وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۱۸
دی

مشاوره خانواده

تفکیک وظایف زن و شوهر

آقا و خانم البرزی، که سال نخست زندگی مشترکشان را می‌گذراندند، برای حلّ چند مسأله، به مشاوره آمدند. آقا آرام بود و خانم ناآرام. آقا اندک سخن می گفت و خانم بسیار. صدای آقا کوتاه بود و صدای خانم بلند.
از ایشان خواستم مسأله اصلی مشاوره‌ای‌شان را به‌وضوح بیان کنند. و ابتدا از آقا، که ساکت و آرام بود، خواستم سخن بگوید.
او گفت: «زندگی ما به روال عادی است و دارد سیر طبیعی‌اش را می‌پیماید و رشد می‌کند. ما، مانند بیشتر زوج‌هایی که تازه ازدواج می‌کنند، مسائلی داریم؛ مانند اقساط وام، تهیه منزل شخصی، تکمیل وسایل رفاهی، خرید اتومبیل. این کارها دارد، به‌تدریج و با روال طبیعی، پیش می‌رود و صبوری می‌طلبد. من دارم این امور را مدیریت می‌کنم و مشکلی نمی‌بینم، اما خانم کم‌صبری می‌کند. بهتر است خودشان توضیح دهند.»
از خانم خواستم سخن و نظرش را بگوید.
خانم گفت: «‌من از آرام‌بودن ایشان اذیت می‌شوم. ما خیلی وام داریم. هنوز خانه شخصی نداریم. وسایل زندگی‌مان ناقص است. ماشین نداریم. اما ایشان کاملا آرام‌اند، اما من حرص می‌خورم.»
به خانم گفتم: مسائل و کمبودهایی که شما گفتید، دقیقا همان‌هایی است که همسرتان گفتند؛ بی کم و بیش. اما ایشان با آرامش گفتند و شما با نگرانی و اضطراب. ایشان با نگاه «مساله» به آن‌ها می‌نگرند و شما با نگاه «مشکل». ایشان آن‌ها را مسائلی می‌دانند که جزء زندگی‌اند و شما آن‌ها را مشکلاتی می‌بینید که فلج‌کننده زندگی‌اند.
اطلاع شما هر دو درباره مسائل‌تان به یک اندازه است، اما «بینش»‌هایتان متفاوت است. پس مسئله اصلی‌تان«تفاوت بینش» است، نه وجود مسئله موجود.

راه حل و چاره کار:


1. تصحیح بینش خانم


راهکارهایی برای تصحیح و تغییر بینش خانم بیان شد؛ برای نگران نشدن درباره مسائل طبیعی زندگی، نگریستن به جنبه مثبت قضایا، مضطرب‌نشدن در برابر سختی‌های طبیعی زندگی این‌جهانی ... 


