وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱۲ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

۳۱
فروردين

«جوانان ما؛ شکوفه‌های بوستان زندگی ما» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش هفتم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش هفتم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

 فاخته‌های جدا آشیانه

دختر و پسری شیرازی – که تازه عقد کرده بودند – نزدم آمدند که برایشان دربارهٔ «بهتر زندگی کردن» سخن بگویم. مشکلی نداشتند که در پی حل آن آمده باشند؛ آمده بودند که مشکلی پیش نیاید.
به ایشان آفرین گفتم که چنین فهیم‌اند و در طلب حیاتی فرخنده‌اند.
گفتم: دوست دارید از کجا بگوییم؟
گفتند: دربارهٔ زندگی جدیدمان برایمان سخن بگویید. چه کنیم که این خوشبختی‌مان که داریم، برایمان بماند و زندگی‌مان بهتر شود و مشکلی برایمان پیش نیاید.
گفتم: پس می‌خواهید در چهار موضوع گفت‌وگو کنیم:
یکی، ماهیت زندگی کنونی‌تان؛
دوم، ماندگاری خوشبختی‌تان؛
سوم، بهتر شدن زندگی‌تان؛
و چهارم، پیشگیری از آفت‌های احتمالی آینده.
گفتند: بله. همین‌ها را می‌خواهیم. به‌علاوه هر چیز دیگری که خودتان صلاح می‌دانید.
و این‌گونه صحبت دربارهٔ این چهار موضوع را آغاز کردم.

اول: ماهیت زندگی اکنونی‌تان

زندگی اکنونی شما مانند یک نهال است؛ نهالی نوپا، سرزنده، شاداب و ظریف. این نهال، مانند هر موجود زنده، نیازمند تغذیهٔ مناسب و باغبانی ماهرانه است. نیز مراقبتی زیرکانه و هوشیارانه لازم دارد تا آفتی به آن نخورد و اگر آفت خورد، بی درنگ و طبیبانه، آفت‌زدایی شود.
غذای این نهال، عشق است. عشق، محور زندگی است. عشق‌ورزیدن و ابراز محبت‌کردن زوج‌ها، ضرورتی است حتمی. وجود عشق و نهان‌داشتن آن در دل، کافی نیست، باید آن را بروز داد و ابراز کرد. این که پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند:
«قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرأَهِ إنّی أحِبُّک لایَذهَبُ مِن قلبِها أبَداً؛ [۱]
این‌که مرد به همسرش بگوید: دوستت دارم، هیچ‌گاه از قلبش بیرون نمی‌رود.»
بیان‌کنندهٔ این است که باید عشق را ابراز کرد؛ هم ابراز زبانی، هم ابراز رفتاری. این سخن لطیف و حکیمانه پیامبر، منحصر به زن نیست، بلکه زن نیز که به شوهرش ابراز عشق کند، همان ثمرهٔ خجسته را به بار می‌آورد، اما چون خانم‌ها لطیف‌ترند، تأثیرپذیرترند.

دوم: ماندگاری خوشبختی‌تان

نگه‌داری از یک پدیده و استمرار حیات آن، از پدیدآوردن آن مهم‌تر و دشوارتر است.
خوشبخت‌بودن، بسیار ارجمند است، اما خوشبخت‌ماندن بسیار ارجمندتر است. برای استمراربخشیدن به خوشبختی فعلی‌تان، علاوه بر توصیهٔ پیشین (عشق‌ورزیدن) این‌ها نیز لازم است:
۱. قدر خوشبختی را دانستن.
خوشبختی از گران‌بهاترین نعمت‌هاست. اگر آدمی این «گران‌بهایی» را درک کند و ارزش آن را بداند، به‌راحتی آن را از کف نمی‌دهد و تباه نمی‌کند و نیز در نگهبانی از آن، می‌کوشد.
۲. پرهیز از مجادله‌کردن.
نزاع و جدال، از آفت‌های تباه‌کنندهٔ خوشبختی است.
٣. گذشت و فداکاری. زندگی مشترک حتماً به عنصر گذشت و ایثار نیازمند است.
۴. کشیدن حصاری استوار بر گرداگرد زندگی شخصی؛ حصاری نفوذناپذیر. هیچ‌کس و هیچ‌چیز نباید به این حصار نفوذ کند. یکی از معانی تقوا، حصار است. تقوای خانوادگی، از ارجمندترین تقواهاست و یکی از نمودهای آن، خصوصی‌نگه‌داشتن زندگی مشترک و محافظت از آن است.

سوم: بهتر شدن وضع موجود

این توقع و انتظار، توقع مبارکی است. هر «خوب»، «خوب‌تری» دارد. در مسیر کمال و در ساحَت خوبی‌ها، هر چه بالاتر، بهتر.
در این باب چنین کنید:
۱. معرفت خود را دربارهٔ حیات، افزایش دهید. منظور، اصل حیات و هستی است؛ حیات خانوادگی، بخشی از حیات کلّی است. هر چه معرفت آدمی از حیات بیشتر شود، معرفت او به حیات خانوادگی نیز افزایش می‌یابد. «هستی شناسی» از ارجمندترین شناخت‌هاست.
کسی که نظام آفرینش را نیکو بشناسد، به این حقیقت نیز آگاه می‌شود:
«وَمِن آیاتِهِ أن خَلَقَ لَکُم مِن أنفُسِکم أزواجاً لِتَسکُنوا إلَیها وَجَعَلَ بَینکُم مَوَدَّهً وَرَحمَه؛ [۲]
از نشانه‌های حکمت خداوند در آفرینش هستی این است که برای شما، همسرانی از جنس خودتان آفرید تا همدم و مونس هم باشید و در کنارشان آرامش یابید و میان شما را با مهربانی و رحمت، پیوند داد.»
نگریستن عالمانه و عارفانه به نظام هستی، کل جهان را در نگاه انسان، فرخنده می‌نمایاند و حیات خانوادگی را نیز – که جزئی از آن کل است – حیاتی طیبه می‌سازد.
٢. معرفت خود را در باب حیات خانوادگی افزایش دهید؛ با کتاب‌خواندن، آموزش‌دیدن، مشاوره با مشاوران دانا و….
٣. شیوهٔ زندگانی معصومان(ع) و بزرگان را بررسی و مطالعه کنید؛
درس‌های بسیاری می‌توان از حیات فرخندهٔ آن فرخندگان آموخت.
۴. ایمان مذهبی خود را تقویت کنید.
مؤمنان، مؤمنانه زندگی می‌کنند و زندگانی مؤمنانه، فرخنده‌ترین زندگی‌هاست. آدمی هرچه حضور خداوند را بیشتر در زندگی احساس کند، خوب‌تر زندگی می‌کند. ایمان، گوهری بی‌بدیل است. انسان هرچه مؤمن‌تر باشد، اخلاقش بهتر است و هرچه اخلاقش بهتر باشد، زندگی شیرین‌تر می‌شود. مؤمن به هیچ‌کس ستم نمی‌کند، به خصوص به همسرش و حق کسی را تباه نمی‌کند، خصوصاً حق همسرش را. ایمان، قلب را صفا و جلا می‌دهد و صفا و جلای قلب، زندگی را باصفا و تابناک می‌سازد. وفادار ترین و متعهدترین آدمیان به زندگی و خانواده، مؤمنان‌اند.

چهارم: پیشگیری از مشکلات احتمالی

همیشه گفته و شنیده‌ایم که پیشگیری بر درمان مقدّم است. این قاعده در زندگی خانوادگی نیز صادق است. در این‌باره چند نکته را در نظر بگیرید:
١. این سخن رایج در جامعهٔ ما که «زندگی زن و شوهری بدون دعوا و نزاع نمی‌شود»، سخن ناصوابی است و نیز این که عوام می‌گویند: «قهر و دعوا نمک زندگی است» حرف ناروا و خطرناکی است. سخن درست آن است که زندگی با دعوا، خلاف طبیعت حیات مشترک است. اصل آن است که زندگی زن و شوهری، بی‌نزاع و بی‌جدال است و با تفاهم و همراه عشق، فداکاری و گذشت است. دعوا و جنجال، خلاف اصل کلی حیات معقول و خلاف طبیعت سالم زندگی است و نیز قهر و دعوا، سمّ زندگی است، نه نمک زندگی. بکوشید زندگی‌تان بر اساس صفا، سلامت و محبت باشد. هرگز به «آفت نزاع» اجازه ورود به زندگی‌تان را ندهید. .
۲. دیگران نباید به حریم زندگی خصوصی‌تان راه یابند؛ چه دوستان نادان و بی‌غرض و چه دشمنان موذی و باغرض. آمار و تجربه نشان می‌دهد که دخالت نابجای دیگران، بیشترین آسیب را به زندگانی زوج‌های جوان و غیر جوان می‌زند و عامل بسیاری از طلاق‌ها همین عامل خطرناک است. احترام بزرگ‌ترها را نگه‌دارید، امّا دریچهٔ ذهن، دروازۂ دل و در بوستان زندگی‌تان را به روی دیگران باز نگذارید. اگر هم در مواردی لازم شد کسی به این بوستان فرخنده درآید، اولاً باید به انتخاب خودتان و ثانیاً فردی کاردان، با ایمان و تجربه‌دار باشد؛ آن هم بسیار محدود و برای یاری، خدمت، هدایت.
٣. چشم و دلتان را فقط به همدیگر بدوزید و از نگریستن به دیگران یکسره چشم بپوشانید. عفت و غیرت، دو عنصر گران‌سنگ وجود انسان است. این دو عنصر، در خجستگی حیات مشترک، تأثیر بسیاری دارند. از موهبت‌های مبارک حیات، آن است که شما دو نفر برای همدیگر آفریده شده‌اید. پس برای هم باشید و به هیچ‌کس چشم طمع ندوزید.
دلارامی که داری دل در او بند
دگر چشم از همه عالم فروبند [۳]
۴. مقایسه ممنوع! خودتان باشید. به دیگران کاری نداشته باشید. مقایسه، حسرت و اندوه می‌آورد. همسرتان و زندگی‌تان را با همسران دیگران و زندگی دیگران هرگز مقایسه نکنید؛ نه در دل، نه در زبان و نه به هیچ شکل دیگر.

