وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۲۶ مطلب با موضوع «از کتاب» ثبت شده است

۱۱
آذر

میان آدمیان و خداى سبحان، حائل و مانعى نیست «میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست.» بلى! گاهى آدمى، میان خود و خداوند، پرده مى‌افکند و فاصله مى‌اندازد و مسافت بین خویشتن و پروردگار را بعید مى‌گرداند و راه وصول به کوى محبوب را دور و دشوار مى‌سازد؛ «تو خود حجاب خودى حافظ، از میان برخیز!»

رذیلت‌هاى اخلاقى و هواهاى نفسانى و گناهان و تبهکاری‌ها، غباربرانگیز و فتنه‌خیز؛ این‌ها راه روشن و هموارِ وصول به مقصود را تار و ناهموار مى‌سازند و رابطه صمیمى عابد و معبود را تیره مى‌گردانند.

ارادتى خالصانه، عزمى جزم، معرفتى آگاهانه، کوششى مجدّانه، خدمتى صادقانه، پرستش و ذکر و یادى عابدانه و عبادتى عارفانه، آدمى را به مقصد مى‌رساند و رحمت و رأفت پروردگار رحیم و رئوف را بر جان انسان فرو مى‌بارد.

به فرموده امام عارفان و عابدان، حضرت سجّادعلیه السلام:

وَأَنَّ الرّاحِلَ إِلَیْکَ قَریبُ الْمَسافَةِ؛

رهپوى به سوى تو، راهش نزدیک است.

  • علی اکبر مظاهری
۰۳
آذر

عقیده و ایمان، بدون رفتار و کردار پسندیده و اوصاف ستوده، همانند «روح بى‌جسم» است؛ همچنان که کردار و اوصاف نیکوى بدون عقیده و ایمان نیز، به سان «جسم بى‌روح» است.

در جاىْ‌جاى قرآن کریم، واژگانِ «ایمان» و «عمل صالح»، توأمان آمده‌اند؛ هرگاه سخن از ایمان و مؤمنان به میان آمده است، عمل و صالحان نیکوکردار نیز در پى آن نمایانند.

از آفت‌هایى که همواره گریبانگیر پیروان ادیان الهى بوده و هست، «یکسونگرى» و «یکسو گرایى» است؛ گرفتن یک جانب و رهانیدن جانب دیگر، پذیرش یک بعد و طرد بعد دیگر...

  • علی اکبر مظاهری
۲۹
آبان

گوهر اصیل وجود آدمى، «خداوَش» است. روح او نفحه‌اى از نَفَحات الهى است. نیرویى از قدرت بى‌انتهاى خداوند در وجود وى به ودیعت نهاده شده است. کرامت و منزلتى که آفریدگار به این آفریده برگزیده خویش عطا فرموده، به هیچ یک از آفریدگان دیگر نبخشیده است. آفاق وسیعى را که براى تکامل و بالندگى، پیشِ روى آدمیان گشوده، براى هیچ کدام از موجودات هستى نگسترده است. راه‌هایى «از اوج آسمان» را که به روى انسان باز کرده، حتى بر فرشتگان نیز نگشوده است؛ حتى بر ملائک مقرّب خویش، مانند جبرئیل امین! مگر نه آن است که جبرئیل، در سفر معراج، نتوانست پیامبر اکرم(ص) را تا پایان سفر همراهى کند و دنباله سفر را پیامبر به تنهایى پیمود؟

«رسد آدمى به جایى که به جز خدا نبیند»!

اما این منزلت رفیع، به گزاف، به آدمى عطا نشده است، بلکه بهایى ارجمند مى‌طلبد. و آن بها، «عبودیّت» است؛ پرستشى ناب، حفظ پیوند با خداوند، سر به فرمان پروردگار بودن، حرمت حریم کبریایى خداوند را پاس داشتن ...

  • علی اکبر مظاهری
۲۹
مهر

.:: از زبان مشاور ::.

آقای تلخکام که مردی 35 ساله بود، به مشاوره آمد. شاکی بود و کلافه. او را آرام کردم. کمکش کردم تا بتواند بر خود مسلّط شود و مقصودش را بیان کـند.

آن‌گاه گفت: «حال بدی دارم. احساس ظالم و مظلوم بودن را یکجا دارم. هم نفـرت دارم، هم منفورم. خلاصه این‌که حالم خوب‏ نیست» و به گریه افتاد.

