وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱۹ مطلب در شهریور ۱۴۰۱ ثبت شده است

۲۷
شهریور

 #از_این_خانه_بروید! (۱۱)

 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

 از زبان مشاور

 مشاورهٔ خانواده

 ادامهٔ نقدها و نظرها

اشاره

آن‌هنگام که «از این خانه بروید» را نوشتم، به ضرورت و اهمیت آن توجه داشتم. در مشاوره‌ها و مشاهده‌هایم یافته بودم که بخش عظیمی از طلاق‌ها، معلول همین عامل است. فروپاشیدگی کثیری از زندگی‌ها، ریشه در همین «هم‌خانگی‌ها» دارد. سبب بسیاری از رنجیدگی دل‌ها، مراعات‌نکردن قاعدهٔ طلایی «دوری و دوستی» است.
ابتدا قرار بود تنها یک پست مشاوره‌ای را در این موضوع منتشر کنیم، اکنون اما به پست یازدهم رسیده‌ایم!
شاید این سلسله، ادامه یابد. شاید یک کتاب شود. ببینیم خدا چه می‌خواهد.

اینک، در ادامهٔ نقد و نظر دیگران، پنجمین نوشتهٔ خوانندگانمان را؛ نوشتهٔ برادر ارجمندمان، جناب آقای «علی ترابی»، فرهنگی فرهیخته از شهر تیران، اصفهان، را با هم بخوانیم:

۵. ضرورت‌ها و مدیریت‌ها

سلام و درود بر استاد دانا و توانا.

«از این خانه بروید»!
حتما خانهٔ‌ جدا و با امکانات، برای زوج‌های جوان، شیرین است.
اگر پدر و مادر می‌توانند، برای فرزندشان منزلی جدا بخرند و یا اجاره کنند. ولی برخی از والدین، توانایی ندارند.
پس راه حل چیست و جوانان باید چکار کنند؟

🔻 چند راهکار و تجربه

۱. برای زوج‌های دلباخته، تشکیل زندگی مشترک زیر یک سقف، در اولویت است، اگرچه خانهٔ جداگانه نداشته باشند.
۲. زوج‌های جوان باید از برخی امکانات، چشم‌پوشی کنند و در کنار همسربودن را بپذیرند.
۳. ممکن است پدر و مادر، مسن باشند و کم‌حوصله و شب‌ها زود بخوابند... .
برای زندگی با ایشان، ما باید تحمل کنیم، نه پدر و مادر. اگرچه بسیار سخت است، اما باید صبوری و خویشتن‌داری کرد، همراه با حوصله‌ورزی و گذشت.
۴. آنچه گفته شد، برای شرایطی است که زوج‌های جوان، خودشان، تمکن مالی ندارند، اما اگر می‌توانند، حتما باید «از این خانه بروند!»

من تجربه هفت‌سال در یک منزل با پدر و مادر زندگی‌کردن را دارم.
سخت بود، ولی شیرین.
چون ابتدای استخدام بودیم، حقوقمان کم بود، توانایی اجارهٔ منزل را نداشتیم. در یک اتاق پدری، با همراهی همسر، خوش بودیم.
پس می‌شود در کنار پدر و مادر بود و شاد زندگی کرد.

۲۷ شهریور ۱۴۰۱

 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۷
شهریور


 #از_این_خانه_بروید! (۱۰)

#نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

 از زبان مشاور

 مشاورهٔ خانواده

 ادامهٔ نقدها و نظرها

۴. کج دار و مریز!
ناراضی و بردبار

✍️ خانم زینب صبوری؛ دانشجوی روان‌شناسی، از دانشجویان پرکارمان، نقدی در تأیید مطالبمان نوشته‌اند؛ نقدی پرنکته:

عرض ادب و احترام

باید خدمت بانو نعناکار عزیز و دغدغه‌مند عرض کنم که تا همین چنددههٔ قبل، اتفاق‌های مختلفی، به لحاظ فرهنگی و اجتماعی، رخ می‌داد که در حال حاضر، ناممکن است.
امروز، با پنج سال گذشته، تفاوت دارد، چه رسد به چند دههٔ قبل.
نیازها تغییر کرده، فرهنگ دگرگون شده، نسل جوان ما، اطلاعات علمی جدیدی دارند که برخی با توصیه‌های نسل قبل در تعارض است؛ بعضی‌ بر اثر علم‌زدگی است و نابه‌جاست، اما بعض دیگر، به‌جا است و صحیح.
تا چند دههٔ قبل، متاسفانه، خانواده‌ها با صنفی به نام روان‌شناس، نه تنها آشنا نبودند، بلکه هیچ تصویر ذهنی‌ای از مشاوره و تکنیک‌های روان‌شناختی نداشتند و اصلا قائل به مراجعه به مشاور نبودند.
در دهه‌های گذشته، حتی فاجعه‌ای مثل قتل، بین بزرگان فامیل، حل و فصل می‌شد.
چیزی به اسم خانهٔ سالمندان، یا وجود نداشت یا مخصوص سالمند بی‌وارث بود.
خلاصه که:
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است
به نظر بنده، این قیاس، مع الفارق است.
بیرون گود نَنشسته‌ام و دعوت کنم به ضربه فنی.
بنده و همسرم، در رابطهٔ با خانواده‌ها، نمونهٔ بارز رعایت حد و مرز هستیم.
۱۷ - ۱۸ سال است که عروس این خانواده‌ام. از ابتدا تا اکنون، در یک ساختمان بوده‌ایم.
تا امروز، در حضور پدرشوهر و مادرشوهرم نه پا دراز کرده‌ام و نه دراز کشیده‌ام.
از گل نازک‌تر نگفتم و در برابر حرفایی که باب طبعم نبوده، سکوت اختیار کردم، به حرمت پدر و مادر بودنشان.
در یک کلام، به پدر و مادر خودم، جوری که دستور اسلام بوده، احترام گذاشتم. ولی احترامی که به والدین همسرم گذاشتم، به پدر و مادر خودم هم نگذاشتم؛ چیزی فراتر از حد تصور.
اما، خواهر من!
چه بسا بانوانی مثل بنده، ک دو دهه با خانوادهٔ همسر، در یک ساختمان زندگی کردند و کسی از مشکلاتشان مطلع نشده.
این‌که کسی با سیلی صورتش را سرخ می‌کند، نشانهٔ گل و بلبل‌بودن اوضاع نیست.
باید علمی‌تر و بر حسب آمار دقیق سخن گفت.

۲۶ شهریور ۱۴۰۱

 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۷
شهریور

بدترین سرزنش‌ها (۶)

 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

 (ادامهٔ سرزنش همسران)

🔻شماتت‌های پرشمار

اگر همسران، باب ملامت را به روی هم بگشایند، سرزنش‌ها پرشمار می‌شود؛ چون همیشه با هم‌ سر و کار دارند. اگر شیوهٔ نکوهیدهٔ نکوهش را پیشه کنند، پایانی برای آن به چشم نمی‌آید. نیز فزاینده است؛ زیرا ملامت، شماتت می‌آورد. سرزنش، ملامت می‌افزاید. و این نکوهش‌ها و سرزنش‌ها و ملامت‌ها، همسران را کلافه می‌کند. و ای بسا که دیوارها و سقف خانه را بر سر و جان خانواده، آوار کند.
پس «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را». شرط خردمندی است که باب ملامت را، به هیچ روی، نگشاییم. «سرزنش به‌جا» و «سرزنش نابه‌جا» نداریم. صلاح آن است که این راه را مسدود کنیم؛ مسدود ابدی.
همسران دانا آنان‌اند که خرد بورزند و صبوری کنند. بزرگواری پیشه نمایند و تغافل کنند.
و هیچ خیری را از ملامت نجویند. سرزنش، هیچ جنبهٔ مثبتی ندارد. همه‌اش منفی است. از شر آن به خدا پناه ببرید. این سخن امیر خردمندان، امام علی - علیه‌السلام - چه ارجدار است:
«إنّ العاقِلَ نِصفُهُ احتِمالٌ، و نِصفُهُ تَغافُلٌ»؛
نیمی از وجود انسان عاقل، تحمل است (؛ شکیبایی، بردباری، صبوری) و نیم دیگر او تغافل است (؛ چشم‌پوشی بزرگوارانه، نادیده‌انگاری، گویا ندیدن).
(میزان‌الحکمة، حکمت ۱۴۹۱۵)

