سلام و درود.
سپاسگزارم که به مساله بنده توجه ویژه کردید.
خواهشمندم تشکرم را به همه بزرگوارانی که همراهی کردند و نظرهای ارزنده و کاربردی ارائه فرمودند، ابلاغ کنید.
از خداوند برای همگیتان پاداش فراوان میطلبم.
داوودی
سلام و درود.
سپاسگزارم که به مساله بنده توجه ویژه کردید.
خواهشمندم تشکرم را به همه بزرگوارانی که همراهی کردند و نظرهای ارزنده و کاربردی ارائه فرمودند، ابلاغ کنید.
از خداوند برای همگیتان پاداش فراوان میطلبم.
داوودی
دنباله پاسخها به دکتر داوودی
۴. خانم پونه دهقان (مربی و آموزگار):
ایشان برای، حل مسالهشان، خوب است چنین کنند:
یکم. بهتر آن است که آقا و خانم، قبل از ازدواج، درباره مقدار این رفت و آمدها صحبت کنند و به تفاهم دوجانبه برسند، اما ایشان که آن مرحله را گذراندهاند، اکنون نیز میتوانند در اینباره گفوگوی دوستانه کنند و به تفاهمی پایدار برسند.
دوم. باید در رفت و آمدها، اندازه نگه داشت. نه کمروی، که محرومیت آورد، نه پرروی، که ملالت ایجاد کند.
سوم. اولویت اول زندگی همسران حفظکردن و مثبتنگهداشتن رابطه زناشویی آنان است. قرار نیست وقتی ما، به هر دلیل، در شهری دیگر و دور از خانواده زندگی میکنیم و مقدور نیست زود به زود خانواده خود را ملاقات کنیم، زندگی زناشویی خود را تحت تاثیر آن قرار دهیم و از همسر خود توقع نابجا داشته باشیم.
۵. خانم نرگس مرادی (کارشناس ارشد فلسفه هنر):
یک) آقای داوودی موجبات اشتغالات فکری همسر خود را بیشتر فراهم آورد. برای مثال در پایان هفته که خانمشان خواهان دیدار خانواده است، با تماس تلفنی، احوال پرسی کند و در منزل نمانند؛ به تفریحی دونفره بروند؛ گردشی در فضای سبز و صرف وعدهای غذا در یک محیط شادیافزا.
دو) شاید اینکه همسر آقای داوودی خواهان دیدار زود به زود خانوادهشان است، نشانه این باشد که ایشان از نظر عاطفی نیاز بیشتری به جمع و بودن درکنار خانواده دارد و تنها بودن برایشان آزار دهنده است. لذا اگر این زوج موفق، در شرایط مناسبی برای فرزندآوری هستند، شاید حضور و وجود کودکی دوستداشتنی، حواس و اشتغال خانم را معطوف به خود کند و نیاز عاطفی به دیدار زود به زود و بودن در جمع خانواده، کمتر احساس شود.
سه) آقای داوودی می تواند به طرق مختلف به صورت مستقیم و غیر مستقیم نیمی از بار این سفرها را به عهده خانواده همسر خود بگذارد و از آنان بخواهد گاهگاهی به دیدار دخترشان بیایند. مثلا به بهانه زیارت حضرت معصومه (ع) و یا مناسبت های دیگر از آنها بخواهد به قم بیایند.
چهار) آقای داوودی میتواند، در بعضی از هفتهها، نیمی از راه را با خانم همراهی کند و نیم دیگر راه را به عهده خانم بگذارد و یا از خانواده خانم درخواست کند به دنبال ایشان بیایند. و در مواقعی که خانمشان تنها به منزل پدری می روند، اجازه دهند چند روزی بیشتر بمانند.
۶. خانم مهندس فرناز شیروانی (مقطع دکتری تکنولوژی نرمافزار کامپیوتر):
لزومی ندارد که آقا و خانم، در همه سفرها و رفت و آمدها، همراه هم باشند.
از ممکنترین راه حلهای مساله ایشان آن است که آقا اجازه دهند همسرشان تنها به خانه پدر و مادرشان بروند، البته با وسایل نقلیه مطمئن و راحت.
۷. خانم هما خدابنده:
اکنون دو سال از ازدواج ایشان گذشته است. انتظار از خانم این است که وابستگیشان به خانواده کمرنگتر شده باشد.
