وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۰۱
مرداد



اشاره:
در پی انتشار "درد دل یک جوان "، پاسخ‌هایی از دخترانی رسید که دو پاسخ را منتشر کردیم. اکنون همان جوان درد دل‌کن، پاسخی داده‌اند که می‌خوانیم:
سلام. الهی سلامت باشید.
در جواب خانمی که فرمودند مشکل را
باید در خود جویا شوم، توضیحاتی می‌دهم که در صورت صلاحدید، درج بفرمایید تا درد دلی که کردم، توضیحاتش کامل شود:
۱. مادر من، بنده خدا، بسیار مظلوم و کم‌حرف و ساده‌اند. مشاوری می‌گفت ایشان به علت اینکه از من تعریف‌های لازم را نمی‌کنند، مقبولیت اولیه برای خواستگاری را هم نمی‌توانند بگیرند.
۲. ما اصلا تا به‌حال تحقیقی انجام نداده‌ایم و اصولا تا جواب اولیه دو طرف مثبت نباشد، تحقیق صورت نمی‌گیرد. به همان تحقیق اولیه‌ای‌ که یک خانواده آشنا معرفی‌شان کرده‌اند، تمام می‌شود.
۳. بنده اصلا توقعی جز اعتقادات خانم ندارم. از لحاظ موقعیت کاری، یک شرکت تازه‌تاسیس دارم، مشکل مسکن ندارم، و پس اندازی حداقلی برای شروع زندگی دارم، اما اصلا کار به بررسی شرایط نمی‌رسد.
چند مورد هم که در مورد خود من تحقیق کامل داشتند، راضی بودند، اما نمی‌دانم چطور می‌شود که باز هم به جواب نمی‌رسیم. خدا را شکر تحقیقات در مورد من اکثرا مثبت است، فقط شاید شرایط مالی ایده‌آلی ندارم!
از لحاظ خانوادگی هم معمولا خانواده‌هایی یکی دو پله از خانواده ما، از لحاظ موقعیت اقتصادی، پایین‌تر انتخاب می‌کنیم.
این را هم فراموش نکنیم که پیشوایان معصوم‌مان گفته‌اند اگر از دیانت و اخلاق مرد راضی بودید، به ازدواج با او رضایت دهید.
۴. غیر از چند مورد انگشت‌شمار، خواستگاری‌هایم به جلسه دوم کشیده‌ نشده است. و اینطور که من می‌دانم حداقل تا جلسات سوم چهارم، شرط و شروطی نیست، چون اصلا اشنایی شکل نگرفته است.

خیلی دوست دارم پاسخ خود شما را نیر، که تقریبا از موقعیت خود و خانواده‌ام آگاه‌اید، در مورد درد دلم بدانم.


  • علی اکبر مظاهری
۰۱
مرداد



پیامبرمان - صلی ‌الله ‌علیه و آله - فرموده‌اند:
«ان‌الله یحب ان تعدلوا بین اولادکم حتی فی‌القبل؛ خداوند دوست دارد که میان فرزندانتان عدالت ورزید، حتی در بوسیدن آنان.» (کنزل‌العمال، حدیث ۴۵۳۵۰)
اگرچه از واژه «عدالت»، عدالت اجتماعی و حکومتی به ذهن می‌آید، اما عدالت در خانه، کوچک‌تر ازعدالت در جامعه نیست. حتی می‌توان گفت که عدالت در تربیت و عدالت‌ورزی در خانه، از زیربناهای عدالت اجتماعی است؛ زیرا مدیران و رهبران جامعه، در خانه تربیت می‌شوند و از آنجا عدالت را می‌آموزند.
کودکان، روح و ذهنی لطیف و حساس دارند؛ هر یک از کردار و گفتار والدین و مربیان، بر روان آنان اثر می‌گذارد. حلاوت عدالت‌ورزی میان فرزندان، روحشان را طراوت و صفا می‌بخشد، و عدالت ناورزی و تبعیض ناروا، جانشان را می‌آزارد.
مراعات برابری و عدالت میان فرزندان، بر والدینی که دو یا چند فرزند دارند، از بایسته‌های حتمی تربیتی است.