۲۰ شهریور ۱۴۰۱

 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
شهریور

 بدترین سرزنش‌ها (۵)

نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

 پرسش

خانمی یا آقایی گفته است و پرسیده است: نوشته‌های «بدترین سرزنش‌ها»یتان را دنبال می‌کنم و به‌دقت می‌خوانم. دائم منتظرم که «سرزنش همسران» را نیز بنویسید، اما نیست! مگر این جزو بدترین‌های سرزنش نیست؟

 پاسخ ما

بلی. از بدترین‌هاست. از دانه‌درشت‌ترین‌هاست. آن را در ذهنم، در ردیف بدترین‌ها نهاده‌‌ بودم. آفرین‌ به شما که آن را جلو انداختید.

۶. سرزنش همسران

برخی از مسائل را نمی‌توان وصف کرد؛ یا به دلیل بی‌نهایت بزرگی آن‌ها، یا به سبب بی‌نهایت کوچکی‌شان.
بنابرمثال: خدا را می‌گوییم: الله اکبر؛ خدا بزرگ‌تر است از آن‌که به وصف آید. (بی‌نهایت بزرگ). یا کسی را که کرداری بسیار ناروا کرده است، می‌گوییم: او لایق پاسخ نیست. (بی اندازه کوچک).
برای همسران می‌گوییم: آثار ستایش همسران از همدیگر، خجسته‌تر از آن است که به وصف آید؛ زندگی را بوستان می‌کند؛ بوستانی طرب‌انگیز. و آثار سرزنش همسران، سیاه‌تر از آن است که وصف شود؛ زندگی را تباه می‌کند.

 صفا و جفای یاران

همسران، نزدیک‌ترین کسان به یکدیگرند. در زندگانی این‌جهانی، هیچ دو نفری مانند همسران به هم نزدیک نیستند؛ بیشترین اوقات را ایشان با هم‌اند.
بیشترین معاشرت‌ها را ایشان با هم دارند. بیشترین کارها را ایشان باهم انجام می‌دهند. بیشترین سخن‌ها را ایشان به هم می‌گویند.
نزدیک‌ترین رابطه‌های انسانی را ایشان با هم دارند.
عاشقانه‌ترین عاطفه‌ها را ایشان به هم می‌ورزند.
و هزار «ترین» دیگر.
از این روست که می‌گوییم:
روابط همسران، دقیق‌ترین مدیریت‌ها را می‌طلبد.
هیچ‌کسان، مانند همسران، با هم نزدیک نیستند. با هم راحت و صمیمی و بی‌تکلف نیستند.
ایشان، چون با هم بسیار صمیمی‌اند، گاهی می‌پندارند که می‌توان هر رفتاری را با هم داشته باشند که با هیچ کس دیگر مجاز به آن نیستند.
سرزنش‌های آلودهٔ به انتقاد، یا انتقادهای آلودهٔ به سرزنش، آفت هولناکی برای این رابطهٔ حمیده است. از جفاهای یاران است.

 گوهر تغافل

حقا که «تغافل»؛ چشم‌پوشی بزرگوارانه، راهکاری هموار برای پیشگیری از این جفاهاست.

 این نمونهٔ کارساز را ببینید:

 نقد سخن یک روان‌پزشک

یکی از روان‌پزشکان، در کتابی روان‌شناختی، در راهکاری به یکی از مراجعانش، مطلبی نوشته است، که آن را نقد می‌کنیم:
مراجع: «خانمم ظرف‌های آشپزخانه را نمی‌شوید. ظرف‌ها، در آشپزخانه، انباشته می‌شود. وقتی به آن‌ها نگاه می‌کنم، حالم بد می‌شود. هر چه به خانم می‌گویم ظرف‌ها را بشوید، گوش نمی‌دهد. دعوایمان می‌شود. مجادله می‌کنیم. حال خودمان و زندگی‌مان و فرزندانمان بد می‌شود. چه کنم؟»
پاسخ روان‌پزشک:
«به جای این‌که به همسرتان تذکر دهید و از او انتقاد کنید و با هم دعوا کنید، به او بگویید: من وقتی ظرف‌های نشستهٔ در آشپزخانه را می‌بینم، «چندشم» می‌شود... .»