از عواملی که میتواند این وابستگی را کم کند، مهرورزی شوهر، آرامش روحی، و آسایش زندگی است. هر مقدار که این موهبتها در این زندگی مشترک بیشتر شود، دلبستگی خانم به زندگی زن و شوهری افزایش مییابد و از وابستگیاش به زندگی پدر و مادری کاسته میشود.
وجود فرزند نیز عامل مهم دیگری است برای دلبستگی خانم به زندگی جدید و کاستن از وابستگی به زندگی قدیم.
برشی از نوشتهای بلند، از خانم زهرا نصیری؛ نویسنده، روزنامهنگار، آموزگار.
در رابطه با ازدواج زودهنگام و آثار کودکهمسری در جامعه، با حجتالاسلام علیاکبر مظاهری، مشاور ازدواج و مسائل خانواده گفتوگو کردیم. مظاهری در رابطه با نظر شرع درخصوص سن ازدواج، تصریح کرد: «اگرچه ما از نظر شرعی نمیتوانیم ازدواج دختر زیر 13 سال را منع کنیم، اما این نظر شرعی فقهی است، حال آنکه شرع ما، فقه را در کنار اخلاق، روانشناسی، جامعهشناسی و... دارد.» وی افزود: «اگر ما تنها از منظر فقهی به موضوع نگاه کنیم، شورای نگهبان هم طرح منع ازدواج دختران زیر 13 سال و پسران زیر 16 سال را رد خواهد کرد، اما اگر ابعاد دیگر را هم مدنظر قرار دهیم، حکم ثانوی براساس مصلحت فرد، خانواده و جامعه مطرح میشود.» مؤلف کتاب «جوانان و انتخاب همسر» ادامه داد: «با در نظر گرفتن حکم ثانوی، موردهای ازدواج زودهنگام حتما باید با نظر کارشناس متبحر و مشاور دانا انجام بگیرد. لذا ما نمیگوییم ازدواج دختران در سنین پایین مطلقا انجامپذیر نیست یا انجامپذیر است، بلکه میگوییم این جزء مواردی است که نباید تکبعدی و فقط از منظر فقهی بررسی شود، بلکه باید توسط کارشناسانی که در مسائل ازدواج و خانواده تبحر دارند، مورد بررسی قرار گیرد.» این مشاور خانواده در رابطه با ازدواج دختران کمسن با مردان بزرگسال نیز اظهار کرد: «تزویج دختران کمسن و کودک به مردان بزرگسال در واقع دخترفروشی بمانند بردهفروشی است که در برخی از کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس نیز شاهد آن هستیم و بسیار تاسفانگیز و کاملا غیرانسانی است.» مظاهری با بیان اینکه درباره قانون منع ازدواج دختران زیر 13 سال باید تخصیصهایی در نظر گرفته شود تا بتواند نظر شورای نگهبان را هم جلب کند، اظهار کرد: «ممکن است در برخی مناطق دختر و پسر 13 یا 14 ساله کاملا کودک باشند که این موضوع در مناطق سردسیر بیشتر نمود دارد. چنین مواردی اگر ازدواج کنند تلف میشوند یا بزرگتر که شدند مشکلات دیگری در زندگیشان پیش میآید. بهطور مثال در تجربههای مشاورهای ما مواردی وجود دارد که دختر و پسری که ازدواج زودهنگام داشتهاند، وقتی بزرگتر شدند، میگویند این همسر انتخاب من نبوده، من او را دوست ندارم و شخص دیگری را برای زندگیام دوست دارم. این موضوع هم از طرف خانم و هم از طرف آقا ممکن است مطرح شود که آغاز مصیبت زندگی آنهاست و کارشان به طلاق میکشد.»
نباید ازدواج را با سن افراد گره بزنیم. مؤلف کتاب «فرهنگ خانواده» با تاکید بر اینکه ما، هم با ازدواج زودهنگام و هم با ازدواج دیرهنگام مخالف هستیم و فقط ازدواج بهنگام را قبول داریم، تصریح کرد: «در این میان مسئلهای وجود دارد و آن اینکه اصولا برای ازدواج نمیتوان سن مشخص تعیین کرد. برخی از دختران و پسران با توجه به منطقه جغرافیایی زندگیشان زود به بلوغ میرسند و برای برخی هم بهویژه در مناطق سردسیر و تحت شرایط خانوادگی خاص، بلوغ دیرتر اتفاق میافتد؛ بنابراین نمیتوان سن مشخصی برای ازدواج تعیین کرد. از اینرو بهجای تعیین سن برای ازدواج، بهتر است ملاک و معیار مشخص شود که اگر آن معیارها در دختر و پسر وجود داشت، به سن ازدواج رسیدهاند و اگر وجود نداشت به این معنی است که شرایط ازدواج را ندارند؛ بنابراین نباید ازدواج را با سن افراد گره بزنیم، بلکه باید معیار این باشد که دختر رشیده و پسر رشید شده باشد.»