2. مرزبندی مدیریتی زندگی


به آقا و خانم البرزی گفتم: مسائل زندگی خانوادگی، سه گونه‌اند:
یکم. مسائلی که مرزپذیر نیستند؛ مدیریت آقا و خانم در آن‌ها یکسان است؛ هر دو باید از آن‌ها با خبر باشند و به‌گونه مشترک آن‌ها را مدیریت کنند؛ مانند تدبیر مسائل کلان زندگی، تربیت فرزند، ارتباط با خویشان و دوستان.
دوم. مسائلی که در حیطه مدیریت و وظیفه مرد است؛ مانند تامین هزینه‌های مالی زندگی و اداره امور اقتصادی منزل.
سوم. مسائلی که در حیطه مدیریت و وظیفه زن است. ماننده اداره امور داخلی خانواده، ایجاد رابطه عاطفی میان اعضای خانواده.
البته هر کدام می‌تواند در انجام وظیفه دیگری، او را یاری کند، اما نباید خود را چنان درگیر کند که کلافه شود.
از عواملی که استرس می‌زاید و دلواپسی می افزاید، ورود در مسائلی است که مسئولیت آن بر عهده آدمی نیست و نمی‌تواند در حلّ آن‌ها کاری انجام دهد.
سپس به آقا گفتم: مسائلی را که می‌دانید خانم را نگران و مضطرب می‌کند، به ایشان نگویید؛ مانند تاخیر در پرداخت اقساط وام ها، خبرهای ناگوار بیرونی، مشکلات کاری و شغلی.
آن‌گاه آن سخن حضرت امیر علیه السلام را بیان کردم که سفارش کرده‌اند کارهای خارج از طاقت خانم را بر عهده او نگذارید، زیرا او «ریحانه» است نه میدان‌دار: «المَرأةٌ ریحانة و لیست بقهرمانة». (نهج البلاغه نامه31)
و به خانم گفتم: سعی نکنید از مسائلی که شما را نگران می‌کند، با خبر شوید. می‌دانم که شما در اندیشه بهبود وضعیت زندگی‌تان هستید و می‌خواهید به مردتان کمک کنید، اما آیا با این نگرانی و اضطراب، زندگی‌تان بهبود می‌یابد یا خراب می شود؟ آیا با این استرسی که به شما وارد می‌شود، به مردتان کمک می‌شود یا حال او خراب می‌گردد؟ بگذارید هر کسی کار خودش را بکند تا امور زندگی بر روال طبیعی پیش رود.
آن‌گاه این آیه قرآنی را برایش خواندم "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ‏ "؛ ای مومنان، از چیزهایی که اگر برای شما آشکار گردد، شما را اندوهگین می‌کند، مپرسید. (سوره مائده آیه101)

علی اکبر مظاهری، مجله خانه خوبان، شماره ۱۰۰، تیر ۹۶.



  • علی اکبر مظاهری
۱۵
دی

مشاوره ازدواج

پرسش:
آقاپسری پرسیده‌اند: از دختری خوشم آمده است. فکر می‌کنم گزینة ایده‌آل من برای ازدواج است. من و دختر، هر دو هجده‌ساله‌ایم. خدمت سربازی‌ام مانده است. آیا ازدواج ما «زودهنگام» نیست؟ من باید چه کار کنم؟

پاسخ ما:
1. ما نمی‌گوییم ازدواجتان «زودهنگام» است یا «بهنگام»؛ بلکه معیار می‌دهیم. خود و دختر مورد نظرتان را با معیارها بسنجید:
برای ازدواج، بلوغ‌هایی نیاز است:
• بلوغ سنی
یعنی رسیدن به سن رشد. رسیدن به این بلوغ در افراد گوناگون، متفاوت است؛ اما متوسط آن، هجده‌سالگی است.
• بلوغ جنسی
یعنی سر برآوردن غریزة جنسی و ابراز نیاز کردن. سر برآوری این غریزه در افراد، اندکی متفاوت است؛ اما متوسط آن در دختران، پانزده‌سالگی و در پسران، هجده‌سالگی است.
• بلوغ عاطفی
یعنی رسیدن به مرحلة توان شناخت، توان ابراز علاقه و احساس و توان دریافت آن. متوسط‌گیری در این بلوغ، دشوار است. نوسان قضاوت آن در اشخاص گوناگون، بسیار است.
• بلوغ عقلی
یعنی رشدیافتگی در عرصة مسائل جامعه، توان تشخیص مسائل کلان اجتماعی و مدیریت آن‌ها. این بلوغ، در افراد گوناگون، متفاوت است. یعنی سنی معین ندارد.
2. صبوری ورزید.
شکیبایی در مسئلة ازدواج، شرط عقلانیت است. عجله در این عرصه، خطرناک است.
3. کار خلاف شریعت نکنید.
مراقب باشید گناه نکنید. کار حرام، افزون بر اینکه شوم و زیان‌بار است و نارضایتی خداوند را در پی دارد، باعث شرمندگی در آینده می‌شود. اگر پسر و دختری، پیش از ازدواج، با هم گناه کنند، پس از ازدواج، شرمندة همدیگر می‌شوند.
4. پدر و مادر را در جریان بگذارید.
اگر نمی‌توانید هر دو والد را در جریان علاقه‌مندی‌تان بگذارید، یکی را باخبر کنید. شاید مادرتان، برای این کار، مناسب‌تر باشند.
5. حتماً مشاوره کنید.
ما مشاورة ازدواج را واجب می‌دانیم. با مشاوری دانا و توانا، مشاورة حضوری کنید.
6. در موضوع ازدواج، مطالعه کنید.
کتاب‌های خوب در این موضوع کم نیست؛ برای نمونه، کتاب جوانان و انتخاب همسر از نگارنده را بخوانید.
خداوند سبحان، رهنمایتان باشد.