مجال دادم گریه کند. پس از آن که آرام شد، گفتم: حالا اصل مسئله‏ را برایم بگویید. به چه کسی ظلم می‏کنید؟ چرا مظلوم‏اید؟

گفت: «با همسرم مشکل دارم. از طرف او ظلم می‏شوم، به او ظلم‏ می‏کنم. او باعث ظالم بودنم است.»

او را تحسین کردم که برای حل مسئله‏اش به مشاوره آمده است. گفتمش: برخی مردان تن به مشاوره نمی‏دهند، چون می‏پندارند با مشاوره، غرورشان می‏شکند. می‌خواهند مشکلاتشان را به تنهایی حل‏ کنند. در نتیجه، زانو می‏زنند و شکسته می‏شوند. آفرین به شما که پیش‏ از زانو زدن و شکسته شدن، به مشاوره آمده‏اید.

گفت: «من هم یک جورهایی زانو زده‏ام و کمرم شکسته.»

گفتم: پس لابد دیر آمده‏اید. گفته‏ام را تصدیق کرد و گفت که مدّت‏ها کوشیده که خودش مسئله‏اش را حل کند، امّا نتوانسته و ناچار به مشاوره آمده است. آن‌گاه به مسئلۀ اصلی و ریشه‌یابی آن پرداختیم.

از آقای‏ تلخکام خواستم که مسئله را برایم توضیح دهد. او گفت:  

«اشتهای جنسی من زیاد است. نمی‏دانم این پراشتهایی، از سلامت و قوّت جسمی و روانی من است یا یک بیماری است. امّا همسرم کم‏توجهی یا بی‏توجهی می‏کند. گویا میل جنسی ندارد. نمی‏دانم بیمار است یا نه. به ظاهر سالم است. و چون نیاز من برآورده‏ نمی‏شود، فکرهای ناجوری به ذهنم می‏آید. گاهی می‏خواهم ‏اقدام‏هایی بکنم، امّا می‏ترسم زندگی‏مان آسیب ببیند. نمی‏خواهم کار حرام و خلاف عفّت بکنم. راه حلالش را هم بلد نیستم. همسرم را دوست دارم و نمی‏خواهم به او ستم کنم، اما گمان می‏کنم او دارد به من ستم می‏کند و به انحرافم می‏راند. چشم‏هایم‏ که حتّی در دوران بی‏همسری، به کجراهه نمی‏رفت، حالا دارد هرز می‏شود. پاکی و نجابتم دارد لطمه می‏خورد... .»

آقای تلخکام همچنان می‏گفت و می‏گفت و من می‏شنیدم و می‏شنیدم، تا پس از حدود سی دقیقه حرف زدن و درد دل کردن، آرام‏ گرفت.

گفتم: همسرتان در شبانه‌روز چه کارهایی می‏کند؟

گفت: «غیر از شوهرداری، همه کار! کارمند است و هشت ساعت در اداره کار می‏کند. دو فرزندمان را اداره می‏کند. آشپزخانه را خوب سر و سامان می‏دهد. خانه را خوب ‏تر و تمیز می‏کند. به ‏مهمانی‏ها و دید و بازدیدهایش می‏رسد. و هزار کار دیگر هم می‏کند.»

گفتم: پس معلوم می‏شود خانمتان خیلی زرنگ و پرانرژی است. او به اندازۀ دو سه نفر کار می‏کند. امّا بنا به گفته‏های شما، اشکال کار ایشان این است که از مهم‌ترین وظیفه‏اش که همسرداری است، غفلت ‏می‏ورزد. عمدۀ نیرویش را در کارهای دیگر مصرف می‏کند و سهمی از نیرویش را برای شوهرداری اختصاص نمی‏دهد. شاید علّت یا علّت‏های دیگری نیز وجود دارد که از صحبت‏های شما فهمیده ‏نمی‏شود و از آن‌ها بی‏‌خبریم. بنا بر این، باید ایشان نیز به مشاوره بیاید تا حرف‏های او را هم‏ بشنویم و برای حلّ مسئله، از او یاری بطلبیم. به او‏ اطلاع دهید و دعوتش کنید که به مشاوره بیاید.

خانم آمد

خانم تلخکام به مشاوره آمد. آدم عاقلی بود. شوهرش را دوست‏ داشت و از او راضی بود و قصد رنجاندن وی را نداشت. سبب‏ نارضایتی همسرش، دو عامل اصلی بود: یکی کم‌آگاهی خانم از نیازهای جنسی همسرش، و دیگری مدیریت ناقص زن و شوهر در قلمرو زندگی خانوادگی.

