وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱۰ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۳۰
تیر

حکمت‌های تربیتی

فراغت همسران

بخش پایانی

طرح فوق، علاوه‌بر فایده‌هایی که بیان شد و توانست زندگی آقای صلح‌جو و خانواده‌اش را از بن‌بست بیرون آورد، حکمت‌های تربیتی و روان‌شناختی دیگری نیز دارد. پاره‌ای از آن‌ها را بنگریم:
۱. کاستن از وابستگی افراطی کودکان به مادر و مادر به کودکان
وابستگی شدید، در قلمرو تربیت، آفت است. از مؤثرترین راهکارهای زدودن این آفت، همین دور نگه‌داشتن موقت است.

۲. دلبستگی بیشتر پدر به فرزندان و فرزندان به پدر

همان‌گونه که وجود رابطۀ عاطفی میان مادر و فرزندان، از جانمایه‌های حتمی تربیت سالم است، ارتباط عاطفی میان پدر و فرزندان نیز از بُن‌مایه‌های ضروری تربیت رشیدانه است. فرزند برای پرورش و رشد همه‌جانبه، هم مادر می‌خواهد و هم پدر. اینکه کودکان همواره با مادر باشند و هیچ‌گاه با پدر نباشند، سبب کاستی در بالندگی‌شان می‌شود.

۳. تأمین نیاز عاطفی پدر

از نیازهای عاطفی پدر، مهرورزی به فرزند و لذّت بردن از وجود اوست. همان‌گونه که محروم‌کردن مادر از انس‌گیری با فرزند و مهرورزی به او، ستم به مادر است و روان وی را می‌آزارد، محرومیت پدر از مؤانست با فرزند، ستم به پدر است و جان وی را می‌رنجاند.

۴. لطافت زنانه؛ صلابت مردانه

تربیت جامع، نیازمند دو جان‌مایۀ نیرومند است: یکی «لطافت زنانه» که سرچشمۀ آن، روح لطیف مادر است؛ دیگری «صلابت مردانه» که معدن آن، جان سترگ پدر است. هر کدام از این دو نباشد، تربیت، تک‌بعدی می‌شود.
فرزند ـ خواه دختر، خواه پسر ـ برای بالندگی و رشادت، به این دو بُن‌مایه نیازمند است. نپنداریم که برای تربیت دختر، تنها لطافت زنانه بس است و برای پسر، فقط صلابت مردانه کافی است. هرگز! برای هر دو، هر دو لازم است.

۵. بهره‌مندی از دانایی‌ها و توانایی‌های پدر

مرد عاقل، دانایی‌ها و توانایی‌هایی در قلمرو تربیت دارد. از این‌رو، شرط خردمندی است که همان‌گونه که برای تربیت فرزند از دانایی‌ها و مهارت‌های تربیتی مادر بهره‌مند می‌شویم، از دانایی‌ها و توانمندی‌های پدر نیز بهره بجوییم.
وقتی مادر و پدر، هر دو، مربیان فرزندانشان باشند، همۀ این بهره‌مندی‌های ارجمند و افزون بر آن‌ها حاصل می‌شود.

گزیدهٔ کتاب «فرهنگ خانواده» / علی‌اکبر مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۳۰
تیر

پس از ۱۵ روز

آنان پس از پانزده روز باز آمدند؛ شاداب و شادان. دگرگونی اساسی در احوالشان پدیدار بود. دیگر از آن پریشانی روانی و کلافگی ذهنی، اثری نبود و کسی از کسی گله نداشت. امید و طراوت به‌جای آشفتگی و درماندگی نشسته بود. رفتار و گفتارشان نمایانگر رضایت و موفقیت بود. کودکانشان نیز شاداب بودند.
گفتم: «خدا را شکر، خوب قبراق و شادابید!»
گفتند: «بله؛ طرح، به‌خوبی اجرا شد و زندگی‌مان روح تازه یافت.»

♦️ادامهٔ مطلب را در پُست بعدی بخوانید.

