وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

«جوانان و جامعهٔ موزون»

يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۰، ۱۱:۳۳ ب.ظ

«جوانان و جامعهٔ موزون» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش پنجم

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش پنجم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

امام رضا(ع) فرموده‌اند:

«إنْ خَطَبَ إلَیْک رَجُلٌ رَضِیتَ دینَهُ وَ خُلُقَهُ فَزَوِّجْهُ وَ لا یَمْنَعْک فَقرُهُ وَ فاقَتُهُ. قالَ الله تَعالى: … إنْ یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ؛ [۱]

هرگاه مردی که دیانت و اخلاقش نیکو باشد به خواستگاری آید، وی را همسر بده و ناداری و تنگدستی‌اش تو را از همسر دادنش باز ندارد، که خدای سبحان فرموده است: … اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و عطایش بی‌نیازشان می‌کند.

پیکر موزون

«پیکر موزون» آن است که تمامی اندام‌های آن رشدی هماهنگ و متناسب داشته باشند. جامعه چونان پیکر واحدی است که اعضا و اندام‌های گوناگون دارد که اگر همگی به تناسب و به اندازه رشد کنند، آن جامعه را «جامعهٔ کمال‌یافته” می‌نامیم.

اینک دو عضو و دو اندام ویژه و برجسته از پیکرهٔ جامعه‌مان را به دقت بنگریم و روند رشدشان را با میزان آمار، تجربه، عقل و اندیشه بسنجیم.

۱. تحصیلات عالی

روند رشد آموزش عالی در کشورمان در ربع قرن اخیر بسیار سریع و بلکه بهت‌آور و حیرت‌انگیز است. در همه‌جای کشورمان میزان رشد در قلمرو تحصیلات دانشگاهی و آموزش‌های عالی، صددرصد است. خدای سبحان را بر این پدیدهٔ فرخنده، شاکریم و نمایان‌شدن آفاق امیدبخش و شادکامانه را امید می‌بریم. ان‌شاءالله!

٢. ازدواج جوانان

می‌دانیم جامعهٔ ما جامعه‌ای «پُرجوان» است و از مهم‌ترین مسائل دوران جوانی، مسئلهٔ ازدواج و ساماندهی زندگی مشترک است.

آیا جامعهٔ ما، در این قلمرو از حیات جوانان، نیز مانند قلمرو آموزش‌عالی، موفق بوده است؟ آیا همان همت بلندی را که در بالندگی تحصیلات عالی به کار برده.ایم، در ساماندهی حیات خانوادگی جوانان نیز به کار گرفته‌ایم؟ آیا همان تلاشی که خانواده‌ها و نهادهای حکومتی برای وصول جوانان به مدارج عالی علمی به کار برده‌اند، برای وصول ایشان به زندگی خجستهٔ مشترک نیز به کار گرفته‌اند؟ آیا همان امکانات و هزینه‌هایی را که مصروف آموزش عالی جوانان نموده‌ایم، برای همسردهی و ازدواج آنان نیز صرف کرده‌ایم؟

با این‌که نمی‌خواهیم نومیدانه به این پدیده بنگریم، اما با آگاهی و واقع‌نگری می‌گوییم: در این قلمرو، افسوس‌مندانه، کارنامهٔ درخشانی نداریم و این جنبه از حیات جوانانمان، نحیف و رنجور است.

ما نه‌تنها به خواهش فطری و غریزی «همسر خواهی» جوانانمان پاسخ مطلوب و مناسب نداده‌ایم، بلکه گاهی این خواهش طبیعی را سرکوب کرده‌ایم. سرکوبی این خواهش نیرومند، پیامدهای ناگواری را به بار آورده و می‌آورد.

اگرچه در این‌باره همگان مسئول‌اند، اما مسئولیت والدین و خانواده‌ها سنگین‌تر و بزرگ‌تر است.

بهانه‌جویی‌ها و مانع‌تراشی‌های بزرگ‌ترها در زمینهٔ ازدواج جوانان، اگرچه با قصد و نیت دشمنانه و بدخواهانه نیست، اما پیامدهایش شوم و زیانبار است.

یکی از پدیده‌های خجستهٔ دوران ده‌سالهٔ حکومت پیامبر اعظم(ص) این است که در آن جامعه مشکلی به نام مشکل ازدواج نمود نداشت؛ با این‌که امکانات مادی و معیشتی آن دوران، طرف مقایسه با امکانات جامعهٔ دوران ما نیست.

چرا چنین شده و سن ازدواج در جامعهٔ ما به مرز خطرناکی رسیده است؟ چرا بسیاری از جوانان ما در حسرت همسرداشتن می‌سوزند؟ چرا پسران و دختران ما دارند «پیر» می‌شوند؟ چرا دوستی‌ها و روابط نامشروع میان دختران و پسران ما رواج یافته و کم‌کم دارد زشتی آن از بین می‌رود؛ دوستی‌ها و روابطی که به ازدواج و زندگی فرخنده‌ای نمی‌انجامند؟

پاسخ آن است که فرهنگ ما در این قلمرو، ناسالم است. اموری برایمان ارزشمند شده‌اند که به‌واقع ارزشمند نیستند. آداب و رسومی در میان ما رخنه کرده‌اند که ریشه در جاهلیت دارند.

اکنون چه باید کرد؟

بازگشت به فرهنگ ناب اسلامی، تنها راه‌حل این مشکل فردی، خانوادگی و اجتماعی است.

“سخن همین است، دگرها عبارت‌آرایی است.”

حل این مشکل و نبود این مشکل، در «مدینه‌النبی»، با معجزه نبود، بلکه با آمیختن فرهنگ اسلامی با جان مردمان بود. اکنون نیز تنها راهکار، همان است که پیامبر اعظم(ص) در آن دوران انجام دادند.

سخن فرجامین

دههٔ سوم عمر آدمی، دوران تجرد و تک زیستی نیست، بلکه دوران تأهل و هم‌زیستی است. پدران، مادران، بزرگ‌ترها و نیک‌خواهان، اگر خواهان سلامت جسم، جان و روان جوانان‌اند و اگر پاکی، نجابت، کامیابی و رستگاری آنان را می‌طلبند، باید زنجیرهایی را که بر دست و پای جوانان بسته شده است، بگشایند و با دوراندیشی و خیراندیشی، زمینهٔ ازدواج سالم، آسان و به‌هنگام آنان را فراهم آورند و یاری‌شان کنند، تا بتوانند زندگی مشترک خجسته‌ای را سامان دهند. الهی چنین باد!

پرسشی و پاسخی

دخترخانمی پرسیده است:

دختری ۲۱ساله‌ام. از حدود ده‌سالگی به بعد به وسیلهٔ پسرعمویم مورد آزار جنسی قرار گرفتم و چند سالی به ناچار و دور از چشم خانواده‌ها، مجبور به این کار شدم و خودم راضی نبودم. بعد از چند سال که بزرگ‌تر شدم، در قبال درخواستش جواب منفی دادم و به درگاه خداوند توبه کردم و رابطه‌ام را با او قطع نمودم. اکنون که سن ازدواجم رسیده است، به دلیل کارهای گذشته‌ام، می‌ترسم با کسی ازدواج کنم. من دیگر حتی رابطهٔ مشروع با همسر را هم نمی‌پسندم و به این رابطه کاملاً بی‌میل شده‌ام. می‌ترسم ازدواج کنم و با نگفتن این راز به شوهرم به او خیانت کرده باشم، یا اگر موضوع را بفهمد

مرا ترک کند. لطفاً راهنمایی‌ام کنید.

پاسخ ما

١. اگر هنوز دوشیزه مانده‌اید و کسی از مسئله‌تان خبر ندارد و اگر می‌دانید که آن پسر هرگز رازتان را افشا نخواهد کرد، نیازی نیست که آن را به همسر آینده‌تان بگویید. رازی است خصوصی، هرگز آن را افشا نکنید؛

۲. توبه‌تان را استمرار دهید و رابطهٔ خود را با خداوند استوارتر کنید. رازگویی با خدا و مناجات با او و به دامان پرمهر او پناهنده‌شدن، آرامش‌بخش‌ترین راهکار برای حال پریشان شماست.

٣. بی‌میلی جنسی و عاطفی شما به سبب همان رابطهٔ نارواست. اکنون به ترمیم عاطفی و روانی نیاز دارید. از این‌رو، با مشاوری امین، دانا، توانا و ترجیحاً خانم، ارتباط بگیرید. اگر روان‌درمانی یا روان‌پزشکی یا هر دو لازم باشد، مشاورتان انجام می‌دهد و یا شما را به دیگران ارجاع می‌دهد. مشاوره را تا رسیدن به نتیجهٔ مطلوب و بهبود حالتان ادامه دهید.

۴. با نمایان‌شدن بهبود نسبی، اندک‌اندک به ازدواج فکر کنید و خواستگاران را بپذیرید.

خداوند مهرورز، راهنما و یاورتان باشد!

پی نوشت:

۱: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص ۳۷۲.

 

  • ۰۰/۰۱/۲۹
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">