آن‌گاه گفتم: خوب، دیگر بس است. فعلا همین‌ها را داشته باشید و عمل کنید.
گفتند: چند سؤال داریم.
گفتم: در این نوبت، هرکدامتان یک سؤال بپرسید.
پسر گفت: این که بعضی‌ها می گویند: «به همسر نباید خیلی محبت کرد، لوس می‌شود»، درست است یا نه؟
گفتم: عشق‌ورزی و محبت، از عناصری است که هرچه بیشتر باشد، بهتر است. کسی را هم لوس نمی‌کند. آن چیز که ناپسند است، جلف‌گری و حریم‌شکنی است. صمیمیت و محبت نباید سبب بی‌احترامی و بی‌ادبی شود. از این‌رو، باید حریمی مؤدبانه و عاشقانه میان زن و شوهر باشد؛ حریمی به نرمی حریر و لطافت شبنم. ادب‌ورزی با عشق‌ورزی منافات ندارد. آنچه ناپسند است، بی‌ادبی است. با احترام به یکدیگر، به هم عشق بورزید و محبت کنید. حفظ احترام و حرمت همسر سبب افزایش علاقه و عشق می‌شود. برخی از شوخی‌های رکیک و بی‌پروا باعث رنجیدن دل‌ها می‌گردد. این‌ها محبت نیست؛ ضدمحبت است.
دختر گفت: دربارهٔ رابطه با خانواده‌هایمان چه کنیم؟ حدود آن چقدر است؟ اگر پدرم مرا از رفتن به خانهٔ همسرم نهی کرد، چه باید بکنم؟
گفتم: معمولاً چنین است که پدر نهی و منع کامل نمی‌کند، بلکه از افراط در روابط هراس دارد و حق با اوست. اگر چه شما همسر شرعی و قانونی هم هستید، تا عروسی نکرده‌اید و نزد والدین زندگی می‌کنید، باید حریم زندگی ایشان را محترم بدارید. پدر، نگران آبروی خود و خانواده و نیز نگران حرف‌های مردم است. کار شب زفاف را در دوران نامزدی انجام‌دادن و نیز حاملگی دختر در این دوران، خلاف شرع و قانون نیست، اما جامعهٔ ما نمی‌پسندد و این، ناپسندیدنی حیامندانه و نجیبانه است. غیرت‌ورزی حیامندانه غیر از غیرت‌ورزی متعصبانه است.
بنابراین، بکوشید حرمت والدین را نگه‌دارید و به اعتماد آنان احترام بگذارید و هراس و نگرانی‌شان را رفع کنید. تا عروسی نکرده‌اید، در رابطه‌هایتان اندازه نگه دارید: «اندازه نگه دار که اندازه نکوست».
آن‌گاه آن دو فاختهٔ جداآشیانه، امیدوار و سرخوشانه رفتند تا آینده‌ای خجسته را بسازند و در تدارک هم‌آشیانه‌شدن برآیند.
الاهی خوشبخت باشند.

پی‌نوشت:
۱: کلینی، کافی، ج۵، ص۵۶۹.
۲: روم، آیهٔ۲۱.
۳: سعدی، گلستان.

  • علی اکبر مظاهری
۳۰
فروردين

«زنجیرهای گران، بر جان مردمان» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش ششم

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش ششم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

امام رضا(ع) فرموده‌اند:
«إذا تَزَوَّجْتَ فَاجْهَدْ أَلاّ تُج‌اوِزَ مَهرُها مَهْرَ السُّنَّهِ وَ هُوَ خَمْسُمِائَهِ دِرْهَمٍ فَعَلیٰ ذٰلِک زَوَّجَ رسولُ الله(ص) وَ تَزَوَّجَ نِسائَهُ؛ [۱]
هنگام ازدواج بکوش که مهریه، از مَهر السُّنّه که پانصد درهم نقره است، بیشتر نشود. پیامبر اعظم(ص) مهریهٔ دیگران و نیز همسران خود را همین مقدار قرار می‌داد.»

ما ایرانیان

ارادت‌ورزی ما ایرانیان به امام رضا(ع) کم‌نظیر و مثال‌زدنی است. هیچ مزاری در جهان به اندازهٔ حرم رضوی زائر ندارد. خوشا به حال ما ایرانیان با این ارادت‌ورزی‌مان! زهی سعادت ما با این میزبانی‌مان! این به جای خود محفوظ، اما ببینیم که ما در میزان سنجش کردار، با این سخن امام رضا(ع) دربارهٔ مهریه، چه جایگاهی داریم؟ شرط اخلاص در ارادت، اطاعت «مرید» از «مراد» است. ما، هنگام ازدواج جوانانمان و تعیین مهریهٔ همسران، چقدر آن حضرت را و خدای آن حضرت را و جد ایشان را در نظر می آوریم؟ و آیا آن‌گاه که در حرم ایشان هستیم و با آن امام محبوبمان دلگویه‌های ارادتمندانه و عاشقانه داریم، اگر این سخن ایشان درباره مهریه و آسان‌گیری در مسائل مادی ازدواج جوانانمان را به یاد آوریم، شرمنده نمی‌شویم؟
شیعه؛ یعنی رهرو و پیرو، نه‌تنها به اسم، بلکه به عمل و نه فقط در برخی از کارها، که در همهٔ کردارها و نه در پاره‌ای از زمان‌ها و مکان‌ها، که همه‌جا و همه‌وقت.

زنجیرهای گران

از زنجیرهای گرانی که پر و بال جوانانمان را می‌بندد و پروازشان را به سوی آشیانهٔ هم‌زیستی و عشق، کند یا ناممکن می‌کند، هزینه‌های گزافی است که بر آنان تحمیل می‌کنیم. یکی از آن زنجیرهای دانه درشت که نه‌تنها بر دست و پای جوانان، گران می‌آید، بلکه گردن جان آنان را سخت می‌آزارد، مهریهٔ سنگین است؛ همان که باید کارافزار ابراز عشق و هدیهٔ برانگیزاننده محبت و عاطفه باشد، ابزار نفرت و عامل هراس جوانان شده است.

پیامبرمان فرموده اند:
«خَیرُ النِّکاحِ أیسَرُهُ؛ [۲]
بهترین ازدواج، آسان‌ترین آن است.»
و نیز فرموده‌اند:
«أفضَُل نِساءِ أُمَّتی… أَقَلُّهُنَّ مَهراً؛ [۳]
بهترین زنان امت من، آنان‌اند که مهریه‌شان کمتر باشد.»

اگر این معیاری که پیامبرمان فرموده‌اند و آن مقدار و میزانی که اماممان تعیین کرده‌اند، درست است، پس کردار ما را چگونه باید تفسیر و توجیه کرد؟!

بیاییم با عمل به سیرهٔ پیشوایانمان، ارادت خویش را به ایشان به اثبات رسانیم و هزینه‌های سنگین ازدواج را از دوش جوانانمان برداریم و زنجیرهای گران را از دست و پایشان بگشاییم، تا سبکبار و سبکبال، به سوی آشیانهٔ خجسته زندگی مشترک پرواز کنند و به سعادت برسند و چشم و دل ما روشن شود و نزد خدای سبحان و پیشوایانمان سرفراز باشیم.
الاهی چنین باد!

دختر بخت بسته

دختر خانمی پرسیده است: مادرم مرا پیش یک دعانویس برد (به قول خودشان قرآن خوان)؛ او گفت: برایت دعا نوشته‌اند و بختت را بسته‌اند. گفت: پسری که قرار بود به خواستگاری‌ات بیاید و نیامد، اگر این دعا را به همراه داشته باشی، بختت باز می‌شود و به خواستگاری‌ات می‌آید.

من هم برای دل مادرم پذیرفتم. وقتی بیرون آمدیم، دعا را داخل آب انداختم و به جای آن سورهٔ یاسین را خودم نوشتم و گردن کردم.

آیا واقعا این دعاها برای بخت‌گشایی است؟ یا اگر می‌توان از قرآن برای بازکردن بخت دختر و سحر و جادو استفاده کرد، چگونه است؟ دارم به خودم شک می‌کنم که واقعا جادو شده‌ام؟ چون با تمام زیبایی، حجاب و… که دارم، خواستگار خوب ندارم و با این که در مجالس شرکت می‌کنم و در اجتماع حضور دارم و سعی کرده‌ام محجبه، زیبا و آراسته باشم و روابط اجتماعی خوبی هم دارم، نمی‌دانم چرا عروس نمی‌شوم؟ دلیلش چیست؟

پاسخ ما

١. بابت اینکه دختری دانا و باشخصیت هستید، خدا را سپاس گویید.

٢. اکنون در جامعهٔ ما حدود ده میلیون جوان آمادهٔ ازدواج‌اند. چند میلیون از ایشان ازدواجشان به تأخیر افتاده است و متاسفانه برخی‌شان دوران جوانی را گذرانده و به تجرد قطعی رسیده‌اند. این از بدترین
آفت‌های جامعهٔ ماست. آیا اینان «بخت‌بسته» و «جادوزده»اند؟ هرگز! خرابی از جای دیگر است.

۳. داستان اسف‌انگیز بخت‌بستگی، جادوزدگی و طلسم‌شدگی، از بیخ و بن، دروغ است و خرافه و جهالت و شیادی است. این از ضعف‌های دانه‌درشت جامعهٔ ماست.
به این آتش جهالت هرگز دامن نزنید و به کلی از آن فاصله بگیرید. یادتان باشد ورود در این باتلاق بویناک، حرام است. شما که دختر متدینی هستید، هرگز این کردارهای خلاف شریعت را مرتکب نشوید، هرگز!

۴. پرسیده‌اید: از قرآن می‌شود استفاده کرد؟ بله و البته، اما نه به شیوهٔ این جاهلان و شیادان، بلکه قرآن شفای جان‌هاست. آن را بخوانید و در معانی آن تدبر کنید تا اندیشه‌تان درخشنده و جانتان سرزنده شود. قرآن دستاویزی بین انسان و خداوند سبحان است؛ آن را بگیرید و بالا روید، اما هرگز نمی‌توان از آن برای بازکردن بخت و شکستن طلسم استفاده کرد.

۵. در این خطبه امیرمؤمنان(ع) اندیشه کنید:
آن هنگام که امیرمؤمنان(ع)، عزم کوفتن سر خوارج نهروان را کرد و سپاه را سامان داد و مهیای رفتن به نبردگاه شد، کسی از صحابیان ایشان که، به پندار خود «علم نجوم» می‌دانست، به امام گفت: ای امیرمؤمنان! اگر
در این هنگام به نبرد بروی، می‌ترسم که به مراد خویش نرسی و بر دشمنانت پیروز نشوی. من این سخن را از دانش ستاره‌شناسی و محاسبه‌های نجومی می‌گویم.

امام فرمود:
«أتزعُمُ أنَّک تَهدی إلى السّاعَه الّتی مَنْ سارَ فیها صُرِف عنهُ السوءُ وَ تُخَوِّفُ مِنَ السّاعَه الَّتی مَن سارَ فیها حاقَ بِه الضُّرُّ؟ فَمَن صَدَّقَک ب‍ِهذا فَقَد کذَّبَ القُرآنَ و استَغنى عَنِ الإستِعانَه بِالله فی نیلِ المَحبوبِ وَ دَفعِ المَکروهِ، وـ تَبتَغی فی قَولک للعامِلِ بِأمرِک أن یولیِک الحَمدَ دونَ رَبِّهِ لِأنَّک بِزَعمِک أنتَ هَدیتَه الَى السّاعَه الّتی نالَ فیهَا النَّفعَ و أمِنَ الضُّرَّ -. ثم أقبل على النّاس فقال: أیّهَاالنّاس، إیّاکُم وتَعَلُّمَ النُّجومِ إلّا ما یَهتَدی بِهِ فی بَرٍّ أو بَحر، فإنَّها تدعو إلى الکَهانه والمنجمُ کالکاهِنِ وَ الکاهِنُ کالسّاحِرُ کَالکافِرِ وَ الکافِرُ فِی النّار، سیروا على اسمِ الله؛ [۴]
تو می‌پنداری زمانی را می‌دانی و می‌نمایانی که هر کس در آن به سفر رود، بدی و ناگواری از وی دور می‌شود؟ و از ساعتی می‌هراسانی که هر کس در آن مسافرت کند، به زیان و دشواری دچار می‌گردد؟! آن‌کس که تو را در این ادعا تصدیق کند و تو را بر این مدعایت راستگو شمارد، قرآن را تکذیب کرده و در رسیدن به خواستنی‌ها و دورراندن ناگواری‌ها، خود را از خداوند، بی‌نیاز پنداشته است؛ تو خواهانی تا آن‌کس که راستگویت می‌پندارد و در این گفتار فرمانت را می‌برد، تو را به جای خداوند ستایش کند و سپاس گوید، زیرا ادعای آن را داری که وی را به زمانی راه نموده‌ای که سود برده و از زیان در امان مانده است.

