وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱۱ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۶
آذر


کتاب «از زبان مشاور»، در آستانه انتشار


مقدمه نویسنده


ما، همگی‌مان، به مشاور و مشاوره نیازمندیم؛ در مسائل فردی، خانوادگی، اجتماعی. مانند نیاز به پزشک و پزشکی، در همه رشته‌های پزشکی. این نیاز را عقل می‌گوید، شرع بر آن فتوا می‌دهد، و دانش و تجربه بر آن مهر تأیید، بلکه تأکید، می‌نهند.


اما حکایت این «از زبان مشاور»


در این کتاب، که در پنج فصل تدوین شده، به هر سه قلمرو ورود کردیم (فردی، خانوادگی، اجتماعی). امّا سهم مسائل خانوادگی بیشتر شده است. این «بیشتری»، نه به اختیار ما، بلکه به سبب نیاز جامعه و مراجعه مراجعانمان و پرسش پرسش‌گران‌مان است.
عمده مطالب کتاب، در سه قلمرو، سامان یافته است:


۱. مشاوره‌های حضوری؛


این‌ها محصول مشاوره‌هایمان در مراکز مشاوره است. بیشتر در مراکز مشاوره حوزه‌های علوم اسلامی و دانشگاه‌ها. مشاوره‌های حضوری را با عنوان «از زبان مشاور» آورده‌ایم. نام کتاب، برآمده از همین عنوان است. این‌ها بهترین و زیباترین مطالب کتاب‌اند.


۲. مشاوره‌های غیر حضوری؛


این‌ها مشاوره‌های مکتوب‌اند که از طریق نامه، ایمیل، سایت، پیامرسان انجام گرفته‌اند. پاره‌ای از این‌ها پرسش و پاسخ‌های مجله‌ای و نشریه‌ای است. خوانندگان مجله و نشریه پرسیده‌اند و ما پاسخ داده‌ایم. به‌علاوه مشاوره‌های تلفنی.


۳. نوشته‌های غیر مشاوره‌ای؛


این‌ها نوشته‌هایی است که در قلمرو خانواده و مسائل همسران و تربیت فرزندان نوشته‌ایم. این‌ها درباره پنج رکن خانواده است؛ زن، شوهر، فرزند، پدربزرگ، مادربزرگ.
ما خانواده را سه‌رکنی نمی‌دانیم؛ زن، شوهر، فرزند. بلکه خانواده را پنج‌رکنی می‌دانیم؛ زن، شوهر، فرزند، پدربزرگ، مادربزرگ. ایشان ارکان اصلی بنای خانواده‌اند.


نکته


این اثر، در پنج فصل، صورت پذیرفته است:
فصل یکم: آغاز راه
موضوع این فصل، ازدواج است؛ جانب‌هایی از جوانب ازدواج را کاویده‌ایم و به پرسش‌های مراجعان و پرسش‌گرانمان پاسخ داده‌ایم.
فصل دوم: انتخاب همسر
در این فصل، معیارهای انتخاب همسر، نیز مسأله خواستگاری را کاویده‌ایم و پاره‌ای از راهکارهای گزینش همسر را نمایانده‌ایم. نیز سؤال‌های جوانان را مطرح کرده و پاسخ داده‌ایم.
فصل سوم: دوران نامزدی و عقد
در این فصل، بر پله سوم نردبان زندگی خانوادگی ایستاده‌ایم، دستان لطیف جوانانمان را گرفته‌ایم، و ایشان را برای رفتن به پله چهارم، یاری و همراهی کرده‌ایم.
فصل چهارم: پس از ازدواج
در این فصل، که فربه‌ترین فصل کتاب است، جوانانمان مرحله‌های آغازین زندگی را گذرانده‌اند و در منزل‌گاه چهارم، منزل گرفته‌اند و «هم‌آشیانه» شده‌اند. ما، در همراهی ایشان، مهارت‌های زندگی مشترک را برایشان بیان کرده‌ایم و به پرسش‌هایشان پاسخ گفته‌ایم.
فصل پنجم: فرزندان و تربیت
در این مرحله، که فاخته‌هایمان در اندیشه فرزندآوری‌اند یا فرزند آورده‌اند، نقش والدین را در ایجاد و پرورش ثمره‌های حیاتشان نمایانده‌ایم. این عرصه، میدانی است پررمز و راز، که پدران و مادران، به‌ویژه زوج‌های جوان، به راهنمایی‌هایی، مساعدت‌هایی، و همدلی‌هایی نیازمندند تا صالحانی و رشیدانی را بالنده کنند.


