بیا تا گل برافشانیم!
یادداشتهای یک مشاور
#نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
امشب که از مشاوره بازمیگشتم، خسته بودم و خشنود؛ خسته از اینکه مشاورهها زیاد بود و اندکی تلخ، و خشنود از اینکه راههایی را نمایانده بودم و گرههایی را گشوده بودم.
چون خسته بودم، گویا خوب رانندگی نمیکردم. در خیابان شهید صدوقی (زنبیلآباد) قم، اتومبیلی لوکس، که رانندهاش از رانندگیام ناراضی بود، چند بار بوق زد؛ به اعتراض، و کنارم آمد و شیشه را پایین کرد و با صدایی بلند گفت: «باید دُرُشکه برانی، دُرُشکه»!
به او نگاه کردم، با لبخند، و گفتم: چشم! ممنون که تذکر دادید. معذرت که اذیتتان کردم.
اخمهایش باز شد و چشمانش خندید. دستی به نشانهٔ دوستی تکان داد و یک بوق دیگر زد؛ اینبار به نشانهٔ دوستی. و گاز ماشینش را گرفت و رفت.
این آیهٔ قرآن به ذهنم و سپس بر زبانم آمد:
«ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ»؛۱
بدی را با خوبی پاسخ ده. آنگاه خواهی دید کسی که میان تو و او دشمنی است، دوستی مهربان میشود.
الاهی شکر
۲۵ آذر ۱۴۰۲
۱. سورهٔ فصلت، آیهٔ ۳۴.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
آشتی با مشاور و روانپزشک
#نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
یادداشتهای یک مشاور
چند سال پیش، دختر و پسری، از شهری دور، قصد ازدواج کردند. پیامشان دادم که به مشاورهٔ پیش از ازدواج بروید. نرفتند. نگرانشان شدم. ازدواج کردند. پس از زمانی کوتاه، آشکار شد که یکیشان بیماری اعصاب و روان دارد. گفتمشان: حالا نزد مشاور و روانپزشک بروید. او که بیمار بود، قبول نکرد. راه زندگیشان به سنگلاخ خورد. هرچه من و خانوادههایشان تلاش کردیم، مؤثر نشد. نزاعهایشان بالا گرفت. گاهی فرازی و گاهی فرودی. اندک اندک سخن طلاق از آنان شنیده شد. گفتم: تنها راه علاج، درمان اوست که بیمار است، اما او مقاومت کرد و نپذیرفت.
اکنون زندگیشان پنجنفره شده است. سرشان به تَهِ بنبست خورده است.
او که بیمار نیست، به ستوه آمده است. به او گفتم (بسیار کوتاه و ملایم گفتم): این نتیجهٔ عدم مشاورهٔ پیش از ازدواج است. او گفت: «دوستش داشتم. ترسیدم مشاور، ازدواجمان را تأیید نکند... .»
دلداریاش دادم و سفارش به صبوری کردم.
صد چلچراغ دارد و بیراهه میرود...
او دیگر تاب تحمل ندارد. دیگر شرم میکنم به صبوریاش بخوانم.
باز میگویم: اکنون نیز چارهٔ کار، همانا مراجعهٔ به مشاور و روانپزشک دانا و تواناست، اما او که بیمار است، به هیچ صراطی مستقیم نمیشود. دارد خیمهٔ زندگیشان فرو میخوابد. نمیدانم چه کنم.
پناه بر خدا!
۱۹ آذر ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
جایگاه روانپزشکی
#نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
یادداشتهای یک مشاور
مشاورهٔ طلاق
پرسش
آقای تربتی، که از فرهنگیان فرهیختهٔ استان اصفهان است، دربارهٔ مطالبی که در موضوع طلاق، در رسانههایمان مینویسیم، گفته و پرسیده است:
درود خدا بر شما. چقدر مطالب زیبا و لازمی را بیان میفرمایید! ولی باز شاهد خبرهای ناراحتکنندهای هستیم. مثلاً خبر طلاق آقا و خانم... .
چه باید کرد؟
پاسخ ما
سلام خدا و فرشتگان بر شما که چنین اندیشناک زندگی مردماناید.
طلاق ایشان را «ناروا» میدانم. تلاشم برای پیشگیری از آن، ثمر نداد. سالهای پیش، ریشهٔ اصلی مسألهشان را به هر دو گفتم: بیماریهای اعصاب و روان. و هر دو را به روانپزشک ارجاع دادم. اما فرهنگ حاکم بر اندیشهٔ جامعهمان مانع حل مسأله شد. هر دو، با اصرارهای پیگیرانهٔ من، نزد روانپزشک رفتند و درمانشان شروع شد. مدتی دارو مصرف کردند. نتیجه مثبت بود. با اینکه به ایشان گفته بودم خبر مراجعهٔ به روانپزشکتان را به هیچکس نگویید؛ هیچکس و هیچکس، و توضیح دادم که بسیاری از مردم فکر درستی در اینباره ندارند، اما افشا کردند و چنین شد که دخالت اطرافیان کار خود را کرد و عزم ایشان را سست کرد.
آقا میگفت: فلان عالِم گفت: این قرصها را دور بریز و به خدا توکل کن. و شد آنچه نباید میشد. درمان را رها کردند، تا اینکه کارشان به طلاق کشید. افسوس!
بزرگترین عامل و دانهدرشتترین سبب طلاقشان همین است.
اکنون شاید دیر شده باشد، اما هنوز هم اگر بخواهند اصلاح کنند، چارهٔ کار همین است؛ مراجعه به روانپزشکی دانا و توانا و انجام یک دوره دارودرمانی.
۱۲ آذر ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
کدام دعا و مناجات را بخوانیم؟
#نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
از زبان مشاور
مشاورهٔ اخلاقی - عرفانی
پرسش
خانم مناجاتیان گفته و پرسیده است:
در رسانههایتان بیشتر، مطالب علوم تربیتی و خانوادگی را مینویسید. نمیدانستم مشاورهٔ اخلاقی و عرفانی نیز دارید. اما از پاسخهایتان به آن آقای صاحب نام، دانستم که میتوان مسائل اخلاقی و عرفانی را نیز با شما مطرح کرد. اکنون سؤالم این است:
از دعاها و مناجاتها، کدامها را توصیه میکنید؟ چون توفیق زیادخواندن دعا و مناجات را ندارم، کدامها را مقدم کنم؟
پاسخ ما
بلی؛ مشاورههایمان را محدود به موضوع خاصی نمیکنیم. اینکه مطالب خانوادگی و تربیتی را بیشتر مینویسیم، به دلیل نیازهای جامعه است و به دلیل پرسشها و مراجعههای خانوادگی. اما پاسخ به پرسشتان:
۱. دعاها و مناجاتها، در اسلام و ادیان، بسیار است. ازاینرو باید گزینش کرد.
۲. دعاها و مناجاتهایی را انتخاب کنید که سند صحیح داشته باشند. دعاها و مناجاتهای بیسند و ضعیفمحتوا، زیاد است.
۳. علاوهٔ بر دعاها و مناجاتهای معصومان، خودتان نیز دعاهای ازدلبرآمده و مورد نیازتان را با خدا مطرح کنید. مهم آن است که با خدا سخن بگویید؛ به هر زبانی. به گفتهٔ شیرین مولوی: «هرچه میخواهد دل تنگت بگو».
۴. اکنون چند دعا و مناجات ارجمند را بیان میکنم. اینها به دل و ذهن خودم نیز بیشتر نشستهاند:
یک. مناجات شعبانیه
این مناجات از امیر مؤمنان امام علی - علیهالسلام - است. نیز همهٔ امامان آن را میخواندهاند. ظاهراً تنها مناجاتی است که همهٔ امامان، بیاستثنا، آن را میخواندهاند.
مناجات شعبانیه را منحصر به ماه شعبان نکنید. همیشه بخوانید. اعلی است!
دو. مناجات خمس عشر
این مناجات پانزدهگانه از امام سجاد - علیهالسلام - است. هر روز یکی را بخوانید. حلاوت این مناجاتها، جان را طراوت میدهد.
سه. دعای ابوحمزه
این دعا و مناجات، از امام سجاد - علیهالسلام - است. چون بلند است، میتوانید آن را به چند بخش، قسمت کنید و هر بار بخشی از آن را بخوانید. عالی است.
چهار. دعای کمیل
این دعا را منحصر به شبهای جمعه نکنید. بخشکردن این نیز مانند دعای ابوحمزه باشد.
اکنون همینمقدار کافی است. اگر لازم شد، باز بپرسید تا بیشتر معرفی کنم.
توجه
خواندن دعاها و مناجاتها را با فهم معنای آنها انجام دهید. اگرچه خواندن الفاظ آنها نیز مفید است، اما توجه به معنای آنها مفیدتر است؛ بسیار مفیدتر.
دلتان، در دستان خداوند مهرورز باد.
۲۶ آبان ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
خوراک جان (۹)
#نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
حس خجسته (۱۰)
ادامهٔ پاسخ به آن مرد صاحبِ نام
۶. نماز شب بخوانید.
میدانم که اهل انجام واجبات هستید، اما از انجام اعمال مستحبیتان اطلاع چندانی ندارم. اگر اهل این نیز هستید که خوشا حالتان. اما به مقتضای:
«إِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ»؛۱
تذکر، مؤمنان را سودمند است؛
میگویم: انجام واجبات، «حَدِّ نِصابِ» عبادت است، اما آوردن کردارهای مستحبی، زینتبخش گلستان جان است.
بنابرمثال: خوردن نان و آب، حَدِّ نِصابِ تغذیهٔ جسم است، اما خوردن میوه، جسم را شادابتر میکند و بر سلامت آن میافزاید.
تا مقدار ممکن، نه! به ارتفاع همت بلندتان، مستحبات را انجام دهید.
میدانیم که مستحبات، بسیار زیاد است و هر کس را توان انجام همهٔ آنها نیست. ازاینرو، در این پاسخ به پرسشتان، تنها یکی را بیان میکنم: نماز شب.
در میان مستحبها، نافلهٔ شب، مقامی ارجمند دارد. گل سرسبد مستحبیها است. نماز شب، جامعترین عبادت مستحبی است. در این مقال، که پاسخی است به یک پرسش، مجال پردازش گسترده به نماز شب نیست، ازاینرو، تنها یک حدیث را از میان خرمنی انبوه از گلبوتههای طراوتمند روایات و آیات نماز شب، تماشا میکنیم. این حدیث را «قُربِ نَوافِل» خواندهاند؛ یعنی نزدیکشدن به خداوند، به وسیلهٔ نافلهها. ببینیم:
پیامبرمان فرمود که خداوند فرموده است:
«لا یَزالُ عبدی یَتَقرَّبُ إلَیَّ بالنَّوافِلِ حتّى اُحِبَّهُ، فَأکونَ أنا سَمعَهُ الذی یَسمَعُ بهِ، و بَصَرَهُ الذی یُبصِرُ بهِ، و لِسانَهُ الذی یَنطِقُ بهِ، و قَلبَهُ الذی یَعقِلُ بهِ، فإذا دَعانی أجَبتُهُ، و إذا سَألَنی أعطَیتُهُ»؛۲
همواره چنین است که بندهٔ من، به وسیلهٔ نافلهها، به من نزدیک میشود، تا جایی که او را دوست بدارم. آنگاه که دوستش بدارم، گوش او میشوم که با آن میشنود. و چشم او میشوم که با آن میبیند. و زبان او میشوم که با آن سخن میگوید. و قلب او میشوم که با آن میاندیشد. در این حال، اگر مرا بخواند، پاسخش میگویم. و اگر از من چیزی بخواهد، به او میدهم.
نکته
نماز شب، برای برخی از مردمان، مفصل و سنگین میآید. ازاینرو میگوییم:
لازم نیست که در آغاز، همهٔ یازده رکعت خوانده شود و همهٔ ذکرها، گفته شود، بلکه از جایی مختصر و سبک، آغاز کنید. ابتدا از دو رکعت «شَفع» و یک رکعت «وَتر» شروع کنید. حتی میتوان به یک رکعت وَتر اکتفا کرد. نیز میتوان از تعداد ذکرها کاست و در ادامه، آنها را افزایش دهیم.
خود را چندان خسته نکنیم که نشاط عبادت را از کف بدهیم و از استمرار راه، باز بمانیم. آنچه مهم است، ارتباط قلبی با خداوند است و جرعهنوشیدن از شهد ناب محبت الاهی است.
فرجام این مشاوره
اگرچه آنچه نگفتهایم، بیشتر است از آنچه گفتیم، اما اکنون این دفتر را میبندیم، تا در مجالی دیگر آن را بگشاییم.
به امید خدا.
۲۱ آبان ۱۴۰۲
۱. سورهٔ ذاریات، آیهٔ ۵۵.
۲. کنزالعمّال، ۱۱۵۵.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1