سپس امام به مردمان و لشکریان رو کرد و فرمود:
هان! مردمان! از آموختن دانش ستارگان بپرهیزید، جز مقداری که برای راه‌یافتن در سفرهای دریا و بیابان، سودمند باشد، زیرا ستاره‌شناسی، به کهانت و غیب‌گویی می‌انجامد و منجم چونان کاهن و غیب‌گوست و غیب‌گو چونان جادوگر است و جادوگر چونان کافر است و کافر در آتش دوزخ است. [اکنون با توکل به خداوند، به جهاد با دشمنان شتابید و] به نام «الله» به پیش روید.»

۶. جلوه‌گری نجیبانه‌تان را ادامه دهید؛ همان‌که گفته‌اید: با حجاب و حیا در مراسم، محافل و اجتماع حضور دارید.

۷. ارتباط خود را با خدا بیشتر کنید. از او حاجت بطلبید و از آن توانای مهربان بخواهید همسری لایق نصیبتان فرماید.

۸. کتاب «دختران و انتخاب همسر» ما را به‌دقت بخوانید و راهکارهایش را عمل کنید.
خداوند سبحان، هادی و یاورتان باشد!

پی‌نوشت:
۱: فقه‌الرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۴.
۲: علی‌اکبر مظاهری، ترجمهٔ نهج‌الفصاحه، ح۱۵۰۷.
۳: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۳۶.
۴: علی‌اکبر مظاهری، ترجمه نهج البلاغه، خطبه ۷۹

  • علی اکبر مظاهری
۲۹
فروردين

«جوانان و جامعهٔ موزون» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش پنجم

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش پنجم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

امام رضا(ع) فرموده‌اند:

«إنْ خَطَبَ إلَیْک رَجُلٌ رَضِیتَ دینَهُ وَ خُلُقَهُ فَزَوِّجْهُ وَ لا یَمْنَعْک فَقرُهُ وَ فاقَتُهُ. قالَ الله تَعالى: … إنْ یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ؛ [۱]

هرگاه مردی که دیانت و اخلاقش نیکو باشد به خواستگاری آید، وی را همسر بده و ناداری و تنگدستی‌اش تو را از همسر دادنش باز ندارد، که خدای سبحان فرموده است: … اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و عطایش بی‌نیازشان می‌کند.

پیکر موزون

«پیکر موزون» آن است که تمامی اندام‌های آن رشدی هماهنگ و متناسب داشته باشند. جامعه چونان پیکر واحدی است که اعضا و اندام‌های گوناگون دارد که اگر همگی به تناسب و به اندازه رشد کنند، آن جامعه را «جامعهٔ کمال‌یافته” می‌نامیم.

اینک دو عضو و دو اندام ویژه و برجسته از پیکرهٔ جامعه‌مان را به دقت بنگریم و روند رشدشان را با میزان آمار، تجربه، عقل و اندیشه بسنجیم.

۱. تحصیلات عالی

روند رشد آموزش عالی در کشورمان در ربع قرن اخیر بسیار سریع و بلکه بهت‌آور و حیرت‌انگیز است. در همه‌جای کشورمان میزان رشد در قلمرو تحصیلات دانشگاهی و آموزش‌های عالی، صددرصد است. خدای سبحان را بر این پدیدهٔ فرخنده، شاکریم و نمایان‌شدن آفاق امیدبخش و شادکامانه را امید می‌بریم. ان‌شاءالله!

٢. ازدواج جوانان

می‌دانیم جامعهٔ ما جامعه‌ای «پُرجوان» است و از مهم‌ترین مسائل دوران جوانی، مسئلهٔ ازدواج و ساماندهی زندگی مشترک است.

آیا جامعهٔ ما، در این قلمرو از حیات جوانان، نیز مانند قلمرو آموزش‌عالی، موفق بوده است؟ آیا همان همت بلندی را که در بالندگی تحصیلات عالی به کار برده.ایم، در ساماندهی حیات خانوادگی جوانان نیز به کار گرفته‌ایم؟ آیا همان تلاشی که خانواده‌ها و نهادهای حکومتی برای وصول جوانان به مدارج عالی علمی به کار برده‌اند، برای وصول ایشان به زندگی خجستهٔ مشترک نیز به کار گرفته‌اند؟ آیا همان امکانات و هزینه‌هایی را که مصروف آموزش عالی جوانان نموده‌ایم، برای همسردهی و ازدواج آنان نیز صرف کرده‌ایم؟

با این‌که نمی‌خواهیم نومیدانه به این پدیده بنگریم، اما با آگاهی و واقع‌نگری می‌گوییم: در این قلمرو، افسوس‌مندانه، کارنامهٔ درخشانی نداریم و این جنبه از حیات جوانانمان، نحیف و رنجور است.

ما نه‌تنها به خواهش فطری و غریزی «همسر خواهی» جوانانمان پاسخ مطلوب و مناسب نداده‌ایم، بلکه گاهی این خواهش طبیعی را سرکوب کرده‌ایم. سرکوبی این خواهش نیرومند، پیامدهای ناگواری را به بار آورده و می‌آورد.

اگرچه در این‌باره همگان مسئول‌اند، اما مسئولیت والدین و خانواده‌ها سنگین‌تر و بزرگ‌تر است.

بهانه‌جویی‌ها و مانع‌تراشی‌های بزرگ‌ترها در زمینهٔ ازدواج جوانان، اگرچه با قصد و نیت دشمنانه و بدخواهانه نیست، اما پیامدهایش شوم و زیانبار است.

یکی از پدیده‌های خجستهٔ دوران ده‌سالهٔ حکومت پیامبر اعظم(ص) این است که در آن جامعه مشکلی به نام مشکل ازدواج نمود نداشت؛ با این‌که امکانات مادی و معیشتی آن دوران، طرف مقایسه با امکانات جامعهٔ دوران ما نیست.

چرا چنین شده و سن ازدواج در جامعهٔ ما به مرز خطرناکی رسیده است؟ چرا بسیاری از جوانان ما در حسرت همسرداشتن می‌سوزند؟ چرا پسران و دختران ما دارند «پیر» می‌شوند؟ چرا دوستی‌ها و روابط نامشروع میان دختران و پسران ما رواج یافته و کم‌کم دارد زشتی آن از بین می‌رود؛ دوستی‌ها و روابطی که به ازدواج و زندگی فرخنده‌ای نمی‌انجامند؟

پاسخ آن است که فرهنگ ما در این قلمرو، ناسالم است. اموری برایمان ارزشمند شده‌اند که به‌واقع ارزشمند نیستند. آداب و رسومی در میان ما رخنه کرده‌اند که ریشه در جاهلیت دارند.

اکنون چه باید کرد؟

بازگشت به فرهنگ ناب اسلامی، تنها راه‌حل این مشکل فردی، خانوادگی و اجتماعی است.

“سخن همین است، دگرها عبارت‌آرایی است.”

حل این مشکل و نبود این مشکل، در «مدینه‌النبی»، با معجزه نبود، بلکه با آمیختن فرهنگ اسلامی با جان مردمان بود. اکنون نیز تنها راهکار، همان است که پیامبر اعظم(ص) در آن دوران انجام دادند.

سخن فرجامین

دههٔ سوم عمر آدمی، دوران تجرد و تک زیستی نیست، بلکه دوران تأهل و هم‌زیستی است. پدران، مادران، بزرگ‌ترها و نیک‌خواهان، اگر خواهان سلامت جسم، جان و روان جوانان‌اند و اگر پاکی، نجابت، کامیابی و رستگاری آنان را می‌طلبند، باید زنجیرهایی را که بر دست و پای جوانان بسته شده است، بگشایند و با دوراندیشی و خیراندیشی، زمینهٔ ازدواج سالم، آسان و به‌هنگام آنان را فراهم آورند و یاری‌شان کنند، تا بتوانند زندگی مشترک خجسته‌ای را سامان دهند. الهی چنین باد!

پرسشی و پاسخی

دخترخانمی پرسیده است:

دختری ۲۱ساله‌ام. از حدود ده‌سالگی به بعد به وسیلهٔ پسرعمویم مورد آزار جنسی قرار گرفتم و چند سالی به ناچار و دور از چشم خانواده‌ها، مجبور به این کار شدم و خودم راضی نبودم. بعد از چند سال که بزرگ‌تر شدم، در قبال درخواستش جواب منفی دادم و به درگاه خداوند توبه کردم و رابطه‌ام را با او قطع نمودم. اکنون که سن ازدواجم رسیده است، به دلیل کارهای گذشته‌ام، می‌ترسم با کسی ازدواج کنم. من دیگر حتی رابطهٔ مشروع با همسر را هم نمی‌پسندم و به این رابطه کاملاً بی‌میل شده‌ام. می‌ترسم ازدواج کنم و با نگفتن این راز به شوهرم به او خیانت کرده باشم، یا اگر موضوع را بفهمد

مرا ترک کند. لطفاً راهنمایی‌ام کنید.

پاسخ ما

١. اگر هنوز دوشیزه مانده‌اید و کسی از مسئله‌تان خبر ندارد و اگر می‌دانید که آن پسر هرگز رازتان را افشا نخواهد کرد، نیازی نیست که آن را به همسر آینده‌تان بگویید. رازی است خصوصی، هرگز آن را افشا نکنید؛

۲. توبه‌تان را استمرار دهید و رابطهٔ خود را با خداوند استوارتر کنید. رازگویی با خدا و مناجات با او و به دامان پرمهر او پناهنده‌شدن، آرامش‌بخش‌ترین راهکار برای حال پریشان شماست.

٣. بی‌میلی جنسی و عاطفی شما به سبب همان رابطهٔ نارواست. اکنون به ترمیم عاطفی و روانی نیاز دارید. از این‌رو، با مشاوری امین، دانا، توانا و ترجیحاً خانم، ارتباط بگیرید. اگر روان‌درمانی یا روان‌پزشکی یا هر دو لازم باشد، مشاورتان انجام می‌دهد و یا شما را به دیگران ارجاع می‌دهد. مشاوره را تا رسیدن به نتیجهٔ مطلوب و بهبود حالتان ادامه دهید.

۴. با نمایان‌شدن بهبود نسبی، اندک‌اندک به ازدواج فکر کنید و خواستگاران را بپذیرید.

خداوند مهرورز، راهنما و یاورتان باشد!

پی نوشت:

۱: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص ۳۷۲.

 

  • علی اکبر مظاهری
۲۹
فروردين

  • علی اکبر مظاهری
۲۸
فروردين

«در دامان خدا پناه گیریم!» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش چهارم

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش چهارم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

پرسشی از جوانی پاکی‌خواه

جوانی پرسیده است: هرچه سعی می‌کنم نمی‌توانم نفس اماره‌ام را کنترل کنم. فکر و قلبم درگیر افکار پلید است و مرا تا سر حد – نعوذ بالله – آن معصیت بزرگ می‌کشاند و مدام عذابم می‌دهد. لطفاً راه نجاتش را برایم توضیح دهید.