نکته


نام‌هایی که در مباحث «از زبان مشاور» و «حکایت‌ها» و «نمونه‌ها» آمده است، مستعار است. نام واقعی کسی را نیاورده‌ایم و داستان مشهوری را که قابل شناسایی باشد، مطرح نکرده‌ایم. اما این‌که چرا به جای نام مستعار، از رمزها و حروف الفبا (مانند آقای الف، خانم ب) استفاده نکرده‌ایم، زیرا نام‌ها بهتر و بیشتر در ذهن خواننده می‌مانند تا حروف و رموز، و نیز نام، دلپذیرتر و جان‌دارتر است.


حق‌گزاری


شرط حق‌گزاری است که از کسانی که در پدید آمدن این اثر، یاری‌مان کرده‌اند، سپاسگزاری کنیم.
در تدوین این کتاب از یاوری و همکاری ایشان بهره‌مند بوده‌ایم: جناب آقای محمد دهقانی‌زاده (طلبه سطح خارج حوزه، مقطع دکترای دانشگاه، استاد دانشگاه). جناب آقای جواد فهیمی (طلبه حوزه، مهندس عمران). جناب آقای علی حاجوی (کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآنی، همکار و یاورمان در دانشگاه قم، استاد دانشگاه). خانم مهندس فاطمه کوثر (مقطع دکترای دانشگاه). خانم سیّده زهرا حسینی (کارشناس زیست سلولی مولکولی). جناب آقای محمد حسن استادی مقدم، که کار ویرایش کتاب را بر عهده دارند.
نیز عزیزانی دیگر که نامشان در اثنای کتاب می‌آید. نیز همه ارجمندانی که یاری‌‌مان کرده‌اند. از همگی ایشان سپاسگزاریم و از خداوند سبحان، برایشان، پاداش فراوان می‌طلبیم.
دید‌گاه‌ها، نقدها، و پیشنهادهای شما خوانندگان ارجمندمان را بر دیده سپاس می‌نهیم و از آن‌ها در تکمیل کتاب و در ادامه راه، بهره می‌جوییم. و در همه حال، از خداوند سبحان، مدد و هدایت می‌طلبیم. إنَّهُ وَلیُّ النِّعَم.


علی‌اکبر مظاهری


آذر ۱۳۹۷

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
آذر

مشاوره عقیدتی - اخلاقی

پرسیده‌اند: زیاد گفته شده و شنیده‌ایم که: کمالاتی را که انسان می‌تواند در طول عمرش به‌دست آورد، تا چهل‌سالگی او است. انسان، بعد از چهل سالگی، دیگر تغییر خاصی نمی‌کند و هر کار که می‌خواهد برای رشد خود بکند، باید تا قبل از چهل‌سالگی انجام دهد. آیا این سخن صحیح است؟ به نظر می‌رسد این سخن، با تجربه‌های ما، منافات دارد یا تحلیل درستی از این موضوع به ما منتقل نشده است.

پاسخ ما


مسأله مهمی را مطرح کردید. در این موضوع، بسیار سخن گفته و نوشته‌اند. در علم اخلاق، فلسفه، عرفان، روان‌شناسی، علوم تربیتی، این موضوع را کاویده‌اند. در تأیید آن، بسیار و در نفی آن اندک سخن گفته‌اند. این بسیار و این اندک، همانا افراط است و تفریط.

اما اصل پاسخ


1. اثرپذیری آدمی، در کودکی و نوجوانی، در برخی از عرصه‌ها، بیشتر از دوران میان‌سالی است؛ مانند علم‌آموزی، تربیت‌پذیری، عادت‌پذیری. اما در بزرگ‌سالی، میان‌سالی و کهن‌سالی، مسائل درشت و عمیق را بهتر می‌توان درک کرد. بچگی‌ها، چلچله‌گی‌ها و خامی‌های دوران کودکی و نوجوانی و جوانی، میدان را می‌دهند به پختگی و تفکرگرایی و عاقبت‌اندیشی.


