وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۲۱ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۶
تیر

دختر عفت پیشه

مشاوره ازدواج

پرسش:
دختری عفت‌پیشه نوشته و پرسیده‌اند:
سلام و خدا قوت.
دختری هستم که امر ازدواجم میسر نمی‌شود. دعا و قرآن زیاد خوانده‌ام. خیلی از خداوند خواسته‌ام، ولی اثری ندارد.
من از ٨ سال پیش به ازدواج نیاز داشتم و هر روز دارم با این مشکل دست و پنجه نرم می.کنم. افسرده شده‌ام. حتی در خیالم به خودکشی هم فکر کرده‌ام، ولی جرأتش را ندارم؛ چون رضایت خدا را هم از دست می‌دهم و در آن جهان نیز اقبالی برای خوشبختی ندارم.
شاگرد درس‌خوانی بودم، ولی به علت این نیاز به ازدواج و میسر نشدنش، دیگر اشتیاقی به درس‌خواندن ندارم. خیلی می‌خوابم. حوصله انجام کاری را ندارم. احساس می‌کنم انسان پوچی هستم و به درد هیچ چیز نمی‌خورم. می‌ترسم که با این وضعیت، آخر جهنمی شوم. می‌ترسم به گناه بیفتم. نمی‌دانم چه‌کار کنم.
اگر وضعیت به همین صورت پیش برود و نتوانم ازدواج کنم، آیا می‌شود ازدواج موقت کرد، آن هم بدون اذن پدر؟ چون اگر خانواده بفهمند که ازدواج موقت می‌کنی، آبرویت می‌رود. ما هم خانواده مذهبی هستیم.
همه ترسم از این است که به گناه بیفتم و خدا هم از من راضی نباشد و آخر کارم به خیر نشود.
خواهشمندم راهنمایی بفرمایید. کسی را جز خدا ندارم. شما هم واسطه خدا شوید و به من کمک کنید.
اگر برای کم شدن نیاز جنسی، دارویی وجود دارد، لطفا معرفی کنید و اینکه بفرمایید این داروها ضرر دارند یا‌ خیر؟

پاسخ ما

سلام و تحیت.
۱. به شما، برای شکیبایی و عفت‌پیشگی‌تان درود می‌فرستم. شما از عاملان به این آیه قرآن‌اید:
وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا؛
کسانی که ازدواجشان مهیا نیست، عفت پیشه کنند. (نور، ۳۳)
راه را ادامه دهید و از رحمت خدا ناامید نشوید.
۲. به خاطر داشته باشید که ازدواج، با همه اهمیتش، همه زندگی نیست، که اگر صورت نگیرد، زندگی فلج می‌شود. شما مسیر خود را، با اندکی تغییر و با صبوری، ادامه خواهید داد.
۳...ااا

[ادامه مطلب و راهکارها، در پست بعدی، فردا. ان شاءالله.]

علی‌اکبر مظاهری





سروش👇👇
https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir👇

  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



اگرچه نزد مردمان، آغاز حیات این‌جهانی آدمی، از هنگام ولادت است؛ امّا با نگرش تربیتی، آغاز عمر انسان، از مدت‌ها پیش از ولادت او است.
به‌گاه بسته شدن بن‌مایه وجود آدمی (انعقاد نطفه) وظیفه و مسئولیت پدر و مادر، وارد دورانی تازه می‌شود. چون در این دوران، محیط حیات انسان، محدود به فضای درونی مادر است، وظیفه اصلی تربیت نیز بر عهده او است و سعادت و شقاوت فرزند، تا اندازه زیادی، به احوال و کردار او در این دوران بستگی دارد.
بخشی از خوشبختی‌ها و بدبختی‌های آدمی، مربوط به دوران رحم است.
احوال و اوصاف نیکو یا نانیکوی مادر، در دوران بارداری، به فرزند منتقل می‌شود و آثاری نیکو یا نانیکو بر جان و روان کودک می‌نهد.

