگی بود. روح و روانم رو بهم ریخته بود. خدا رو شکر تموم شد. امیدوارم کسی گرفتارش نشه.
در آخر هم میخوام بگم اگر مشکلی دارید ناامید نباشید. اگر واقعا خودتون بخواهید، حل میشه.
و اینم بگم که الان پدر و مادر من از رفتن پیش روانپزشک و دارو خوردنم هیچ اطلاعی ندارن. حتی از مبتلا بودنم به خودارضایی بی‌اطلاعن. شاید کمی بی‌تفاوت بودن نسبت بهم.
امیدوارم پدر و مادرهای کانال، مواظب بچه‌هاشون باشن؛ چه دختر چه پسر.
الان فقط آقای مظاهری میدونن و برام پدر بودن و هرلحظه حمایتم کردن. کاش زودتر آشنا میشدم باهاشون. بازم ممنونم ازشون.»

۹۸/۷/۳

  • علی اکبر مظاهری
۳۱
شهریور

کلاس

جناب آقای حسن محمدی


با سلام
از ما خواسته‌اید تا پیش از شروع سال تحصیلی توقعاتمان را از مدرسه‌ بیان کنیم. دوست‌تر داشتم به‌جای پر کردن آن فرم، خواسته‌هایم را در نامه‌ای برایتان بنویسم:

🔹از پسرم کار بخواهید. چون او را هتل نمی‌آورم، به اولین سال دبیرستان می‌فرستم. اجازه دهید بریده‌های کاغذ و تراشه‌های چوب را زمین بریزد اما خودش هم جمع کند. به بابای مدرسه بگویید مدیون من است اگر به‌جای پسرم چیزی را جارو کند. کاش ماهی یکبار از بچه‌ها بخواهید شیشه‌ها را تمیز کنند، خاک‌ نیمکت‌های کلاسشان را بگیرند. به پسرم نوبت دهید تا درخت‌ها و گلدان‌های مدرسه را آب دهد و برگ‌های زردشان را بگیرد.
🔹کاش صبحانه را در مدرسه بخورند و از پسرم بخواهید سفره پهن کند، چای دم کند، نان‌ خُرد کند و آخرش هم به همراه بچه‌های دیگر جمع کنند و بشویند.
🔹ای کاش همین اول سال قلم‌مو و رنگ و اسپری دهید تا کلاسشان را خودشان رنگ‌آمیزی کنند. روی دیوارهایش به سلیقهٔ روزآمدشان چیزهایی بنویسند، خط‌هایی بیندازند. شاید نشانی از فیلم‌ها، انیمیشن‌ها، فوتبالیست‌ها و ترانه‌هایی که دوست دارند بر دیوار بیفتد و دیوار کلاس، پنجرهٔ رهایی‌ باشد.
🔹بیشتر سرویس‌های بهداشتی عمومی کشور ما بهداشتی نیستند! هر کاری لازم است بکنید تا پسرم و همهٔ بچه‌ها سرویس‌های مدرسه را مثل سرویس خانه‌هایشان نگه دارند.
🔹از پسرم بخواهید شما را نقد کند، رفتار و برنامه‌های دبیران و مشاوران و معاونان را. نترسد از گفتن. توبیخ نشود از فکر کردن. از او بخواهید برای حرف‌هایش دلیل بیاورد و تا قانع نشده دست نکشد. از مدرسهٔ شما توقع دارم گفت‌وگو سکهٔ رایج باشد. رفتارهای پسرم را هم ارزیابی کنید و بخواهید در فضای امن گفت‌وگوی همکلاسی‌ها از دوستانش راه‌حل‌های کارآمد بگیرد. این کار مؤثرتر از تذکر و توبیخ دبیران است.