علی‌اکبر مظاهری، مجله خانه خوبان، شماره ۱۱۸، دی ۹۷.

  • علی اکبر مظاهری
۱۱
دی

مشاوره روان‌شناسی - اخلاقی

پرسش:
خانم یا آقایی فرزنددار پرسیده‌اند: خسته‌ام، از خودم زود خسته می‌شوم. کم‌حوصله‌ام؛ خیلی، حتی با بچه‌هایم. راهنمایی‌ام کنید.

پاسخ ما:
پرسش شما متأثرمان کرد. ای کاش پاسخمان در زدودن غبار از جانتان، مؤثر باشد. خستگی شما خستگی روحی ـ روانی است. شاید اندکی خستگی جسمانی نیز باشد؛ اما این اندک، چندان مؤثر نیست. خستگی جسمانی، با یک استراحت کامل، رفع می‌شود، ولی خستگی روانی، توجه بیشتری را می‌طلبد. اکنون، با توکل به خداوند رحیم و رحمان، چنین کنید:
1. عوامل ایجاد خستگی و بی‌حوصلگی‌تان را بشناسید.
چه عامل یا عواملی خسته و کج‌خلقتان می‌کند و بی‌حوصله می‌شوید؟ آن‌ها را شناسایی و یادداشت کنید. خوب است در این کار از مشاوری دانا و توانا کمک بگیرید.
2. ورزش کنید.
اثر ورزش در زدودن کسالت جسمانی و روانی فوق‌العاده است.
3. تفریح کنید.
تفریح در بیرون شهر ـ به‌ویژه اگر با کوه‌نوردی و بیابان‌پیمایی باشد ـ جسم و جان را چنان شاداب می‌کند که آدمی، احساس «نوشدن» می‌کند. تفریح در شهر و بازار نیز، اثرگذار است.
4. معنویات خود را افزون کنید.
ارتباط قطره (انسان) با دریا (خدا) هر چه افزون شود، جان و روان آدمی فربه می‌شود. این فربهی، نعمتی بی‌بدیل است که بر آن بسیار تأکید داریم.
5. مطالعه کنید.
مطالعه در پاره‌ای موضوعات، سبب تقویت اندیشه و شادابی جان می‌شود؛ اما شما اکنون در موضوع‌های اخلاقی، عرفانی و روان‌شناسی مطالعه کنید. چون سطح علمی و میزان مطالعة شما را نمی‌دانیم، چند کتاب مفید عمومی را معرفی می‌کنیم:
أ. آثار اخلاقی استاد شهید مطهری؛ مانند: گفتارهای معنوی، ده گفتار، بیست گفتار و سیری در نهج‌البلاغه. آثار ایشان، موضوع‌بندی شده است. اخلاقیات و عرفانیات ایشان را بخوانید.
ب. فضیلت‌های فراموش‌شده، نوشتة حسین‌علی راشد. نشر مؤسسة روزنامة اطلاعات. اصل این کتاب را، که در نیمة دوم آن آمده است، بخوانید. نیمة اول (دیباچه) نیز خوب است، اما اصل کتاب، بسیار مفیدتر است.
ج. آیین زندگی، نوشتة دیل کارنگی.
6. اگر نیاز شد و مشاورتان تجویز کرد، به پزشک مراجعه کنید.
گاهی برای گشودن پاره‌ای فشردگی‌های روانی، لازم است دارو مصرف کنید؛ با تجویز متخصص اعصاب و روان.
خداوند سبحان، دلتان را خجسته کند.
یا رب دعای خسته‌دلان مستجاب کن!

علی‌اکبر مظاهری، مجله خانه خوبان، شماره ۱۱۸، دی ۹۷.