بایدها و نبایدهای دوران بارداری

مادرانی که حیات و سرنوشت فرزندشان برای‌شان مهم است و خواهان سعادت اویند، در دوران بارداری، به این نکته توجه کنند:
۱. از گناه و کردار و گفتار ناروا دوری کنند. گناه، سمّ است و سمّ از مادر به فرزند منتقل می‌شود.
۲. خستگی، عصبانیت، غصه، اضطراب، نگرانی، تشویش و آشفتگی روانی مادر، برای جنین، زیان دارد.
۳. آرامش روحی و روانی مادر و داشتن احوال معنوی، از نیازهای ضروری این دوران است. خواندن و شنیدن قرآن و دعا و مناجات، مطالعه مطالب اخلاقی و امیدبخش، ورزش های سبک و پیاده‌روی، تفریح در مکان های خوش‌آب و هوا، نگریستن بر منظره‌های دلنواز و بهجت زا، تأثیر مطلوبی در ایجاد آرامش روانی و حال معنوی کودک دارد.
۴. از خوردن غذاهای حرام و شبهه‌ناک، اجتناب شود.
۵. مصرف دخانیات و موادّ مخدّر، بر جنین، اثر سوء دارد.
۶. مراعات برنامه غذایی صحیح، در این دوران، از ضرورت‌ها است؛ غذایی که نیازهای جسمانی و روانی مادر و کودک را تامین کند.
۷. مصرف داروهای شیمیایی و حتّی غیرشیمیایی، ممکن است برای جنین زیان داشته باشد. در این باره باید نظر پزشک متخصص را مراعات کرد.
۸. مادر، در دوران بارداری، زیر نظر پزشک متخصص زنان و زایمان باشد.

نقش پدر

نقش شوهر، در دوران بارداری همسرش، باید برجسته و فعال باشد. حمایت‌ها، محبت‌ها، مراقبت‌ها و قدردانی‌های شوهر از همسرش، سبب دلگرمی و امید و شادابی او می‌شود. یادمان باشد که عشق و حمایت شوهر، بهترین پشتوانه زن در زندگی مشترک است و در دوران بارداری، اهمیت بیشتری می‌یابد.

علی‌اکبر مظاهری






سروش👇👇
https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir👇

  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



پرسش

پسری پرسیده است:
100 سال پیش، سن ازدواج چند سالگی بوده و امروزه برای پسرها، چه سنی برای ازدواج خوب است تا به گناه نیفتند؟

پاسخ ما

در زمان قدیم، ازدواج‌ها معمولاً «بهنگام» بود. پسران، حدود بیست سالگی و دختران زیر بیست سال ازدواج می‌کردند و زندگی‌های خوبی داشتند. نه ۱۰۰ سال پیش ـ به قول شما ـ بلکه تا چهل، پنجاه سال قبل نیز چنین بود. شما خاندان خود را ببینید. ازدواج پدر و مادرتان، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، در چند سالگی بوده؟ آن وقت‌ها دختر مجرد بالای ۲۰ سال و پسر مجرد بالای ۲۵ سال، وجود نداشته یا اندک بوده است. در جامعة زمان پیامبر اکرم(ص) نیز چنین بوده و مشکل تجرد وجود نداشته است؛ اما اامروزه با اینکه محرک‌های غرایز جنسی بسیار بیشتر و سن بلوغ زودتر شده، ازدواج‌ها «دیرهنگام» انجام می‌شود و چنین است که همگی از آسیب‌های این «فرآیند معکوس و نامعقول» زیان می‌بینیم.
اگر بخواهیم بدون توجه به عوامل و موانع اجتماعی و بدون توجه به آداب و رسوم گوناگون، مسئله را بکاویم، باید بگوییم پاسخ این پرسش که «چه زمانی ازدواج کنیم؟» در فطرت و سرشت انسان نهفته است و به استدلال علمی و فلسفی نیاز ندارد. اگر به درون خود مراجعه کنیم، از فطرت و غرایز خود، که صادق‌اند، پاسخ درست را دریافت خواهیم کرد؛ نیاز به ازدواج هم مانند گرسنگی و تشنگی است که قانون نمی‌شناسد و نمی‌شود به انسان گفت کی غذا بخور یا کی آب بنوش؛ بلکه انسان به طور طبیعی درک می‌کند که چه زمانی گرسنه و تشنه است و کی باید بخورد یا نخورد. بله! می‌شود در امور جنبی برایش قانون وضع کرد که مثلاً «غذای فاسد و حرام نخور» یا «آب کثیف ننوش؛ بلکه غذای حلال و مفید و سالم بخور»؛ اما دربارۀ اصل گرسنگی و تشنگی و خوردن و نوشیدن، نمی‌شود زمان و قانون وضع کرد.
نیاز به همسر و تشکیل خانواده، یک نیاز فطری و غریزی است که خداوند از روی حکمت، آن را در وجود انسان نهاده و در زمان مخصوص خود، سر بر می‌آورد و «طلب» می‌کند. اگر درست و بهنگام به این نیاز پاسخ داده شود، مسیر طبیعی خود را به سوی کمال طی می‌کند و انسان را به کمال می‌رساند؛ اما اگر در برآورده کردن خواهشش تأخیر کنیم یا نادرست و غیر طبیعی به آن پاسخ دهیم، از مسیر طبیعی خود منحرف می‌شود، طغیان کرده، خودش و آدمی را فاسد می‌کند. همان‌گونه که اگر به نیاز غریزی و طبیعی گرسنگی و تشنگی پاسخ مناسب داده نشود، به انحراف کشیده می‌شود و انسان را به بیماری، فاسدخواری، حرام‌خواری و گاهی به مرگ می‌کشاند.
پس هر چه قانون در این باره وضع می‌کنیم، باید دربارۀ اعتدال این نیاز، سر و سامان دادن به آن، کمک به حل مشکلات و برداشتن موانع آن باشد؛ اما دربارۀ اینکه زمان پاسخ‌دهی به این نیاز کِی است و چه هنگام دختر و پسر باید ازدواج کنند، قانون‌بردار نیست؛ یعنی قانون تشریعی ندارد؛ بلکه قانونش تکوینی است و آفریدگار، آن را درون انسان نهاده است.
زمان ازدواج، هنگامی است که بلوغ جنسی و عقلی در آدمی به کمال مطلوب برسد. مراد از کمال، رسیدن به بالاترین حدّ ممکن نیست؛ زیرا رسیدن به این حدّ ـ به‌ویژه در بلوغ عقلی ـ بسیار بعید و مشکل است؛ بلکه مراد، رسیدن به حدّ معمول و متعارف است.
خداوند سبحان یاورتان باشد.