🔹لطفاً به دبیران مدرسه بگویید جواب سؤال‌های پسرم را ندهند. هر وقت سؤال پرسید، کمکش کنند تا خودش دنبال پاسخ بگردد.
🔹بعد از صبحگاه و قبل از شروع اولین زنگ، پنج دقیقه را اختصاص دهید تا هر کسی در مدرسه است کتاب بخواند. از خود شما گرفته تا تک به تک عوامل اجرایی و دبیران و دانش‌آموزان، کسی با کسی صحبت نکند و هر کس کتابی را که دوست دارد بخواند. مدرسه بشود یک کتابخانه بزرگ. کتاب‌های درسی نشوند همهٔ دنیایش. دنیایش را بزرگ کنید.
🔹آقای محمدی عزیز، از پسرم بخواهید داستان بنویسد، شعر بگوید، مقاله بنویسد. بخواهید برای پژوهش فیلم بسازد، عکس بیندازد. برود در آزمایشگاه خطر کند. به او بگویید پژوهش فقط در کتابخانه نیست. برود وسط شهر جست‌وجو کند، سؤال بتراشد. از پسرم بخواهید در کارگاه با چوب و فلز و چکش و اره وسیله بسازد، اختراع کند. از آنها بخواهید اپلیکیشنِ بازی طراحی کنند، انیمیشن تولید کنند.
🔹در بوفهٔ مدرسه پسرم را دخالت دهید تا در کنار مسئول بزرگسال بوفه، شیوهٔ کاسبی را یاد بگیرد، حساب و کتاب و طرز برخورد با مشتری را. بگذارید خوراکی‌ها را در قفسه بچیند. بار خالی کند و بعد کارتون‌ها و مقواها را در سطل مخصوص بازیافتی‌ها بیندازد.
🔹هنگام مراسم نماز یا صبحگاه فضایی شکل نگیرد که به زور و با خواب‌آلودگی، پسر ۱۳ ساله با خدا مناجات کند. لحظاتی را شکل دهید که وقتی پسرم با خدا خلوت می‌کند بداند که خدا نزدیک‌ترین است و ارتباط قلبی او با خدا برای خودش تعالی می‌آورد، نه اینکه دل مدیر و مربی پرورشی را راضی کند و کارت امتیاز بگیرد. به او و بچه‌های دیگر اجازه دهید نیایش‌هایی را که به زبان خودشان نوشته‌اند بخوانند. نیایش‌های ساده که خواسته‌های واقعی خودشا‌ن‌اند و با صداقت هستند.
🔹از معلم‌هایتان بخواهید قوانین کلاس‌ها را تنهایی وضع نکنند. از بچه‌ها کمک بگیرند و باهم قانون بگذارند، چون این قوانین را بچه‌ها باید اجرا کنند.
به پسرم حالی کنید به‌جای آنکه از ضعف و نمره کمِ همکلاسی‌هایش خوشحال شود، احساس بد کند. کاری کنید تا به‌جای احساس کمبود از نمره پایینِ خودش، از کمک‌نکردن به دوستانش شرمنده باشد.
🔹از پسرم نخواهید در همهٔ درس‌ها و مهارت‌ها نفر اول باشد. راستش او هم مثل بقیهٔ بچه‌ها در خیلی از کارها کم‌‌استعداد است. به او بگویید همهٔ آدم‌ها برای همهٔ کارها ساخته نشده‌اند، راه خودت را پیدا کن.
🔹مدیر محترم، به پسرم اجازه دهید اشتباه کند، خراب کند، گند بزند. بگذارید بارها ویران کند و بسازد. اشتباه‌کردن را امتیاز بدهید. بگویید فقط یک اشتباه نابخشودنی وجود دارد و آن‌هم هیچ کاری نکردن و بالتبع اشتباه‌نکردن است.

با آرزوی خوبی و زیبایی
علی‌‌اکبر زین‌‌العابدین

۳۱ شهریور ۹۸

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
شهریور

حق خداوند متعال

حق 1
گزیده‌ای از رسالهٔ حقوق امام سجاد علیه‌السلام
امروز سالروز شهادت یادگار کربلاست. مبارز خستگی‌ناپذیری که با درایت خود، راه‌‌ها را می‌شناسد و با تدبیر تمام، آن‌ها را به‌سوی حقیقت می‌پیماید. امام سجاد علیه‌السلام در طول عمر بابرکت خویش، به‌خصوص پس از شهادت پدر بزرگوارشان، در خفقانی که کسی را یارای سخن‌گفتن نبود، با تدبیر و درایت ستودنی به ارشاد جویندگان حقیقت پرداخت. امروز بخشی از آموزه‌های آن حضرت در قالب ادعیهٔ موجود در «صحیفهٔ سجادیه» و برخی منابع دیگر و «رسالهٔ حقوق امام سجاد علیه‌السلام» در دست ماست، اما افسوس که ما از این گنجینه‌های گرانبها به‌اندک بهره می‌جوییم.
رسالهٔ حقوق امام سجاد علیه‌السلام در ۵۱ بند تدوین شده است که می‌توان آن‌را جامع‌ترین بستهٔ حقوقی دانست. در این رساله، کلیات رابطهٔ انسان با خداوند، خود و عالم هستی تبیین شده است.
می‌توان گفت اصول حقوقی‌ای که این رساله به آن پرداخته، اصول حقوق بشر از دیدگاه امام سجاد علیه‌السلام است. حضرت سجاد علیه‌السلام در این مجموعهٔ حقوقی، با نگاهی حق‌بین، حقوق افراد و اقشار مختلف را نسبت به یکدیگر بیان می‌کنند. در خلال این مجموعه، اصول اخلاقی زیادی وجود دارد که با رعایت آن‌ها می‌توان از بروز بسیاری از مشکلات و معضلات در زندگی شخصی و اجتماعی پیشگیری کرد.
بر آنیم که آخر هر هفته، آموزه‌ای از رسالهٔ حقوق امام سجاد علیه‌السلام را بازگو کنیم، باشد که در زندگی فردی و اجتماعی خود به‌کار بندیم.
در سالروز شهادت حضرتش اولین توشه را برمی‌گیریم.