تحلیل مسئله

استمناء و خودارضایی، نارواست. اگر هیچ دلیلی بر ناروایی آن نداشتیم – که داریم – همین که در تعالیم دینی، ممنوع شده، کافی است که آن را ناروا بشماریم. البته، بسیاری از دانشمندان غیر مسلمان، اما باانصاف نیز آن را ناروا شمرده‌اند.

پاسخ و راهکارهای عملی

درود بر شما که چنین پاکی‌خواه هستید! سلام فرشتگان بر شما که این‌گونه تقواپیشه‌اید! رحمت خدا بر شما که جان و وجدانتان این‌چنین بیدار و هشداردهنده است.

اکنون چنین کنید:

۱. ازدواج کنید
چارهٔ اصلی کار، ازدواج است. برای ازدواجتان جهاد کنید و برای پاک‌ماندنتان مبارزه نمایید. به فرمودهٔ امام علی(ع):
«مَا اَلمُجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ الله بِأَعظَمَ أَجراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکادَ العَفیفُ أَنْ یَکونَ مَلَکاً مِنَ المَلائکَهِ؛ [۱]
پاداش مجاهد شهید در راه خدا، برتر نیست از پاداش آن کس که بتواند گناه کند، اما عفت ورزد. آدم عفیف پاکدامن چونان فرشتگان است.»
هرچه در این راه بکوشید، ارزش دارد. می‌دانم سخت است، اما باید کوشید:
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی [۲]
در کتاب جوانان و انتخاب همسر و کتاب دختران و انتخاب همسر، راهکارهایی برای عبور از موانع راه ازدواج و انجام به‌هنگام آن نوشته‌ایم. بخوانید که حتماً مؤثر است. ان شاءالله!

۲. ایمان و تقوایتان را تقویت کنید
ایمان مذهبی از قوی‌ترین عوامل پیشگیری از همهٔ پلیدی‌هاست. آن کس که خدا را همیشه شاهد کردار خود بداند، به آلودگی‌ها کمتر تن می‌دهد.
این سخن امیر تقواپیشگان، امام علی(ع)، بسیار دلنشین و هشداردهنده است:
«إتَّقوا مَعاصِی الله فِی الخَلَواتِ فَإِنَّ الشّاهِدَ هُوَ الحاکِمُ؛ [۳]
از معصیت‌های خدا در خلوتگاه‌ها شرم و پرهیز کنید، زیرا او که شاهد است، همو قاضی و حاکم است.»
وقتی شاهد و قاضی هر دو و هم‌زمان ناظر باشند، بعید است جرمی صورت پذیرد و مجرمی جنایتی کند؛ مگر آن‌که مجرم، از آن دو، چندان پروایی نداشته باشد.
این آیه دل را می‌لرزاند:
«أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ یَریٰ؛ [۴]
مگر نمی‌داند که خدا می‌بیند؟»
یکی از عواملی که معصومان(ع) را معصوم و مصون می‌دارد، این است که همواره خدا را ناظر خود می‌دانند. ایشان نه فقط از ترس خدا گناه نمی‌کنند، بلکه از خدا شرم دارند.
برای تقویت ایمان و تقوایتان چنین کنید:

الف) عبادت کنید
عبادت‌هایتان را جاندارتر کنید. در عبادت توجهتان به خدا باشد. در نماز حضور قلب داشته باشید. نماز شب بخوانید؛ اگرچه سه رکعت آخر باشد، شفع و وتر و حتی یک رکعت آخر؛ وتر.

ب) کتاب‌های اخلاقی و عرفانی بخوانید
مطالعهٔ کتاب‌های اخلاقی و عرفانی، تأثیری شگرف در رشد ایمان و تقوا دارد. کتاب‌هایی بخوانید که بدانید نویسندگان آن‌ها باایمان و تقوامدار هستند.
برای نمونه، آثار نوشتاری و گفتاری استاد شهید مطهری و شهید دستغیب بسیار خوب و مؤثرند. آثار شهید مطهری موضوع‌بندی شده است؛ اخلاقیات ایشان را بخوانید. در آثار شهید دستغیب، گناهان کبیره مفیدترین است، به‌ویژه که در این کتاب، استمنا و خودارضایی مطرح شده است. از بهترین آثار دینی دربارهٔ استمنا، همین کتاب است.

ج) با مؤمنان و تقواپیشگان مصاحبت کنید
معاشرت با پاکان در جان آدمی تأثیری نیکو دارد.

د) از ناپاکان دوری کنید
همان‌گونه که هم‌نشینی با پاکان، جان را صفا می‌دهد، رفاقت با ناپاکان، روان را آلوده می‌کند. در انتخاب رفیق و در هم‌نشینی با اشخاص، سخت‌گیر و اندیشناک باشید.

هـ) قرآن و حدیث بخوانید
هر روز دست کم یک صفحه قرآن و یک حدیث اخلاقی بخوانید و در معانی آن‌ها دقت کنید. از سوره‌ها و احادیث کوتاه شروع کنید و به‌تدریج گسترش دهید.

و) با خدا مناجات کنید
در دعا و مناجات، با خدا صمیمی باشید. با او بی‌تکلف سخن بگویید. دعاها و مناجات‌هایی را بخوانید که دوست دارید. در معانی آن‌ها دقت کنید. برخی از مناجات‌ها و دعاها به‌گونه‌ای است که شایسته است همیشه و به تکرار خوانده شوند، مانند مناجات «خمس عشر» و مناجات «شعبانیه».

۳. ورزش کنید
ورزش عاملی چندمنظوره برای مبارزه با این آفت است:
الف) ورزش، بخشی از انرژی‌های زاید را – که در تحریک جنسی مؤثر است – مصرف می‌کند؛
ب) ورزش، بخشی از اوقات بیکاری و بیهودگی را – که عاملی برای ولنگاری است – می‌زداید؛
ج) ورزش، بخشی از افکار ولنگار و گناه‌آلود را می‌زداید؛
د) ورزش، روح فتوت و بزرگواری را در آدمی، چالاک می‌کند. جان بزرگوار، کمتر دچار آلودگی می‌شود؛
هـ) ورزش، تفریحی است نشاط‌آور که در بالندگی اخلاق اثرگذار است؛
و) ورزش، بخشی از افسردگی و در خود فرورفتگی را – که از عوامل انحطاط و انحراف است – می‌برد و شادابی و بالندگی را – که از عوامل رشد اخلاقی است – جایگزین آن می‌کند.
البته، ورزش‌هایی را انتخاب کنید که هم در دسترس و همیشگی، و هم مورد علاقهٔ شما باشد تا از آن‌ها لذت ببرید.

۴. بیکار نمانید
بیکاری باعث ولنگاری است و بسیاری از مفسده‌ها محصول بیکاری است. از این رو، همهٔ اوقات خود را با کارهای مفیدی که به آن‌ها علاقه‌مندید، پر کنید. بهتر است کارهایی انجام دهید که نیازمند صرف انرژی و تمرکز فکر باشد.

۵. از تنهایی بپرهیزید
افکار و اعمال آلوده در هنگام تنهایی، بیشتر آدمی را درگیر می‌کند و او را به سوی خود می‌کشاند. اگر در جایی تنها بودید و احساس کردید وسوسه‌های آلوده به سراغتان می‌آیند، فوری آن محل را ترک کنید و به جایی بروید که نشود آن گناه را انجام داد.

۶. از عوامل شهوت‌انگیز بپرهیزید
از هرچه باعث تحریک جنسی می‌شود، باید پرهیز کرد.
الف) چشم‌چرانی؛ چشم که ببیند، دل می‌خواهد و دل که بخواهد، اقدام می‌شود.
«ز دست دیده و دل، هر دو فریاد». [۵]
«کَم مِن نَظْرَهٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَهً طَویلَهً؛ [۶]
چه‌بسا دیدنی که حسرتی طولانی به جای می‌گذارد.»
ب) دیدن فیلم‌ها و عکس‌های شهوت‌انگیز؛
ج) خواندن و شنیدن مطالب تحریک‌آمیز؛
د) معاشرت با نامحرمان؛ این عامل از عوامل دانه‌درشت است که هرگز نباید خود را از گزند آن در امان بدانید؛ چنان‌که حضرت یوسف(ع) در مواجهه با زنان مصری به خدا گفت:
«إنْ لا تَصْرِف عَنّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُن مِنَ الجاهِلینَ؛ [۷]
اگر تو مرا از حیلهٔ آنان منصرف نکنی، به آنان تمایل پیدا می‌کنم و از نادانان می‌شوم.»
هـ) تخیل دربارهٔ مسائل شهوت‌انگیز. تخیل درمورد این مسائل، مقدمه و ورودگاهی برای افتادن در دام بلاست. کنترل اندیشه در ابتدا سخت است، اما با تمرین، آسان می‌شود.

۷. رژیم غذایی مناسب داشته باشید
در این‌جا منظور از رژیم غذایی، رژیم لاغری نیست، بلکه برنامه‌ای برای کنترل شهوت جنسی است. برخی از غذاها تحریک‌کننده و افزایندهٔ میل جنسی، برخی دیگر آرام‌کننده و بعضی کاهندهٔ امیال شهوانی است.
تا ازدواج نکرده‌اید، از تحریک‌کننده‌ها و افزاینده‌ها بپرهیزید و از آرام‌کننده‌ها استفاده کنید. البته، پرخوری – هر غذایی که باشد – تحریک‌کننده و افزاینده است، پس پرخوری نکنید.
در این‌باره از متخصص تغذیه کمک بخواهید.

۸. روزهٔ هفتگی بگیرید
چه خوب است که هر هفته، یکی دو روز، روزه بگیرید. روزه در دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها مستحب است. البته، در روزهای دیگر نیز خوب است. اگر روزهٔ قضا بر عهده دارید، می‌توانید آن‌ها را نیت کنید. از این عبادت، در مسیر سلامت و عفت، بهره ببرید.

۹. هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی کنید
آدمی باید برای اوقات خود؛ اوقات روزانن، ماهانه، سالانه و همهٔ عمر، برنامه‌ها و هدف‌های ارجمند داشته باشد. بی‌هدفی، بیهودگی را در پی دارد.
ابتدا برنامه‌های کوتاه‌مدت و سپس بلندمدت برای خود مشخص نمایید و هیچ زمانی از زمان‌های عمرتان را بی‌هدف رها نکنید.
هدفمندبودن و خود را پایبند به اهداف‌کردن و برای رسیدن به آن‌ها کوشیدن، انسان را رشید می‌کند و مجال چندانی برای هرزه‌اندیشی و بیهوده‌کاری باقی نمی‌گذارد.

۱۰. از واعظان تقواپیشه موعظه بگیرید
موعظه بر جان آدمی تأثیری نیکو می‌گذارد. هیچ‌کس از شنیدن موعظه، بی‌نیاز نیست، حتی معصومان. در آموزه‌های دینی‌مان آمده است:
پیامبر اکرم(ص) از جبرئیل موعظه می‌طلبید. نیز، امیرمؤمنان(ع) از برخی صحابیان ناب خویش موعظه طلب می‌کرد.
امام صادق(ع) فرمودند:
«قالَ رَسولَ الله صَلَّی‌ اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَ سَلَّم لِجِبرَئیلَ عِظْنی فَقالَ یا مُحَمَّد…؛ [۸]
پیامبر(ص) به جبرئیل فرمودند: مرا موعظه کن! جبرئیل گفت: ای محمد…»
هیچ فردی از موعظه بی‌نیاز نیست. ممکن است فردی از تعلیم شخص دیگری بی‌نیاز باشد، اما از موعظهٔ او بی‌نیاز نیست، زیرا دانستن، یک مطلب است و متذکر شدن و تحت تأثیر تلقین یک نفر واعظ مؤمن متقی قرارگرفتن، مطلب دیگر است. می‌گویند: علی(ع) به یکی از اصحابش می‌فرمود: عِظْنی؛ مرا موعظه کن! و می‌فرمود: در شنیدن، اثری هست که در دانستن نیست. [۹]
شاید یافتن موعظه‌گر باتقوا دشوار باشد، اما ناممکن نیست. اگر بجویید، می‌یابید.
سایهٔ حق بر سـر بنده بود
عاقبت جوینده یابنده بود [۱۰]

«مَنِ اِسْتَدامَ قَرْعَ البابِ وَ لَجَّ وَلَجَ؛ [۱۱]
آن‌کس که دری را به دوام بکوبد، باز می‌شود.»
شنیدن موعظهٔ حضوری تأثیر بهتری دارد، اما علاوه بر آن، در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی نیز گفتارهای موعظه‌ای بسیار است که می‌توان به آسانی از آن‌ها بهره برد.
مثلاً درس‌های تفسیر قرآن، نهج‌البلاغه و اخلاق آیه‌الله جوادی آملی، بسیار مفید است. «مؤسسهٔ اسراء» آن‌ها را مهیا می‌کند. چند کانال و سایت اینترنتی از ایشان موجود و در دسترس است.

۱۱. با مشاوری روان‌شناس و متدین مشاوره کنید
مراجعه به مشاور و روان‌شناس به دو دلیل، لازم است:
الف) خودارضایی، به روان و اعصاب آدمی لطمه می‌زند؛
ب) یکی از عوامل دانه‌درشت خودارضایی، آشفتگی روانی است.
مشاور دانا و توانا کمک خوبی در مسیر ایجاد اعتدال و آرامش روانی است.
اگر مشاورتان تجویز کرد نزد روان‌پزشک بروید، حتماً به تجویز و توصیهٔ او عمل کنید. چنانچه روان‌پزشک دارو تجویز کرد، حتماً مصرف نمایید و به بهانهٔ عوارض جانبی، در برابر دارودرمانی مقاومت نکنید. عوارض جانبی دارویی، مخصوص داروهای اعصاب و روان نیست، بلکه همهٔ داروها در کنار فایده‌های بسیار، عوارض اندکی نیز دارند که ما به دلیل بیشتر بودن فایده‌هاشان، بر زیانش چشم می‌پوشیم و این یک محاسبهٔ عاقلانه است.

۱۲. با خدا پیمان ببندید
با این‌که ارادهٔ آدمی نیرویی مقتدر است و می‌تواند انسان را در انجام کارهای بزرگ یاری کند، اما در پاره‌ای از عرصه‌ها، به دلایلی زانو می‌زند و ابراز ناتوانی می‌کند. در این هنگامه‌ها باید به یاری‌اش شتافت؛ ضعف‌هایش را شناخت و درمان کرد و نیازهایش را برآورد و آن را سر پا کرد و نگذاشت زمین‌گیر شود.
یکی از عرصه‌هایی که ممکن است اراده در آن اظهار ناتوانی کند و نتواند قلمرو مدیریت خود را نیکو اداره نماید، عرصهٔ طغیان شهوت جنسی است. در این هنگامهٔ آشوبناک، باید نیروهای کمک‌کار به میدان آیند و اراده را تقویت کنند.
از بهترین کارافزارها در تقویت اراده، «پیمان‌بستن با خداوند» است.
برای یاری اراده، در پیشگیری از استمنا و‌ خودارضایی چنین کنید:
با خدا پیمان ببندید که تا فلان زمان، مثلاً تا ظهر جمعهٔ آینده استمنا نکنید.
این پیمان باید بر مبنای موازین شرعی باشد که پایبندی به آن واجب شود و نقض آن حرام و کفاره‌آور باشد؛ مثلاً بگویید: والله من از حالا تا ظهر جمعهٔ آینده استمنا نمی‌کنم.
(برای مطالعهٔ بیشتر دربارهٔ پیمان‌بستن با خدا، به رساله‌های توضیح‌المسائل مراجعه کنید.).
در ابتدا، زمان پیمان را کوتاه بگیرید تا از عهدهٔ انجام آن برآیید؛ یک‌روزه، سه‌روزه و یک‌هفته‌ای. سپس اندک‌اندک پیمان را طولانی کنید؛ یک‌ماهه و سه‌ماهه و آن‌گاه طولانی‌تر کنید؛ شش‌ماهه و یک‌ساله. این کار را ادامه دهید تا آن‌که دیگر از شر آن نجات یابید و در همهٔ عمر، پاک بمانید. ان‌شاالله!

۱۳. توبه کنید
توبه یک واجب فوری است. هر گاه آدمی به گناهی آلوده شد، واجب است که فوری توبه کند و با بازگشت به دامان پر مهر خداوند مهربان، جان خود را از آلودگی پاک نماید.
آغوش خدا همیشه به روی آدمی گشوده است. هر گاه انسان توبه کند و دست از بدکاری بشوید، پاک می‌شود و گویا گناهی نکرده است. به فرمودهٔ پیامبر اکرم(ص):
«التّائبُ مِنَ الذَّنبِ کَمَنْ لا ذَنبَ لَهُ؛ [۱۲]
توبه‌کننده از گناه، چونان کسی است که گناه ندارد.»
توبه، جان را صفا می‌دهد، خدا را خشنود می‌کند، انسان را به نیکی‌ها ترغیب می‌نماید و از بدی‌ها بیزار می‌کند.
هرگز نباید از سنگینی گناه خود ناامید شد، بلکه باید به بخشندگی خدای رحمان امید بست. خدای سبحان به بازگشت بندگان شوق دارد. هر گناهی – هرچه بزرگ باشد – در برابر بخشندگی او کوچک است. پس در همین لحظه توبه کنید و زنگار استمنا را از جان خود بزدایید و دیگر هرگز جان زلالتان را به لجن گناه، آلوده نکنید. همین الآن با عزمی جزم، توبه کنید، نه فردا:
هین مگو فردا که فرداها گذشت
تـا بــه کلّی نـگـذرد ایـام کشــت [۱۳]

نگویید: جانم چنان آلوده است که از خدا شرمسارم و روی رفتن به بارگاه او را ندارم، زیرا او بنده‌نواز و کریم است:
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با ک‍ـریـمان کارها دشـوار نیست [۱۴]

پی‌نوشت‌ها:
۱: نهج‌البلاغه، حکمت۴۷۴.
۲: مولوی، مثنوی.
۳: نهج‌البلاغه، حکمت۳۲۴.
۴:علق، آیهٔ۱۴.
۵: باباطاهر.
۶: حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۱۹۰.
۷: یوسف، آیهٔ۳۳.
۸: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۴۱.
۹: مرتضی مطهری، ده گفتار، ص۲۶۵.
۱۰: مولوی، مثنوی معنوی.
۱۱: تمیمی‌آمدی، غررالحکم، ج۱، ص۶۶۵.
۱۲: میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۲۶.
۱۳: مولوی، مثنوی معنوی.
۱۴: همان

  • علی اکبر مظاهری
۲۷
فروردين

«عروج انسان به مرتبهٔ عالی» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش سوم
شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش سوم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

حکمت ازدواج

امام رضا(ع) فرموده‌اند:

«وَ لَوْ لَمْ تَکُن فِی الْمُناکحهِ وَ الْمُصاهَرَهِ آیَهٌ مُنْزَلَهٌ وَ لا سُنَّهٌ مُتَّبَعَهٌ لَکانَ ما جَعَلَ الله فیهِ مِنْ بِرِّ القَریبِ وَ تَأَلُّفِ البَعیدِ ما رَغِبَ فیهِ العاقِلُ اللَّبیبُ وَ سارَعَ إلَیْهِ الْمُوَفَّقُ المُصیبُ؛ [۶]

اگر دربارهٔ ازدواج، هیچ آیهٔ استوار و سنت پایداری نمی‌بود [و از ناحیهٔ خدای سبحان و پیامبر اعظم(ص) دستور و فرمانی دراین‌باره صادر نشده بود]، باز به دلیل همان فایده‌هایی که خداوند در ازدواج نهاده است، از قبیل نیکی با خویشاوندان و پیوند با خویشان، باید خردمند فرزانه به ازدواج رغبت ورزد و توفیق‌مند نیک‌اندیش به سوی آن بشتابد.»

شاید پاره‌ای از مردمان – که حکمت ازدواج را نمی‌دانند – چنین پندارند که نیازهای غریزهٔ جنسی را می‌توان از راه‌های گوناگون تأمین کرد، پس دیگر چه جای پذیرش مسئولیت‌های همسرداری و تدبیر امور خانواده؟! پاسخ آن است که تأمین نیازهای غریزهٔ جنسی، یگانه فایدهٔ ازدواج نیست، بلکه یکی از رهاوردهای آن است. رهاوردهای فرخندهٔ ازدواج و همسرداری، بیش از آن است که به شمار آید.

«بعد از ازدواج، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می‌شود و خود را شدیداً مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسایل زندگی فرزندان آینده می‌بیند؛ به همین دلیل، تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار می‌گیرد.» [۷]

فضیلت ازدواج و بهره‌ای که از کانون خانوادگی به آدم می‌رسد، بی‌بدیل است.

یار راه

همسر، برای عروج به مرتبهٔ عالی انسان و وصول به لقای خدای سبحان، بهترین یاور است.

همسر گریزی هرگز!

امام رضا(ع) فرموده‌اند:

«زنی به خدمت امام محمدباقر(ع) آمد و گفت: من زنی هستم که همهٔ پیوندهای زندگانی این جهانی را گسیخته‌ام و تنها با خداوند سبحان پیمان بسته‌ام!

حضرت به او فرمودند: «یعنی چه؟ چگونه پیوند بریده‌ای و چه‌سان پیوند بسته‌ای [و چه راهکار و شیوه‌ای برگزیده‌ای؟!] زن گفت: قصد کرده‌ام که هرگز ازدواج نکنم. حضرت فرمودند: چرا؟ او گفت: برای وصول به فضیلت و کسب مرتبت و جایگاه عالی. حضرت فرمودند: این کار را نکن و از این تصمیم و شیوه، منصرف شو! اگر بنا بود که در این روش و منش، فضیلتی باشد، حضرت فاطمه(س) از همگان شایسته‌تر بود و او این کار را می‌کرد، زیرا هیچ‌کس در فضیلت و مکانت، از ایشان پیشی نگرفته است.» [۱۰]

سخنی صریح و صمیمی با جوانان

به جوانان که دل‌هایشان پاک‌تر و ذهن‌هایشان کمتر گرفتار خرافات، کفریات و حرف‌های جاهلانه و خدانشناسانه است، می‌گوییم: هان! برادران و خواهران! می‌خواهید در این دوران طربناک جوانی، سیر و سفرها به جهان معرفت‌ها، لذت‌ها و معنویت‌ها بکنید؟ بسم‌الله! راه باز است، اما چرا تنها؟! این راه هم‌سفر می‌طلبد و مونس و همدم می‌خواهد. پس باید یارانی داشته باشید تا شما را دلگرم کنند و انگیزه‌تان را بیشتر برانگیزانند.

