وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱۳۸ مطلب با موضوع «مطالب دیگران» ثبت شده است

۰۱
آبان

این مطلب در تاریخ 27 مرداد 1394 در سایت تبیان منتشر شد. (+)


نویسنده: جناب آقای محمد دهقانی زاده (مقطع درس خارج حوزه، ارشد تاریخ تشیع دانشگاه)

چگونگی ارتباط زن و شوهر از جمله مسائلی است که گفتگو در مورد آن لطافت و حساسیت‌های خاصی را می‌طلبد؛ هم احساس مردانگی یا زنانگی بر ما غالب نشود تا از جاده حق خارج نشویم، هم حق مطلب ادا شود و نکته‌ای از قلم جا نماند هم خط قرمز حیا و عفت مراعات شود.

قرآن چگونه می‌گوید؟

  • محمد دهقانی زاده
۳۱
شهریور

این مطلب در تاریخ 2 شهریور 1394 در سایت تبیان منتشر شد. (+)


نویسنده: جناب آقای محمد دهقانی زاده (مقطع خارج حوزه. ارشد تاریخ تشیع دانشگاه)

ابتدایی‌ترین نیاز در زندگی مشترک، برای احساس سعادت و خوشبختی، شناخت است؛ هم آقا شناخت درستی از خود و همسرش داشته باشد هم خانم خودش و شوهرش را درست بشناسد.

یک سفر دراز

مطالعه برای برنامه‌ریزی بهتر یک سفر اهمیت زیادی دارد و سفری به درازای هفتاد سال، حتماً ارزش هفت ساعت مطالعه را دارد.

اگر همین الان به شما اعلام کنند که

  • علی اکبر مظاهری
۲۵
تیر

» نوشته ای از آقای جواد فهیمی (مهندس عمران. طلبه حوزه). نوشته همسرشان نیز در پست بعدی می آید. ان شاءالله.                                                                                                                                                       

اشاره

این پست را با پست بعدی، با هم بخوانید. با همدیگر ارتباط دارند.

بسم الله الرحمن الرحیم
حمد و سپاس خداوندی که همسران را برای آرامش یافتن هم آفرید.
چهار سالی بود که در تکاپوی پیدا کردن همسری مناسب بودم تا جایی که ذهنم دائما درگیر آن بود.
روزی از روزهای خدا صحبت از سفر کربلا شد. یک بار مشرف شده بودم اما مگر میل به سفر کربلا فرو می‌نشیند؟
مایل بودم بروم اما هزینه سفر را نداشتم. پدرم که در نوبت پیشین هزینه سفرم را پرداخته بود از پرداخت مجدد هزینه امتناع کرد. به ناچار به گروهی که راهی کربلا بود جواب منفی دادم. اما برادرم هزینه سفر را تقبل کرد و من به همراه او راهی سفر کربلا شدم.
از هر فرصتی برای درخواست دعا از همسفران برای یافتن همسر استفاده می‌کردم تا جایی که دیگر همه می‌دانستند که وقتی التماس دعا دارم منظورم چیست!

  • علی اکبر مظاهری
۲۵
ارديبهشت

» نویسنده: جناب آقای محمد دهقانی زاده(خارج علوم حوزوی، ارشد تاریخ تشیع)

 

 

اشتغال[خانم ها]؛ چاقویی دو لبه!

«یکی از گزینه‌های انرژی سوز در شهرها، خصوصاً کلان‌شهرهایی مانند تهران، طولانی بودن مسیر منزل تا محل کار است. شهروندانی که فاصله منزل تا محل کارشان طولانی است، می‌توانند این فاصله را با جابجایی محل کار یا منزل خود کوتاه کنند تا هم در باز شدن گره ترافیکی خصوصاً در ابتدا و انتهای ساعت کاری مشارکت کنند و هم در کاهش آلودگی هوا و مصرف سوخت سهیم باشند.»

۰۹
اسفند

آموزش

 » نویسنده: جناب آقای محمد دهقانی زاده (+)

 

اگر روزی یک دختر نجیب و عفیف، از رفتار و ادب یک پسر خوشش بیاید و او را یک مرد ایده آل برای زندگی خود ببیند و از طرفی بیم آن داشته باشد که از ازدواج با چنین پسری محروم شود، چه کند؟ چگونه می‌تواند از آن پسر خواستگاری کند؟

انتخاب همسر پسران و دختران متفاوت است. بنا بر فرهنگ و آداب جامعه ما، انتخاب همسر در مرحله اول، انتخاب آزادانه‌ای است که نصیب پسر می‌شود. پسر می‌تواند خصوصیاتی که برای شریک زندگی‌اش در نظر دارد را مطرح کند و از آن‌سو در بین دخترانی که برای ازدواج با او مطرح می‌شوند مناسب‌ترین گزینه را انتخاب کند.

اما دختران

  • علی اکبر مظاهری
۰۱
آبان

                                   به قلم بلور خراسانی
یه بار از یه آدم خوب، داستانی شنیدم که هیچ وقت از ذهنم پاک نشد. داستان اینه که شخصی به دلیل علاقه ای که به معنویات داشته همیشه دنبال آدم های اهل نظر میگشته، پیداشون می کرده و باهاشون همنشینی می کرده. تا این که آدرس یه آدمی رو بهش میدن که تو تهران چلوکبابی داشته. به مغازه او میره و اتفاقا سرظهر هم  میرسه. رستوران شلوغ بوده. از دیگران سراغ اون فرد رو می گیره و اونایی که میشناختنش، از دور مرد عارف رو که مشغول روغن ریختن روی برنج ها بوده بش نشون میدن. مرد جویای معنویات، از دلش میگذره که چه جوری ممکنه آدمی که اینقدر سرش شلوغه و مشغول کاره، اهل نظر باشه؟!
    زمان زیادی نمیگذره که مرد عارف سراغ میزی که مرد داستان ما نشسته بود میاد. اونو به اسم خطاب می کنه و می گه: "فلانی! مهم نیست که سر آدم شلوغ باشه، مهم اینه که دل آدم خلوت باشه."
یا حق.

 

  • علی اکبر مظاهری
۲۹
مهر

پاسخی دیگر برای « یکنواخت شدن زندگی» به قلم خانم مهندس فاطمه کوثر  

با سلام خدمت استاد محترم.

به نظر بنده یک راهکار فوق العاده موثر و البته خیلی لازم برای تازه نگاهداشتن هر نوع رابطه، بهویژه رابطه زن و شوهر، برقراری یک ارتباط کلامی مهربانانه و مودبانه است.  اگر زن و شوهر قادر باشند در یک فضای دوستانه و امن، به دور از هرگونه نگرانی از قضاوت شدن، از افکار، احساسات، آرزوها و حتی انتظارات و ناراحتی هایشان با هم صحبت کنند و حرف های همدیگر را مهربانانه بشنوند، برای هم تکراری و کهنه نمی شوند. چون همه آدم ها همیشه به حرف زدن و تخلیه درون احتیاج دارند، ولی می خواهند حرف‌های درونی‌شان را در یک فضای امن مطرح کنند و اگر این فضای امن، فراهم شود، فرد را به همنشینی با همسرش مشتاق می‌کند.

این اشتیاق وقتی بیشتر می‌شود که همسران نسبت به هم در کلام و عمل عشق ورزی داشته باشند و در گفتگوهایشان از کلام تصدیق‌آمیز و تشویقآمیز، البته به جا و به موقع، استفاده کنند. مثلا ببینند کدام ویژگی یا رفتار همسرشان مثبت است، به دنبال مثبت‌های او بگردند و همان را تشویق و تایید کنند. با وجود تشویق و تایید و کلام مهربان، می‎توان عیب یا انتقادی را هم به شخص مقابل گوشزد کرد.