گزیدهٔ کتاب «فرهنگ خانواده» / علی‌اکبر مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۲۸
تیر

طرحی نو

فرهنگ خانواده

آقای صلح‌جو گفت: «حالا چه کار کنیم؟»

گفتم: «باید هردوی‌تان "فلک را سقف بشکافید و طرحی نو دراندازید"؛ به این‌گونه: هر روز به مدت دو ساعت، خانم را از بچه‌ها و بچه‌ها را از خانم جدا کنید؛ به‌گونه‌ای که همدیگر را نبینند و صدای هم را نشنوند، امّا خیال خانم از بابت بچه‌ها کاملاً راحت باشد؛ بداند کسی امین و مهرورز، مراقبشان است و هیچ آسیبی به ایشان نمی‌خورد.
اختیار مصرف آن دو ساعت وقت به خانم واگذار شود تا هر کاری می‌خواهد، انجام دهد؛ ورزش کند، استخر برود، کتابخانه یا آموزشگاه و کلاس برود، مطالعه کند، خاطره یا مقاله بنویسد، مسجد و حرم برود، بازار برود، به دیدار خویشان و دوستان برود، به هر کاری که دلش می‌خواهد بپردازد و این زمان را به سلیقۀ خودش مصرف کند.»

مرد گفت: «ما کسی را نداریم که بچه‌ها را نگه دارد.»

گفتم: «خود شما بهترین کس برای این کار هستید.»

گفت: «من دارم تمام اوقاتم را صرف تأمین هزینه‌های زندگی می‌کنم. هر روز ۱۲ ساعت کار می‌کنم. دیگر فرصتی برایم نمی‌ماند که بچه‌ها را نگه دارم.»

گفتم: «مگر نه این است که شما ۱۲ ساعت از وقتتان را صرف تأمین آسایش خانواده می‌کنید؟ خوب؛ اگر خانواده‌تان آسایش و آرامش نداشته باشند، تلاش شما ثمرۀ دلخواه را نداده است.»

گفت: «چاره چیست؟»

گفتم: «دو ساعت از تلاش بیرونی‌تان کم کنید و آن‌را صرف زندگی درونی‌تان کنید تا مسئله حل شود. شما اکنون این مقدار زیاد از وقت خود را صرف رفاه خانواده می‌کنید، امّا ایشان در رفاه نیستند. بیایید دو ساعت از کارتان کم کنید و به اندازۀ درآمد آن دو ساعت کار، از هزینه‌های اضافی یا هزینه‌های دست‌ دوم و سوم بکاهید و آن زمان را صرف ضروری‌ترین نیاز خانواده‌تان که همان آرامش و آسایش است، بکنید؛ آن‌گاه ثمرۀ خجستۀ آن‌را ببینید.»

سپس به خانم گفتم: «نظرتان دربارۀ این طرح چیست؟»

گفت: «کاملاً موافقم. ما برای گذران زندگی نیاز به ۱۲ ساعت کار کردن ایشان نداریم. ما الآن خرج‌های اضافی و غیرضروری می‌کنیم که اسراف است و به‌راحتی می‌توانیم حذفشان کنیم؛ هیچ لطمه‌ای هم به هیچ جای زندگی‌مان نمی‌خورد. اگر ایشان این طرح (نگهداری
دو ساعتۀ فرزندان) را بپذیرند و اجرا کنند، من با صرفه‌جویی و حذف خرج‌های اضافی، زندگی را با درآمد حتّی کمتر از ۱۰ ساعت کار ایشان اداره می‌کنم.»

به آقا گفتم: «حالا چه می‌گویید؟»

گفت: «من آسایش خانواده‌ام را می‌خواهم. اگر با این طرح، آسایش ایشان تأمین شود، من از خدا می‌خواهم.»

به هر دو آفرین گفتم و دربارۀ دیگر مزایای طرح و رهاوردهای نیکوی روحی، اخلاقی و حتی تربیتی آن برایشان توضیح دادم و قرار گذاشتیم که در طی چند روز، زمینۀ اجرای آن‌را فراهم کنند و نتیجۀ را به من اطلاع دهند، تا اگر لازم بود، آن‌را اصلاح و تکمیل کنیم.
ایشان با خرسندی و امید به موفقیت طرح و حل مسئله‌ای که رنجشان می‌داد، رفتند تا آن‌را اجرا کنند و من برای توفیقشان دعا کردم.

♦️ادامهٔ پُست را فردا در همین صفحه دنبال کنید.