بنگرید که پیامبر مهربان چه می‌فرمایند:

«مَنْ أحَبَّ أنْ یَلْقَی الله طاهراً مُطَهَّراً فَلْیَلْقَهُ بِزَوْجَهٍ؛ [۱۱]

آن کس که دوست دارد پاک و پاکیزه به لقای خداوند سبحان بار یابد، باید با همسر سفر کند.»

بنابراین، باید دست در دست و بال در بال هم افکنید و آفاق کرانه‌های ناپیدا را درنوردید و به آن‌جا برسید که به وصف نیاید.

جوانان! بیایید چونان علی و زهرا(ع) برای هم سرود عاشقانه بخوانید:

کُنّا کَزَوجَهِ حَمامَهٍ فِی أَیکَهٍ

مُتَمَتِعَینَ بِـصِحَهٍ وَ شَـبـابٍ [۱۲]

«ما چونان دو کبوتر همتا بودیم که در آشیانه‌ای می‌زیستیم و از سلامت و جوانی‌مان بهره می‌بردیم.»

جوانان! بیایید حرف‌های شرک‌آلود را دور افکنید و آداب و عادات جاهلی را به هیچ انگارید و به وعدهٔ صادق خداوند مهربان دل و جان سپارید که می‌فرماید:

«وَ أنکِحوا الأیامیٰ مِنکُمْ… إن یَکونوا فُقَراء یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ؛ [۱۳]

جوانان بی همسرتان را همسر دهید… که اگر نادار باشند، خداوند به لطف خود، توانگرشان می‌کند.»

حیف از دل و فطرت پاک شما که از موهومات بهراسد و سستی ورزد!

غیرت جوانی‌تان را غنیمت شمارید و بر خویشتن مپسندید که «جاهلیات» هراسانتان کند. جوان و ترس؟ هیهات! لذت و فضیلت جوانی را در پای خرافات و ذلت، قربانی‌کردن، خلاف جوان‌مردی است. شمایان دل‌های پاکتان را به خدا بسپارید، آن‌گاه بنگرید که چگونه یاری‌تان می‌کند.

تو مگو ما را بدان شه بار نیست

با کـریمـان کـارها دشـوار نیست [۱۴]

خدایا! دل‌های لطیف و جان‌های پاک جوانانمان را به تو پناه می‌دهیم؛ تو و لطف و کرمت!

یا رب دعای خجسته‌دلان مستجاب کن!

جهان با همسر

از امام صادق(ع) نقل شده است:

«جاءَ رَجُلٌ إلی أَبی عَبدِالله(ع) فَقالَ لَهُ هَلْ لَکَ مِنْ زَوْجَهٍ فَقالَ لا فَقالَ أَبی وَ ما أُحِبُّ أَنَّ لِیَ الدُّنْیا وَ ما فیها وَ أَنّی بِتُّ لَیلَهً وَ لَیْسَتْ لِی زَوْجَهٌ ثُمَّ قالَ اَلرَّکعَتانِ یُصَلِّیهٍما رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ أَعزَبَ یَقومُ لَیلَهُ وَ یَصومُ نَهارَهُ ثُمَّ أَعْطاهُ أَبی سَبْعَهَ دَنانیرَ ثُمَّ قالَ لَهُ تَزَوَّجْ بِهٰذِهِ ثُمَّ قالَ أبی قالَ رَسولَ الله (ص) إتَّخِذوا الأهْلَ فَإنَّهُ أَرزَقُ لَکُم؛ [۱۵]

پدرم به مردی فرمود: همسر داری؟ گفت: نه. پدرم فرمود: من دوست ندارم که این جهان و آنچه در آن است، داشته باشم و همسر نداشته باشم. سپس فرمود: دو رکعت نماز متأهل، افضل است از عبادت بی‌همسر که همهٔ شب را نماز بگزارد و روز را روزه بدارد. سپس هفت دینار به او داد و گفت: با این پول ازدواج کن. سپس فرمود: پدرم از پیامبر خدا(ص) نقل کرد: همسر بگیرید که برایتان رزق آور است.

وحیانی‌بودن سخن معصومان

سخن امام معصوم چونان سخن پیامبر اعظم(ص) وحیانی است و ریشه در سخن خدای سبحان دارد و هیچ مبالغه‌ای در آن نیست. وقتی امام معصوم بفرماید: همهٔ جهان را بدون همسر نمی‌خواهم، حقیقت بزرگی را بیان فرموده است؛ یعنی زن و مرد اگر همهٔ جهان و فرمانروایی تمامی گیتی را نیز داشته، اما همسر نداشته باشند، زندگی‌شان ناقص است و این نقص را هیچ‌چیز جز همسر جبران نمی‌کند.

بنابر این، اگر پدران و مادران بتوانند تمامی موهبت‌های مادی و معنوی این جهان را برای فرزندانشان فراهم آورند، اما همسرشان ندهند، وظیفه‌شان را دربارهٔ فرزندان انجام نداده‌اند. اگر مسئولان، راهبران و مدیران جامعه، هر خدمتی به جوانان بکنند و هرگونه آسایش و رفاهی برایشان فراهم آورند، اما در کار ساماندهی ازدواج و زندگی مشترک جوانان نکوشند، مسئولیت خویش را انجام نداده‌اند.

قانون آفرینش

قانون تکوینی آفرینش انسان، هم‌زبستی آدمیان است و تک‌زیستی، خلاف این قانون است. آفریدگار حکیم در هندسهٔ آفرینش آدمی، قاعدهٔ زوجیت را لحاظ فرموده و آدمیان را «زوج» آفریده است، نه «فرد». بر اساس همین قاعده و قانون تکوینی است که خدای سبحان دربارهٔ آفرینش انسان فرموده است:

«وَ مٍن آیاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُم مِّن أنفُسِکُمْ أزواجاً لِّتَسکُنوا إلَیْها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَودَّهً وَ رَحمَهً؛ [۱۶]

از آیات‌های خداوند [و از نشانه‌های حکمت او] آن است که برای شمایان، از جنس خودتان همسرانی آفرید تا نزدشان بیاسایید و میانتان مودت و رحمت [و مهربانی و عطوفت] نهاد.»

۱:کلینی، کافی، ج۵، ص۳۲۷.

۲:روم، آیهٔ ۲۱.

۳:مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۲۵۱-۲۵۲.

۴:روم، آیهٔ ۲۱.

۵:حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۱۸.

۶: محمد‌باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۴.

۷: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۶۵.

۹: حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۱۸.

۱۰: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۱۹.

۱۱: حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۱۸.

۱۲: دیوان اشعار امیرالمؤمنین(ع).

۱۳: نور، آیهٔ ۳۲.

۱۴: مولوی، مثنوی معنوی.

۱۵: کلینی، کافی، ج۵، ص۳۲۹.

۱۶: روم، آیهٔ۲۱.

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
فروردين

«فرخنده‌ترین بهرهٔ حیات» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش دوم
شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش دوم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

امام رضا(ع) فرموده‌اند:
«ما أَفادَ عَبدٌ فائِدَهً خَیْراً مِنْ زَوْجَهٍ صالِحَهٍ إِذا رَآها سَرَّتْهُ وَ إِذا رَآها سَرَّتْهُ وَ إذا غابَ عَنْها حَفِظَتْهُ فی نَفسِها وَ مالِهِ؛ [۱]
آدمی [از بهره‌های این‌جهانی] بهره‌ای نیکوتر از همسر شایسته نبرده است؛ همسری که هر گاه به او بنگرد، شادمان شود و در غیاب همسرش، نگهبان خویشتن باشد و از دارایی همسرش [ و از حریم و حرمت وی ] پاسداری کند.»

آفریدگار حکیم، انسان را، این برترین آفریدهٔ خویش را، چنان آفریده که بدون همسر، «ناتمام» است و این ناتمامی، با همسرگزینی، «تمام» می‌گردد.
آدمی اگرچه در تمامی مراحل حیات، به مکانت‌هایی فرازمند برسد، تا همسر اختیار نکند، به جایگاه فرخنده‌ای که شایستهٔ آن است، نمی‌رسد.

خداوند سبحان فرموده است:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِّنْ أنْفُسِکُم أزواجاً لِّتَسکُنوا إلَیْها؛ [۲]
از آیت‌ها ‌و نشانگان حکیمانهٔ خداوند سبحان، آن است که برای شمایان همسرانی از جنس خودتان آفرید، تا نزدشان بیاسایید و آرامش یابید.»
از این روست که می‌گوییم: هیچ پدیده‌ای جایگزین همسر نمی‌شود.

استاد شهید مطهری می‌گوید:
« یک خصایص اخلاقی هست که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی‌تواند آن‌ها را کسب کند. [ تشکیل خانواده ] یعنی یک نوع علاقه‌مندشدن به سرنوشت دیگران… . اخلاقیون و ریاضت‌کش‌ها که این دوران را نگذرانده‌اند، تا آخر عمر، یک نوع خامی و یک نوع بچگی در آن‌ها وجود داشته است و یکی از علل این‌که در اسلام، ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده، همین است… . ازدواج، اولین مرحلهٔ خروج از خودِ طبیعیِ فردی و توسعه پیداکردن شخصیت انسان است.» [۳]

کوتاه با شبکهٔ سه سیما

پذیرش مسئولیت ازدواج چرا؟

(مصاحبه با شبکهٔ سه سیما، برنامهٔ «دو طرفه»، دربارهٔ ازدواج جوانان).

پرسش مجریان برنامه:
با توجه به دغدغه‌های جوانان و مشکلات عدیده‌ای که با آن مواجه هستند، چه لزومی دارد که زیر بار سنگین مسئولیت ازدواج بروند؟

پاسخ ما

نیاز به ازدواج و همسر، از نیازهای طبیعی انسان است، مانند تشنگی و گرسنگی. ما به یک انسان تشنه و گرسنه نمی‌توانیم بگوییم: چون تهیهٔ آب و غذا سخت است، شما آب و غذا را فراموش کن، تشنگی و گرسنگی را فراموش کن. البته، می‌توان گفت: اندکی صبر کن، اما این مهلت اندک نباید طولانی شود، چون اگر طولانی گردد، آن فرد نمی‌تواند تاب آورد؛ یا هلاک می‌شود یا به آلوده‌خواری یا حرام‌خواری مبتلا خواهد شد.
خداوند، انسان را زوج آفریده است نه فرد.
او می‌فرماید:
«وَ مٍن آیاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُم مِّن أنفُسِکُمْ أزواجاً لِّتَسکُنوا إلَیْها؛ [۴]
از آیات و نشانه‌های [حکیمانهٔ] خداوند، این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید.»

اگر انسان بخواهد پاکیزه زندگی کند و به کمال برسد، باید ازدواج کند؛ ازدواج به‌هنگام.
پیغمبر اکرم(ص) فرموده‌است:
«مَنْ أحَبَّ أنْ یَلْقَی الله طاهراً مُطَهَّراً فَلْیَلْقَهُ بِزَوْجَهٍ؛ [۵]
هر کس دوست دارد پاک و پاکیزه با خداوند ملاقات کند، باید با همسر سفر نماید.»
بنابراین، همگی باید یاری کنیم تا مشکلات سر راه ازدواج را برداریم، تا جوانان ما در آغاز فصل جوانی ازدواج کنند.
ازدواج از منظر زمان، سه گونه است:
۱. ازدواج دیرهنگام؛
۲. ازدواج زودهنگام؛
۳. ازدواج به‌هنگام؛
ما تنها ازدواج به‌هنگام را تأیید می‌کنیم.
ازدواج به‌هنگام، آن است که در آغاز فصل جوانی صورت گیرد. ان‌شاالله!