آثار زیانبار بی‌عدالتی تربیتی:
۱. فرزندی که به او بی‌مهری شده، به والدین بدبین می‌شود و کینه آنان را به دل می‌گیرد و کردارشان را بر دشمنی حمل می‌کند. این احساس، پیامدهای تلخی دارد و به رابطه فرزند و والدین، لطمه‌های بی‌جبران می‌زنند، که یکی از آن‌ها برانگیختن حس انتقام‌جویی در فرزند نسبت به والدین است.
۲. رابطة فرزندان، تیره می‌شود. فرزندی که به او بی‌مهری شده، کینه دیگری را که به او پرمهری ناروا شده، به دل می‌گیرد و به او حسادت می‌ورزد و هرگاه و به هر شکل که بتواند، وی را می‌آزارد. این کینه‌ورزی و تیرگی روابط، به دوران بزرگسالی نیز کشیده می‌شود.
۳. فرزندی که به او بی‌مهری شده، احساس حقارت و خودکم‌بینی می‌کند و به عقده‌های آزاردهنده روانی دچار می‌شود.
۴. فرزندی که به او پرمهری ناروا شده، لوس می‌شود و احساس خود‌بزرگ‌بینی و خودشیفتگی افراطی در او برانگیخته می‌شود.
۵. فرزندان، بی‌عدالتی را از والدین خود می‌آموزند و با دیگران و نیز با فرزندان خود در آینده، همان رفتاری را خواهند‌کرد که پدر و مادر با آنان کرده‌اند. این یعنی گسترش بی‌عدالتی و تبعیض ناروا.

فرجام کار:
از بهترین سرمایه‌های پدر و مادر برای دوران کهنسالی، خوش‌رفتاری و احترام فرزندان است. این بن‌مایه را باید از دوران کودکی فرزندان و هنگام تربیت آنان، اندوخت.
پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - در این باره فرموده‌اند:
«اعدلوا بین اولادکم کما تحبون ان یعدلوا بینکم فی‌البر و اللطف؛ میان فرزندانتان عدالت‌ ورزید، همان‌گونه‌ که دوست‌دارید آنان با شمایان، در نیکی و احسان، عدالت ورزند.» (بحارالانوار، جلد ۱۰۴، صفحه ۹۲، حدیث ۱۶)

علی‌اکبر مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۰۱
مرداد



اشاره:
در پست پیشین، پاسخ یک دخترخانم را به "درد دل یک جوان"، که قبلا منتشر کرده بودیم، آوردیم.‌ اینک پاسخی دیگر از دخترخانمی دیگر:

مساله ایشان می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد:
۱. گاهی بستگی به نوع خواستگاری مادر دارد. بعضی‌ها چنان حق‌به‌جانب و متکبرانه با خانواده دختر صحبت می‌کنند، که مشخص است اجازه ورود نخواهند گرفت.
۲. برخی مواقع تحقیق‌ها از سوی خانواده پسر، قبل از خواستگاری، برای خانواده دختر بسیار ناخوشایند است. طوری از همسایه و آشنا تحقیق می‌کنند که به گوش همگان می‌رسد و حتی گاهی آن افراد، پیگیر آخر داستان می‌شوند. بنابراین اگر بعد از خواستگاری، به هر دلیلی، جواب پسر منفی باشد، خیلی‌ها خبردار می‌شوند و ممکن است بی‌جهت عیبی بر دختر بگذارند. در این مواقع هم ترجیح بر رد کردن است.
۳. گاهی توقع پسر از همسر آینده‌اش بیشتر از حد است. و انتظار دارد، تنها به دلیل مذهبی بودن، شرایط دیگر از سوی خانواده دختر نادیده گرفته شود.
۴. بعضی از پسرهایی که به خواستگاری می‌روند، چنان شرط‌هایی قرار می‌دهند که برای خیلی‌ها منزجر کننده است. مثلا می‌خواهند دختر را مطابق سلیقه و ایده‌آل خود بسازنند.