گزیدهٔ کتاب «فرهنگ خانواده»/ علی‌اکبر مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۲۷
تیر
فراغت ویژه (۲)
آقای صلح‌جو و همسرش، همراه دو فرزندشان که یکی سه‌ساله بود و دیگری یک‌ساله، به مشاوره آمدند. خانم از بار گران زندگی به ستوه آمده و کم آورده بود؛ دیگر بریده بود. مشکلات و مسائل ناگواری مطرح کردند و چارۀ کار طلبیدند. خانم از سختی‌های زندگی، سخت گلایه داشت و بیشتر از دست آقا می‌نالید. ایشان را به آرامش و صبوری دعوت کردم و به ریشه‌یابی مسائلشان پرداختیم. در نهایت، به این نتیجه رسیدیم که همۀ مشکلات به خستگی خانم از پرستاری و تربیت فرزندان مربوط می‌شود.
به آقای صلح‌جو گفتم: از وسایل شارژ‌شونده چی دارید؟ چند وسیله را نام برد که یکی از آنها موبایل بود. گفتم: اگر مدّتی با موبایل کار کنید و باتری آن‌را شارژ نکنید، چه می‌شود؟
گفت: «خاموش می‌شود.» 
گفتم: باتری جسم و جان انسان، مانند باتری موبایل است؛ اگر مدّتی کار کند و شارژ نشود، خاموش می‌شود. 
گفت: «منظورتان چیست؟»
گفتم: شما خوب می‌دانید و دارید می‌بینید که نگهداری و تربیت دو کودک خردسال، بدون داشتن کمک‌کار، همۀ انرژی همسرتان را مصرف و همۀ اوقات او را پر می‌کند. افزون‌بر این، وظیفۀ خانه‌داری و شوهرداری و مهمان‌داری نیز بر عهدۀ اوست. نتیجۀ طبیعی این قضیه چنین می‌شود که همسرتان به ستوه می‌آید، از زندگی خسته می‌شود، خود را ناتوان می‌یابد، احساس درماندگی می‌کند. آن‌گاه است که زندگی‌تان آسیب می‌بیند.
وقتی خانم، خود را ناتوان یافت و امور زندگی را آشفته دید و شما را ناراضی یافت، علاوه بر خستگی‌های جسمی و خالی‌شدن باتری جسم و جان، احساس بی‌لیاقتی و خودکم‌بینی خواهد کرد. این احساس حقارت، لذّت زندگی را از او می‌گیرد و به همهٔ زندگی، بی‌علاقه می‌شود. او دیگر نمی‌تواند به خود افتخار کند. وقتی خستگی جسمی و آشفتگی عصبی و ناراحتی روحی و روانی در یک نفر جمع شوند، او را از پا درمی‌آورند و زمین‌گیر می‌کنند.
♦️ادامهٔ این پُست را فردا در همین صفحه دنبال کنید.
گزیده کتاب «فرهنگ خانواده»/ علی‌اکبر مظاهری
  • علی اکبر مظاهری
۲۶
تیر

فراغت ویژه (۱)

این درست است که بیکارگی و بطالت، فساد و کسالت می‌آورد، امّا این نیز راست است که کار بسیار و پرفشار، جسم و جان را می‌فرساید و نداشتن اوقات فراغت، اعصاب و بدن را می‌رنجاند. یکی از محصول‌های فشردگی کار و نداشتن اوقات فراغت، «کلافگی روانی» است.
ما شعار «پرکردن اوقات فراغت» را بسیار سر می‌دهیم (که البته اگر نیکو انجام گیرد، کار درستی است)، امّا چرا کسی از «ایجاد فراغت، به‌ گاه ضرورت» سخن نمی‌گوید؛ با اینکه ضرورت سخن دوم کمتر از سخن اوّل نیست؟
پرکردن اوقات فراغت برای تربیت آدمی است و نیز برای پیشگیری از هدررفتن نیروهای درونی و ممانعت از بطالت‌پیشگی؛ امّا ایجاد فراغت برای رسیدگی به خویشتن است و برای جبران نیروهای تحلیل¬رفته و ذخیرۀ نیروی تازه و پیشگیری از خفگی روحی و فرسودگی جسمی.
همان‌گونه که پرکردن اوقات فراغت، کارافزار تربیت است، ایجاد اوقات فراغت نیز کارافزار رشد جسم و جان است. ما برای تحصیل سعادت، نیازمند اوقات فراغتیم.
سخن اکنونی ما در قلمرو فرهنگ خانواده است. از این‌روست که می‌گوییم:
هر یک از زن و شوهر در هر شبانه‌روز باید فراغتی ویژه داشته و در آن زمان، هیچ کار و مسئولیتی نداشته باشد؛ هیچ دغدغه‌ای دلش را مشغول نکند؛ هیچ عامل بیرونی اندیشه‌اش را برنیاشوبد؛ هیچ صدایی خاطرش را آشفته نسازد و هیچ نگرانی دلواپسش نکند.
زن و شوهری را در نظر آورید که دو فرزند خردسال دارند که هر دو نیازمند مراقبت دائمی‌اند. آقا تمام وقتش را صرف کار بیرون از خانه می‌کند و خانم تمام‌وقت در خدمت فرزندان است. کارهای خانه و پذیرایی از مهمانان نیز بر عهدۀ خانم است و در نتیجه، هیچ وقتِ فراغتی برای خانم باقی نمی‌ماند.
اکنون حال این خانم را در نظر آورید! وزن فشاری که بر تن و روان او وارد می‌شود، چقدر است؟ او در تنگنایی واقع شده است که جسم و جانش را سخت می‌فشارد. فشردگی روحی و ذهنی، خانم را کلافه کرده و اعصاب و روانش پریشان است و بدنش خسته و کوفته و تنیده شده؛ چونان فنری است که سخت فشرده شده و هر آن ممکن است بشکند یا بپرد.
اکنون چه باید کرد؟
راهکار را فردا در همین صفحه دنبال کنید.

