وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱۵ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۳
مهر



راه سوم

۳. خانم نرگس سعادتی، کارشناس ارشد مهندسی نرم‌افزار. شاغل موفق.

سلام.
خانم "بیتا"، قبل اینکه مادر باشد، انسان است. و اگر انسان متعادلی باشد، محبت و عاطفه‌اش اجازه نمی‌دهد دست از دخترش بکشد و او را از محبت و عاطفه مادری محروم کند.
بیتا می‌توانست قدری صبر و ایثار کند و به‌خاطر خودش و دخترش، به سمت بهبود روابط با خانواده همسر برود.
به‌ نظر من چیزی جز خودخواهی نمی‌تواند عامل این نوع نگاه باشد.
ایشان هم می‌توانست مادر باشد برای دخترش، هم تحصیل کند و فرد موفقی باشد. این‌ها منافاتی با هم ندارند.




  • علی اکبر مظاهری
۰۵
مهر



راه سوم

۲. خانم مهندس ‌الهام، کارشناس ارشد ارگونومی.

با سلام.
ضمن تشکر از کانال خوبتان، در مورد مطلب زیستن زن در دو روایت، نظر من این است که در جامعه ما، برای آنکه یک زن، هم از لحاظ علمی و موقعیت اجتماعی موفق باشد و هم در زندگی خانوادگی‌اش، دیدگاه و نوع تفکر و عمل مردان بسیار مهم است، که باید فرهنگ‌سازی بشود.
مردان جامعه ما، به آموزش صحیح در مورد تعامل با زنان امروزی، نیاز دارند، تا با ایشان به عنوان انسان، در درجه اول، و دارای استعداد و هوشی که تمایل دارند آن را به منصه ظهور برسانند، در درجه دوم، رفتاری شایسته داشته باشند.
اما بنده به عنوان دختری که تا دکتری پیش آمده‌ام و شاغلم و در اجتماع حضور دارم، باید بگویم حقیقت حاضر جامعه ما تا حدود زیادی به این صورت است که این دو مسئله با هم جمع نمی‌شود، و اگر بشود، یا زن را متهم به نرسیدن به زندگی و شوهر و بچه می‌کنند و یا یک دختر موفق، امکان ازدواج با همسری هم‌شآن و هم‌سطح خودش را نمی‌یابد؛ به دلایل مختلفی مانند بالاتربودن سطح علمی دختران و یا قضاوت اینکه این دختران دائم مشغولند و وقت کافی برای زندگی آینده‌شان نمی‌گذارند و... .
تشکر از کانال خوبتان و ممنون که در جهت دانایی افراد، کوشش و فرهنگ‌سازی می‌کنید.

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
مهر



راه سوم

انتشار پست زیستن زن در دو روایت و حکایت خانم "بیتا"، همان‌گونه که انتظار می‌رفت، بازتاب شایانی داشت. پاسخ‌دهندگان و نظردهندگان، اغلب، خانم‌اند.
برخی از این پاسخ‌ها و دیدگاه‌ها را، در چند پست، می‌آوریم. همراهی‌مان کنید.

۱. خانم اعظم عموزادی، متاهل، استاد دانشگاه در اصفهان، چنین نوشته‌اند:

سلام و عرض ادب.
درباره "بیتا" نمی‌توانم اظهار نظر کنم، چون نمی‌توانم خودم را در جای ایشان بگذارم. ولی برای زنان، قطعا راه سومی وجود دارد و آن پایبندی به خانواده و تحصیل علم، توآمان، است.
با توجه به تجربه‌ای که از زندگی مشترک دارم، اگر رشته تحصیلی، آگاهانه و با درنظرگرفتن استعداد و ذوق انتخاب شود و تحصیل علم، مدبرانه انجام گیرد، نه تنها امکان تحصیل دانش و زندگی مشترک با هم وجود دارد، بلکه با هم بودن هر دو، شیرین‌تر و هدفمندتر از یکی به تنهایی است.

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
مهر



راه سوم

اشاره:
اخیرا افکاری نوظهور، در جامعه، در حال نشر و رشد است. این افکار می‌گوید: برای زنان، دو راه وجود دارد؛ یا پایبندی به خانواده و، در نتیجه، عقب‌ماندگی و "اُمُّل"ی، یا تن‌ندادن به ازدواج و خانواده و پرداختن به تحصیل دانش و کسب موقعیت‌های بالای اجتماعی و بدون پذیرش ‌مسوولیت خانوادگی‌، خوش و خوشبخت زیستن.
این حکایت و روایت را ببینیم:

بیتا، هجده‌سالگی ازدواج کرد. نوزده‌سالگی بچه‌دار شد. بیست و چهارسالگی همسرش را از دست داد و بیست و پنج‌سالگی مجبور شد انتخاب کند که در خانه می‌ماند و به بزرگ‌کردن دخترش قناعت می‌کند یا خانواده‌ شوهرش، بچه را او می‌گیرند.
در دعواها و کشمکش‌ها، دخترش یک بیماری روان‌تنی جدی گرفت و بیتا دست از دخترش کشید تا فشار عصبی بیشتری به کودکش نیاید.
اکنون پنج سال است که بیتا دخترش را ندیده و به جای یک مادر، یک زن جوان موفق است.
در بخش فرهنگی شتر - گاو - پلنگ جامعه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، من هیچ‌کس را ندیدم به بیتا حق دهد یا از او دفاع کند. همه فکر می‌کنند باید دخترش را انتخاب می‌کرد و چند سال زمان می‌داد تا تنش‌های ناشی از فوت همسرش کم شود و بعد با مادر و پدر شوهرش از نو مذاکره می‌کرد.
انگار هویت مستقل بیتا، به عنوان یک مادر، خیلی مهم‌تر از انسان بودنش قرار می‌گیرد و بیتا برای ترجیح دادن خود مستقلش و خود آزادش، از نظر همه محکوم است. حتی عده‌ای می‌گویند چرا احترام بیشتری به مرزهایی که سنت تعریف می‌کند نگذاشت تا خانواده‌ شوهرش بیشتر دوستش داشته باشند.
بیتا، در این مدت، یک زن جوان و زیبا و تقریبا موفق شده است. بدون کودکش.

سخن و پرسش ما:
آیا "راه سوم"ی وجود ندارد که خانم، هم تحصیلات علمی و موقعیت اجتماعی و لذت و شادابی داشته باشد، هم پایبند به خانواده بماند؟ مگر این دو قابل جمع نیستند؟

از خوانندگان ارجمندمان می‌طلبیم که در این بحث شرکت کنند؛ به پرسش ما پاسخ دهند، نیز برای حل این مساله، راهکار دهند. لطفا.

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
مهر



پاسخ ما به گلایه‌نامه ایشان:
۱. این‌که برای بازکردن گره زندگی‌تان همت گمارده‌اید، آفرین‌تان می‌گوییم. این خوب است. اکنون این گره، ناپیچیده است. با دست باز می‌شود. کور نشده که نیاز به دندان یا کارد داشته باشد. چه نیکو است که زوج‌های جوان (و غیر جوان نیز) مانند شما مراقب همه‌جای زندگی‌شان باشند.
۲. همسرتان را به مشاوره خانواده‌ تشویق کنید. خودتان نیز به مشاوره بروید. همگان، به‌ویژه زوج‌های جوان، در مرحله‌هایی از مراحل زندگی‌شان نیازمند مشاوره‌اند. نعمت مشاوره را قدر بدانید و از آن بهره‌های نیکو برگیرید. از مشاور بخواهید که شیوه درست مدیریت زندگی خانوادگی را برای‌تان بیان کند. گلایه‌هایی که از همسرتان کرده‌اید، بیشتر مربوط است به ضعف مدیریت زندگی خانوادگی و ضعف مدیریت بهینه اوقات شبانه‌روز.
۳. خودتان را در موقعیت همسرتان بگذارید. بکوشید او را بیشتر درک کنید. اکنون ایشان "دومرده" است؛ کار دو نفر را عهده‌دار است؛ یکی اداره زندگی خانوادگی و تامین هزینه‌های آن، و دیگری دانشجویی. برخی از مردان، در یکی‌اش هم درمانده‌اند.
بار ایشان سنگین است. مراقب باشید کمر نشکند و زانو نزند. البته شما نیز "دوخانمه"اید؛ کار دو خانم را برعهده دارید؛ یکی کدبانوگی خانه و خانواده و خانه‌داری و شوهرداری و فرزندداری، و دیگری دانشجویی. برخی از خانم‌ها از عهده‌ یکی‌اش هم برنمی‌آیند. آفرین‌ها بر هر دوی شما. مجاهدت می‌کنید. خدا پاداش مجاهدان را عطای‌تان فرماید.

علی‌اکبر مظاهری

  • علی اکبر مظاهری