مظاهری افزود: «با توجه به گسترش علم مشاوره در کشور، میتوان برای ازدواج دختران و پسران، به مشاور دانا مراجعه کرد تا ازدواج بهصلاح صورت بگیرد.» مؤلف کتاب «دختران و انتخاب همسر» در رابطه با ازدواجهای اجباری نیز اظهار کرد: «متاسفانه در برخی از خانوادهها به این صورت است که فرزند خود، بهویژه دختر را به ازدواج با شخصی مجبور میکنند، در حالی که از نظر فقهی چنانچه یکی از طرفین رضایت قلبی برای ازدواج نداشته باشد، بدون چون و چرا عقد آنها باطل است. این نظر اسلام است و بین علما هم درباره آن اتفاقنظر وجود دارد که طرفین در عقد باید رضایت قلبی داشته باشند.» این مشاور خانواده با تأکید بر ضرورت بیان حقایق و مشکلات جامعه از جمله در رابطه با ازدواجهای زودهنگام، تصریح کرد: «مسئولان باید شهامت گفتن حقایق را داشته باشند. اگر ما زخمهای جامعه را بپوشانیم و استخوانهای شکسته را زیر زخم پنهان کنیم، به عفونت تبدیل میشود. نمایندگان ما اگر شهامت داشته باشند نباید تصویب یک قانون چند سال طول بکشد. این امر تضییع حقوق مردم است. رسانهها نیز باید در این خصوص آگاهسازی کنند. جامعه ما نیاز به آگاهی و تنویر افکار دارد.»
روزنامه مردم نو.
دنباله پاسخها به دکتر داوود
۳. آقای جواد مرادی دهنوی (استاد دانشگاه):
خوب است که خانم، نیمی از اوقات به تنهایی سفر کند، با وسائل نقلیه مطمئن، مانند اتوبوس. مثلا هر دو هفته یکبار با هم بروند و آقا برگردد، اما خانم دو روز بماند و بعد خودش بازگردد.
و نیز از وسایل ارتباطی، مانند تماس تصویری استفاده کنند.
شرط عقلانیت است که هردو، این شرایط را بپذیرند و با تفاهم و همدلی، زندگیشان را مدیریت کنند.
پاسخ به آقای دکتر داوودی (۲)
۲. خانم مرضیه علیرضایی (مقطع دکتری ادیان):
۱. به نظر میرسد خانم وابستگی بیش از حد به خانواده دارند و باید برای تعدیل این وابستگی، از مشاور کمک بخواهند. دیدار هر هفته خانواده، با توجه به دوری مسیر و شرایط اقتصادی و دیگر ملاحظات، به صلاح این خانواده نوپا نیست.
۲. تا بهترشدن شرایط و کمترشدن این وابستگی، خوب است که خانم، با خانوادهشان دیالوگ صوتی و بهخصوص تصویری هم داشته باشند و کم کم صحبت تصویری و صوتی را جایگزین برخی تعاملات حضوری کنند.
۳. مشغولشدن خانم به تحصیل یا هنر یا کار مورد علاقه، از میزان این دلتنگی خواهد کاست.
۴. گاهی وقتها خود خانم به دیدار خانواده بروند و مثلا بعد از دو روز، همسرشان به شهرستان برود و پس از چند ساعت دیدار، با هم به قم برگردند.
۵. گاهی هم خانواده دختر به قم بیایند تا مسافرترفتن این زوج، کمتر شود.
۶. خانواده آقا بیشتر ملاحظه عروس را بکنند و با او همراهی کنند تا غربت، کمتر آزارش دهد.
۷. همسر خانم سعی کند تا دلبستگی بیشتری بین خود و خانم ایجاد کند و با ایشان به مسافرت و تفریح و سینما و ... برود و نگذارد همسرش تنها بماند و غربت را بیشتر احساس کند.