در چنین وضعیتی، در عین حال که زن و شوهر احساس عزت نفس و رضایتشان از زندگی بالا می‌رود، در یک فضای مساعد برای رشد نیز قرار می‌گیرند، چون نکات مثبت و منفی وجودشان به وسیله هم شناسایی می‌شود. مسلما وقتی انسان در فضای رشد و تغییر قرار بگیرد، زندگی برایش تکراری نمی‌شود.

در پایان باید عرض کنم که این گفته‌های بنده حاصل مطالعات و تجربه و تفکر شخصی است و به  هیچ عنوان در برابر دانش و تجربه شما استاد محترم قابل قیاس نیست.


با تقدیم احترام.

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
مهر

نوشته‌ای از بلور خراسانی

سلام خدا!

راستش قصدم این بود و هست که این دلنوشته را خطاب به خوانندگان این وبلاگ بنویسم. ولی وقتی خواستم شروع به نوشتن کنم، دلم خواست چیزی را که میخواهم به خوانندگان بگویم، با خدا در میان بگذارم. برای همین گفتم: «سلام خدا». و سلام بر شما خوانندگان محترم.

همه ما بارها به شکل‌های مختلفی شنیده­‌ایم که باید حواسمان به نعمت‌های خدا باشد و با توجه به آنچه نداریم - که آن هم از سر لطف و حکمت است - از داشته­‌هایمان غافل نشویم. می‌دانم که خیلی­‌ها به این گفته باور هم دارند ولی فکر می‌کنم شما هم با من موافقید که وقتی انسان خودش باور یا اعتقادی را که واقعیت نیز دارد، تجربه می­‌کند، آن را طور دیگری در دلش احساس می­‌کند. جوری که خیلی شیرین­‌تر و در عین حال راسخ‌تر از قبل است. حالا  می‌خواهم برایتان درسی را که از یک تجربه‌ ساده‌­ شخصی گرفتم، تعریف کنم:

دیگران درباره من می­‌گویند که انسان فعال و پرکار و بر اساس تعریف­‌های موجود و معمول در جامعه، موفقی هستم. به گفته یکی از دوستانم، یک جورایی آچار فرانسه­‌ام. سه هفته پیش به صورت ناگهانی و البته به سبب اشتباه خودم، دچار دیسک خفیف کمر به همراه یک سرماخوردگی نسبتا شدید شدم که مجبورم کرد دو هفته در خانه بستری شوم و از راه رفتن عادی باز مانم. رنج بیماری از یک سو و ناتوانی از انجام کارهای حتی ساده­ روزمره از سویی دیگر باعث شد کمی به خود بیایم و فکر کنم. انگار گاهی وقتی ما خیلی شلوغ می‌شویم یا شلوغ میکنیم، خدا برای این که ما را بخود بیاورد، راهمان را سد می­‌کند تا در فرصت اجباری­ که به سبب این توقف نصیبمان می­‌شود، کمی فکر کنیم. من در این روزها فهمیدم که نمی‌توانم به خودم و توانایی­‌هایم، مستقل از خواست خدا، تکیه کنم. فهمیدم اگر خدا نخواهد، کارهای فوق‌­العاده که سهل است، برای کارهای ساده­ روزمره هم انسان محتاج کمک دیگران می­‌شود. به یاد آوردم که چه حیف ساعت‌هایی که من به خاطر مساله‌­ای جزئی، غمگین و دل­‌افسرده بودم ولی به پاهایم فکر نکردم که سالم‌­اند!

حالا به لطف خدا تا حد زیادی خوب شده‌­ام. به گفته دکتر خطر رفع شده است و به زندگی عادی برگشته‌­ام، ولی در خاطرم مانده که خدا را به خاطر چشم‌هایم، گوش‌هایم، زبانم، دست‌هایم، پاهایم و دیگر نعمت‌هایی که به قول خودش اگر بخواهی بشماری نمی‌توانی، سپاس گویم.

در پناه حق

  • علی اکبر مظاهری