گزیدهٔ کتاب «فرهنگ خانواده»/ علی‌اکبر مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۲۴
تیر

خانواده


خانواده


بارها این جمله را شنیده‌ام که «بچه‌ها آنچه که مى‌خواهید نمى‌شوند، بلکه آنچه که هستید مى‌شوند.»
این جمله، به‌طور طبیعى، با هر دیدگاهى، تأیید مى‌شود؛ چون بدیهى است.
تربیت‌یافتگى والدین، امر تربیت را سهل و نتیجه را مطلوب مى‌کند.
اگر بتوان از روحیهٔ تقلید فرزندان - در دورهٔ قبل از مدرسه، بسیار متأثر از والدین است - استفاده نیکو کرد، نگرانى کمترى برای دوره‌های دیگر زندگی‌شان وجود خواهد داشت.
دیگر این‌که وجود فرزند و روحیه تأثیرپذیری او، سبب رشد والدین نیز خواهد شد؛ چون ایشان، همراه خود، ناظرى مى‌بینند که دائم آنان را زیر نظر دارد و رفتارشان را ثبت و ضبط می‌کند. پس مواظب رفتارشان خواهند بود.

نوشته‌ای از خانم زهرا خندان 

  • علی اکبر مظاهری
۲۴
تیر

از نامهٔ ۳۱ نهج‌البلاغه؛ نامهٔ امیرمؤمنان به فرزندشان امام حسن علیهماالسلام

نهج‌البلاغه

آغاز نامه: آبادانی جان
فرزندم! اینک تو را سفارش می‌کنم به
مراعات تقوای خداوند.
دل و جان خویش را با موعظه، زنده و بالنده گردان و با زهد، بمیرانش (و سر هوس‌های ناروایش را با «پتک ریاضت» بکوبان!) و با یقین، توانمندش کن و با مرگ‌اندیشی، نرم و رامَش ساز.

میزان کردار
فرزندم! میان خود و دیگران، خویشتن را «میزان» کردار گذار! آنگاه:
آنچه را برای خود دوست داری، برای دیگران نیز دوست بدار و آنچه را بر خود خوش نمی‌داری، بر مردمان نیز روا مشمار!
آنچه را نمی‌دانی مگوی، هرچند آنچه می‌دانی اندک باشد، (زیرا سخن گفتن در نادانسته‌ها و به‌هم‌بافتن گمان‌ها، کار خردناورزان است.)

حکمت و معاشرت
(فرزندم! در معاشرت با مردمان، شیوه‌هایی خداپسند را پیشه ساز):
خشم را آرام‌آرام بیاشام! که من جرعه‌ای شیرین‌فرجام‌تر و خوش‌سرانجام‌تر از آن ندیده‌ام.
کسی که به تو خوش‌گمان است، گمانش را تصدیق کن (و همان‌سان که تو را خوب می‌پندارد، خوب باش.)
مبادا در بدی‌کردن، نسبت به خوبی‌کردن و احسان‌ورزیدن، تواناتر باشی!
هرگز به کسی که به تو بی‌رغبت است، رغبت نوَرز! («دل بر کسی مبند که دلبستهٔ تو نیست» که دل‌بستنی اینچنین، باعث ذلت است.)