اینان باید مشکل را در خودشان جستجو کنند.


  • علی اکبر مظاهری
۰۱
مرداد



سلام.
دل‌نوشته من را نیز به آقایان برسانید:
بعضی از آقایان، به جای ازدواج با خانم، می‌خواهند با خانه و پول دختر ازدواج کنند!
خانومی هستم 26 ساله. خواستگارهای زیادی دارم. ولی وقتی می‌آیند خواستگاری و خانه 60 متری و اجاره‌ای را می‌بینند، پشیمان می‌شوند. این باعث اذیت روحیه لطیف من خانم می‌شود.
اقایان محترم، لطفا دنبال مادیات نباشید.



  • علی اکبر مظاهری
۲۸
تیر



جواب این جوان را چه بدهم؟

سلام.
الهی توفیقاتتون بیشتر بشه.
شما که هم قلم به‌دست هستین هم به‌قول معروف، تریبون دارین، گلایه ما رو هم برسونین به دخترخانمها و خانوادهایشان.
مادرم مدام از این و آن شماره میگیرند، تماس میگیرند، همه هم خانواده‌هایی که گزینش شدن، مذهبی هستن، اما حتی اجازه خواستگاری هم نمیدهن.
اگر هم یکی از هر چندین و چند مورد، اجازه بدهند، بعد خود دختر خانمها میگویند نه.
نمیدانم دگر من جوان باید چکاری انجام بدهم ...
خیلی دلشکسته شدم و ناراحت ...





  • علی اکبر مظاهری
۲۸
تیر



نوشته‌ای از خانم زهرا نصیری (نویسنده، روزنامه‌نگار، آموزگار)، در روزنامه مردم نو.

فقط ریحانه‌ها بخوانند؛ دختران سرزمینم، ریحانه‌های خلقت خدا، بلورهای شکننده هستی‌بخش! امروز روز شماست. امروز می‌خواهم شما را دعوت کنم تا صمیمانه و خودمانی از خودمان بگوییم.
بیایید امروز با خود مرور کنیم که ما دخترها همانی هستیم که خداوند اراده فرموده است با وجود ظریف و نه ضعیف او، به هستی جریان بخشد تا این مخلوق ظریف خدا، در داستان خلقت، نقشی اساسی ایفا کند. همان که ارزشمند است و ارزش‌آفرین و دامانی گسترده برای تمام زیبایی‌های زندگی، آنگونه که از مهر و عطوفت گرفته تا جان گرفتن و تربیت‌یافتن، همه در این دامن معنی پیدا می‌کند.
اگر نیم‌نگاهی به گذشته‌های دور اما نزدیک بیاندازیم، می‌بینیم که ما مقتول افکار جاهلی بودیم که با چشمان کور و بسته بر نور و رحمت و زیبایی، ما را زنده زنده در گورها پنهان می‌کردند، تا اینکه به‌دست پیامبر رحمت - صلی‌الله‌ علیه و آله - جان گرفتیم، عزت یافتیم و قدر و منزلتمان بر ضمیرهای روشن آشکار شد و خداوند سوره کوثر را دفتری برای شرح عظمت هستی‌مان قرار داد تا بزرگی زن‌بودنمان را به تأسی از مادر خوبی‌ها اثبات کنیم.
ما همانیم که بزرگان دینمان از ما به‌عنوان ریحانه، بلور، رحمت، نیکی و گل خوشبو یاد کرده‌اند و رحمت خداوند، با قدم‌های ما، به زندگی پدر و مادر سرازیر شده است.
ما همانیم که خداوند روح لطیف را ارزانی‌اش کرده است که در سایه‌سار آن می‌تواند مردانی قوی تربیت کند.
ریحانه‌ها! ما همان دختران باباییم که حریری صورتی از آرامش را در خانه پهن می‌کنیم و لبخند مهربانمان خستگی را از جان بابا به در می‌کند.
ماییم رفیق و مونس مادر که غصه‌ها را از قصه زندگی‌اش می‌زداییم و امید قلب مهربانش می‌شویم.
ما همان نازک نارنجی‌هایی هستیم که با همه ظرافت روح و وجودمان، پای لجبازی‌های شیطنت‌آمیز برادرمان می‌ایستیم و خندوانه‌ای از کل‌کل مردانه با او به راه می‌اندازیم تا با خنده‌هایش شاد شویم.
از دنیایمان با یکدیگر به‌عنوان خواهر که مگویند و مپرسند! مخصوصا وقتی که پچ‌پچ‌ها و دخترانه‌هایمان، کنجکاوی مادر را برانگیخته می‌کند.
یکی یکدانه‌های بابا! یادتان نرود گل‌های خانه، ما دختران هستیم. بیایید امروز حال خودمان را بپرسیم و سنجاقی از شاپرک برای موهایمان به خود هدیه دهیم.
ما ریحانه‌هایی از نسل زهراییم که دخترانه‌هایش او را ام ابیها ساخت و مادرانه‌هایش بهشت را ارزانی مادران کرد. ما عطر نجابتمان را از نخ چادر فاطمه معصومه به وام گرفته‌ایم.
با دل بزرگ و روح لطیفمان دنیا را در دستانمان داریم و با مهربانی، ستونی به زندگی بابا زده‌ایم و با نجابت و صلابتمان، ایستایی و بالندگی را به جامعه ارزانی کرده‌ایم.
بیایید دلگیر نباشیم از کوته‌نظر‌هایی که هنوز ندانسته‌اند ریحانه‌ها چه عطری به زندگی می‌بخشند. ما را همین بس که بزرگانی چون فاطمه زهرا و فاطمه معصومه - سلا‌م‌الله علیهما -الگویمان باشند و سالروز میلاد حضرت معصومه، یادآور جایگاهمان.
بیایید امروز اولین کسی باشیم که به حکم دختر بودنش، روز دختر را شادباش می‌گوید:
ریحانه‌های سرزمینم، روزتان مبارک!