حق خداوند متعال
«فَأَمّا حَقّ اللّهِ الأَکبَرُ فَإِنّکَ تَعبُدُهُ لَا تُشرِکُ بِهِ شَیئاً فَإِذَا فَعَلتَ ذَلِکَ بِإخلَاصٍ جَعَلَ لَکَ عَلَى نَفسِهِ أن یَکفِیَکَ أمرَ الدّنْیَا وَ الآْخِرَةِ وَ یَحْفَظَ لَکَ مَا تُحِبّ مِنهَا؛ اما بزرگترین حق خدا این است که او را بپرستى و چیزى را با او شریک ندانى؛ پس چون با اخلاص چنین کردى، خدا بر عهده گرفته است که کار دنیا و آخرتت را خود کفایت کند و آنچه از آن بخواهى، برایت تأمین کند.»
اولین بند از رسالهٔ حقوق امام سجاد علیه‌السلام به حق خداوند متعال اختصاص دارد که پیام‌های بزرگ آن، پرستش خداوند، توحید و اخلاص است. اینکه خداوند را بپرستی، در پرستش خداوند، احدی را شریک نسازی و همهٔ اینها خالصانه و برای حضرت دوست باشد. هرگاه شرط اخلاص رعایت شد، پاداش آن برای بنده، سامان‌یابی امور دنیوی و اخروی اوست.
جملهٔ پایانی این بند، با حدیثی از حضرت فاطمهٔ زهرا سلام‌الله‌علیها قرابت معنایی دارد که می‌فرمایند: «هرکس عبادات و کارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت‌ها و برکات خود را براى او تقدیر مى‌کند.»
پس ای خدای مهربان! ما را در معرفت حق بزرگت موفق دار و شمه‌ای از توحید توأم با اخلاص را نصیبمان فرما که جز به ارادهٔ تو دانه‌ای از خاک سر برون نمی‌آورد و برگی از درخت نمی‌افتد.

به قلم: زهرا نصیری 

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
شهریور


بچه‌ها
پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به پرسشی دربارهٔ بددهنی کودکان

پرسش:
در برابر حرف‌های بدی که بچه‌ها از جاهای مختلف یاد می‌گیرند و تکرار می‌کنند، چه باید بکنیم؟

پاسخ:
* بچه‌های ما در همین جامعه بزرگ می‌شوند، به مدرسه می‌روند، به کوچه و خیابان و پارک می‌روند. نمی‌شود که بچه‌ها را از جامعه جدا کرد. جامعه خوبی‌هایی دارد و بدی‌هایی.
* نباید نگران شد. نگرانی والدین اصلاً خوب نیست. نگرانی، همسایه استرس است. نگرانی، بخشی از انرژی انسان را تباه می‌کند. انسان نگران نمی‌تواند خوب فکر کند و خوب تربیت کند. نگرانی و استرس، با تربیت، یک‌جا جمع نمی‌شوند.
* تربیت، یک فن دقیق و هنر ظریف است که باید آن‌را آموخت؛ با مطالعه، مشاوره، کلاس، تفکر.

با توجه به این مقدمه:
۱. اولین شرط تربیت، آرامش است. بر خویشتن مسلط باشید. با اضطراب و شتاب‌زدگی، اول خودتان را پریشان می‌کنید و سپس فرزند را.
۲. آنچه را که شما بد می‌بینید، معلوم نیست که واقعا بد باشد.
در مشاوره‌هایمان بسیار می‌بینیم که والدین می‌خواهند فرزندانشان را خوب تربیت کنند، ولی به سبب امر و نهی‌های زیاد، تربیتشان ضدتربیت می‌شود؛ چون بچه را کلافه می‌کنند. حتی گاهی خودشان هم اقرار می‌کنند فلانی که خیلی هم اصول تربیتی را نمی‌داند، فرزندش بهتر از فرزند ما شده است.
بگذارید بچه‌ به حال خودش باشد. نباید او را کلافه کنیم. کلافه‌کردن بچه، ضدتربیت است. گیردادن به کودک در مواردی مانند: تمیز نگه‌داشتن لباس، خوب‌خواندن و ‌نوشتن درس و مشق و مؤدب و مرتب نشستن، او را به ستوه می‌آورد و عاصی می‌کند. باید بگذاریم جان بچه، مثل نهال، پرورش یابد. همان‌گونه که اگر به نهال، آب و کود زیاد دهیم، فاسد می‌شود، به کودک نیز اگر زیاد امر و نهی کنیم و به او فشار آوریم، تباه می‌شود. بچه‌ها تطور دارند؛ یعنی طور به طور می‌شوند. احوالشان تغییر می‌کند. ممکن است بچه‌ای، در زمانی، ناآرام و بداخلاق باشد؛ اما بعد از مدتی، آرام و خوش‌اخلاق شود.