۱:کلینی، کافی، ج۵، ص۳۲۷.
۲:روم، آیهٔ ۲۱.
۳:مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۲۵۱-۲۵۲.
۴:روم، آیهٔ ۲۱.
۵:حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۱۸.

  • علی اکبر مظاهری
۲۵
فروردين

«دریغ بر تنهایان» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش اول 

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش اول نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

آغاز راه

دریغ است که جوانان، در بهاران عمرشان، تنها باشند و زندگانی را «بی‌دوست» بگذرانند، زیرا «زندگی، بی‌دوست، جان‌فرسودن است». [۱]
چرا بی‌همسر؟ چرا بی‌مونس؟ چرا بی‌همدم؟ چرا بی‌شریک حیات؟ چرا زندگی مجردی؟ چرا محرومیت از نعمت همسر و از موهبت‌های دوران جوانی؟!
احتیاط عقلانی و اندیشناکی دورنگرانه، خوب است و ممدوح، اما وسواس مفلوکانه و ترس زبونانه، نامبارک است و مذموم.
راستی که دریغ است بر جوانانی که خویشتن را در دایره‌ای از تردیدها سرگردان می‌کنند و بال‌های ارادهٔ خود را به تارهای موهوم وسواس‌ها می‌بندند و جان‌های طربناکشان را با گرفتارکردن خویشتن در قفس‌های آداب و عادات ناروای اجتماعی، از پرواز بازمی‌دارند و روان‌های شادابشان را در فضای ناسالم سنت‌ها و رسوم ناخجسته فرهنگ‌های رسوبی و یا وارداتی، پژمرده می‌کنند.
به تأخیر افکندن ازدواج، از برهه‌ای که آفریدگار برای انسان معیّن کرده، زیانبار است. وجود این زیان را همهٔ عاقلان تصدیق می‌کنند. دانش روز نیز بر ان مُهر تأیید می‌نهد.

خیزش همگانی

شایسته و بایسته است که همگان، این زیان افسارگسیخته را مهار کنیم و ریشه‌های آفت‌خورده و نامیمون این پدیدهٔ ناخجسته را بیشتر بشناسیم و به اصلاح آن بپردازیم.
حقیقت آن است که از شعاردادن، کاری برنمی‌آید. زمان، زمان اندیشه، تدبیر، مصمم‌بودن و عمل‌کردن است. در این میدان، همه باید پر تلاش باشند؛ والدین، بزرگان قوم، اندیشوران جامعه، روحانیان، رجال دین و سیاست، فرهیختگان عرصه‌های دانش و معرفت، نهادها و سازمان‌های متولی امور جوانان و ازدواج، سخنرانان، نویسندگان و از همه سزاوارتر، خود جوانان! آری، همگان مسئول‌اند، اما خود جوانان مسئول‌تر، خواهان‌تر، تواناتر و حق‌پذیرترند.
پس شمایان، هان! جوانان! نهراسید که خداوند سبحان یاورتان است. آن مهربان، نوید داده است که یاری‌تان فرماید. پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) نیز وعده داده‌اند که اگر با توکل به خدای رحمان و برای پاسداشت عفت و ایمان، اقدام به ازدواج کنید، امدادهای معنوی پشتوانه‌تان است.

سخنی با بزرگ‌ترها

هنگامی که با جوانان، دربارهٔ ازدواج سخن گفته می‌شود و ضرورت اقدام بهنگام همسر گزینی و نیز ناروابودن تأخیر افکندن کار ازدواج بیان می‌گردد، بسیاری از آنان می‌گویند: «ما که مشکلی نداریم. ما حاضر به ازدواجیم. این حرف‌ها باید به پدران، مادران و بزرگ‌ترها گفته شود که یاری و همراهی کنند و مانع‌تراشی و سنگ‌اندازی نکنند تا مسئله حل شود.»
راستی که چنین است و بخش عظیمی از مسئله و مشکل ازدواج جوانان، باید به دست بزرگ‌ترها حل شود. خداوند سبحان نیز به همین بزرگ‌ترها امر فرموده است:
«أَنکحُوا الأیامَیٰ مِنکُم؛ [۲]
بی‌همسرانتان را همسر دهید!»
سزاوار است به فرمان خداوند حکیم، دل سپاریم و به پاداش او امید بندیم که رسولش فرموده است:
«مَن عَمِلَ فی تَزویجٍ بَینَ مُؤمِنَیْنِ حَتّی یَجمَعَ بَینَهُما… کانَ لَهُ بِکُلِّ خُطوَه خَطَاها أو بِکُلِّ کلِمَه تکلَّمَ بِها فی ذلِکَ عَمَلُ سَنَه قیامٍ لَیلُها وَ صیامٍ نَهارُها؛ [۳]
خداوند سبحان به آن کسان که برای سامان‌بخشی ازدواج دیگران گامی بردارند یا سخنی بگویند، برای هر گام و هر کلمه، پاداش کرداری یک‌ساله عنایت می‌فرماید؛ یک سالی که روزهایش را روزه بدارند و شب‌هایش را به عبادت برخیزند.»
خوشایند آن‌که: خواه اقدام ما به نتیجه برسد و وصلت صورت پذیرد و ازدواج سر بگیرد یا نه، این پاداش عظیم داده می‌شود. چه سودای پر سودی!
همهٔ ما می‌توانیم پر این عرصهٔ فرخنده، گامی برداریم؛ هر کداممان به گونه‌ای و اندازه‌ای. پس چرا خویشتن را از این میدان مسابقهٔ پر فضیلت کنار بکشیم و خود را از این موهبت ارجمند محروم کنیم؟
می‌گویید: توان مالی نداریم. می‌گویم: آبرو و اعتبار که دارید.
می‌گویید: دختر نداریم که به آن پسر بدهیم. می‌گویم: همسایه‌تان که دارد‌.
می
گویید: پسر نداریم که آن دختر را برایش بگیریم. می‌گویم: آن خویشاوندتان که دارد.
می‌گویید: اگر زندگی‌شان خوب شود، می‌گویند: خودمان کردیم و اگر بد شود، می‌گویند: فلانی کرد. می‌گویم: شما وظیفه‌تان را به دزستی انجام دهید و پاداش و سپاس را از خدا بخواهید.
این سخن امام صادق(ع) را بشنوید و دلگرم شوید:
« مَن زَوَّجَ أَعزَباً کان مِمَّن ینظُرُ الله الَیهِ یومَ القیامَه؛ [۴]
کسی که بی‌همسری را همسر دهد، خداوند در قیامت به دیدهٔ لطف و عنایت به او می‌نگرد.»
و همان بزرگوار – که «صادق آل محمد» است – از امیر مؤمنان(ع) نقل می‌فرماید:
«أفضَلُ الشَّفاعاتِ أَن تَشفَعَ بَینَ اثنَینِ فی نِکاحٍ حَتّی یَجمَعَ الله بَینَهُما؛ [۵]
ارجمند ترین شفاعت‌ها آن است که در کار ازدواج دو نفر شفاعت کنی تا خداوند میان ایشان را پیوند دهد.»

فرجام سخن

اکنون هنگامهٔ اقدام است. درنگ و اهمال، روا نیست. بیاییم همگی «دست در دست هم دهیم به‌مهر» و خانه و کاشانهٔ عزیزمان را آباد سازیم.
خدایا! جوانانمان را، این ثمره‌های فرخندهٔ حیاتمان را، پژمرده و افسرده مپسند!
ای مهربان! این فاخته‌های بوستان زندگی‌مان را «جدا آشیانه» مخواه؛ آنان را «هم آشیانه» فرما!
یا رب! دعای خجسته‌دلان مستجاب کن!

۱: مولوی، مثنوی معنوی.
۲: نور، آیهٔ ۳۲.
۳: حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۶.
۴: حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۵
۵: همان

  • علی اکبر مظاهری
۲۵
فروردين

✅ استقلال همسران جوان (3)

✍️ نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری

🔶 استقلال انسانی

⭕️ برای همسرمان استقلال انسانی قائل شویم

خدای حکیم، آدمیان را گوناگون و جوراجور آفریده است. در آموزه‌های اسلامی آمده است:
«النّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ و الفِضَّة»؛ (بحار، ج ۵۸، ص ۶۵)
مردمان، معدن‌هایند؛ چونان معادن طلا و نقره.
از این‌رو، هیچ همسری نباید توقع داشته باشد که همسرش مانند او فکر کند، مانند او سلیقه داشته باشد، مانند او عمل کند و علاقه‌ها و احساس‌هایش مانند او باشد. این توقّع، ناروا است. از سوی دیگر، برآمدن چنین توقّعی، نه ممکن است و نه مطلوب. امّا این‌که چرا ممکن نیست؟ چون او انسانی است غیر از همسرش؛ با نظام مغزی، اندیشه‌ای، سلیقه‌ای و جسمیِ متفاوت. هیچ‌کس مانند هیچ‌کس نیست. و امّا این‌که چرا مطلوب نیست؟ چون تنوع، موجب تکامل است و تفاوت، سبب تسابق (کوشش برای پیشی گرفتن) و مایۀ رشد است و نیز تنوع، سبب زیبایی حیات است. یکسانی و یکنواختی، موجب رکود است و رکود، موجب جمود است و جمود، مایۀ خمودگی.
چرا باید همسر ما عین ما باشد؛ اندیشه‌اش، سلیقه‌اش، احساسش، انتخابش؟ مگر دو همسر، چونان دو ماشین یا دو عروسک یا دو مجسمه‌اند که از روی یک مدل ساخته شده باشند؟ هیچ منطق و قانونی حکم نمی‌کند که همسر ما مانند ما بیندیشد، مانند ما تصمیم بگیرد، مانند ما عمل کند، مانند ما باشد؛ نه دیانت چنین حکمی کرده، نه فطرت، نه انسانیت و نه هیچ قانون و منش و نه هیچ چیز دیگر. او یک انسان است؛ انسانی مستقل، با تمام ویژگی‌هایش.
بسیاری از مجادله‌ها و نزاع‌های همسران، ریشه در تفاوت شخصیت ایشان دارد، امّا نه به سبب اصل تفاوت شخصیت، بلکه به دلیل استقلال قائل نشدن برای شخصیت یکدیگر. اگر زن و شوهری شخصیت متفاوتی داشته باشند ـ که حتماً دارند ـ و این استقلال از ناحیۀ همسرشان به رسمیت شناخته شود، دیگر جایی برای مجادلۀ منفی و ستیزه‌گری‌های فضیلت‌سوز باقی نمی‌ماند. این تفاوت و استقلال، آن‌گاه دردسرساز می‌شود که هر یک از همسران یا یکی از ایشان، نخواهد شخصیت مستقل همسرش را به رسمیت بشناسد و به آن احترام بگزارد. امّا اگر هر کدام از ایشان، همسرش را یک فرد مستقل بداند و او را همان‌گونه که هست، بپذیرد و حریم و حقوق و شخصیت وی را به رسمیت بشناسد، دیگر مجالی برای منازعه و مجادله در این عرصه باقی نمی‌ماند.

🔶 همسری یا بردگی!

بردگان نیز دارای اندیشه و شخصیت مستقل‌اند، امّا چون نظام بردگی
به آنان فهمانـده یا تحمیـل کرده که بایـد مطیـع ارباب خویش باشند، ایشان
ـ به‌ناچار ـ استقلال انسانی خود را تعطیل یا خفه کرده و تابع و مطیع بی‌ارادهٔ ارباب شده‌اند، که این، بدترین نوع اطاعت و موجب تحقیر بردگان و تعطیلی شخصیت انسانی ایشان است.
ماهیت «همسری» با ماهیت «بردگی» تفاوت جوهری و ریشه‌ای دارد. اصلاً میان این دو ماهیت، هیچ نسبتی نیست. همسران، همسران‌اند، نه بردگان و اربابان. اگر همسران این حقیقت را به جان خویش بچشانند، بسیاری از نزاع‌ها و کشاکش‌هایشان از بین می‌رود. در این موضوع، فرقی میان زن و مرد نیست. برخی می‌پندارند که فقط مردان، زنان را به بردگی می‌گیرند. آری؛ این غلبه دارد، امّا واقعیت آن است که زنان نیز مردان را به بردگی می‌کشانند، منتها شکل‌های بردگی‌هایشان متفاوت است.
آنچه می‌باید و می‌شاید، این است که زن و شوهر، هیچ‌کدام برده یا کُلفَت و نوکر دیگری نباشد و نیست. زن و شوهر، دو انسانند که بنابر تعهّدی فطری، عاطفی، اخلاقی و قانونی و در نظام خانوادگی با یکدیگر زندگی می‌کنند و با حفظ استقلال انسانی، وظایفی را بر عهده می‌گیرند و با تفاهم و همدلی و همفکری، سیری تکاملی را می‌پیمایند؛ پویشی هدفمند، کریمانه، دوستانه و محترمانه.

🔶 برخی از گونه‌های استقلال همسران

۱. استقلال اندیشه
انسان موجودی اندیشمند است و در اندیشة خویش، صاحب استقلال است. این از امتیازهای ارجمند اوست. این امتیاز را هرگز نباید از او گرفت. همسانی و یکسانی اندیشة همسران، نه ممکن است و نه مطلوب (بنا به دلایلی که قبلا بیان شد).

۲. استقلال عقیده
انسانِ بی‌عقیدهٔ مستقل، وجود ندارد و اگر باشد انسان نیست. هر کسی عقایدی دارد و عقاید آدمیان، جزئی از وجود ایشان است. ایشان را باید همان‌گونه که هستند، پذیرفت و آدمیتشان را محترم داشت و به رسمیت شناخت. «آدمی چون آدم است، محترم است».
البته راه اصلاح و تغییر و تصحیح عقاید آدمیان، همواره گشوده است.

۳. استقلال سلیقه
به تعداد افراد بشر، تعدّد سلیقه وجود دارد و هر انسانی دارای سلیقهٔ مخصوص به خود است.

۴. استقلال اخلاقی
هر کس مجموعه‌ای از خُلق‌وخو‌های گوناگون دارد که ویژة اوست.

۵. استقلال سیاسی
اندیشه‌ها و سلیقه‌های سیاسی نیز مانند دیگر اندیشه‌ها و سلیقه‌هاست. هر کس به سیاست، با دیده و اندیشهٔ خود می‌نگرد و این نیز حق فطری و طبیعی هر انسانی است و این حق، مانند دیگر حقوق مشروع، باید به رسمیت شناخته شود.
عرصهٔ سیاست، ویژگی‌های تندی دارد که گاهی بحران‌ساز است. بحران‌های سیاسی، گاهی چنان تند می‌شود که به مرز خطر می‌رسد و اگر با تدبیر، مدیریت نشود، به همهٔ شئون زندگی خانوادگی زیان می‌رساند و حتّی حیات زوجیت را فلج می‌کند. اختلاف نظرهای زن و شوهر در مسائل سیاسی، اگر بالا بگیرد و با مهارت مهار نشود، به طوفانی بدل می‌گردد که بیمِ آن است خیمة زندگی خانوادگی را از بنیان بر کَند و آن را به دره‌های هولناک پرتاب کند.
همسران عاقل کسانی‌اند که هنگام بحران، زندگی را با شکیبایی اداره کنند؛ چونان کشتی‌بانان ماهر که هنگام طوفانی‌شدن دریا، کشتی را صبورانه و ماهرانه هدایت می‌کنند و از افتادنش در غرقاب، مصون می‌دارند.

🔶 مدیریت بحران

الف. پذیرش تفاوت دیدگاه‌ها
هر یک از زوجین، به دیدگاه همسرش احترام بگزارد و با مدارا به آرام‌سازی تنش‌ها بپردازد و با افزایش سطح تحمّل خویش، از درگیری بپرهیزد.

ب. مذاکرهٔ آرام
گاهی یکی از همسران دیدگاهی دارد که برای همسرش آشکار نیست و همین آشکار و شفّاف نبودن، سبب اختلاف نظرشان شده است؛ یا مطلبی می‌داند که همسرش آن را نمی‌داند و همین ندانستن، موجب تفاوت دیدگاهشان گشته است؛ یا توضیحی وجود دارد که بیان آن می‌تواند نظرهایشان را به هم نزدیک کند و از فاصلة نظرها بکاهد و یا وحدت نظر پدید آورد.
در این فرض، زن و شوهر باید یک گفت و شنود آرام و مذاکرهٔ عاقلانه و صبورانه ایجاد کنند و بدون این‌که به ورطهٔ مجادله بیفتند، با هم سخن بگویند و نظرهای خود را محترمانه بیان کنند و دلایل خویش را توضیح دهند. اگر این مباحثة دوستانه، نتیجه داد و نظرهایشان را به هم نزدیک کرد یا بر سر موضوع مورد مذاکره به نظری واحد رسیدند، که خوب است و مطلوب؛ امّا اگر چنین نشد و هر کدامشان بر نظر خویش باقی ماندند، دیگر بحث را ادامه ندهند و به هیچ رو، نزاع نکنند، بلکه هر کدام نظر خود را داشته باشد.

ج. عدم تحمیل‌های ناروا
تحمیل نظر خود به دیگران، از زشت‌ترین کارهاست و گونه‌ای از استبداد و نشانگر رگه‌هایی از خوی دیکتاتوری است؛ امّا سینه‌فراخی و تحمّل نظر مخالف، نشان بلوغ عقلی و از متین‌ترین خصلت‌های انسانی است.
هیچ اشکالی ندارد که همسران، در برخی از مسائل، اختلاف نظر داشته باشند و در همان حال، رفیقانه زندگی کنند. تفاوت دیدگاه، نقصانی برای زندگی مشترک نیست که بر رفع آن اصرار ورزیم. آنچه نقصان است و به زندگی لطمه می‌زند، تحمّل نکردن نظر مخالف و تبدیل آن به جدال و دشمنی است.

*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*

  • علی اکبر مظاهری
۱۵
فروردين

✅ استقلال همسران جوان (۲)

✍️ نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری

🔶 گسترش امواج

... ستیزها و ناخرسندی‌های زوج‌ها با خانواده‌های همسرشان، در همان محدوده محصور نمی‌شود، بلکه سیل‌آسا می‌تازد و ویران می‌کند و به خود زوج‌ها نیز سرایت می‌نماید؛ هر کدام از زن و شوهر ـ معمولاً ـ طرف خانوادۀ خود را می‌گیرد و همسرش را محکوم می‌کند و دیگری نیز مقابلۀ به‌مثل می‌نماید و این آتش تباهگر، می‌سوزاند و به پیش می‌رود؛ چندان که هیچ حرمت و محبّتی را بی‌نصیب و بی‌آسیب نمی‌گذارد.
بسیار می‌شود که در ریشه‌یابی اختلافات زن و شوهرها، به آفات دوران چند ماهۀ زندگی ایشان نزد یکی از خانواده‌هایشان می‌رسیم؛ حتّی پس از چندین سال جدا شدن از آن خانواده و مستقل کردن زندگی. یعنی آتشی که
در آن چند ماهِ نخستین زندگی مشترکشان افروخته شده، پس از استقلالشان خاموش نمی‌شود، بلکه همچنان ریشه‌های زندگی را می‌سوزاند و بنیان خانواده را می‌پوساند.

🔶 از زبان مشاور

🔶 پس از پانزده سال

صابر و سمیرا، پانزده سال پیش به عقد هم درآمدند. دوران نامزدی و عقد‌شان که حدود یک سال بود، به خوشی گذشت. صابر و سمیرا عاشق هم بودند؛ خانواده‌های آنان نیز با هم دوست بودند. آیندۀ درخشانی برای این دو فاختۀ دلباخته پیش‌بینی می‌شد، تا این‌که قصد کردند عروسی کنند و همْ‌آشیانه شوند.
برای ساختن آشیانۀ مشترکشان گفت و گو کردند و چون خانۀ مستقلّی نداشتند، قرار شد که مدّتی در خانۀ والدین صابر زندگی کنند، تا در آینده خانۀ جداگانه‌ای تهیه نمایند.
صابر و سمیرا، از آغاز درباره‌ مسائلشان با من مشورت می‌کردند؛ حتّی انتخاب همسرشان نیز با مشورت بنده بود. در دوران یکسالۀ نامزدی و عقد‌شان نیز مسائل خود را با من در میان می‌گذاشتند. تصمیم زندگی مشترک در خانۀ والدین صابر را نیز با بنده مطرح کردند.
من که خانواده‌های آن دو را می‌شناختم و اخلاقشان را می‌دانستم و خلق و خوی این دو را نیز می‌شناختم و ترکیب ساختمانی خانۀ پدر صابر را نیز می‌دانستم، که یک طبقه بود و اینان می‌خواستند در یکی از اتاق‌های همان خانه که والدین صابر با چند فرزند دیگر در آن زندگی می‌کردند، ساکن شوند، با این کارشان مخالفت کردم و نظر منفی دادم.
دلیل و توضیح خواستند. گفتم:
آن خانه، یک‌طبقه است و چند نفر در آن زندگی می‌کنند و اتاقی که شما می‌خواهید در آن زندگی مشترکتان را شروع کنید، با محل زندگی آنان درآمیخته است و در نتیجه، زندگی شما با زندگی آنان می‌آمیزد و یک زندگی هفت هشت نفره می‌شود. حال آن‌که شما می‌خواهید زندگی مستقلی داشته باشید و زندگی زوج‌های جوان، به‌خصوص در آغاز، اقتضائات خاص خود را دارد.
صابر گفت:
«ما چند نفر تا حالا در آن خانه زندگی می‌کرده‌ایم، حالا یک نفر به جمع ما اضافه می‌شود و پدر و مادرم فرض می‌کنند یک فرزند به فرزندانشان افزوده شده».
گفتم: نه! اصلا چنین نیست. یک نفر و یک فرزند افزوده نمی‌شود، بلکه قرار است یک خانوادۀ جدید شکل بگیرد. این دختر، مانند یکی از خواهرانت نیست؛ یک همسر است که می‌خواهد با شما یک زندگی نو را آغاز کند.
گفتند: «پس چه کنیم؟»
گفتم: ...

  • علی اکبر مظاهری