فراغت ویژه (۱)
این درست است که بیکارگی و بطالت، فساد و کسالت میآورد، امّا این نیز راست است که کار بسیار و پرفشار، جسم و جان را میفرساید و نداشتن اوقات فراغت، اعصاب و بدن را میرنجاند. یکی از محصولهای فشردگی کار و نداشتن اوقات فراغت، «کلافگی روانی» است.
ما شعار «پرکردن اوقات فراغت» را بسیار سر میدهیم (که البته اگر نیکو انجام گیرد، کار درستی است)، امّا چرا کسی از «ایجاد فراغت، به گاه ضرورت» سخن نمیگوید؛ با اینکه ضرورت سخن دوم کمتر از سخن اوّل نیست؟
پرکردن اوقات فراغت برای تربیت آدمی است و نیز برای پیشگیری از هدررفتن نیروهای درونی و ممانعت از بطالتپیشگی؛ امّا ایجاد فراغت برای رسیدگی به خویشتن است و برای جبران نیروهای تحلیل¬رفته و ذخیرۀ نیروی تازه و پیشگیری از خفگی روحی و فرسودگی جسمی.
همانگونه که پرکردن اوقات فراغت، کارافزار تربیت است، ایجاد اوقات فراغت نیز کارافزار رشد جسم و جان است. ما برای تحصیل سعادت، نیازمند اوقات فراغتیم.
سخن اکنونی ما در قلمرو فرهنگ خانواده است. از اینروست که میگوییم:
هر یک از زن و شوهر در هر شبانهروز باید فراغتی ویژه داشته و در آن زمان، هیچ کار و مسئولیتی نداشته باشد؛ هیچ دغدغهای دلش را مشغول نکند؛ هیچ عامل بیرونی اندیشهاش را برنیاشوبد؛ هیچ صدایی خاطرش را آشفته نسازد و هیچ نگرانی دلواپسش نکند.
زن و شوهری را در نظر آورید که دو فرزند خردسال دارند که هر دو نیازمند مراقبت دائمیاند. آقا تمام وقتش را صرف کار بیرون از خانه میکند و خانم تماموقت در خدمت فرزندان است. کارهای خانه و پذیرایی از مهمانان نیز بر عهدۀ خانم است و در نتیجه، هیچ وقتِ فراغتی برای خانم باقی نمیماند.
اکنون حال این خانم را در نظر آورید! وزن فشاری که بر تن و روان او وارد میشود، چقدر است؟ او در تنگنایی واقع شده است که جسم و جانش را سخت میفشارد. فشردگی روحی و ذهنی، خانم را کلافه کرده و اعصاب و روانش پریشان است و بدنش خسته و کوفته و تنیده شده؛ چونان فنری است که سخت فشرده شده و هر آن ممکن است بشکند یا بپرد.
اکنون چه باید کرد؟
راهکار را فردا در همین صفحه دنبال کنید.
گزیدهٔ کتاب «فرهنگ خانواده»/ علیاکبر مظاهری