  • علی اکبر مظاهری
۲۳
تیر



پیامبرمان - صلی‌الله علیه و آله - فرموده‌اند:
«مَن کانَ عِندَهُ صَبِیٌّ فَلیَتَصابَّ لَهُ؛
هرکس کودک دارد، باید با او کودکی کند.»

بازی، از نیازهای حتمی کودک است و دوران کودکی، عرصه جولان و میدان آزمون و افت و خیز کودک است.
او در این میدان، تمرین زندگی می‌کند و بالنده می‌شود و تجربه می‌اندوزد و ورزیده می‌گردد و برای دوره‌های بعدیِ زندگانیِ مسئولیت‌دار، آماده می‌شود.
بازیکن، همبازی می‌خواهد، به‌ویژه بازی‌کنی که هنوز قواعد بازی را نیاموخته باشد.
پدرو مادر، بهترین همبازی‌های کودکان‌اند، همان‌گونه که ایشان نزدیک‌ترین کسان به کودک‌اند.
بازی‌کردن والدین با کودک، علاوه بر فایده‌های جسمی و ذهنی که برای او دارد، از جنبه روانی و عاطفی نیز برایش مفید است و سبب رشد شخصیت وی می‌شود. او می‌نگرد که پدر و مادر، که از او بزرگترند، خود را در سطح او نهاده‌اند. کودک، با همان تشخیص و تحلیل کودکانه‌اش می‌فهمد که آن بزرگان، او را به حساب آورده‌اند و با او همطراز شده‌اند.
بها‌دادن به کودک، از کارسازترین کارافزارهای تربیتی برای شکوفایی استعدادهای او است، و بازی با او، از بهترین نمادهای این بها‌دادن است.