  • علی اکبر مظاهری
۰۹
دی

گزینشی از دعای ۴۳ صحیفه سجادیه

اشارت:
پدیده‌ها را می‌توان از منظرهای متفاوت نگریست. تفاوت دیده‌ها از تفاوت اندیشه‌ها برمی‌خیزد. مثلا هلال ماه را می‌توان به گونه‌های‌ گوناگون دید؛ یک عاشق‌پیشه آن را چونان ابروی معشوق می‌بیند. یک جنگجو آن را مانند قوس کمان می‌بیند. دیگری آن را یک پدیده عادی می‌بیند که هیچ احساسی را در او برنمی‌انگیزد؛ گوشه‌ای از ماه است در آسمان که اندک اندک بزرگ می‌شود تا قرص کامل شود، سپس اندک اندک کوچک می‌شود تا ناپدید گردد. همین!

اکنون ببینیم دیده زیبابین امام سجاد - علیه‌السلام - هلال را چگونه می‌بیند:

ای آفریده فرمانبر! ای رونده شتابان، در منزلگاهان تقدیر و تدبیر! من ایمان دارم به آن‌کس که تاریکی‌ها را، به ‌سبب تو، روشن کرد و ابهام‌ها را، به وسیله تو، زدود و تو را نشانه‌ای از نشانگان فرمانروایی‌اش نمود... .
تو فرمانبر اویی و به سوی اراده او شتابانی.
سبحان‌الله! چه شگفت‌انگیز است تدبیر و لطافتی که آفریدگار، در آفرینش تو، به‌کار برده!... تو را کلید و طلیعه ماهی نو و برای کاری نو قرار داده است.
از خدایم و خدایت... می طلبم که بر محمد و خاندان او درود فرستد و تو را هلال برکت قرار دهد؛ برکتی که گذشت روزگاران آن را نکاهد و پاکی‌ای که گناهان آن را نیالاید... هلال امنیت، سلامت، برکت، نعمت... .
خدایا! چنان کن که خشنودترین کسانی باشیم که این هلال بر ما طلوع می‌کند. پاک‌ترین کسانی باشیم که به آن نگاه می‌کنیم. نیک‌بخت‌ترین کسانی باشیم که، در این ماه، تو را می‌پرستیم و می‌ستاییم.
الاهی! ما را در این ماه از ارتکاب گناهان مصون بدار. شکرگزاری نعمت‌هایت را نصیبمان کن. جامه عافیت را بر انداممان بپوشان.
الاهی! تو آنی که شایسته ستودنی... .

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
دی

هشدار پیامبر

پیامبر اعظم - صلی الله علیه و آله - به گروهی از کودکان نگریستند و فرمودند:
وَیْلٌ لِأَوْلاَدِ آخِرِ اَلزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ؛ وای از فرزندان آخرالزمان، از پدرانشان!
مردمان گفتند: «یا رسول الله، از پدران مشرکشان؟»
پیامبر فرمودند:
لاَ مِنْ آبَائِهِمُ اَلْمُؤْمِنِین.َ لاَ یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ اَلْفَرَائِضِ. وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلاَدُهُمْ، مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ اَلدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِیءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاءٌ؛ نه، بلکه از پدران مؤمنشان؛ آنان که چیزی از واجب‌ها (و احکام و معارف ‌دینی) را به فرزندانشان نمی‌آموزند. و اگر فرزندان، خود، بخواهند (فرائض و معارف ‌دینی را) فراگیرند، پدران، ایشان را باز می‌دارند. و برای فرزندانشان به بهره ناچیز این ‌جهان، خشنودند. من از این پدران، بیزارم و با آنان بیگانه‌ام، و آنان نیز با من بیگانه‌اند. (مستدرک‌الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۶۴)

