وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

چنان مباش که...!

چهارشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ب.ظ

 

 

تقدیم به ساحت امام عصر(عج الله فرجه) به مناسبت میلاد ایشان

 

» بخشی از حکمت 150 نهج البلاغه

  

کسی از امیرمومنان (علیه السلام) خواست تا وی را پند دهد و موعظت فرماید. مولای  اندرزگویان(علیه السلام) تمنای او را پذیرفت و وی را موعظتی بلیغ فرمود:

چونان کسی مباش که:...

1. به جهان آخرت امید دارد اما کردار(شایسته و بایسته) نمی آرد.

2. و با داشتن آرزوهای دراز( و با پندار داشتن عمر بلند و فرصت بسیار)، توبه را به تاخیر می افکند.

3. در گفتار چونان زهدورزان و دنیاگریزان است اما در کردار به رغبت ورزان و دنیاجویان می ماند.

4. به گاه برخورداری، از متاع دنیا، سیرایی ندارد.

5. و به گاه بی بهرگی از آن، قناعت نمی ورزد.

6.(با آنکه) از سپاس نهادن بهره مندیهایش ناتوان است، آنچه را که ندارد، خواهان آن است! (ناسپاس است و فزونی خواه!)

7. نهی از منکر میکند اما خود را از آن باز نمی دارد.

8. و به کاری فرمان میدهد که خود به جای نمی آورد.

9. صالحان را دوست دارد اما چونان آنان کردار نمی آرد.

10. و گناهکاران را دشمن میدارد، اما خود، یکی از آنان است!

11. برای فراوانی گناهانش از مرگ بیزار است ( و از آن هراسان است)

12. و (اما شگفتا) که بر استمرار آنچه سبب بیزاری اش از مرگ شده، پای میفشارد.

13. هرگاه بیمار شود(از کردار گذشته اش) پشیمان میگردد.

14. و آنگاه که سلامتی یابد، خویش را ایمن میپندارد و غافانه به بیهودگی روی می آورد.

15. به گاه عافیت، به خود می بالد(و می لافد).

16. و به گاه گرفتاری، نومید میشود(و خود را می بازد).

17. هنگانی که به بلایی مبتلا میگردد، ناچارانه به خدا روی می آرد و دعا میکند.

18. و آنگاه که گشایش و آسایش یابد، سرکشانه و غافلانه، از خداوند روی برمی تابد.

19. بر دیگری، برای گناهی که کرده، ترسان و نگران است اما خود، گناهان بزرگتر را بر گردن دارد.

20. برای خود پاداشی بیشتر از کار و کردارش، تمنا دارد.

... .

 

  • ۹۴/۰۳/۱۳
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۶)

  • فاطمه کوثر
  • سلام مجدد. در ارتباط با کلاس نهج البلاغه استاد مطیع، باید بگویم که آنروزها، من تحت یک فشار روانی بودم تا اینکه به خطبه 149 نهج البلاغه رسیدیم: "تباه اس آنکس که قدر خود را نشناسد.." این خطبه مناسب احوالات آنروزهای من بود و شروع شکسته شدن قفس تن...! چه خوش شروعی بود. آن چیزی که مرا تکان داد، خود محتوای خطبه بود اگر چه همیشه صحبتهای استاد را دوست داشتم....
    پاسخ:
    سلام و احترام.
    سپاس از شما بابت حضورتان و بیان تجربه شخصی تان در باره حکمت 149 نهج شریف.
    خود را مخاطب این رهنمود حضرت میدونم
    الهی که همینطور باشم و یا بشم...
    شدیدا مایل شدم با استاد مطیع آشنا بشم و تفسیر ایشون رو بدونم از این حکمت امیرالمومنین علیه السلام.
    دوستان مارو بی بهره نگذارند لطفا
    اینطور مواقع، یادداشتها و دفترچه ها کمک میکنن مطالب رو کامل به یاد بیاریم
    خلاصه ما هم منتظر زکات دانشتون هستیم دوستان
    باز هم ممنون از انتخابتون استاد
    پاسخ:
    سلام و احترام.
    سپاس بابت حضور سبزتان.
    از خانم کوثر خواسته ایم که تجربه شان را بنمایانند. امید آن که دعوتمان را اجابت کنند.
  • فاطمه کوثر
  • سلام استاد. آن نقطه عطف، حکمت 149 نهج البلاغه بود: " تباه است آنکس که قدر خود را نشناسد..." شیرینی آن تحول را هنوز بخاطر دارم
    پاسخ:
    سلام و رحمت.
    پاسختان ما را عطشناک تر کرد. اکنون برایمان بگویید که:
    1. استاد مطیع این حکمت را چگونه معنا و تفسیر کردند که شما را چنان متاثر و متحول کرد؟
    2. تاثر و تحولتان چگونه بود؟
    3. از آن نقطه عطفی که اشاره کرده اید، بیشتر بگویید.
    4. آن گاه اجازه دهید مطلبتان را به عنوان یک پست مستقل در صفحه اصلی سایتمان بیاوریم
    سپاسمندتانیم.

    عجب عیدی دلربایی ...
    دیرتر هم دریافتش کنیم کهنگی ندارد.
    پاسخ:
    سلام و احترام. 
    عارفان هر دمی دو عید کنند... ، به ویژه این عید که از سرآمدهای عیدهاست. سپاس بابت حضورتان.

    با سلام و احترام،  من و همسرم عید بزرگ مسلمانان را به پدر و استاد بزرگوارمان تبریک می گوییم.

    در این ایام پر برکت از خداوند می خواهیم که ما را از خصلت های این گروه دور نگه دارد.آمین...

    با تشکر از شما مطالب عبرت آموز و پند دهنده تان.

    پاسخ:
    سلام و رحمت. بر شما و همسر خوبتان نیز مبارکا بادا. ما را از دعای خیرتان همچنان بهره مند بدارید.
    اولین بار این حکمت را ۶ سال پیش خواندم. در کلاس نهج البلاغه استاد مطیع. این حکمت و حکمت قبل از آن، ۱۴۹، شد نقطه عطفی در زندگی من. 
    پاسخ:
    سلام و احترام. سپاس بابت حضورتان. ما و خوانندگانمان را از تجربه آن کلاس و آن نفطه عطف بهره مند کنید. لطفا.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">