نهج‌البلاغهٔ پارسی، ترجمه و نگارش علی‌اکبر مظاهری، صفحه ۱۷۳

  • علی اکبر مظاهری
۱۲
تیر

فرزندآوریفرزندآوری 2

 

مشاورهٔ خانواده

پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به پرسش یک مخاطب
 
یکی از مخاطبان نشریهٔ «خانه‌ٔ خوبان» پرسیده‌اند:
من و همسرم هر دو ۲۷ سال سن داریم و چهار سال است ازدواج کرده‌ایم. زندگی خیلی‌خوبی داریم. با توجه به نیاز کشور، زندگی خودمان را وقف کارآفرینی و همچنین کار علمی مورد نیاز کشور کرده‌ایم. علاوه ‌بر مشکلات و دغدغه‌های کارآفرینی، هیچ‌کدام علاقه‌ای به بچه نداریم؛ مخصوصاً خودم هرگز، حتی قبل از ازدواج، از بچه‌ها خوشم نمی‌آمد و الان هم دوست ندارم بچه‌دار شوم؛ اما با توجه به اوضاع جمعیتی کشور و نیز لزوم «زادآوری»، به‌عنوان یک اصل اساسی فطری، اکنون من و همسرم وظیفهٔ اصلی خودمان را نمی‌دانیم. با حجم زیاد کار و تمایل نداشتن به فرزند، نمی‌دانیم به‌ خاطر بچه‌دار نشدنمان، در برابر خداوند مسئول هستیم یا خیر؟ نمی‌دانیم زمان مناسب برای بچه‌دارشدنمان چه وقت است؟ تا کی می‌توانیم به تأخیر بیندازیم؟ خواهش می‌کنم ما را راهنمایی کنید.


پاسخ ما:
۱. الهی‌ شکر که - به تعبیر خودتان - زندگی خیلی‌خوبی دارید. خدا را بر این نعمت ارجمند شکرگزار باشید و این نهال فرخنده را رشد و کمال دهید. همچنین از این گوهر گرا‌ن‌سنگ صیانت کنید. مراقب باشید هرگز آفت نخورد. برای این هدف، دو کتاب «فرهنگ خانواده» و «آداب عشق‌ورزی» ما را بخوانید.

۲. خدمت در مسیر رشد علمی، اقتصادی و اجتماعی کشور، از بهترین حسنات است که شما از آن بهره‌مندید. الهی شکر؛ اما امیر مؤمنان(ع) به مردمان زمان خلافت خویش می‌فرمود: «من شما را به بهای فاسدشدن خودم، اصلاح نمی‌کنم».*۱
این منطق دانایان و زیرکان است. اگر حضرت، همه مردم جهان را اصلاح می‌کرد، اما خودش فاسد می‌شد، هیچ نمی‌ارزید و خسارت محض بود. از این‌رو به صراحت می‌فرماید: من خودم را فدای شما نمی‌کنم. شما سعید شوید و من شقی؟ هرگز!
لازم نیست شما زندگی‌تان را وقف کارهایتان کنید. به قدر اعتدال کار کنید.

۳. کارآفرینی و کار علمی، منافاتی با فرزندآوری ندارد. به‌خوبی قابل جمع‌اند. می‌شود هیچ‌کدام را فدای دیگری نکنید؛ هرکدام به جای خود.
«که هر چیزی به جای خویش نیکوست.» *۲

۴. علاقه‌نداشتن به بچه‌ را جدی نگیرید. خودتان گفته‌اید «زادآوری یک اصل اساسی فطری است.» نمی‌شود که فطریات، نامطلوب جان انسان باشد. ما نمی‌دانیم که چه عاملی باعث بی‌علاقگی‌تان به فرزند شده است؛ اما هرچه که هست، خلاف فطرت است و گذراست. سن که بالاتر رود، جای خالی بچه به‌شدت احساس می‌شود. شما با تعبد به حکم فطرت که، خودتان آن‌را قبول دارید، بی‌علاقگی به فرزند را نادیده بگیرید و از ما، به‌عنوان متخصص این عرصه، بپذیرید که حتماً علاقه به فرزند در شما ایجاد می‌شود؛ بی‌هیچ تردید.