یکی از معانی «حکمت» این است: «هر چیز را در جای خود نهادن». به هر چیز بهای به‌اندازه دادن، مقتضای حکمت است. انسان حکیم و فرزانه، آن است که نه افراط کند و نه به تفریط گراید. افراط و تفریط، هردو، به یک اندازه مذموم‌اند.
در قلمرو تربیت، «حکمت»، مکانتی ارجمند دارد. مربی شایسته آن است که بهره‌ای از حکمت داشته باشد تا بداند به چه چیز، چه بهایی بدهد و در آموزه‌های تربیتی، اولویت‌ها را بشناسد تا هر چیز را در مکانت شایسته آن بنشاند، که «هر چیزی به جای خویش نیکوست».
وقتی می‌گوییم مربی باید حکیم باشد، منظور آن نیست که درس فلسفه و حکمت خوانده‌ باشد و دانش حکمت نظری و عملی داشته باشد؛ بلکه آنچه بایسته است آن است که مربی باید «دانا» باشد و «دانایی تربیتی» داشته باشد.
اکنون در جامعه ما چنین است که والدین و مربیان، بسیار بیش از دوران‌های گذشته، به رشد ذهنی کودکان و نوجوانان، بها می‌دهند و برای توانایی علمی و فنی آنان می‌کوشند، که این، پدیده‌ای فرخنده‌ است و آینده درخشانی را در این بعد از ابعاد حیات، نوید می‌دهد. اما مبادا از ابعاد دیگر غافل بمانیم. مبادا از یاد ببریم که ما، علاوه بر ذهن و جسم، جان و روان نیز داریم و روان، بیش از جسم، نیازمند توجه و تربیت است. مبادا ذهن و جسممان چندان فربه شوند که جای را بر روان‌مان تنگ کنند و جانمان را زار و رنجور نمایند! و مبادا پرداختن به نیازهای حیات این‌جهانی، ما را از پرداختن به نیازهای حیات آن‌جهانی باز دارد.
نکند از یاد ببریم که ما، در این جهان، «مسافر»یم و باید به سرایی دیگر برویم؛ سرایی بسیار گسترده‌تر از این جهان؛ سرایی که زندگانی دنیایی، مقدمه‌ای برای وصول به آن است و در آنجا، بسیار بیش از اینجا، نیازمند دارایی و دانایی و توشه‌ایم.
در فرهنگ دینی ‌ما، این ‌جهان، کشتزار آن‌ جهان است؛ ‎اَلدُّنْیَا مَزْرَعَةُ اَلْآخِرَةِ. بهره‌های این جهان، کارافزارهای ساختن آن جهان‌اند.
بنابراین، مقتضای حکمت و فرهیختگی، آن است که هر دو سرا را آباد کنیم؛ اما هر کدام را به فراخور ظرفیت و وسعتش. و از این نکاهیم و به دیگری بیفزاییم.

  • علی اکبر مظاهری
۰۶
دی

 

۳۸ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۵۹، حسینعلی راشد ـ خطیب و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت.
حسینعلی راشد فرزند حاج شیخ عباس تربتی، در سال ۱۲۸۴ در خانواده‌ای روحانی در تربت حیدریه متولد شد. مقدمات علوم متداول را در محضر پدر فراگرفت و در سال ۱۳۰۰ برای ادامه‌ی تحصیل به مشهد مقدس رفت و حدود ۱۰ سال در حوزه‌ی علمیه‌ی این شهر دانش آموخت.
راشد همچنین در مدت اقامت در مشهد، در برخی زمینه‌های علوم از جمله؛ ریاضیات، فیزیک، تاریخ طبیعی، تاریخ ادیان و مذاهب و تفاسیر قرآن مطالعات فراوانی نمود. در سال ۱۳۰۵ برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفت و اصول فقه را نزد شیخ محمدحسین نایینی و فقه را نزد سید ابوالحسن اصفهانی آموخت.
راشد در سال ۱۳۱۶ در تهران به تدریس، تألیف و تهیه‌ی فهرست کتب ادبی برای مجلس شورای ملی مشغول شد. سلسله سخنرانی‌های دینی ـ اخلاقی وی در رادیو، از بیادماندنی‌ترین کارهای اوست که از سال ۱۳۲۰ آغاز شد و بیش از یک ربع قرن ادامه یافت.
راشد در دانشگاه نیز تدریس می‌کرد و در سال ۱۳۴۵ بازنشسته شد، اما همچنان به کار خود ادامه داد و مدیریت گروه فلسفه و حکمت دانشکده‌ی معقول و منقول را هم بر عهده داشت.
حسینعلی راشد ـ خطیب نامدار ـ در ۷ آبان ۱۳۵۹ در ۷۵سالگی در تهران درگذشت. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، حسینعلی راشد را به عنوان یکی از مفاخر ایران‌زمین معرفی کرده است.