حضرت امیر فرموده‌اند:
"رای‌ الشیخ احب الی من جلد الغلام؛ تدبیر کهن‌سال را بیشتر دوست دارم از چالاکی جوان." (نهج البلاغه، حکمت ۸۶)
این سخن حضرت، بسیار ارجدار است.
2. شادابی در کودکی و نوجوانی، نمایان‌تر است، اما وقار، در میان‌سالی شایان‌تر است. کودکان و نوجوانان، مانند بهارند و میان‌سالان و کهن‌سالان، مانند تابستان‌اند. هر دو خوب است. «هر چیزی به جای خویش نیکوست.»
3. چند نمونه از چهل‌سالگان و میان‌سالان سعادتمند:
یک) پیامبرمان و بسیاری دیگر از پیامبران، رسالت‌شان از چهل‌سالگی آغاز شده است. ایشان، در کودکی و نوجوانی و جوانی، توشه اندوخته‌اند و کمال یافته‌اند و از چهل‌سالگی به بعد، مسیر کمال را ادامه داده‌اند و به اوج کمال رسیده‌اند.
دو) بسیاری از صحابیان پیامبرمان؛ چونان ابوذرها و مقدادها، در میان‌سالی مسلمان شدند و آن شدند که می‌دانیم. البته ایمان‌آوردگان جوان نیز بسیار بوده‌اند.
سه) جناب ظهیربن‌قین. او در نبرد صفین، با امیرمؤمنان، می‌جنگید و تا چند روز قبل از عاشورا، بر مسیری دیگر می‌رفت. در میان‌سالی، بلکه کهن‌سالی، چنان تحولی یافت که می‌دانیم. او از بهترین یاران امام‌ حسین و از ارجمندترین شهیدان نینوا است. سلام‌الله‌علیه.
چهار) حُرّ ریاحی. او بود که راه را بر امام حسین بست و او بود که در میان‌سالی چنان دگرگون شد که می‌دانیم. سلام‌الله‌علیه.

فرجام سخن


هرگز نباید از بالندگی ناامید شد؛ تا آخرین لحظه‌های زندگی. از همه فرصت‌های عمر باید بهره نیکو جست. البته هر مرحله، اقتضاهای خود را دارد و ثمره‌های خود را می‌دهد.
خداوند سبحان، یاور و راهنمای‌تان باشد.

علی‌اکبر مظاهری
۲۰/آذر/۹۷



  • علی اکبر مظاهری
۲۶
آذر

مشاوره خانواده

خانم یا آقایی پرسیده‌اند:
آیا لازم است هر وقت داماد به منزل ما رفت و آمد می‌کند، خودمان را به زحمت بیندازیم و تعارفات مرسوم را حفظ کنیم؟

پاسخ ما

1. داماد (و نیز عروس) مانند فرزندان ما هستند. وقتی فرزندان متأهل ما به خانه‌مان می‌آیند، با ایشان و برای ایشان چه می‌کنیم؟ برای داماد و عروسمان نیز باید همان‌گونه رفتار کنیم.
شاید (نه اینکه باید) با داماد یا عروس، در آغاز ازدواجشان، اندکی متفاوت باشیم و با ایشان مثل مهمان رفتار کنیم، اما این «شاید» باید زود به صمیمیت بدل شود و ایشان چونان فرزندانمان شوند.
2. تکلف، در رابطه با هر کس، ناروا است.
خداوند سبحان به پیامبرمان فرموده‌ است: به مردم بگو
«مَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ؛ من اهل تکلف و به زحمت‌افکنی نیستم». (سوره ص، آیه ۸۶)
حیفمان بیاید خود و دیگران را، برخلاف سیرة پیامبرمان، به زحمت افکنیم.
حضرت امیر(ع) نیز فرموده‌اند:
«شرالاخوان من تکلف له؛ بدترین برادران و دوستان، آن است که آدمی برای او به تکلف و رنج افتد». (نهج‌البلاغه، حکمت ۴۷۹)
حیفمان بیاید خود و عزیزانمان، مورد مذمت اماممان باشیم.
"تکلف گر نباشد خوش توان زیست."