۸. با هم کتابخواندن و فیلمدیدن و بازیکردن هم تجارب بسیار لذتبخشی خواهد بود و ایجاد تنوع میکند و از یکنواختی و کسالت میکاهد.
۹. برقراری روابط دوستانه جدید و نیز ارتباط با دوستان قدیمی، برای تامین انرژی، بسیار اثربخش خواهد بود.
پاسخ به دکتر داوودی (۱)
با انتشار پست "دوری راه"، که از خوانندگان ارجمندمان خواسته شد راهکار دهند، پاسخهای خوبی دریافت کردیم. برخی را منتشر میکنیم.
۱. آقای مهندس متین تهرانی، کارشناس ارشد مهندسی کامپیوتر:
پدر و مادر من سالها همین مساله را به صورت دیگری داشتهاند. زندگی ما در تهران بود و والدین هر دو آنها در شهر دیگری. فاصله آن شهر از تهران به حدی بود که هر هفته نمی توانستند به آنجا بروند. امکانات مسافرت هم مثل امروز نبود. آن زمان اتوبوس (شاید) تنها وسیله مسافرت بود.
این روزها با وجود چندین گزینه مسافرت، رفت آمد بهبود نسبی پیدا کرده است.
راه حلی که آن دو اتحاذ کرده بودند اولا خوشتنداری بود. درست است که هر دو نیاز دارند خانواده خود را ملاقات کنند، ولی وقتی امکان این امر مقدور نیست، باید خویشتنداری کرد.
راه دوم، ارتباط تلفنی است. البته امروزه با وجود وسائل ارتباطی متفاوت (مثل چت صوتی و تصویری اینترنتی) این راه حل رشد زیادی کرده است.
از زمانی که من و خواهرم درگیر مدرسه شدیم (و طبیعتا امکان مرخصیهای گاه و بیگاه از مدرسه به جهت ملاقات پدربزرگ و مادربزرگ برای ما نبود) یکی از والدین در محل سکونت باقی میماند و از فرزندان مراقبت میکرد و دیگری به مسافرت میرفت.
به این زوج جوان چه بگوییم؟
آقای دکتر داوودی نوشتهاند:
سلام علیکم خدمت استاد مظاهری عزیز.
با اجازه میخواهم به طرح یک موضوع و مسئله جدی، که از تجربیات خودم است و همچنان با آن درگیر هستم، در کانال بپردازم.
بنده سال 93، عقد و سال 95، عروسی کردم. خدا را شکر از همسرم راضی هستم.
بنده ساکن قم هستم. زمانی که به خواستگاری همسرم رفتم، محل سکونت ایشان و خانوادهشان رباط کریم بود. چند ماه قبل از عروسی ما، خانواده ایشان به شهرستان دماوند مهاجرت کردند.
حال با اینکه بنده و همسرم، در حالت معمول، زندگی رضایتمندی داریم، ولی یکی از مسائل و چالشهای جدی که موجب بروز اختلاف و ناراحتی سنگین میان بنده و همسرم میشود، مسئله رفتن ما به خانه خانواده همسرم است.
از یکسو همسرم نیاز دارد که خانواده خود را زود به زود ملاقات کند (که البته حق ایشان است) و از سوی دیگر برای بنده مقدور نیست که زود به زود از قم به دماوند برویم. حتی اگر خانواده همسرم از رباط کریم به دماوند نیز مهاجرت نمیکردند و همانجا میماندند، باز هم ملاقات زود به زود با ایشان کمی دشوار بود، اما حالا که ساکن دماوند شدهاند، رفت و آمد برای ما بسیار دشوار شده است. برای من مقدور نیست هر هفته از قم به دماوند برویم و اگر مثلا دو سه هفته یکبار برویم ، مجبوریم دو سه روز بمانیم تا همسرم از لحاظ روحی تغذیه شود. در اینصورت بنده اذیت میشوم، چون چند روز متوالی در آنجا ماندن، موجب بروز مشکلاتی دیگر میشود که احتمالا خودتان میدانید.
حال سوال این است که با اینکه، فارغ از این مسئله، من و همسرم یک رابطه معمولی و رضایتبخش داریم، ولی هرگاه موضوع ملاقات خانواده ایشان به میان میآید، زندگی ما دچار تیرگی شدید میشود، چه باید کرد؟
این مسئله را به دو دلیل مطرح کردم:
1. تا به عزیزانی که قصد ازدواج دارند بگویم حتی اگر شخص مورد علاقهتان از همه نظر مورد۸ پسند است، به موضوع مطرح شده به وسیله بنده دقت کافی داشته باشید. زیرا با اینکه بنده و همسرم شخصیتی متدین و همسو با هم داریم، ولی نسبت به این مسئله گرفتاریم.
2. از شما استاد گرامی و دیگر عزیزان تقاضا دارم اگر راه حل مناسبی در نظر دارید، بنده را راهنمایی بفرمایند.
پاداشتان با خدا.
۲۸/دی/۹۷
رشته تحصیلی و شغل
گوناگونگی آدمی، در قلمرو رشتههای تحصیلی و حرفهها و پیشههای شغلی، خود را به وضوح مینمایاند. چون نظام حیات بشری، نیازهای مختلف دارد. انسان که نقش آفرین اصلی نظام انسانی است، دارای قابلیتهای متنوع و رنگارنگ است.
در «قلمرو تربیت»، هدایت انسان به سوی حرفه و رشته مناسب با ساختار وجودی او، جایگاهی ویژه دارد. مربی دانا آن است که استعدادها و نیروهای نهفته درونی فرد مورد تربیت خود را بشناسد و آنها را شکوفا نماید و به سوی مقصد مطلوب، هدایت کند.
امیرمؤمنان علیهالسلام درباره شیوه تربیتی پیامبران فرمودهاند:
یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ اَلْعُقُولِ؛
گنجینههای نهفته و پنهانِ عقلهای آدمیان را برمیانگیزند (و خردهای خفتهشان را بیدار و آشکار و شکوفا میکنند). (نهجالبلاغه، خطبه ۱)
برخی از پدران و مادران، در زمینه هدایت فرزندان به سوی گزینش رشته تحصیلی و حرفه شغلی، به کجراهه میروند و، ناخواسته، از توفیق و کامیابی آنان میکاهند. ایشان، بدون شناخت و بررسی استعداد و ذوق فرزندان، آنان را به انتخاب رشته تحصیلی و یا حرفه شغلی که خودشان دوست دارند و میپسندند، تشویق میکنند، و گاهی کار را از تشویق میگذرانند و آن رشته و حرفه را بر آنان تحمیل میکنند.
رشتهها و حرفههای دلخواه و تحمیلی ایشان - معمولا - از نوع رشتهها و حرفههای چشمگیر و شهرتدار و پولساز است.
چه بسیار که این تشویقهای مستمر و با اصرار، باعث انحراف شناخت فرزندان از خویشتن میشود و استعداد و ذوق آنان را به بیراهه میکشاند و ناآگاهانه رشتهای را برمیگزینند و یا به کاری روی میآورند که استعداد و ذوق آن را ندارند، و در نتیجه، ناکام میشوند؛ زیرا تحصیل در رشتهای و کار در حرفهای که آدمی توانایی آن را ندارد و در خود علاقهای به آن نمییابد، سبب بیانگیزگی و دلسردی او میشود و پیشرفت او را کند یا متوقف میکند و به سجایای اخلاقی و روانی وی لطمه میزند.
با تأسف، از این ناحیه، لطمههای سختی بر توان و روان جامعه و انسان خورده میشود.
سخن پایانی
بر والدین و مربیان لازم است که لایههای توبرتوی جان و روان کودکان و نوجوانان را بکاوند و بیتوجه به خواهشهای دل خویش و با توجه به تواناییها و لیاقتها و ذوقها و شوقهای آنان، این عزیزان را به سوی مکانت شایستهشان هدایت کنند و بدانند که:
هر کسی را بهر کاری ساختند میل آن را در دلش انداختند (مولوی، مثنوی معنوی)
تا شاهد رشد و رستگاری فرزندانمان باشیم.
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی/
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی/
دل که آیینه شاهیست غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشن رایی/
کردهام توبه به دست صنم باده فروش/
که دگر می نخورم بی رخ بزمآرایی/
نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج/
نروند اهل نظر از پی نابینایی/
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان/
ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی/
جویها بستهام از دیده به دامان که مگر/
در کنارم بنشانند سهی بالایی/
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست/
گشت هر گوشه چشم از غم دل دریایی/
سخن غیر مگو با من معشوقهپرست/
کز وی و جام میام نیست به کس پروایی/
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه میگفت/
بر در میکدهای با دف و نی ترسایی/
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد/
آه اگر از پی امروز بود فردایی.