  • علی اکبر مظاهری
۰۶
دی


تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم
خوش شده‌ام خوش شده‌ام پاره آتش شده‌ام
خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم

چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
ایمن و بی‌لرز شوم چونک به پایان برسم
چرخ بود جای شرف خاک بود جای تلف
بازرهم زین دو خطر چون بر سلطان برسم
عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا
در دل کفر آمده‌ام تا که به ایمان برسم
آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد
شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم
رحمت حق آب بود جز که به پستی نرود
خاکی و مرحوم شوم تا بر رحمان برسم
هیچ طبیبی ندهد بی‌مرضی حب و دوا
من همگی درد شوم تا که به درمان برسم

مولوی، دیوان شمس

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
دی

اوصاف پدر، به‌قلم پسر

دنباله اوصاف حاج آخوند ملا عباس تربتی، به‌ ‌قلم فرزندش حسین‌علی راشد، از کتاب «فضیلت‌های فراموش شده»، انتشارات موسسه روزنامه اطلاعات، با ویرایش و تلخیص.

[پارسایی عفیفانه:]

خودش [پدرم] می‌گفت:
پیش از آن‌که با مادرت ازدواج کنم، نام دختری را در کاریزک برای من برده بودند، که ازدواج با او سر نگرفت. من هرگاه از کوچه آن‌ها می‌گذاشتم، حتی به در خانه آن‌ها نگاه نمی‌کردم.

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
آذر


کتاب «از زبان مشاور»، در آستانه انتشار


مقدمه نویسنده


ما، همگی‌مان، به مشاور و مشاوره نیازمندیم؛ در مسائل فردی، خانوادگی، اجتماعی. مانند نیاز به پزشک و پزشکی، در همه رشته‌های پزشکی. این نیاز را عقل می‌گوید، شرع بر آن فتوا می‌دهد، و دانش و تجربه بر آن مهر تأیید، بلکه تأکید، می‌نهند.


اما حکایت این «از زبان مشاور»


در این کتاب، که در پنج فصل تدوین شده، به هر سه قلمرو ورود کردیم (فردی، خانوادگی، اجتماعی). امّا سهم مسائل خانوادگی بیشتر شده است. این «بیشتری»، نه به اختیار ما، بلکه به سبب نیاز جامعه و مراجعه مراجعانمان و پرسش پرسش‌گران‌مان است.
عمده مطالب کتاب، در سه قلمرو، سامان یافته است:


۱. مشاوره‌های حضوری؛


این‌ها محصول مشاوره‌هایمان در مراکز مشاوره است. بیشتر در مراکز مشاوره حوزه‌های علوم اسلامی و دانشگاه‌ها. مشاوره‌های حضوری را با عنوان «از زبان مشاور» آورده‌ایم. نام کتاب، برآمده از همین عنوان است. این‌ها بهترین و زیباترین مطالب کتاب‌اند.


۲. مشاوره‌های غیر حضوری؛


این‌ها مشاوره‌های مکتوب‌اند که از طریق نامه، ایمیل، سایت، پیامرسان انجام گرفته‌اند. پاره‌ای از این‌ها پرسش و پاسخ‌های مجله‌ای و نشریه‌ای است. خوانندگان مجله و نشریه پرسیده‌اند و ما پاسخ داده‌ایم. به‌علاوه مشاوره‌های تلفنی.


۳. نوشته‌های غیر مشاوره‌ای؛


این‌ها نوشته‌هایی است که در قلمرو خانواده و مسائل همسران و تربیت فرزندان نوشته‌ایم. این‌ها درباره پنج رکن خانواده است؛ زن، شوهر، فرزند، پدربزرگ، مادربزرگ.
ما خانواده را سه‌رکنی نمی‌دانیم؛ زن، شوهر، فرزند. بلکه خانواده را پنج‌رکنی می‌دانیم؛ زن، شوهر، فرزند، پدربزرگ، مادربزرگ. ایشان ارکان اصلی بنای خانواده‌اند.


نکته


این اثر، در پنج فصل، صورت پذیرفته است:
فصل یکم: آغاز راه
موضوع این فصل، ازدواج است؛ جانب‌هایی از جوانب ازدواج را کاویده‌ایم و به پرسش‌های مراجعان و پرسش‌گرانمان پاسخ داده‌ایم.
فصل دوم: انتخاب همسر
در این فصل، معیارهای انتخاب همسر، نیز مسأله خواستگاری را کاویده‌ایم و پاره‌ای از راهکارهای گزینش همسر را نمایانده‌ایم. نیز سؤال‌های جوانان را مطرح کرده و پاسخ داده‌ایم.
فصل سوم: دوران نامزدی و عقد
در این فصل، بر پله سوم نردبان زندگی خانوادگی ایستاده‌ایم، دستان لطیف جوانانمان را گرفته‌ایم، و ایشان را برای رفتن به پله چهارم، یاری و همراهی کرده‌ایم.
فصل چهارم: پس از ازدواج
در این فصل، که فربه‌ترین فصل کتاب است، جوانانمان مرحله‌های آغازین زندگی را گذرانده‌اند و در منزل‌گاه چهارم، منزل گرفته‌اند و «هم‌آشیانه» شده‌اند. ما، در همراهی ایشان، مهارت‌های زندگی مشترک را برایشان بیان کرده‌ایم و به پرسش‌هایشان پاسخ گفته‌ایم.
فصل پنجم: فرزندان و تربیت
در این مرحله، که فاخته‌هایمان در اندیشه فرزندآوری‌اند یا فرزند آورده‌اند، نقش والدین را در ایجاد و پرورش ثمره‌های حیاتشان نمایانده‌ایم. این عرصه، میدانی است پررمز و راز، که پدران و مادران، به‌ویژه زوج‌های جوان، به راهنمایی‌هایی، مساعدت‌هایی، و همدلی‌هایی نیازمندند تا صالحانی و رشیدانی را بالنده کنند.


نکته


نام‌هایی که در مباحث «از زبان مشاور» و «حکایت‌ها» و «نمونه‌ها» آمده است، مستعار است. نام واقعی کسی را نیاورده‌ایم و داستان مشهوری را که قابل شناسایی باشد، مطرح نکرده‌ایم. اما این‌که چرا به جای نام مستعار، از رمزها و حروف الفبا (مانند آقای الف، خانم ب) استفاده نکرده‌ایم، زیرا نام‌ها بهتر و بیشتر در ذهن خواننده می‌مانند تا حروف و رموز، و نیز نام، دلپذیرتر و جان‌دارتر است.


حق‌گزاری


شرط حق‌گزاری است که از کسانی که در پدید آمدن این اثر، یاری‌مان کرده‌اند، سپاسگزاری کنیم.
در تدوین این کتاب از یاوری و همکاری ایشان بهره‌مند بوده‌ایم: جناب آقای محمد دهقانی‌زاده (طلبه سطح خارج حوزه، مقطع دکترای دانشگاه، استاد دانشگاه). جناب آقای جواد فهیمی (طلبه حوزه، مهندس عمران). جناب آقای علی حاجوی (کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآنی، همکار و یاورمان در دانشگاه قم، استاد دانشگاه). خانم مهندس فاطمه کوثر (مقطع دکترای دانشگاه). خانم سیّده زهرا حسینی (کارشناس زیست سلولی مولکولی). جناب آقای محمد حسن استادی مقدم، که کار ویرایش کتاب را بر عهده دارند.
نیز عزیزانی دیگر که نامشان در اثنای کتاب می‌آید. نیز همه ارجمندانی که یاری‌‌مان کرده‌اند. از همگی ایشان سپاسگزاریم و از خداوند سبحان، برایشان، پاداش فراوان می‌طلبیم.
دید‌گاه‌ها، نقدها، و پیشنهادهای شما خوانندگان ارجمندمان را بر دیده سپاس می‌نهیم و از آن‌ها در تکمیل کتاب و در ادامه راه، بهره می‌جوییم. و در همه حال، از خداوند سبحان، مدد و هدایت می‌طلبیم. إنَّهُ وَلیُّ النِّعَم.


علی‌اکبر مظاهری


آذر ۱۳۹۷

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
آذر

مشاوره عقیدتی - اخلاقی

پرسیده‌اند: زیاد گفته شده و شنیده‌ایم که: کمالاتی را که انسان می‌تواند در طول عمرش به‌دست آورد، تا چهل‌سالگی او است. انسان، بعد از چهل سالگی، دیگر تغییر خاصی نمی‌کند و هر کار که می‌خواهد برای رشد خود بکند، باید تا قبل از چهل‌سالگی انجام دهد. آیا این سخن صحیح است؟ به نظر می‌رسد این سخن، با تجربه‌های ما، منافات دارد یا تحلیل درستی از این موضوع به ما منتقل نشده است.

پاسخ ما


مسأله مهمی را مطرح کردید. در این موضوع، بسیار سخن گفته و نوشته‌اند. در علم اخلاق، فلسفه، عرفان، روان‌شناسی، علوم تربیتی، این موضوع را کاویده‌اند. در تأیید آن، بسیار و در نفی آن اندک سخن گفته‌اند. این بسیار و این اندک، همانا افراط است و تفریط.

اما اصل پاسخ


1. اثرپذیری آدمی، در کودکی و نوجوانی، در برخی از عرصه‌ها، بیشتر از دوران میان‌سالی است؛ مانند علم‌آموزی، تربیت‌پذیری، عادت‌پذیری. اما در بزرگ‌سالی، میان‌سالی و کهن‌سالی، مسائل درشت و عمیق را بهتر می‌توان درک کرد. بچگی‌ها، چلچله‌گی‌ها و خامی‌های دوران کودکی و نوجوانی و جوانی، میدان را می‌دهند به پختگی و تفکرگرایی و عاقبت‌اندیشی.


حضرت امیر فرموده‌اند:
"رای‌ الشیخ احب الی من جلد الغلام؛ تدبیر کهن‌سال را بیشتر دوست دارم از چالاکی جوان." (نهج البلاغه، حکمت ۸۶)
این سخن حضرت، بسیار ارجدار است.
2. شادابی در کودکی و نوجوانی، نمایان‌تر است، اما وقار، در میان‌سالی شایان‌تر است. کودکان و نوجوانان، مانند بهارند و میان‌سالان و کهن‌سالان، مانند تابستان‌اند. هر دو خوب است. «هر چیزی به جای خویش نیکوست.»
3. چند نمونه از چهل‌سالگان و میان‌سالان سعادتمند:
یک) پیامبرمان و بسیاری دیگر از پیامبران، رسالت‌شان از چهل‌سالگی آغاز شده است. ایشان، در کودکی و نوجوانی و جوانی، توشه اندوخته‌اند و کمال یافته‌اند و از چهل‌سالگی به بعد، مسیر کمال را ادامه داده‌اند و به اوج کمال رسیده‌اند.
دو) بسیاری از صحابیان پیامبرمان؛ چونان ابوذرها و مقدادها، در میان‌سالی مسلمان شدند و آن شدند که می‌دانیم. البته ایمان‌آوردگان جوان نیز بسیار بوده‌اند.
سه) جناب ظهیربن‌قین. او در نبرد صفین، با امیرمؤمنان، می‌جنگید و تا چند روز قبل از عاشورا، بر مسیری دیگر می‌رفت. در میان‌سالی، بلکه کهن‌سالی، چنان تحولی یافت که می‌دانیم. او از بهترین یاران امام‌ حسین و از ارجمندترین شهیدان نینوا است. سلام‌الله‌علیه.
چهار) حُرّ ریاحی. او بود که راه را بر امام حسین بست و او بود که در میان‌سالی چنان دگرگون شد که می‌دانیم. سلام‌الله‌علیه.

فرجام سخن


هرگز نباید از بالندگی ناامید شد؛ تا آخرین لحظه‌های زندگی. از همه فرصت‌های عمر باید بهره نیکو جست. البته هر مرحله، اقتضاهای خود را دارد و ثمره‌های خود را می‌دهد.
خداوند سبحان، یاور و راهنمای‌تان باشد.

علی‌اکبر مظاهری
۲۰/آذر/۹۷



  • علی اکبر مظاهری