3. صمیمیت مؤدبانه


رابطة پدر و مادر با دامادها و عروس‌ها، نباید با «تکلف» و زحمت همراه شود؛ اما باید «مؤدبانه» باشد. تکلف نه، زحمت نه، روابط نامؤدبانه نیز نه؛ آنچه پسندیده است، سلوک مهربانانه است.
خداوند سبحان رهنمایتان باد.

علی‌اکبر مظاهری، مجله "خانه خوبان"، شماره ۱۱۷، آذر ۹۷.

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
آذر

مشاوره خانواده

پرسش


آقا یا خانمی پرسیده‌اند:
با گرانی‌های پیش‌آمده، اضطراب در زندگی ما فراوان شده است و این گاهی ما را به سوی خساست پیش می‌برد. پرسش این است که تفاوت صرفه‌جویی با صفت ناپسند بخل و خساست چیست؟
از کجا بفهمیم دچار بخل هستیم یا نه؟

پاسخ ما


1. آفرین به شما که مواظب خویشتن خویش هستید. مراقب‌اید که خاری در دلتان ننشیند. مواظب‌اید که آفتی بر جانتان نیفتد.
2. از اوصاف خجستة آدمیان رشدیافته، این است که در همة امور زندگی، اندازه نگه دارند. این اندازه‌نگه‌داشتن در قلمرو هزینه‌های زندگی، نامش «اقتصاد خانواده» است. در معارف اسلامی، از این صفت فرخنده، ستایش بسیار شده است.
3. خساست و بخیل بودن، آن است که دارایی‌های آدمی چنان بر جانش بسته باشد که از آن‌ها در امور ضروری و غیر ضروری هزینه نکند یا به اندازة لازم مصرف نکند. بدتر آنکه از هزینه کردن مال عذاب بکشد، بدهی‌های مالی‌اش را نپردازد، حقوق مردم را ادا نکند و بر خود و خانواده‌اش سخت گیرد. این صفت، در معارف دینی‌مان، شدیداً نکوهش شده است.
4. ول‌خرجی و اسراف نیز، جانب دیگر این قضیه است. همان‌ اندازه که بخل‌ورزی بد است، اسراف و ول‌خرجی نیز نکوهیده است.


یک معیار قرآنی


«عِبادُ الرّحمن ... َالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا؛ بندگان ناب خداوند رحمان، آنان‌اند که ... هنگام انفاق و هزینه کردن، نه اسراف و ول‌خرجی می‌کنند و نه خشک‌دست و بخل‌ورزند؛ بلکه میان این دو روش، حد وسط را می‌گیرند».3
اکنون شما خود را با این معیار قرآنی بسنجید و در آنچه بیان کردیم بیندیشید. به این وسیله می‌توانید دریابید از کدام سه دسته هستید:
أ. مقتصد و معتدل؛
ب. خسیس و بخیل؛
ج. اسراف‌کار و ول‌خرج.
خدای رحیم و رحمان یاورتان باد


پی‌نوشت‌ها:
1. سوره ص، آیه 86.
2. نهج‌البلاغه، حکمت 479.
3. فرقان، 67.

علی‌اکبر مظاهری، مجله خانه خوبان، شماره ۱۱۷، آذر۹۷.

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
آذر

پست دوم


وصول به وصال

پس از سال‌ها خواستگاری‌رفتن و قسمت‌نشدن‌ها، بالاخره توفیق شد و من به خواستگاری دختری رفتم که امام رضا علیه السلام واسطه آن شدند.
البته قبل از اینکه من و مادرم به خواستگاری ایشان برویم، عروس‌خانم، پسند دل پدر شوهر شدند!
حکایت از این قرار است که امام جماعت دانشگاه، در نمازخانه اعلام می‌کنند: "از همه دانشجویان و بانوان دانشگاه دعوت می‌کنیم تا به مناسبت دهه کرامت، در جشنی که به این منظور قرار است برگزار شود، شرکت کنند و خانم‌ها از هنر آشپزی خود بهره گیرند و کیک‌هایی را به مناسبت این دهه باکرامت، آماده کنند."
روز جشن می‌رسد. یکی از خانم‌ها، که با نیت خالص و با هدف رونق‌بخشیدن به مجلس شادی اهل بیت، کیکی شکلاتی آماده کرده بود، برش کیک را، به رسم ادب و احترام، به پدر من سپردند. و آنجا بود که پدرم عروس خود را انتخاب کردند. پس از اینکه پدرم ایشان را به ما پیشنهاد کردند، من و مادرم به خواستگاری رفتیم و به انتخاب و سلیقه پدرم آفرین گفتیم. و اکنون این دختر خانم دانشجوی کیک‌پز، با تعداد ۱۴ عدد سکه بهار آزادی، همسر بنده هستند.
از خدا و امام رضا علیه السلام بسیار سپاسگزارم. این خاندان، آن‌گونه که در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: "معدن الرحمه و اصول الکرم" هستند.
بسیار سپاسگزارم بابت هدیه خوبی که به من عطا کردند؛همسری هم‌فکر و همراه. همسری که مثل خیلی از خانم‌ها آرزو داشت مجلس نامزدی و عقدی بگیرد، اما پیشنهاد من را پذیرفت. ما هر دو تصمیم گرفتیم مروج ازدواج آسان باشیم. به این منظور تصمیم گرفتیم مجلسمان را با تعدادی از کودکان یتیم و محسنین کمیته امداد برگزار کنیم و شکوفه لبخند را بر لبان آن‌ها بنشانیم تا لبخند آنان اثری ماندگار بر زندگی ما داشته باشد.
از خدا می‌خواهیم که زمینه ازدواج را برای همه جوانان این مرز و بوم فراهم کند و از خانواده‌ها و جوان‌ها هم می‌خواهیم، با توجه به شرایط اقتصادی کنونی، برای ازدواج آسان، همت بگمارند؛ چرا که اگر همراهی خانواده‌ خودم و همسرم نبود، ما هرگز نمی‌توانستیم چنین کاری را انجام دهیم.

صالح تاج‌فرد


۱۳/آذر/۹۷


مشهد مقدس



  • علی اکبر مظاهری
۱۳
آذر


آن جوان که قرار بود حکایت داماد‌شدنش را برای‌مان بگوید، به عهدش وفا کرد. ببینید:

"آن جوان" داماد شد!

در تاریخ ۹۷/۴/۲۵  این "در دل یک جوان" را منتشر کردیم:

درد دل یک جوان

جواب این جوان را چه بدهم؟

سلام.
الهی توفیقاتتون بیشتر بشه.
شما که هم قلم به‌دست هستین هم به‌قول معروف، تریبون دارین، گلایه ما رو هم برسونین به دخترخانمها و خانوادهایشان.
مادرم مدام از این و آن شماره میگیرند، تماس میگیرند، همه هم خانواده‌هایی که گزینش شدن، مذهبی هستن، اما حتی اجازه خواستگاری هم نمیدهن.
اگر هم یکی از هر چندین و چند مورد، اجازه بدهند، بعد خود دختر خانمها میگویند نه.
نمیدانم دگر من جوان باید چکاری انجام بدهم ...
خیلی دلشکسته شدم و ناراحت ...

۹۷/۴/۲۵

که بازتاب گسترده‌ای داشت. کسانی بسیار، پاسخ‌های فراوانی به ایشان و بنده دادند که پاره‌ای از آن‌ها را در همین کانال و برخی جاهای دیگر منتشر کردیم... تا این که آن جوان، دیروز خبر داد که داماد شد.
الاهی شکر.

از او خواستم حکایت دامادشدنش را برایم بنویسد. وقتی نوشت، آن را برای‌تان منتشر می‌کنم. ان‌شاءالله.

به ایشان و نوعروسشان مبارک‌باد و خجسته‌باش می‌گوییم و نیک‌بختی‌شان را از خدای سبحان می‌طلبیم.

علی‌اکبر مظاهری

۹۷/۷/۲۷

اکنون حکایت و گزارش، در دو پست:

یکم:

http://nahad.mums.ac.ir/index.php/component/content/article/26-home/news/1369-nahad-news-150?Itemid=101

  • علی اکبر مظاهری
۱۳
آذر

همدلی و همراهی (۳)

اشاره:
انتشار پست "ظلمی بی‌جبران. دختری که پیر شد"، بازتاب‌هایی داشت. برخی، مانند آن دختر چهل‌ساله، نالیدند و خود را مانند او نامیدند. دیگرانی با او همدردی کردند و دلداری‌اش دادند. و دیگرانی دیگر، ناله‌های او را ناروا شمردند و وی را نهیب زدند که برخیزد و شهامت ورزد و به پیش تازد.
چند پیام از هر سه گروه را می‌آوریم. همراهی‌مان کنید.
۳. خانم نرگس مرادی (کارشناس ارشد فلسفه هنر ) نوشته‌اند:

 مردان فرزندداری که به دلیل جدایی یا بیماری، همسر خود را از دست داده‌اند و قصد فرزندآوری ندارند، اما نیاز زیستی و عاطفی و سایر کارکردهای یک زندگی مشترک را دارند، می‌توانند همسران مناسبی باشند برای خانم‌های مجردی، که به هر دلیل، امکان تشکیل زندگی را تا قبل از سن قطع باروری خود نیافته‌اند.
 اگرچه یکی از کارکردها و اهداف اصلی تشکیل زندگی مشترک، فرزندآوری است، اما این مهم، تنها دلیل و علت غایی امر ازدواج نیست. به فرموده قرآن کریم در آیه 21 سوره روم: "وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ از آیات خداوند سبحان این است که برای شمایان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا نزد ایشان آرامش یابید و میان شما دوستی و محبت قرار داد. همانا در این امر، نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر کنند."
 خداوند متعال دوستی و محبت و آرامش حاصل از ازدواج را برتر از فرزندآوری نهاده است. پس می‌توان این‌گونه نیز تعبیر نمود که همواره نیاز به ازدواج و همسریابی و آرامش حاصل از آن، بر مساله فرزند آوری، اولویت دارد.
 بنابراین نه مردانی از این دست، محکوم و مجبور به تحمل و کشیدن بار زندگی به تنهایی هستند و نه خانم‌هایی که فرصت فرزندآوری را از دست داده‌اند، مجبور به ادامه حیات به‌ صورت انفرادی‌اند.
با اینکه خانم‌هایی مانند خانم سامانی، دیگر فرصت فرزندآوری ندارند، اما این به معنی تنها زندگی‌کردن آن‌ها نیست. آنان می‌توانند در کنار مردی زندگی کنند که او نیز همسر خود را، به هر دلیل، از دست داده است.
کمک در امر تسهیل ازدواج این  دسته از مردان و زنان، از مصادیق باقیات صالحاتی است که امید به پاداش را در پیشگاه خداوند، برای نیکوکاران، افزایش می‌دهد.
به فرموده امام صادق(ع): هر فردی زمینه ازدواج مجردی را فراهم کند، از افرادی است که خداوند، در روز قیامت، به او نگاه [لطف آمیز] می‌کند. (الکافی، ج 5، ص 331).

۸/آذر/۹۷


  • علی اکبر مظاهری
۰۸
آذر



همدلی و همراهی (۲)

اشاره:
انتشار پست "ظلمی بی‌جبران. دختری که پیر شد"، بازتاب‌هایی داشت. برخی، مانند آن دختر چهل‌ساله، نالیدند و خود را مانند او نامیدند. دیگرانی با او همدردی کردند و دلداری‌اش دادند. و دیگرانی دیگر، ناله‌های او را ناروا شمردند و وی را نهیب زدند که برخیزد و شهامت ورزد و به پیش تازد.
چند پیام از هر سه گروه را می‌آوریم. همراهی‌مان کنید.

۲. خانم نازلی مروت (نویسنده، روزنامه‌نگار، دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات)، دیدگاه خانم پونه دهقان را "نگاه متعالی" خوانده و به آن آفرین گفته و نوشته‌اند:

 درست است که ازدواج، برای دختران و پسران، یک اتفاق مهم است، اما آخرین و تنها راه خوشبختی نیست، بلکه یکی از اتفاق‌هایی است که می‌تواند خوشبختی یا بدبختی به همراه داشته باشد.
اصطلاح "پیردختر" و مانند آن، از اصطلاحاتی است که در فرهنگ توسعه‌نیافته ما اهمیت دارد... .


  • علی اکبر مظاهری
۰۸
آذر



اشاره:
انتشار پست "ظلمی بی‌جبران. دختری که پیر شد"، بازتاب‌هایی داشت. برخی، مانند آن دختر چهل‌ساله، نالیدند و خود را مانند او نامیدند. دیگرانی با او همدردی کردند و دلداری‌اش دادند. و دیگرانی دیگر ناله‌های او را ناروا شمردند و وی را نهیب زدند که برخیزد و شهامت ورزد و به پیش تازد.
چند پیام از هر سه گروه را می‌آوریم. همراهی‌مان کنید.