برخی از دلایل فحش‌دادن کودک
فحش‌دادن کودک، عواملی دارد. مثلا:
می‌خواهد خود را نشان دهد. شاید به او کم‌توجهی شده، یا اینکه به خواهرش بیشتر توجه و محبت شده است.
از چیزی ناراحت است که نمی‌تواند آن‌را بیان کند؛ پس فحش می‌دهد.
رنج‌ها و فشارهای درونی دارد که نمی‌تواند نشان دهد؛ پس فحش می‌دهد.
جیغ‌زدن و گریه‌کردن و گازگرفتن، از راه‌های بروز و دفع این فشارهای درونی است.
از چیزی عصبانی است.
باید به‌گونه‌ای با فرزندمان رابطه داشته‌ باشیم که بتواند عصبانیت‌ها و رنج‌ها و ناراحتی‌هایش را به ما بگوید، تا به فحش و جیغ و خرابکاری پناهنده نشود. نیز باید عوامل فحش‌دادن و دیگر ناهنجاری‌های رفتاری، اخلاقی و روانی‌اش را بشناسیم و علاج کنیم.
دیگر آنکه در برابر رفتارهای ناخوشایند او جوش نیاوریم، برآشفته نشویم، آرام و خویشتن‌دار باشیم. دیگر آن‌که تغیّر داشته باشیم؛ یعنی وقتی از فرزندمان رفتار نادرستی سر زد، حالت چهره و رفتار و گفتارمان تغییر کند. رو ترش کنیم. اندک‌زمانی با او صحبت نکنیم یا اندک‌زمانی با او قهر کنیم. با توجه به ظرفیت و سن و روحیهٔ کودک، نیز نوع و مقدار کار ناروایی که کرده‌ است، زمان عبوسی با او متفاوت است. نیز می‌توان برای پیشگیری از طغیان کودک و «تنبّه» او، از «تنبیه محرومیت» استفاده کرد؛ محرومیت موقت او از دوست‌داشتنی‌هایش.

#ماهنامه_خانه_خوبان
#شماره۱۲۵
#شهریور۱۳۹۸

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
شهریور

مشاوره‌ٔ خانواده


عشق ویژه

پرسش:
آقا یا خانمی پرسیده‌اند:
آیا رواست که مرد متأهل، با عشق دختر دیگری به سر کند، هرچند این امر را فقط درد دل داشته باشد و ابراز نکند؟

پاسخ ما:
۱. آدمی برای وصول به «سعادت»، نیازمند «ریاضت» است. زندگی این‌جهانی، برای آدمیان، چنان ساخته شده که برداشتن دست از پیش لگام نفس، فسادانگیز است.
۲. اگر همسران؛ چه زنان و چه مردان، به‌جز همسر خویش، به دیگری چشم بدوزند یا دل ببندند (که دل‌بستن، اغلب، پس از چشم‌دوختن می‌آید)، زندگی خانوادگی‌شان آسیب می‌بیند. از این‌روست که خداوند سبحان به پیامبر رحمت فرموده است:
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ﴿۳۰﴾ وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ ...}»؛ (ای پیامبر ما!) به مردان مؤمن بگو که چشمانشان را فروخوابانند و دامانشان را پاکیزه گردانند، که این برای ایشان پاک‌تر است. خدا بر آنچه می‌کنند آگاه است. و زنان مؤمن را بگو که چشمانشان را فروخوابانند و دامانشان را پاکیزه گردانند و زیورهایشان را آشکار نکنند... (سورهٔ نور، آیات ۳۰ و ۳۱)
۳. تنوع‌طلبی، همه‌جا بد است، اما در مسائل شهوانی بدتر است. شرط ایمان‌مداری است که مرد و زنی که پیمان همسری بستند، به آن پیمان، پایبند بمانند، و شرط خردمندی است که همسران، از کاشانه‌شان صیانت کنند، و شرط شریعت است که شریعت‌مداران، حریم شریعت را پاس بدارند، و شرط دیانت است که دینداران، قناعت ورزند؛ افزون‌خواهی، خلاف تقواست. تنوع‌طلبی، با قناعت، ناسازگار است.
۴. با عشق دیگری به‌سرکردن، از سهم عشق به همسر می‌کاهد و کاهش این سهم، سستی ارکان خانواده را سبب می‌شود. پس، از سر نیک‌خواهی، به همسران می‌گوییم:
دلارامی که داری دل در او بند
دگر چشم از همه عالم فروبند!
الاهی چنین باد!

علی‌اکبر مظاهری
۲۰ شهریور ۹۸

  • علی اکبر مظاهری