در پنج جلسه مشاوره‏ای به بررسی و حلّ مسائلشان پرداختیم و بخش‌هایی از مدیریت زندگی خانوادگی، به ایشان آموزش داده شد و بر بخش مدیریت جنسی، تأکید بیش‌تر می‏شد. از جمله مطالبی که بیان‏شد، این بود که مسائل زندگی مشترک و نیز نیازهای همسران را باید طبقه‏بندی و درجه‏بندی کرد و حقّ هر کـدام را نیکو ادا نمود و به هر کدام رسیدگی کافی کرد، به گونه‏ای که هیچ یک بی‏نصیب یا کم‏بهره‏ نماند.

دیگر آن که هر کس به اندازۀ توان خود، مسئولیت بپذیرد، تا بتواند آن را به نیکی انجام دهد.

دیگر آن که از خانم پرسیدم: چرا این همه کار را عهده‏دار می‏شوید که نتوانید به همگی برسید؟

گفت: «من برای خوش‌بختی خود و همسر و فرزندانمان تلاش‏ می‏کنم. البته خودم هم کارمندی را دوست دارم.»

به او گفتم: با این نارضایی همسرتان و با این خطری که در کمین ‏زندگی شما است که اگر ادامه یابد، زندگی‏تان را فلج می‏کند و ممکن است ‏آن را فرو پاشد، آیا ادامۀ این روش، عاقلانه است؟

خانم با تأمّل گفت: «نه. امّا روش درست کدام است؟»

گفتم: زن نباید نیروی خود را چنان در کارِ خانه و کار بیرون از خانه ‏و نیز رسیدگی به فرزندان و امور روزمرّه مصرف کند که از مردش پاک ‏غافل شود و دیگر توانی برای رسیدگی به او نداشته باشد.

آن‌گاه توافق کردیم که خانم، تا اندازۀ ممکن، از کار بیرون بکاهد. تشریفات غیر ضروری را از زندگی‌شان حذف کند. آقا نیز در کارهای خانه و اداره و تربیت فرزندان، خانم را یاری کند و بخشی از مسئوولیت‏های او را به ‏عهده بگیرد. دربارۀ مسائل جنسی‏شان نیز تا اندازه‏ای که ممکن بود، برای هر دو، سخن گفتم. آقا را آموزش دادم و خانم را نیز جداگانه، به یک‏ مشاور خانم ارجاع دادم تا مسائل ویژۀ جنسی را به او آموزش دهد. سرانجام، زندگی آقا و خانم تلخکام از آن بحران عبور کرد و سامان‏ گرفت و هر دو شیرین‌کام شدند. الاهی شکر. 

  • علی اکبر مظاهری
۱۵
مهر

چگونگى نگرش آدمى به «جهان» و «انسان» و نوع جهان‌بینى او، بر رفتار وى تأثیرى ژرف دارد. «هدفمند» دانستن نظام آفرینش و حکیم و عادل دانستن آفریدگار جهان و انسان، بازتابى آشکار در حیات آدمى دارد و به هدفمندى زندگى او مى‌انجامد و اعمال و کردار وى را اعتدال و انسجام مى‌بخشد.

  • علی اکبر مظاهری
۰۸
مهر

خدا.ک

انسان، بدون پیوند با خداوند و آویختن به دامان عنایت او، هیچ است؛ همانند قطره دور افتاده از دریا، که هیچش قرار و امان نیست و همواره با نیستى و تباهى قرین است و یگانه راه نجات و امانش پیوستن با دریاست و جاى گرفتن در آغوش اقیانوس؛ و آن‌گاه است که «دریاوَش» مى‌شود.

 

باد ما و بود ما از داد توست

هستى ما جمله از ایجاد توست

 

آدمیان، از آغاز آفرینش تا کنون، راه‌هاى بسیارى را براى دستیابى به سعادت پیموده‌اند و وادی‌هاى گوناگون را گشته‌اند و مسلک‌ها و مکتب‌هاى فراوان و جوراجورى را تجربه کرده‌اند و اینک نیز همچنان در حال تجربه‌اند؛ امّا آن‌گونه که تاریخ نشان مى‌دهد و قرآن کریم از سرگذشت پیشینیان پرده فرو مى‌افکند، همه راه‌هایشان به «بی‌راهه» رسیده و تمامى تجربه‌هاشان به «شکست» انجامیده‌ است، مگر راهى که خداوند نمایانده باشد و آیینى که پیامبران از جانب پروردگار آدمیان آورده باشند.

  • علی اکبر مظاهری