 نقد ما

این راهکار شما، «آنچنان را آنچنان‌تر می‌کند»؛ به قول مولوی! «چندش»، بدتر از «چرا» است. «چرا ظرف‌ها را نمی‌شوی؟» سرزنش‌آمیز است، اما «وقتی ظرف‌های نشسته را می‌بینم، چندشم می‌شود»، هم سرزنش‌آمیز است، هم نفرت‌انگیز. بدتر از بد است.

 راهکارما

من نیز مراجعان این‌گونه‌ای دارم؛ بسیار. به‌ویژه، مردان وسواسی. یکی از راهکارهایم به ایشان این است:
✔️ ۱. خودتان ظرف‌ها را بشویید.
به جای نق‌زدن، انتقادکردن، سرزنش‌کردن، عصبانیت،
آستین‌ها را بالا بزنید و خودتان ظرف‌ها را بشویید.
این کار، چندین فایده دارد:
یکم: خانم‌تان سپاسگزارتان می‌شود. اگرچه به زبان نیاورد، اما حتماً در دل، شادمان و قدردان می‌شود.
دوم: خودتان لذت خدمت در خانه را می‌چشید.
سوم: ثواب کمک به همسر، نزد خداوند، برایتان ثبت می‌شود.
چهارم: خانم می‌کوشد جبران کند؛ هم در شستن ظرف‌های بعدی، هم در دیگر کارها.
پنجم: باعث افزایش علاقهٔ خانم به شما می‌شود.
ششم: فرزندانتان یاد می‌گیرند که ظرف‌شستن و دیگر کارهای خانه، وظیفهٔ مشترک آقا و خانم است. پس به پدر اقتدا می‌کنند. و نیز خشنود می‌شود که والدین، یاور همدیگرند. فایدهٔ تربیتی و روانی ارجمندی است.
و فایده‌های بسیار دیگر.

✔️ ۲. به ظرف‌ها نگاه نکنید.
اگر، به هر سبب، نمی‌توانید یا نمی‌خواهید ظرف‌ها را بشویید، آن‌ها را نادیده بگیرید. اصلاً به آن‌ها نگاه نکنید که عصبانی شوید (یا چندشتان بگیرد!)
این شیوهٔ خردمندان است.

{ادامه، فردا. ان‌شاءالله.}

۱۹ شهریور ۱۴۰۱

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
شهریور

از_این_خانه_بروید! (۹)

نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

 از زبان مشاور

 مشاورهٔ خانواده

 ادامهٔ نقدها و نظرها

۳. سخن پیامبرمان در تأیید «از این خانه بروید»

✍️ برادر اخلاقمدارمان؛ جناب استاد احمد پاکنهاد، مشاور مرکز مشاورهٔ حوزهٔ علمیهٔ قم، دربارهٔ «از این خانه بروید» نوشته‌اند:

باسلام و ارادت خدمت استاد بزرگوار، حاج آقای مظاهری عزیز.