۵. زادآوری، از درخشان‌ترین ثمره‌های حیات آدمیان است. فرزند، نسل ما را ادامه می‌دهد و مانع ابتر شدنمان می‌شود. فرزند، گلی است از بوستان بهشت. فرزند، مایه برکت و طراوت و لطافت حیات این‌جهانی است. نیز سرمایه‌ای است برای جهان آخرتمان.

۶. به تعبیر خودتان، به خاطر بچه‌دار نشدنتان در برابر خداوند، مسئول هستید. بله مسئول هستید! آفرین به شما که چنان مؤمنید که خواهان ادای مسئولیت خود در قبال خداوندید.

۷. تا کی می‌توانید به تأخیر بیندازید؟ زن‌وشوهری ۲۷ ساله و پس از چهار سال ازدواج، اکنون زمان فرزندآوری‌شان است. تأخیر بیشتر، به صلاح نیست. از قوای جوانی‌تان کاسته می‌شود. نمی‌خواهیم نگرانتان کنیم، اما از نظر بیولوژیکی هم تأخیر انداختن به صلاح نیست. نگران نشوید و با توکل به خدا و ملاقات با پزشکی دانا و توانا و متدین، با تخصص زنان و زایمان، اقدام به فرزندآوری کنید.
خوب است در ادامه، با متخصص تغذیه نیز مشاوره‌ای داشته باشید.
کتاب «من و کودک من» از دکتر جواد فیض را داشته باشید و مطالعه کنید.

۸. این آیه از سورهٔ فرقان را، که در اوصاف بندگان ناب خداوند است، زیاد بخوانید:
رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ؛ خدایا! خدای ما! همسران و فرزندان ما را مایهٔ خنکا و روشنای چشممان قرار بده.*۳

هرگاه نیاز شد، با ما مشاوره کنید، هیچ دریغی نیست.
خداوند سبحان یاورتان باشد.

♦️پی‌نوشت‌ها:
۱. نهج‌البلاغه، خطبه ۶۹
۲. شیخ محمود شبستری، گلشن راز
۳. فرقان، ۷۴

مجله «خانه خوبان»، شماره ۱۲۳، خرداد و تیر ۹۸.

  • علی اکبر مظاهری
۰۸
تیر

دو نکتهٔ تربیتی 


تکامل تدریجی


اشاره:
پس از نشر مشاوره‌ٔ تربیتی اخیر (من و سؤال‌هایم، در تاریخ ۱ تیر ۹۸)، پیامی از خانم دکتر انیس نیشابوری رسید.

بخوانیم:
«... در پُست تربیتی اخیر کانال از زبان مشاور، نکاتی دربارهٔ تربیت فرزند به یک خانم گفته بودید که ‌خواستم بگویم نمی‌توانم میزان احساسم را از حلاوت این دو نکته بیان کنم:
"اول: نگران نباشید. در حال نگرانی، نمی‌توانید درست فکر کنید و راه‌حل پیدا کنید.
دوم: حال افراد، تطوّر دارد. کودک در حال تکامل تدریجی است."
واقعاً همین‌طور است. درستی و وزانت این دو نکته را از بُن جان، تصدیق می‌کنم.»

۸ تیر ۹۸

  • علی اکبر مظاهری
۰۱
تیر

مشاورهٔ تربیتی

تربیت

مدتی بود که سوال‌هایی در زمینه تربیت فرزند داشتم و شوق فراوان برای رسیدن به جواب.
از استاد ارجمندمان حاج‌آقای مظاهری درخواست مشاوره کردم و ایشان، که همیشه به ما لطف دارند، پذیرفتند.
با تماس ما مشاوره شروع شد:
در برابر حرف‌های بدی که بچه‌ها از جاهای مختلف یاد می‌گیرند و تکرار می‌کنند، چه باید بکنیم؟