۱. خانم پونه دهقان نوشته‌اند:

با عرض سلام.
من با این دختر خانم محترمه احساس همدردی می‌کنم و قبول دارم که برادران ایشان در حق او اجحاف کرده‌اند و زندگی خود را در الویت قرار داده‌ و به نیازهای خواهر خود بی‌توجهی کرده‌اند. حتی اگر اکنون پشیمان باشند، عمر و جوانی رفته‌ی خواهر بازنخواهدگشت.
      هر چند اعتقاد دارم افکار و رفتار ما به دیگران اجازه چنین برخوردهایی را می‌دهد. اما در حال حاضر، افسوس بر گذشته، مشکل‌گشا نخواهد بود و باید به فکر ساختن آینده‌ای روشن و دلخواه باشند.
سن ازدواج، در جامعه کنونی ما، به دلایل مختلف - متاسفانه - بالا رفته است. ایشان هم یکی از این افراد.
      هر چند ازدواج بهنگام بسیار خوب است، اما نباید ناامید باشند. بسیاری از دخترخانم‌ها و آقاپسرها در همین سن و سال ازدواج می‌کنند. ان‌شالله  ایشان نیز با  همسری کفو خود ازدواج خواهند کرد.
       ولی انسان خوشبختی خود را تنها در امر ازدواج نباید ببیند.
      بنابراین پیشنهاد می‌کنم این دوشیزه محترمه، تا وقتی که امر ازدواج برایشان مهیا گردد، از لذت‌های حلال دیگر این دنیا، مثل مسافرت، مطالعه، ورزش، انجام کارهای هنری مورد علاقه، هم‌صحبتی با دوستان هم‌عقیده، بهره‌مند گردند.
     منتظر نباشیم تا فردی پیدا شود و ما را خوشبخت کند. خوشبختی را خودمان برای خودمان باید بسازیم.


  • علی اکبر مظاهری
۰۲
آذر

دختری که پیر شد

آقای سامانی و برادرانش، که سرپرستی مادر و تنها خواهرشان را بر عهده داشتند، اختیار تصمیم گیری درباره خواستگاران خواهرشان را به دست گرفته بودند. آنان خواستگاران خواهرشان را، بدون نظرخواهی از او، رد می‌کردند و موقعیت ازدواج را از او، که در آن زمان دختری جوان و شاداب بود، می‌گرفتند.
این حکایت به حدود ۳۰ سال پیش بازمی‌گردد. در آن روزگار، که دختران شرم بیشتری از اظهار نظر درباره خواستگارانشان داشتند، خانم سامانی جسارت مخالفت با رفتار غیرمنطقی برادرانش را نداشت و، به‌ناچار، تسلیم بود.
یکی از دلایل مخالفت برادران با ازدواج خواهرشان، که البته مستقیما بیان نمی‌شد، ترس از تنهایی مادرشان بود؛ خواهر را کلفت و پرستار مادر کرده‌بودند.
سال‌ها می‌گذشت و عمر خانم سامانی می‌گذشت و، به‌طور طبیعی، خواستگارانش کم و کمتر می‌شدند، تا اینکه خانم به نزدیک ۴۰ سالگی رسید و دیگر کسی برای ازدواج، به سراغ او نمی‌آمد.
خانم سامانی، که جوانی‌اش به پرستاری و خدمت مادر گذشته بود، اکنون، در ۴۰ سالگی، مادر پیرش را از دست داد و مجبور شد از آن به بعد، زندگی‌اش را به تنهایی بگذراند.
او در بیان درددل هایش می‌گوید:
«برادرانم اکنون زندگی‌های مستقلی دارند و صاحب همسر و فرزندند، در حالی که من مجبورم اکنون تنهایی خود را بپذیرم و دوران پیری‌ام را، به دلیل نداشتن همسر و فرزند، در خانه سالمندان بگذرانم.»
برادران خانم سامانی، که باعث نابسامانی خواهرشان شدند، اکنون پشیمان‌اند، ولی دیگر نمی‌توانند کاری بکنند.
افسوس!

علی‌اکبر مظاهری

  • علی اکبر مظاهری