مرقومهٔ جناب‌عالی در خصوص یکی از موضوعات مهم در تعامل زوجین با خانواده‌ها، باعنوان «از این خانه بروید» را مطالعه کردم و بهره‌مند شدم. همچنین برخی نقدهای وارده را.
حقیر روایاتی را در این خصوص دیده‌ام که می‌تواند به تبیین و تنقیح موضوع بسیار کمک نماید:
روایت اول: از نبی مکرم اسلام (ص) نقل شده که فرموده‌اند :
«صِِلوا قَراباتِکم ولا تُجاوِروهُم فَإِنَّ الجِوارَ یورِثُ بَینَکُم ُ الضَّغائِنَ»؛ با خویشان و نزدیکان خود دوستی و صلهٔ رحم کنید، اما همسایه نشوید و در کنار هم زندگی نکنید، زیرا همسایگی و مجاورت شما با نزدیکانتان موجب کینه و عداوت می‌شود.
(نهج‌الفصاحه، ص ۶۵۷، ترجمه فرید تنکابنی)
حدیث دوم: قال رسول الله (ص): «یَا أَهْلَ اَلْقَرَابَةِ تَزَاوَرُوا وَ لاَ تَجَاوَرُوا»؛
ای خویشاوندان! با هم دیدار کنید، اما با هم همسایه نشوید.
(مستدرک‌الوسائل، جلد ۱۳، ص ۲۰۳)
جالب است بدانیم در روان‌شناسی امروز هم از همسایگی نهی شده و مجموع ادلهٔ روان‌شناسان را در همین عبارت کوتاه نبی مکرم می‌توان یافت که: کینه‌ها و عداوت‌ها میانتان شکل می‌گیرد.
پس اصل اولی، عدم مجاورت و همسایگی اقربا و خویشان است. بله؛ اگر شرایطی خاص ما را ناگزیر از همسایگی با عزیزان و خویشانمان کرد، حتما باید به اموری ملتزم باشیم تا از تبعات ذکر شده، کمتر آسیب ببینیم؛ الزاماتی همچون رعایت حریم‌ها و مرزهای خانوادهٔ خود با خویشان،
کم‌توقعی، گذشت در مسائل و مشکلات احتمالی، عدم مداخله و سرک‌کشیدن در زندگی دیگران به بهانه‌های مختلف، احترام به استقلال خانواده‌ها، عدم دلسوزی‌های بی‌مورد، مدیریت ارتباطات و رفت و آمدها و...‌ .
در موارد متعددی، خود حقیر، از زوجین جوانی که حتی والدین پخته و فهیمی داشته و شرایط مذکور را نیز رعایت نموده بودند، شنیده‌ام که:
«ای کاش جدا می‌بودیم.»
و یا: «ما خجالت می‌کشیم که بحث جدایی‌مان را طرح کنیم، چرا که بزرگواری آن‌ها سر جای خود، اما ما دوست داریم مستقل باشیم و اینطور احساس استقلال نمی‌کنیم و... .»
نکتهٔ دیگر آن‌که: چه کسی گفته در زندگی‌های گذشته، که همه با هم در یک منزل بزرگ زندگی می‌کردند، مشکلی نبوده و دلخوری‌هایی پیش نمی آمده؟! بلکه آنچه که ما از بزرگترهایمان شنیده‌ایم، گذشت‌ها و احترام به بزرگترها و اغماض‌ها، به هر دلیل، بیشتر از امروز بوده.
و نکته آخر آن‌که: خوب است والدین گاهی جای خود را با فرزندانشان عوض نمایند و از منظر آنان به این موضوع و موضوعات مشابه، نگاه کنند، نه از دید خود.

باسپاس. دعاگویتان.

۱۷ شهریور ۱۴۰۱

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
شهریور

حراج_طلاق!

نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

 آمار تجربی یک مشاور

آمارهای رسمی طلاق، منتشر می‌شود. این آمارها، تفسیر و تحلیل ندارد. اما من:
در مشاوره‌هایم تجربه کرده‌ام که:

۱. از هر ده نفری که طلاق می‌گیرند (خانم‌ها)، یا طلاق می‌دهند (آقایان)،
هشت نفرشان پشیمان می‌شوند. این پشیمانی، از فردای طلاق تا دو سال بعد از طلاق، آشکار می‌شود.
۲. این پشیمانی، در خانم‌هایی که طلاق می‌گیرند، بیشتر است؛ بسیار بیشتر.
۳. در این زمان (سال ۱۴۰۱ شمسی)، طلاق‌گیرندگان (خانم‌ها)، بیش از طلاق‌دهندگان ( آقایان)اند؛ بسیار بیشتر.
۴. بیشتر طلاق‌ها، بدون دلیل عاقلانه است؛ از هر ده طلاق، هشت‌تای آن نابه‌جاست.
۵. با مشاورهٔ مشاوری دانا و توانا و توجه به تدبیرهای او و عمل‌کردن به راهکارهای او، می‌توان از هر ده طلاق، هشت‌تا را پیشگیری کرد.