مقدمه

ایشان سخن را با مقدمه‌ای شروع کردند:
۱. بچه‌های ما در همین جامعه بزرگ می‌شوند، به مدرسه می‌روند، به کوچه و خیابان و پارک می‌روند. نمی‌شود که بچه‌ها را از جامعه جدا کرد. جامعه خوبی‌هایی دارد و بدی‌هایی.
۲. نباید نگران شد. نگرانی والدین اصلاً خوب نیست. نگرانی، همسایه استرس است. نگرانی، بخشی از انرژی انسان را تباه می‌کند. انسان نگران نمی‌تواند خوب فکر کند و خوب تربیت کند. نگرانی و استرس، با تربیت، یک‌جا جمع نمی‌شوند.
۳. تربیت، یک فن دقیق و هنر ظریف است که باید آن‌را آموخت؛ با مطالعه، مشاوره، کلاس، تفکر.
پس از مقدمه
۱. اولین شرط تربیت، آرامش است. بر خویشتن مسلط باشید. با اضطراب و شتابزدگی، اول خودتان را داغان می‌کنید و سپس فرزند را.
۲. آنچه را که شما بد می‌بینید، معلوم نیست که واقعا بد باشد.
در مشاوره‌هایمان بسیار می‌بینیم که والدین می‌خواهند فرزندانشان را خوب تربیت کنند، ولی به سبب امر و نهی‌های زیاد، تربیتشان ضدتربیت می‌شود، چون بچه را کلافه می‌کنند. حتی گاهی خودشان هم اقرار می‌کنند فلانی که خیلی هم اصول تربیتی را نمی‌داند، فرزندش بهتر از فرزند ما شده.
بگذارید بچه‌ به حال خودش باشد. نباید او را کلافه کنیم. کلافه‌کردن بچه، ضدتربیت است.
گیردادن به کودک در مواردی مانند:
- تمیز نگه‌داشتن لباس،
- خوب‌خواندن و ‌نوشتن درس و مشق،
- مؤدب و مرتب نشستن،
او را به ستوه می‌آورد و عاصی می‌کند.
باید بگذاریم جان بچه، مثل نهال، پرورش یابد. همان‌گونه که اگر به نهال، آب و کود زیاد دهیم، فاسد می‌شود، به کودک نیز اگر زیاد امر و نهی کنیم و به او فشار آوریم، تباه می‌شود.
ایشان در ادامه گفتند: بچه‌ها تطور دارند؛ یعنی طور به طور می‌شوند. احوالشان تغییر می‌کند. ممکن است بچه‌ای، در زمانی، ناآرام و بداخلاق باشد، اما بعد از مدتی، آرام و خوش‌اخلاق شود.
برخی از دلایل فحش‌دادن کودک
فحش‌دادن کودک، عواملی دارد. مثلا:
۱. می‌خواهد خود را نشان دهد. شاید به او کم‌توجهی شده، یا اینکه به خواهرش بیشتر توجه و محبت شده است.
۲. از چیزی ناراحت است که نمی‌تواند آن را بیان کند؛ پس فحش می‌دهد.
۳. رنج‌ها و فشارهای درونی دارد که نمی‌تواند نشان دهد؛ پس فحش می‌دهد.
جیغ‌زدن و گریه‌کردن و گازگرفتن، از راه‌های بروز و دفع این فشارهای درونی است.
۴. از چیزی عصبانی‌بودن؛ باید به‌گونه‌ای با فرزندمان رابطه داشته‌باشیم که عصبانیت‌ها و رنج‌ها و ناراحتی‌هایش را بتواند به ما بگوید، تا به فحش و جیغ و خرابکاری پناهنده نشود.
نیز باید عوامل فحش‌دادن و دیگر ناهنجاری‌های رفتاری، اخلاقی و روانی‌اش را بشناسیم و علاج کنیم.
دیگر آن‌که در برابر رفتارهای ناخوشایند او جوش نیاوریم، برآشفته نشویم، آرام و خویشتن‌دار باشیم.
دیگر آن‌که تغیّر داشته باشیم؛ یعنی وقتی از فرزندمان رفتار نادرستی سر زد، حالت چهره و رفتار و گفتارمان تغییر کند. رو ترش کنیم. اندک‌زمانی با او صحبت نکنیم یا اندک‌زمانی با او قهر کنیم. با توجه به ظرفیت و سن و روحیه کودک، نیز نوع و مقدار کار ناروایی که کرده‌ است، زمان عبوسی با او متفاوت است.
نیز می‌توان برای پیشگیری از طغیان کودک و «تنبّه» او، از «تنبیه محرومیت» استفاده کرد؛ محرومیت موقت او از دوست‌داشتنی‌هایش.

نویسنده: خانم نرگس صفرخانلو
۱ تیر ۹۸

  • علی اکبر مظاهری