بدترین سرزنشها (۴)
درخانهماندگان
نویسنده: خانم مریم یوسفی عزت؛ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، مدرس زبان
«درخانهماندگان» کیاناند؟
۱. دختران و پسرانی که ازدواجشان دیر شده است.
۲. «بهخانهبرگشتگان»
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی.
قلمتان را ارج مینهیم. از خداوند سبحان سلامتیتان را خواستاریم.
هر دو پست «درخانهماندگان» را خواندم. بسیار ارزشمندند. امید آنکه توفیق عمل آگاهانه و درست را داشته باشیم. انشاءالله.
با اجازهتان مطلبی را بیفزایم:
«درخانهماندگان» ما کم نیستند؛ هم تعدادشان بسیار است و هم تنوعشان.
۳. کهنسالان
علاوه بر آنهایی که به قلم شما جاری شد، میتوان «کهنسالان»ی را به شمار آورد که لحظهلحظهٔ عمرشان را صرف نگاه به چشمان مهربان، نه! نامهربان فرزندان میکنند. همانانی که عمری را برای ما صرف کردهاند؛ پدر و مادر.
کاش میدانستیم که نه زمان مرگشان دست خودشان است و نه ناتوانی جسمانیشان. آنان به انتخاب خود بیمار نیستند.
من نکتهای را مطرح میکنم که خود شمای بزرگوار نیز در آموزش آن سهیم بودهاید. آدمی «چشمبین» است. زمانی قدردان میشود که با چشمهایش ببیند؛ البته نه همهکس. اگر لحظههای دوران کودکیمان را در دورانهای نوجوانی و جوانی ببینیم، بیشتر متوجه زحمتهای والدینمان میشویم؛ گریهها، بیماریها، بیتابیهایمان را که چگونه در نیمهشب مادرمان آراممان کرده و چگونه در بیماریهایمان، پدرمان مادر را همراهی کرده است.
چند صوت و چند فیلم، از زمان کودکیمان، کافیست.
۴. بیماران صعبالعلاج یا لاعلاج جسمانی
دیدهام مادری را که فرزندش را، به خاطر فلج بودنش از زمان تولد، صبح تا شب سرکوب میکند.
آه! شما که زحماتش را به دوش کشیدهاید، چرا؟!
دیدهام پدران و مادرانی را که توان فرزنددارشدن ندارند و در حسرت یک فرزند بیمار و یا حتی ناصالح هستند.
ای کاش از هرچه، به هر مقدار که داریم، راضی میشدیم به رضای خداوند!
هیچ انسانی، به اختیار خود، بیمار و ناتوان به دنیا نمیآید و هیچکس، به انتخاب خود، بیمار نمیشود.
اما معجزهٔ تشویق و مهربانی را نیز دیدهام؛ ای بسا افراد معلولی که بسیار فعال و موفقاند و گاه نامشان پایدار مانده است.
۵. بیماران اعصاب و روان
کمی بهجای سرکوب و سرزنش، به دنبال ریشهٔ ناراحتیمان باشیم؛ کاش!
بیماران اعصاب، فقط کسانی نیستند که کارهای غیر معمول در خیابانها انجام دهند یا دست بزن دارند و یا جنونی در ظاهر آنان نمایان است. برخیشان، بیصدا و آراماند؛ اما ناتوان. راه تواناکردنشان را باید پیدا کرد. ریشه را که بیابیم، در یافتن راه حل تواناتر میشویم.
اینک سرچشمه این تفاوتها کجاست؟ بیایید اندکی عاقلانه و حکیمانه بیندیشیم! اما فراموش نکنیم که «عشق»، در همهشان معجزه میکند.
۲ شهریور ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1