خدایا! مگر این‌که تو کاری بکنی!

۱۶ شهریور ۱۴۰۱

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
شهریور

از_این_خانه_بروید! (۸)

نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

 از زبان مشاور

 مشاورهٔ خانوادگی

 فراخوان!

موضوع «از این خانه بروید»مان، بازتاب‌های وزینی داشت و انگیزهٔ ما را برجهاند تا موضوع را ادامه دهیم.

تا اکنون دو نقد را منتشر کرده‌ایم؛ استاد محمد نواب، استاد زهرا نعناکار؛ که از فرهیختگان جامعهٔ علمی‌مان‌اند.

ابتدا خواستم خودم پاسخ دهم، اما نیکو دیدم که پاسخ این نقدها را از خوانندگانمان بطلبم؛ تا جنبهٔ «تضارب آرایی»اش گسترده‌تر شود و ثمره‌های نیکوتری دهد.

بسم الله!
نقدها را نقد کنید؛ موافق، مخالف، شرح.

«نقد»، آن نیست که لزومٱ مطلبی را رد کنیم؛ بلکه تأیید و توضیح نیز نقد است.

به بهترین نقد‌ها جایزه می‌دهیم و آن‌ها را، با نام نویسنده یا نام مستعار انتخابی او، منتشر می‌کنیم.

به‌ امید خدا.

۱۵ شهریور ۱۴۰۱

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
شهریور

از_این_خانه_بروید! (۷)

نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

 از زبان مشاور

 مشاورهٔ خانواده

 نقدها و نظرها

سلسله‌نوشته‌های «از این خانه بروید»، بازتاب شایان توجهی داشت؛ موافق و مخالف. موافق‌ها همانا جوانان بودند؛ همانان که مخاطبان اصلی این نوشته‌هایند. مخالفان اما، هیچ‌کدام با اصل مسأله مخالف نیستند؛ که دخالت‌های ناروای بزرگتران، زندگی زوج‌های جوان را خراب می‌کند؛ بلکه معتقدند: می‌شود، در برخی از موارد، مسأله را مدیریت کرد تا آفت نیاید، بلکه منفعتی درآید.

 در ادامهٔ موضوع «از این خانه بروید»، برخی از این دیدگاه‌ها را می‌آوریم.

۲. رعایت مرزها

✍️ نقدی از استاد خانم زهرا نعناکار؛ مدرس حوزه و دانشگاه، از کاشان.

سلام و رحمت.
وقتتان به‌خیر و نیکی.
ضمن تشکر از زحمات جناب عالی، با احترام، بنده با این نظر کلی، مخالفم.
نباید به این مسئله به صورت صفر و صدی نگاه کرد و مشکل عده‌ای را به همه تعمیم داد.
تا همین چندین دههٔ پیش، غالب خانواده‌ها، به صورت گسترده با هم زندگی می‌کردند و زندگی شیرینی کنار هم داشتند. حتی در همین جامعه کنونی، بسیاری از خانواده‌ها را سراغ دارم که با هم در یک ساختمان زندگی می‌کنند و مشکل عمده‌ای ندارند. البته باید مرزها حفظ شود.
طبیعی است کسانی که در این زمینه نتوانسته‌اند مرزها را حفظ کنند، دچار مشکل شده و به جناب عالی و یا سایر همکارانتان مراجعه کرده‌اند. نمی‌توان آن را به عنوان قاعده‌ای کلی درنظر گرفت.
چه بسا خانواده‌هایی که در یک ساختمان نیستند، ولی، به دلیل عدم رعایت مرزها، دچار مشکل شده‌اند.

 پاسخ به نقد ایشان

از خوانندگان ارجمندمان می‌طلبیم که اگر پاسخی بر این نقد استاد نعناکار یا نقد استاد نواب (نوشتهٔ دیروز) دارند، برایمان بفرستند تا منتشر کنیم؛ تا بر اثر «تضارب آرا»، اندیشه‌های جدیدی برجهد و نتیجهٔ نیکو ثمر دهد.
به‌ امید خدا.