سیره پیامبر اکرم

پیامبر اعظم ، با آن بلندی مرتبت، با کودکان رفتاری کودکانه داشتند. ایشان امام حسن و امام حسین را، آنگاه که کودک بودند، بر شانه‌های خود سوار می‌کردند و با مهرورزی پدرانه و لطافت کودکانه می‌گفتند:
«نِعْمَ الْمَطِیُّ مَطِیَّتُکُما، وَ نِعْمَ الرّاکِبانِ اَنْتُما؛ چه سواری‌دهنده خوبی و چه سوارکاران خوبی!» (بحارالانوار، جلد ۱۰، صفحه ۸۰)


علی‌اکبر مظاهری



  • علی اکبر مظاهری
۲۱
تیر



پاسخ یکی از خوانندگان‌مان به پرسش پست پیشین:
منظور مخالفت با عقد موقت از همان ابتدای آشنایی است که هنوز هیچ مشخص نیست که دو طرف به تفاهم می‌رسند یا نه، نه در دورانی که دو طرف قطعا به شناخت رسیده‌اند و عقد موقت می تواند فرصتی برای تدارکات تا زمان مراسم ازدواج باشد، که گاهی ممکن است به علت - مثلا - اوضاع مالی یا هر شرایط احتمالی دیگر، این مدت طولانی شود.
عیب‌جویی نیست، بلکه اشکال از این جهت است که خانواده‌ها، به‌خصوص خانواده‌های مذهبی، با رعایت حریم و نظارت، می‌توانند جلسات مذاکرات و آشنایی دو نفر را فراهم کنند، نه لزوما باعقد موقت، که در صورت عدم تفاهم و به‌هم‌خوردن، بیشترین ضربه را دختر در عقد موقت خواهد خورد.

پاسخ ما:
بله. منظورمان همین است. یعنی از همان آغاز، عقد موقت نکنند. مذاکرات دختر و پسر و خانواده‌ها آغاز شود و ادامه یابد تا تکلیف مشخص شود.
بسیاری از خواستگاری‌ها، پس از دیدارها و گفت‌وگوهای نخستین، منتفی می‌شود. در این صورت، اگر عقد موقت کرده باشد، دختر زیان می‌کند.

علی‌اکبر مظاهری



  • علی اکبر مظاهری
۲۱
تیر



اشاره:
قابل انتظار بود که انتشار دو پست "خواستگاری و عقد موقت"، بازتاب‌هایی داشته باشد، چون این مطلب با فرهنگ مردمان درآمیخته است. برخی از بازتاب‌ها را ببینید:

یک دخترخانم:
ان‌شالله که رعایت کنند.
خیلی از خانواده‌های پسران، مطرح‌کننده عقد موقت‌اند و به این مسئله فکر نمی‌کنند که در صورت به‌هم‌خوردن، این دختر است که بیشترین صدمه را می‌خورد. و زمانی که خانواده دختر با عقد موقت مخالفت می‌کند، مورد ملامت خانواده پسر واقع می‌شود... . کاش بفهمند.

پاسخ ما:
بله. ای‌کاش. عجب این‌که در این مورد، برعکس بوده است؛ خانواده دختر، خواهان عقد موقت بوده‌اند و خانواده پسر، مخالف. البته ما جواب را عمومی دادیم که شامل هردو طرف بشود.

دخترخانمی دیگر:
چه ایرادی دارد که دختر و پسر، به عقد موقت همدیگر درآیند، اگر طرفین به شناخت درستی از هم رسیده‌اند و می‌دانند که عقد موقت برای راحتی بیشتر است و حد و مرزهایی دارد که هر دو طرف باید مدیریتش کنند؟
الان دودستگی به‌وجود آمده؛ یا انگشتر دست می‌کنند و نامحرم می‌مانند تا زمانی که عقد دائم کنند، که اگر طرفین مقید باشند، همین نامحرم بودن مشکلات خودش را دارد. و اگر هم بلافاصله عقد دائم کند، بازهم مشکلات خاص خود را دارد؛ چون ازدواج، هندوانه دربسته است؛ هر چند که شناخت زیاد باشد، اما بعضی خصوصیات خلقی، طی زمان و رفت و آمد بیشتر و نزدیکتر، مشخص و آشکار می‌شود و در آن بازه زمانی، اگر به مشکل بخورند و مجبور به طلاق شوند، صدمه‌اش بیشتر از عقد موقت است.
من این دیدگاه منفی را متوجه نمی‌شوم که حتی از سوی خانواده‌های مذهبی مطرح می‌شود. اگر خدا عقد موقت را، مانند عقد دائم، حلال کرده، پس عیب‌جویی ما چیست؟ و اگر حرف اطرافیان مهم است، پس ما باید همه زندگی‌مان را طبق خواسته دیگران پیش ببریم، هرچند قلبا به‌ آن معتقد نباشیم.

پاسخ:
{فردا، در پست بعد. ان شاءالله.}

علی‌اکبر مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
تیر



پیامبرمان - صلی الله علیه و آله - فرموده‌اند:
"لا تُحَقِّرنَّ أحَدا مِن‌المسلمینَ، فإنَّ صَغیرَهُم عِنداللّه ِ کَبیرٌ؛ هرگز هیچ مسلمانى را حقیر مشمار؛ زیرا کوچک آنان هم نزد،خداوند، بزرگ است. (میزان‌الحکمه)

همان‌سان که بزرگان را باید بزرگ‌ داشت و احترام گزارد، کودکان و نوجوانان را نیز باید بزرگ شمرد و اکرام‌ کرد. تربیت‌ بزرگ‌منشانه و بزرگوارانه، از بهترین شیوه‌های تربیتی است و در بالندگی و طراوت ‌روانی و اخلاقی، تاثیر بی‌بدیل دارد.
اگر کودک و نوجوان، کریمانه تربیت‌ شود، چندان که در خویشتن خویش، احساس ارزشمندی کند، کمتر تن به آلودگی‌ها می‌دهد یا اصلا تن نمی‌دهد. آنان که خود را ارجمند و پربها بدانند، خویشتن را ارزان نمی‌فروشند.
امیرمؤمنان - علیه السلام - فرموده‌اند:
"مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ؛ آن کس که خویشتن‌اش نزد خودش بزرگوار شد، خواهش‌های پلید نفسش در نظرش حقیر می‌آیند (و تن به ذلت و رذیلت نمی‌دهد). (نهج‌البلاغه، حکمت ۴۴۱)
بر پدران مادران و مربیان واجب است که کودکان و نوجوانان را با عزت نفس تربیت کنند، چندان که احساس شایستگی کنند و گوهر گرانسنگ جان را به رذیلت‌ها نیالایند.
«همه ما دوست داریم مورد تکریم و تحسین دیگران واقع شویم، لکن این نیاز در برخی انسان‌ها، به ویژه نوجوانان، تامین نمی‌شود و غالباً به دنبال آن، احساس سرخوردگی و یأس، جانشین احساس مورد احترام بودن و ارزش داشتن نزد دیگران می‌گردد... .
احساس حقارت، دلسرد کننده و قهقرایی است. انسانی که در معرض این تأثیر نامطلوب واقع می‌گردد، احساس فرومایگی و بدبودن می‌کند و به‌تدریج از قله‌های رفیع منزلت و شأن انسانی، فاصله می‌گیرد و سقوط می‌کند.
در واقع باید گفت بین احساس عزت و کرامت فرد از یک سو و ابتلا به انحرافات اخلاقی از سوی دیگر، رابطه معکوس وجود دارد؛ به میزانی که خود را صاحب منزلت و احترام بدانیم، از گناهان و لغزش‌ها فاصله می‌گیریم، و به نسبتی که خود را دون‌مایه و تهی بیابیم، در وادی انحرافات می‌غلتیم و خود را از دست می‌دهیم.» (دکتر محمدرضا شرفی، دنیای نوجوانان، ص ۲۰۰)
از این‌رو است که امیرمومنان فرموده‌اند:
آن‌کس که خویشتن را ناچیز انگارد و برای خود عزت و کرامتی قائل نباشد، باید از شر او برحذر بود و به خیر او امید نداشت؛ من هانت علیه نفسه فلاتامن شره... فلاترجوا خیره. (غررالحکم)

علی‌اکبر مظاهری




  • علی اکبر مظاهری