علی‌اکبر مظاهری

مجله "خانه خوبان"، شماره ۱۱۲، خرداد ۹۷، صفحه از زبان مشاور.



  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



پیامبرمان فرموده‌اند:
"آن کس که فرزند خویش را ببوسد، خدای سبحان برایش حسنه و پاداشی می‌نویسد. هرکس فرزندش را شادمان کند، خداوند، در روز قیامت، شادمانش می‌کند." (کافی، ج ۶، ص۴۸)
.
کودک و نوجوان، پیش و بیش از آنکه به خوراک و پوشاک نیازمند باشد، به «محبت» و «احترام» نیازمند است. محبت، خوراک جان است و کمبود آن سبب پژمردگی و افسردگی روان می‌شود. بسیاری از انحراف‌های اخلاقی و عقده‌های روانی و فرسودگی‌های عصبی، برآمده از نبود یا کمبود محبت و عزت نفس است.

هشدار

همان‌سان که انسان گرسنه و تشنه، می‌کوشد تا از هر راهی غذا و آب به چنگ آورد، آن کس نیز که تشنه محبت و احترام است می‌کوشد تا به هر وسیله و از ناحیه هرکس، این تشنگی را فرو‌نشاند، و ای بسا که در این راه، طعمه صیادان شیاد شود و به ورطه تباهی افتد.

بر پدر و مادر، فریضه است که جان و روان فرزند را سرشار از محبت کنند تا روح لطیف او، بالنده شود و استعدادهایش شکوفا گردند و به سر منزل رشد و کمال برسد.
حضرت موسی از خدای سبحان پرسید: «چه چیزی نزد تو محبوب‌تر است؟» خداوند فرمود: دوستی کودکان." (بحار، ج ۱۰۴، ص ۹۶)

استاد شهید مطهری، در این باره، سخنی حکیمانه دارد:
وجود زن باید از وجود مرد، عطوفت و احساسات بگیرد تا بتواند فرزندان را از سرچشمه عاطفه خود سیراب کند. مرد مانند کوهسار است و زن به منزله چشمه و فرزندان به منزله گل‌ها و گیاهان.چشمه باید باران کوهساران را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بیرون ‌دهد و گل‌ها و گیاهان و سبزه‌ها را شاداب و خرم نماید. اگر باران به کوهستان نبارد، یا وضع کوهسار طوری باشد که چیزی جذب زمین نشود، چشمه، خشک و گل‌ها و گیاهان می‌میرند. پس همان طوری که رکن حیات دشت و صحرا، باران و بالاخص باران کوهستانی است، رکن حیات خانوادگی، احساسات و عواطف مرد نسبت به زن است. از این عواطف است که هم زندگی زن و هم زندگی فرزندان صفا و جلا و خرمی می‌گیرد.» (نطام حقوق زن در اسلام، صدرا، چاپ پنجم، ۳۲۶)