۱۴ شهریور ۱۴۰۱

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
شهریور

از_این_خانه_بروید! (۶)

نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

از زبان مشاور

 مشاورهٔ خانواده

 نقدها و نظرها

سلسله‌نوشته‌های «از این خانه بروید»، بازتاب شایان توجهی داشت؛ موافق و مخالف. موافق‌ها همانا جوانان بودند؛ همانان که مخاطبان اصلی این نوشته‌هایند. مخالفان اما، هیچ‌کدام با اصل مسأله مخالف نیستند؛ که دخالت‌های ناروای بزرگتران، زندگی زوج‌های جوان را خراب می‌کند؛ بلکه معتقدند: می‌شود، در برخی از موارد، مسأله را مدیریت کرد تا آفت نیاید، بلکه منفعتی درآید.

 در ادامهٔ موضوع «از این خانه بروید»، برخی از این دیدگاه‌ها را می‌آوریم.

۱. نگذارید از این خانه بروند!

✍️ نوشته‌ای از جناب استاد محمد نواب؛ کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی، مدرس درس‌های مدیریت، از اصفهان.

بسیاری از زندگی‌ها، به دلیل نزدیکی زوج‌های جوان با خانواده‌هایشان، به سختی و گرفتاری و بعضا به جدایی کشیده شده است.
در مقابل، مواردی را می‌بینیم که بودن زوج‌های جوان با والدین‌شان در یک‌ منزل، عاملی برای استحکام زندگی و توسعهٔ زندگی‌شان بوده است.
فراوانی آن نیز کم نیست.
رفتار صحیح والدین، به انضمام صبر و تحمل و دادن فرصت به زوج‌های جوان برای پیدا کردن خود، مؤلفهٔ محوری و اساسی ارتباط با زوج‌های جوان است.

 تجربه‌ای شخصی

دخترم عروسی نمود و قرار شد خانه‌ای اجاره کنند.
به دختر و دامادم پیشنهاد کردم در طبقهٔ دوم منزل ما ساکن شوند، اما آنان قبول نکردند؛ هم به آنان سفارش شده بود نزدیک والدین زندگی نکنید، هم به من سفارش اکید شده بود آنان را در منزل خودم ساکن نکنم.
آن‌ها به دنبال پیداکردن یک خانهٔ اجاره‌ای بودند. گفتم: هرخانه‌ای پیدا کردید، من هم ببینم.
چندتایی پیدا کردند. خوب نبودند. دلایل خوب‌نبودن آن‌ها را توضیح دادم. خوشبختانه ایشان قبول کردند. تا اینکه یک مورد پیدا کردند که انصافا خوب بود، اما اجارهٔ آن کمی بالا بود.
بنابراین دوباره با داماد و دخترم صحبت کردم و متقاعد شدند در طبقهٔ دوم خانهٔ ما ساکن شوند. و برای کوتاه‌کردن حرف‌های حاشیه‌ای، گفتم: طبقهٔ دوم را به شما اجاره می‌دهم. ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان.
این توافق برای همهٔ ما خوشحال‌کننده بود.
با همسرم قرار را بر این گذاردیم که دختر و دامادمان برای ما مانند یک مستأجر باشند و در رفت و آمد و زندگیشان هیچ‌گونه دخالتی ننمایید.
ابتدا هر دوی آنان؛ دختر و داماد، گاردی برای ما گرفته بودند، اما به مرور و پس از گذشت چندماه، یقین پیدا کردند قصد دخالت در شیوهٔ زندگی آنان نداریم.
کم کم من و همسرم مورد مشورت آنان قرار گرفتیم و ما را مشاورین صادق و امین برای خود یافتند.
هم اکنون رابطهٔ خانوادگی ما بسیار خوب است. از سویی، هزینه‌های اجاره، که می‌توانست تهدید جدی برای زندگی نوپایشان باشد، به فرصتی برای توسعهٔ مالی زندگیشان بدل شد.
البته ناگفته نماند که والدین داماد، بسیار شریف، فهمیده و بی‌حاشیه‌اند.
الاهی شکر.