۲۲/دی/۹۷
تربیت و حکمت
پیامبرمان - صلی الله علیه و آله - فرمودهاند:
اَلنَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّةِ؛ مردمان، معدنهایند؛ چونان معادن طلا و نقره. (من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 380)
گوناگونه بودن آدمیان، مقتضای حکمت آفرینش است. یکسان بودن همگان، خلاف حکمت زندگانی اینجهانی است و به اختلال نظام حیات میانجامد. همسانی همگان، نه مطلوب است و نه ممکن. زندگی جمعی آدمیان در این جهان، نیازمند تواناییها و استعدادها و سلیقههای جورواجور است. تنوّع نیازهای جامعه، تنوّع استعدادهای مردمان را میطلبد.
انسان، که آفریده برتر نظام آفرینش است، در تنوّع و گوناگونگی توانها و اندیشهها و استعدادها و سلیقهها، تابع نظام طبیعت است. نظام خلقت، سرشار از تنوّع است و هر پدیدهای با پدیدگان دیگر، متفاوت است؛ تفاوتی فراگیر و همهسویه.
گوناگونگی گسترده حرفهها و پیشهها و تنوع وسیع رشتههای تحصیلی، هم بیانگر نیازهای متنوع جامعه بشری است، هم نمایانگر گوناگونی استعدادها و سلیقهها و اندیشههای آدمی است.
از حیث ارزشگزاری، شاید بتوان پارهای از پیشهها و رشتهها را بر پارهای دیگر، برتر نهاد؛ اما بهواقع، هر کدام در جای خود، لازم و ارجمند است و «هر چیزی به جای خویش نیکوست».
این موضوع (وجود تنوّعها و نیاز به آنها و ارزشنهادن بر آنها...) مطلبی است که باید در دانشهای دیگر؛ مانند فلسفه، جامعهشناسی، روانشناسی، مورد تحقیق قرار گیرد، اما در «قلمرو تربیت»، از چند ناحیه، میتوان و میبایست به آن پرداخت؛ از آن جمله: یکی از ناحیه مقایسة کودکان و نوجوانان با یکدیگر، و دیگری واداشتن آنان به تحصیل رشته و پیشهای خاص است.
مقایسه ناروا
از آفتهای دانهدرشت در قلمرو تربیت، مقایسه نابهجای کودکان و نوجوانان با دیگر کودکان و نوجوانان است؛ خواه از یک خانواده باشند، خواه نه.
معمول چنین است که مقایسهکننده، نقطه ضعفی را در مقایسهشونده مییابد و آن را با نقطه قوتی که در دیگری سراغ دارد، قیاس میکند و مقایسهشونده را ملامت مینماید.
این مقایسه، خلاف اسلوب صحیح تربیت است و به شایستگیهای کودک و نوجوان، لطمه میزند و از عزت نفس وی میکاهد و او را نزد خویشتن، شرمنده میکند و نزد دیگران، سرافکندهاش مینماید.
اگر ما خواهان رشد و پیشرفت بیشتر فرزندمانیم، میتوانیم از راهکاری دیگر بهره بریم؛ مانند: بهبود روابط خود با همسرمان، تشویق و ترغیب فرزندمان، مهرورزی به فرزند، یاری او در راه شکوفایی استعدادهایش، مهیاسازی زمینه مساعد برای تحصیل و پرورش او. اما مقایسه او با اشخاص موفقتر، آفتی است که به رشد و تکامل کودک و نوجوان لطمه میزند.
سخن پایانی
در قلمرو تربیت (و نیز قلمروهای دیگر) نخست باید هر کس را همانگونه که هست، پذیرفت و آنگاه وی را برای رشد بیشتر و وصول به کمال برتر، یاری نمود، اما مقایسه ملامتآمیز، نه تنها رشدی را ثمر نمیدهد، بلکه به همان استعدادها وشایستگیهای موجود نیز ، صدمه میزند.
واداشتن کودکان به اینکه همسان دیگران باشند، نه مطلوب است و نه ممکن.