علی‌اکبر مظاهری


  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



نام نیکو

پیامبر اعظم - صلی الله علیه و آله - فرموده‌اند:
از جمله حقوق فرزند بر پدرش، سه تا است:
۱. بر او نام نیکو نهد؛
۲. به او نوشتن بیاموزد؛
۳. و آن‌گاه که بالغ‌شد او را همسر دهد.
(مستدرک‌الوسائل، ج ۲، باب ۶۰، ص ۶۲۵، حدیث ۳)

آدمی، به مقتضای فطرت و طبیعت، از نام‌زیبا و خوش‌معنا و خوش‌آوای خویش، مسرور می‌شود و هرگاه با آن نام خطاب‌ شود، مفتخر می‌گردد و به آن می‌بالد. و از نام نا‌زیبا و بد‌معنا و بد‌آوا می‌‌رنجد و احساس حقارت می‌کند.
نام آدمی، همدم همیشگی اوست؛ ازاین‌رو، باید که این همراه همیشگی انسان، خوش آهنگ و خوش معنا و زیبا باشد. لقب و نام خانوادگی نیز همین‌گونه است.
یکی از اسباب احساس سرفرازی و نیکبختی، نام نیکو است و یکی از علت‌های احساس سرافکندگی و حقارت، نام ناپسند است.

معیارهای اصلی انتخاب نام

۱. زیبایی، خوش‌آوایی و متانت؛
۲. خوش‌معنایی؛
۳. همنامی با اشخاص بافضیلت.
مراعات معیار ۱ و ۲، ضرورتی حتمی است، و رعایت معیار ۳، پسندیده و شایسته است.

سنت‌ پیامبر

امام صادق - علیه السلام - فرموده‌اند:
پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - چنین بود که نام‌های زشت مردمان و مکان‌ها را عوض می‌کرد.
(بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۱۲۷، حدیث ۴)

ما که امت این پیامبریم، باید که بر سیره او سیر کنیم و بر فرزندانمان نام نیکو نهیم و نام‌های نا‌نیکو را به نیکو بدل کنیم.

علی‌اکبر مظاهری

۸/تیر/۹۷



  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



دخترخانمی، که دوران عقد را می‌گذرانند، گفته و خواسته‌اند:

سلام و احترام... .
چند کتاب، متناسب با شرایط من که الآن عقدبسته هستم، درباره همسرداری و رابطه خوب با خانواده همسر و کتاب‌های روان‌شناسی و موفقیت و حتی موضوعات دیگری که می‌تواند مفید باشد، به من معرفی کنید؛ از تالیفات خودتان یا نویسندگان دیگر... .

پاسخ ما

سلام و تحیت.
آفرین به شما که در اندیشه خجسته‌سازی زندگی‌تان‌اید.

اینک کتاب‌ها:
۱. جوانان و دوران نامزدی. نوشته بنده. نشر پارسایان. قم.
۲. راهنمای نامزدی. نوشته آقای هراتیان. نشر ماوا.
۳. آداب عشق‌ورزی. نوشته بنده. نشر نورالزهرا. قم.
۴. همسرداری. نوشته آیت‌الله امینی. نشر بوستان کتاب. قم.
۵. فرهنگ خانواده. نوشته بنده. نشر نورالزهرا. قم.
۶. روان‌شناسی خانواده موفق. نوشته دکتر فیل. ترجمه آقای محمدمهدی شریعت‌باقری. نشر دانژه. تهران.

پس از خواندن این کتاب‌ها، یادآوری کنید تا کتاب‌های دیگری نیز معرفی کنیم.

الاهی خوشبخت باشید.

  • علی اکبر مظاهری
۰۶
تیر

 

صفورا، که برازندگی‌های موسی را در نخستین ملاقات دیده بود و هر روز شایستگی تازه‌ای از او می دید؛ زمینه چینی کرد و به گونه‌ای عفیفانه امّا زیرکانه این اندیشه را در ذهن پدر ایجاد کرد که او را به دامادی بگیرد.

 به گزارش مشرق، حجت‌الاسلام علی اکبر مظاهری اصفهانی، روانشناس و کارشناس خانواده در یادداشتی یادآور داستانی قرآنی درباره خواستگاری ماهرانه و حیامندانه صفورا (دختر حضرت شعیب) از حضرت موسی شد و به ذکر نکاتی در خصوص الگو قرار دادن صفورا برای اقتدا، نقش دختران و رسالت سایرین در ازدواج پرداخت.

متن یادداشت این مشاور مرکز مشاوره حوزه علمیه قم به شرح زیر است؛

داستان‌های قرآن، هم زیباست هم واقعی.  یکی از زیباترین این داستان‌ها حکایت حضرت موسی و دختران حضرت شعیب است. این داستان، که در سوره قصص از آیه 22 تا 28 آمده، از رمانتیک ترین حکایت‌های قرآنی است.

این داستان، با بیان آسان، چنین است:

موسی، در جوانی و قبل از پیامبر شدن، از دست فرعونیان، که قصد جانش را کرده بودند، گریخت و در بیابان‌ها و صحراها راه نوردید تا به شهر «مَدیَن»، که خارج از کشور و سلطنت فرعون بود، رسید. آنجا گروهی را دید که از آبگاهی (چاه، جویبار، چشمه سار، ...) آب برمی داشتند؛ برای گوسفندانشان و دیگر نیازهایشان. نزد آنان رفت و به تماشایشان ایستاد.

در کنار این گروه، دو دختر را دید که با فاصله‌ای ایستاده‌اند و گوسفندانشان را نگه داشته‌اند و در صف نوبت نیستند. نزدشان رفت و احوالشان را پرسید. گفتند:

پدرمان پیر است و توان کار ندارد. کس دیگری هم نداریم که برای آب دادن گوسفندان و برداشتن آب بیاید. ما برای اینکار آمده‌ایم. چون شلوغ است، این کنار ایستاده‌ایم تا چوپانان و دیگران آب بگیرند و بروند. آنگاه که خلوت شد، گوسفندانمان را آب دهیم و برای منزلمان آب برداریم.

موسی، که در سخن و رفتار ایشان حیا و عفّت یافت و مردی غیرتمند و نیرومند بود و می‌دید که دیگران که زورمندند، به این دختران جفا می‌کنند و به ایشان نوبت نمی‌دهند، پیش رفت و برای دختران آب گرفت و گوسفندانشان را آب داد و روانه منزلشان کرد. آنگاه خود به سایه سار درختی رفت و با خدا چنین نجوا کرد: «خدای من، من به آنچه برایم بفرستی نیازمندم؛ رَبِّ إنّی لِما أنزَلتَ إِلَیَّ مِن خَیرٍ فَقیر.

پدر دختران، حضرت  شعیب بود. چون دید دخترانش زودتر از روزهای دیگر به خانه باز گشتند، علت را جویا شد. دختران حکایت آن جوان را گفتند. شعیب گفت: «اورا نزد من آورید تا پاداشش دهم».

یکی از دختران، که نامش صفورا بود، در پی جوان برآمد. او را دید که در سایه سار درختی آسوده است. حیامندانه نزد او رفت؛ چنان حیامندانه که گویا بر زمین راه نمی‌رفت، بر حیا گام می‌زد و از رفتارش حیا می‌بارید: «تَمشی عَلَی استِحیاء؛ در حالتی که بر حیا گام می نهاد» و به جوان گفت: «پدرم شما را دعوت کرده که پاداشتان دهد».

جوان، که گویی دعایش را مستجاب یافته بود، همراه دختر نزد پدر دختران رفت. حضرت شعیب از جوان تشکر و پذیرایی کرد و از او خواست تا از خود و زندگی‌اش بگوید. جوان حکایت خویش را گفت. شعیب از او دلجویی کرد و بشارتش داد که دیگر از آزار آن قوم ستم پیشه نجات یافته است.

صفورا، که صلابت و امانت جوان را دیده بود، به پدر گفت: «باباجان، او را برای چوپانی و کارهای کشاورزی‌مان استخدام کن، که او جوانمردی است نیکو؛ هم نیرومند است، هم امین و پارسا.» حضرت شعیب به جوان پیشنهاد استخدام کرد، و جوان پذیرفت و نزدشان ماند.

صفورا، که برازندگی‌های موسی را در نخستین ملاقات دیده بود و هر روز شایستگی تازه‌ای از او می دید؛ و از سوی دیگر، خود در موقعیت ازدواج بود و طبیعی و فطری بود که می‌خواست به نیاز درونی‌اش پاسخ گوید و موسی را همسری لایق برای خود می‌دید، زمینه چینی کرد و به گونه‌ای عفیفانه امّا زیرکانه این اندیشه را در ذهن پدر ایجاد کرد که او را به دامادی بگیرد.

حضرت شعیب، با توجه به این‌که ظرفیت و قابلیت لازم را در جوان یافته بود، پیشنهاد ازدواج با دخترش را با او مطرح کرد. موسی که چنین خواسته‌ای را در دل داشت و نمی‌توانست به صراحت ابراز کند، پیشنهاد را پذیرفت. و چنین شد که هوشمندی‌های زیرکانه و البته حیامندانه صفورا نتیجه داد و این دو جوان ازدواج کردند.

الگویی قابل اقتدا

این حکایت قرآنی داستانی است درس آموز برای همگان، در همیشه روزگاران، و صفورا و کردار او در مواجهه با موسی و انتخاب او به همسری خویش و خواستگاری غیر مستقیم از او، الگویی است راهگشا برای همه دختران، در همیشه روزگاران، به ویژه در روزگار کنونی ما.

اینک، در جامعه ما، در برابر هر دختر مجرد در هر خانواده، پسری بی همسر در خانواده‌ای دیگر وجود دارد. حیف است که هر کدام، از وجود دیگری بی بهره باشد. خسارت است که هریک بی همسر بماند. افسوس دارد که هر کدام، در حسرت داشتن همسر و زندگی مشترک، دوران جوانی را به تلخی بگذراند.

نقش دختر و رسالت دیگران

نقش دختر در انتخاب همسر، نقشی است معقول و لازم. دختران باید این نقش خود را به عهده بگیرند و ماهرانه و البته حیامندانه، آن را ایفا کنند و خود را از این حق عاقلانه خویش محروم نکنند. یک مشاور دانا و توانا نیز می‌تواند ایشان را در این مسیر راهنمایی و یاری کند.

دیگران و همگان نیز در این عرصه، رسالتی انکار ناپذیر و خداپسند دارند و شایسته بلکه بایسته است که به ایفای رسالت خویش اقدام کنند و وظیفه دینی و انسانی شان را انجام دهند؛ هرکس به قدر توانایی و دانایی خویش. که اگر چنین شود، بخش بزرگی از این مسأله عظیم اجتماعی ما حل می‌شود و نتایج خجسته‌ای را ثمر می دهد، ان شاءالله.
  • علی اکبر مظاهری
۰۵
تیر

دیانت و اخلاق؛ دو معیار اصلی

پیامبر اعظم - صلی الله علیه و آله - فرموده‌اند:
«...إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ. إِلاّٰ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی اَلْأَرْضِ وَ فَسٰادٌ کَبِیرٌ»؛
هرگاه کسی به خواستگاری آمد که اخلاق و دیانت او نیکو بود، همسرش دهید (به گاه همسرگزینی، با آن کسی ازدواج کنید که دیانت و اخلاقش پسندیده باشد). اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین پدید‌می‌آید. (الکافی , ج 5 , ص 347)

دیانت، اخلاق، تربیت

حکیمی را گفتند: «از چه زمانی تربیت را آغاز کنیم؟» گفت: «از بیست سال پیش از تولّد. اگر به نتیجه مطلوب نرسیدید، معلوم می‌شود که باید زودتر آغاز می‌کردید.»

چگونگی گزینش همسر، پیش‌زمینه تربیت فرزند است. اگر این گزینه، آگاهانه و تدبیرمندانه باشد، محصول خجسته به‌بار می‌آید. و اگر همسرگزینی، ناآگاهانه و بی‌تدبیرانه باشد، محصول ناخجسته پدیدار می‌شود. ازدواج عاقلانه، سنگ زیرین حیات خانوادگی است، که اگر زیربنا استوار باشد، کانون خانواده استحکام می‌یابد و اگر استوار نباشد، بنای خانواده، لرزان می‌شود.
اگرچه، به‌گاه تحقیق علمی، موضوع تربیت را از موضوع ازدواج جدا می‌کنیم، اما به واقع، این دو موضوع، در قلمرو یک حوزه تحقیقی و علمی‌اند. جداانگاشتن تربیت و ازدواج، مانند جدا‌پنداشتن شاخه‌های درخت از ساقه و ریشه ‌آن است. در معارف دینی و علوم تربیتی و روانشناسی، این دو باهم‌اند.
در تبیین حقوق فرزند، می‌توان نخستین حق را انتخاب پدر و مادری شایسته برای او بیان کرد. ارجمندترین خدمت به فرزند، اعطای پدر و مادری نیکو به او است و هیچ موهبتی برای او ارجدارتر از این نیست. چنان‌که زیانبارترین صدمه به او، گزینش پدر و مادری ناشایست برای او است.

این سخن پیامبر اکرم را بنگرید:
«تَزَوَّجُوا فِی الحِجرِ الصَّالِحِ فَإنَّ العِرقَ دَسَّاسٌ»؛
در دامن و(مَأمَن) شایسته ازدواج کنید؛ که عِرق (خوی و ژن)، رونده و اثرگذارنده است. (مکارم الأخلاق)
دامنه این بحث، بسیار گسترده است. تفصیل آن را از کتاب «جوانان و انتخاب همسر» طلب کنید.

فرجام سخن

1. پیش از آوردن فرزند، باید در اندیشه تربیت او بود.
2. موثرترین کارافزار تربیت، انتخاب پدر مادر شایسته برای او است.
3. گزینش همسر، مقدمه و فراهم‌آورنده زمینه تربیت فرزند است.
4. موضوع انتخاب همسر و تربیت فرزند، توأمان‌اند.
5. درباره انتخاب همسر باید مطالعه گسترده کرد. در این باره، کتاب «جوانان و انتخاب همسر»، از نگارنده، می‌تواند راهگشا باشد؛ به ویژه فصل پنجم و ششم کتاب.

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
تیر
کاری از خانم زهرا نصیری؛ نویسنده، روزنامه‌نگار، و آموزگار، برای روزنامه مردم نو. با کوتاه‌کردن از سوی کانال "از زبان مشاور".
ادامه مصاحبه:
این مشاور خانواده، درخصوص طرح ارائه‌شده به مجلس در رابطه با ازدواج بدون اذن پدر دختران، اظهار می‌کند: «با وجود اینکه نمی‌توان درباره طرحی که هنوز تبدیل به قانون نشده، اظهار نظر کرد، اما بحث اصلی این است که ازدواج موضوعی نیست که بتوان برای آن مرز تعیین کرد و مثلا گفت دختران بالای 28 سال با داشتن مدرک فوق‌لیسانس یا پنج سال سابقه بیمه می‌توانند بدون اذن پدر ازدواج کنند. این سه شرط ریشه در کجا دارد و بر چه اساسی تعیین شده است؟ ممکن است دختری این شرایط را داشته باشد، ولی هنوز در زمینه ازدواج قدرت تشخیص مصلحت خود را نداشته باشد و ممکن است دختری هیچ‌کدام از این شرایط را دارا نباشد، اما رشیده محسوب شود و نیازی به اذن پدر نداشته باشد. لذا تعیین سن معین قانونی برای ازدواج بدون اذن پدر، صحیح نیست.»
نویسنده کتاب «فرهنگ خانواده» به ضرورت حفظ روابط حسنه در میان والدین و فرزندان تاکید کرده و می‌گوید: «والدین باید احترام خودشان را نگه دارند و کاری نکنند که جوانان رو در روی آنان بایستند. گاهی اوقات پدر و مادر، خودشان باعث می‌شوند که فرزندشان نافرمانی کند. ما نیک‌خواهانه به والدین توصیه می‌کنیم که حرمت خود را حفظ کنید و جوانان را لجباز نکنید. کاری نکنید که فرزندتان به‌جای شما از دادگاه برای ازدواجش کسب تکلیف کند. به جوانان هم توصیه می‌کنیم که حرمت والدین را حفظ و و ایشان‌ را تکریم کنند؛ چراکه تکریم والدین از مسائل اساسی زندگی است.»
* روزنامه مردم نو، ۳۰/خرداد/۹۷
  • علی اکبر مظاهری
۰۲
تیر

کاری از خانم زهرا نصیری؛ نویسنده، روزنامه‌نگار، و آموزگار، برای روزنامه مردم نو. با کوتاه‌کردن از سوی کانال "از زبان مشاور".
اشاره: 
چندی پیش طرحی از سوی نمایندگان مجلس، مبنی‌بر ازدواج دختران، بدون نیاز به اذن پدر، تقدیم مجلس شد. دخترانی مشمول این طرح می‌شوند که سن آن‌ها بالای 28 سال باشد، مدرک تحصیلی فوق‌لیسانس یا پنج سال سابقه کار و بیمه داشته باشند. خبر ارائه این طرح به مجلس، بازخوردهای مختلف مثبت و منفی را از سوی مردم و نیز افراد کارشناس به‌دنبال داشت، به‌طوری که برخی مطرح‌شدن ‌این موضوع را، فارغ از اینکه تبدیل به قانون خواهد شد یا نه، قدمی مثبت در احقاق حقوق زنان دانسته و برخی دیگر جنبه‌های منفی را برای این طرح عنوان کرده‌اند. 
روزنامه مردم‌نو این موضوع را از ابعاد فقهی، حقوقی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده است که در این گزارش از نظرتان می‌گذرد.
به‌منظور بررسی موضوع در ابتدا با حمیده زرآبادی، نماینده مردم قزوین و عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی، به‌عنوان پیشنهاددهنده این طرح، ارتباط برقرار کردیم... .
 وی اظهار می‌کند: «در شرع ما مطرح شده است که اگر دختر رشیده باشد، برای ازدواج خود نیاز به اذن پدر ندارد، ولی شرایط رشیده بودن تبیین نشده است. هدف ما از ارائه این طرح آن بود که قانونی ایجاد شود تا این موضوع را تبیین کند. ضمن اینکه در حال‌حاضر هم دادگاه‌ها بر همین اساس درباره ازدواج دختران رای صادر می‌کنند، ولی چون سن و شرایط مشخصی تعیین نشده است، در این خصوص سلیقه‌ای عمل می‌شود.» ... .
زرآبادی در پاسخ به این سوال که سن 28 سال در این طرح، بر چه مبنایی تعیین ‌شده است، تصریح می‌کند: «طبق آمار، آستانه ورود دختران به تجرد قطعی 28 سالگی است، از این‌رو سن 28 سال برای این موضوع تعیین شده است.»
در این رابطه حجت‌الاسلام علی‌اکبر مظاهری، نویسنده و مشاور حوزه خانواده، نیز در گفت‌وگو با مردم‌نو، اظهار می‌کند: «شریعت اسلام برای مصلحت دختر و مجموعه خانواده، اذن پدر را برای ازدواج دختر لازم می‌داند، اما این موضوع شرایط خاص خود را دارد.»
وی ادامه می‌دهد: «براساس مبانی فقهی، اگر دختر از نظر سنی و بلوغ اجتماعی، رشیده باشد و خواستگار ‌کفو و همتا داشته باشد و پدر در این شرایط اجازه ازدواج ندهد، اذن او ساقط خواهد شد و در این صورت اجازه حاکم شرع جایگزین اذن پدر می‌شود.»
مظاهری ادامه می‌دهد: «گاهی لازم می‌شود که دختر شجاعانه برای ازدواج خود تصمیم بگیرد و اقدام کند. ما در این زمینه کتابی داریم به نام «دختران و انتخاب همسر». در این کتاب یکی از تجربه‌های مشاوره‌ام را با عنوان «طاهر و طاهره» بیان کرده‌ام. طاهر و طاهره، نام مستعار برای پسر و دختری بود که قصد ازدواج داشتند، ولی با مخالفت پدر دختر روبه‌رو شدند. در این جریان دختر رشیده بود و خواستگار خوبی داشت، اما پدر بدون دلیل منطقی مخالفت می‌کرد. اگرچه به‌عنوان مشاور، با خانواده‌ دختر صحبت کردم، اما پدر از نظر خود برنمی‌گشت. از طرفی حیف بود ازدواج این دختر رشیده و دانا که خواستگار مناسبی دارد و یکدیگر را پسندیده‌اند، سر نگیرد. ما پیگیری لازم را انجام دادیم تا این ازدواج صورت گرفت. در این جریان دختر به خاطر مخالفت پدرش بسیار پریشان بود و از طرفی می‌خواست حرمت پدر و مادرش هم حفظ شود. ما به او توصیه کردیم در عین اینکه حرمت پدر را نگه می‌دارد، نباید فرصت زندگی خود را از دست بدهد؛ چراکه قانون و شرع از ازدواج مناسب او حمایت می‌کند. 
از نظر اخلاقی باید دل پدر و مادر را به‌دست آورد، اما از نظر حقوقی و شرعی، این دختر، در آن شرایط، لازم نبود که پایبند اذن پدر باشد. در نهایت آن دو تصمیم قاطع برای ازدواج گرفتند و ازدوجشان با دلخوری پدر به انجام رسید. اما بعد، پدر هم رضایت داد و زندگی‌شان سامان گرفت. اکنون طاهر و طاهره زندگی بسیار زیبا و موفقی دارند، تا حدی که من در تجربه‌های مشاوره ازدواجی که تاکنون داشته‌ام، کمتر زوجی را سراغ دارم که اینقدر خوشبخت باشند. بنابراین اینطور نیست که هر دختر و در هر سنی نیاز به اذن پدر برای ازدواج داشته باشد.»
* روزنامه مردم نو، ۳۰/خرداد/۹۷
  • علی اکبر مظاهری