۱۳ شهریور ۱۴۰۱

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
شهریور

از_این_خانه_بروید! (۵)

نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

از زبان مشاور

 مشاورهٔ خانواده

⁉️ چه باید کرد؟

پیشنهاد ما و راه حل این مسأله و چارهٔ کار این است که:

۱. زوج‌های جوان، در آغاز زندگی مشترکشان، اگر خانۀ مستقلّی ندارند ـ که بیشترِ نزدیک به همۀ جوانان، در آغاز زندگی مشترک، خانۀ ملکی مستقلّ ندارند ـ جایی را، اگرچه نیم‌طبقۀ کوچکی باشد، اجاره کنند و زمانی را به اجاره‌نشینی بگذرانند تا خانه‌دار شوند. سختی‌ها و هزینه‌های اجاره‌نشینی را می‌توان تحمّل کرد، چنان که اکنون بیشتر زوج‌های جوان، همین کار را می‌کنند. والدین نیز باید آنان را یاری کنند. حتّی می‌شود که والدین، همان منزلی را که می‌خواستند به فرزندانشان بدهند، به دیگری اجاره دهند و با اجاره‌بهای آن، منزلی برای فرزندانشان اجاره شود. اگر منظور و نیّت، خیرخواهی باشد، نه لج‌بازی و خودخواهی، این کار، هم ممکن است و هم پسندیده و مطلوب است.
۲. اگر، به هر دلیل، خواستند در خانۀ والدین زندگی کنند (چه والدین آقا و چه والدین خانم)، باید محلّ زندگی‌شان در طبقه‌ای مستقل و مجزّا باشد؛ به گونه‌ای که هیچ راه باز بی‌در و بستی نداشته باشد و هیچ در بی‌قفل و غیر قابل کنترلی نداشته باشد.
۳. اگر، به هر دلیل، ناچار شدند که با والدین در یک طبقه زندگی کنند، آن بخشی که به ایشان اختصاص می‌یابد را از دیگر بخش‌ها جدا کنند؛ با دیوارکشی، دربستن، و هر شکل ممکن دیگر؛ به گونه‌ای که محل زندگی‌شان کاملاً مستقل باشد و هیچ‌کس نتواند بی‌اطلاع و بی‌اجازۀ آنان به حریمشان راه یابد. و سفرۀ غذایشان و سرویس و حمّامشان جدا باشد. البته اشکالی ندارد که گهگاه همدیگر را مهمان کنند و با هم غذا بخورند، بلکه این کاری پسندیده و نیکوست؛ امّا سفره‌شان و مخارج زندگی‌شان مشترک نباشد؛ بلکه دو خانوادۀ کاملا مستقل باشند، هرچند که هزینۀ زندگی‌شان به وسیلۀ والدین تأمین شود و یا والدین، آنان را در تأمین بخشی از هزینه‌های زندگی‌شان یاری کنند.
این جزئیات را از این رو بیان می‌کنم که به تجربه دریافته‌ام که همین مسائل جزئی و به‌ظاهر کوچک، آثار بزرگی در زندگی خانوادگی دارد و مراعات نکردن آن‌ها مشکل‌آفرین است.

حریم و حرمت‌ها و احترام و محبّت‌ها، بسیار گرانبهایند. پاسداشت آن‌‌ها واجب است و شکستن و خراب‌کردن آن‌ها ناروا و حرام است. اگر این حریم‌های محترم، شکستند و خراب شدند، ترمیم آن‌ها سخت و یا ناممکن است. شرط خردمندی است که آنچه برایمان عزیز و ارجمند است، نیکو نگه داریم و از آنچه که اگر آسیب ببیند، ترمیم نمی‌پذیرد، مراقبت و محافظت کنیم.

۱۱ شهریور ۱۴۰۱

 برای مطالعهٔ بیشتر، ر. ک:
کتاب «فرهنگ خانواده»، علی‌اکبر مظاهری، فصل هشتم؛ «استقلال عاقلانه»، انتشارات نورالزهرا.

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری