وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

اعجاز لحظه ها

پنجشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۳ ب.ظ

» نوازشِ بی ‏آمیزش‏

زن نمی ‏پسندد که همیشه برای آمیزش و هنگام آمیزش، نوازش‏ شود. دل و جان زن، علاوه بر نیاز نوازشِ آمیزشی، به نوازش‏ های‏ بی ‏توقعِ آمیزش نیز نیازمند است. مرد دانا و زیرک آن است که این هر دو گونه نیاز را نیکو بشناسد و هر دو را ماهرانه و زیرکانه برآورد....

اگر زن، فقط به هنگام آمیزش، نوازش شود ودر اوقات دیگر، شیرینیِ نوازش مرد را نچشد، احساس وسیله بودن می‏ کند، نه احساس‏ محبوبه بودن. اگر مرد، هیچ وقت و هیچ جا، سراغ عاشقانه از زن نگیرد و تنها هنگامی که آتش نیاز جنسی‏ اش برافروخت، برای کام‏ گیری جنسی به‏ سراغ زن رود، پیام بدی به او داده است؛ پیام خودخواهی و زن را فقط برای برآوردن نیاز جنسی خود خواستن.

از جاهایی که میان احوال و امیال زن و مرد، تفاوتی آشکار پدیدار است، همین‌جا است. اگر چه مرد نیز به نوازش بی ‏توقّع آمیزشِ زن، نیازمند است؛ امّا نیاز زن به این گونه نوازش، چندین و چند برابر نیاز مرد است.

برای زن، اهمیت نوازش عاشقانۀ خالصانۀ بدون قصد آمیزش‏ جنسی و عشق‌بازی‌های غیردخولی، کم‌تر از نوازشِ با قصد آمیزش جنسی نیست؛ حتّی گاهی بیش‌تر نیز هست. برخی از زنان، در برخی از اوقات، دریافت نوازش‏ محبوبانه و بدون توقّع دیگر را بر نوازشی که مقدّمۀ آمیزش باشد، ترجیح‏ می ‏دهند. مردان باید این نکتۀ لطیف و دقیق را به خاطر بسپارند و به آن‏ عمل کنند تا ثمره‏ های خجستۀ آن را در یابند.              

زنانی که شوهرانی آداب ‏دان دارند و پیوسته از ایشان عشق‏ خالصانه دریافت می ‏کنند، شاداب‏ترند و در بستر، چالاک‏ترند؛ اما زنانی که از همسرانشان در اوقات دیگر، دریافتی ندارند، سخت‏ گله‏ مندند و آزرده خاطر. در بستر نیز چالاک نیستند.

احساس و پندار زنی که چنین همسری دارد، این است که: شوهرم‏ دوستم ندارد. او من را برای تأمین نیاز خودش می ‏خواهد. وقتی سراغم‏ را می‏ گیرد که شهوتش گل کرده باشد. من وسیلۀ لذّت‏ بردن اویم.

مردی که تنها هنگام آمیزش، همسرش را نوازش می‏ کند و در اوقات دیگر با او رفتاری عادی دارد، این پیام را به زن می ‏دهد: من تو را دوست ندارم، امّا چون به بدنت نیاز دارم، به اندازۀ تأمین نیازم نوازشت‏ می ‏کنم. این پیام، پیام بدی است و نتایجی ناگوار دارد. چنین زنانی، شادابی‏ مطلوب را ندارند، در بستر نیز چالاک نیستند؛ نه خوب بهره می ‏دهند و نه خوب بهره می ‏گیرند. از چنین زندگی ‏هایی نمی‏ توان انتظار ثمره ‏های‏ نیکو داشت.

از این رو، به مردان سفارش اکید می‏ کنیم: نوازشِ بی ‏قصد آمیزش‏ نیز از نیازهای حتمی زنان است. نگذارید احساس وسیله بودن در همسرتان ایجاد شود. در همۀ احوال و اوقات، هوای او را داشته باشید و علاوه بر هنگام آمیزش و برای آمیزش، در اوقات دیگر نیز نوازشش‏ کنید تا زندگی ‏تان سرزنده و بسترتان نیز پررونق باشد. الاهی چنین باد.

نکتۀ مهم

بر اساس آموزه‌‌های دینی، نزدیکی با زن در ایام عادت ماهیانه، حرام است. با این حال، بسیاری از زنان در این روزها از نظر عاطفی قدری شکننده و حسّاس می‌شوند و نیاز بیش‌تری به نوازش و توجه همسر دارند. از سوی دیگر، برای مردان جوان و به ویژه آنان که در سال‌های آغاز زندگی‌اند، تحمّل چند روز دوری از همسر، دشوار است. حلّ این دو مشکل، در گرو عشق‌ورزی این هر دو با یکدیگر است؛ بی آن‌که به دخول بینجامد.

عشق‌ورزی در دوران عادت ماهانۀ زن، نقش مهمّی در تلطیف فضای خانوادگی دارد. برخی می‌پندارند وقتی دورۀ قاعدگی زن فرا رسید، زن و مرد باید از هم جدا شوند و هیچ‌گونه رابطۀ عشقی نداشته باشند. این پندار، درست نیست. جدا شدن ایشان در این ایّام، همان «پیام بد» را القا می‌کند. نزدیکی‌های غیر دخولی و عشق‌بازی‌های بی‌توقّع آمیزش دخولی، در این ایّام، پیام‌هایی خوب و بهره‌هایی ارجمند و پیامدهایی نیکو دارد.

پیامبر اسلام، در ایامی که همسرش دورۀ عادت ماهانه‌اش را می‌گذراند، از بستر او کناره‌ گیری نمی‌کرد. به همسرش آموخته بود که شلوارکی که از زانو تا ناف او را می‌پوشاند، بپوشد. آن‌گاه با او در یک بستر می‌خوابید.

 

                                                        از زبان مشاور   

حاصل یک تجربه‏

پارسا، جوانی است با ادب، با اخلاق، و اندکی خجالتی. او همسرش را دوست دارد، امّا این اوصاف نیکوی او، به ویژه خجالتی‏ بودنش، گاهی او را از ابراز عشق به همسرش باز می ‏دارد و همین‏ مسئله، گاهی مشکل ‏ساز می ‏شود و این زوج خوب و جوان را به مرکز مشاوره می‏ آورد.

به پارسا می‏ گویم: مرد حسابی! پیغمبر ما که از من و شما و همۀ مردم، مؤدّب ‏تر و بااخلاق ‏تر بود، در ابراز محبّت به همسر، از همگان‏ موفق ‏تر بود. 

او می ‏گوید: «شاید به این خاطر است که پیامب، خجالتی نبودند، امّا من خجالت می‏ کشم خیلی از چیزها را که در قلبم دارم، نشان بدهم، که‏ علاقۀ به همسرم یکی از بزرگ‌ترین آن ‏ها است.»

به او می‏ گویم: اتفاقاً پیامبر نیز خیلی باحیا بودند، امّا حیای مثبت، نه خجالت منفی. گاهی که حیای ایشان می‏ خواست کار را بر ایشان‏ سخت کند، خداوند به یاری‏شان می‌آمد و مشکل را می ‏گشود. مثلاً وقتی پیامبر از سماجت برخی مردمان به سختی می‏ افتاد، خدا با ارسال‏ پیک وحی، پیامبرش را از تنگنا می ‏رهاند. یکی از آن موارد، این است:

کسانی نزد پیامبر می ‏رفتند و ماندنشان را چندان طول می ‏دادند که‏ پیامبر را می ‏آزرد، امّا حیا می‌کرد آنان را بیرون کند. خدا به یاری‏ پیامبرش آمد و به مسلمانان فرمود که بی ‏اجازه و دعوت پیامبر، به‏ خانه ‏اش نروید. این که به خانۀ او روید و به گفت و گو بنشینید وماندنتان را طول دهید، پیامبر را می ‏آزارد، امّا او «یستَحیی مِنکم»؛ از شما حیا می ‏کند. «وَالله لایستَحیی مِنَ الْحَقِّ»؛امّا خداوند، از بیان حق، حیا نمی‏ کند.

پارسا گفت: «حالا می‏ گویید من با همسرم چه کنم؟ چطور بر خجالتم غلبه کنم و علاقه ‏ام را به او ابراز کنم؟»

گفتم: تمرین و شهامت لازم است. ممکن است یکی دو بارِ اوّل، سخت باشد، امّا اگر تمرین و اقدام کنی، آسان می ‏شود. فردا صبح که‏ می ‏خواهی از خانه بیرون روی، همسرت را غافلگیر کن وهر طور که‏ ممکن بود و توانستی، با یک ابراز عشق جانانه، او را نوازش کن و فرار کن! وقتی به خانه برگشتی، نتیجۀ کار را بررسی کن وبه من گزارش بده.

معجزۀ یک نوازش‏

چند روز بعد، پارسا، شادان و خندان، نزدم آمد وگفت: «از شب در ذهنم نقشه می ‏کشیدم که آن راهکار را چگونه عمل کنم. صبح که‏ خواستم ازخانه بیرون روم، همسرم درکتابخانۀ کوچک منزلمان، رو به‏ قفسۀ کتاب‏ ها ایستاده بود وکتابی رامی ‏جست. پشت گردنش باز بود. دل به دریا زدم، پیش رفتم، بازوهایش را گرفتم، پشت گردنش رامحکم بوسیدم و گفتم: عزیزم، دوستت دارم. و از خانه بیرون زدم.

عصر، مانند هر روز، به خانه برگشتم. همسرم را دیدم که زیباتر از همیشه است. زیباترین لباسش را پوشیده، خود را آراسته و خوشبو کرده، لبخندی نمکین بر لب دارد. به پیشوازم آمد وحسابی تحویلم‏ گرفت. شاداب شدم. خستگی از تن وجانم بیرون رفت. تعجب‏ هم کردم. او تعجّبم را فهمید، امّا به روی خود نیاورد.

شام آن شب از هرشب خوشمزه ‏تر بود و رفتار همسرم از همیشه‏ مهربانانه ‏تر و همه چیز از همیشه بهتر. تنها سبب این تحوّل را همان‏ نوازش صبحگاه حدس می‏زدم، امّا این همه تأثیر، بیش از اندازۀ انتظارم بود. می ‏کاویدم تا مطمئن شوم. پرسیدن مستقیم از همسرم را خجالت می ‏کشیدم. او نیز زیرک‏تراز این بود که این راز را به آسانی‏ فاش کند. مانده بودم که حدسم راچه‌طوربه یقین بدل کنم. تا این‌که شب شد و به بستر رفتیم.

او را در بستر، چالاک‏تر از همیشه یافتم. عاشقانه و دلبرانه، کام داد و کام گرفت. پس از آن‌که آرام گرفتیم و در آغوش هم خوابیدیم، خجولانه، چشم‏هایم را بستم و نجواگونه درِ گوشش گفتم: خوب که‏ بودی؛ امّا به تازگی خوب‏تر شده ‏ای. چرا؟

گفت: «این را از کی فهمیدی؟»

گفتم: از عصر که به خانه آمدم.

گفت: «علّتش را خودت پیدا کن.»

گفتم: حدس‏ هایی می‏ زنم.

گفت: «مثلاً؟»

گفتم: صبح در کتابخانه.

خندۀ آرامی‏ کرد و در آغوشم فرو رفت»!

یک بیماری فرهنگی و اجتماعی‏

مشکل پارسا و امثال او، تنها یک مشکل روانی و اخلاقی نیست؛ بیشتر یک بیماری فرهنگی و اجتماعی است. بسیارند همسرانی‏ که سال ‏هاست با هم زندگی می‏ کنند و حتّی یک بار به همدیگر ابراز عشق نکرده ‏اند و در غیر مواقع آمیزش، نوازش نداشته‏  اند، با این که‏ یکدیگر را دوست دارند. برخی از ایشان، در عرصۀ ویژۀ جنسی، موفق‏ نیز هستند، امّا در ساحَت ابراز عشق و انجام نوازش خارج از بستر، ناتوان‏ اند. این ناتوانی، ریشه در فرهنگ خانوادگی و اجتماعی دارد.

فرهنگ برخی از جامعه ‏ها و خانواده ‏ها، به مردان خود فهمانده که‏ تأمین غذای جسم همسر، بر ایشان واجب است، امّاتأمین غذای روح او را ـ که صد بار از غذای جسم مهمتر است ـ واجب نکرده است. حتّی به ایشان آموزانده که عمل ویژۀ جنسی، وظیفۀ حتمی همسر است، امّا دربارۀ ابراز عشق و نوازشِ بی ‏توقع آمیزش، ساکت است. این ‏فرهنگ به زنان نیز کدبانوگی در زندگی خانوادگی را تعلیم داده، امّا آیین دلبری از همسر را به آنان نیاموخته است.

 

نظرات  (۶)

با سلام. مطالبتون زیبا و دلنشین هستند اما حیف که آقایون حتی اگر اینها را بخوانند به کار نمی گیرند. نمی دونم چرا ! با خواندن مطالبتون فهمیدم که این نیاز های من نا معقول نبودن

پاسخ:
سلام و تحیت. شما را درک می کنیم. کاملا. بکوشید همسرتان را به مشاوره تشویق کنید. مشاوره معجزه می کند.

سلام و خسته نباشی خدمت استاد گرامی

خیلی مطلب عالی و بجایی بود، همونطورکه گفتید خیلی از خانواده ها درگیر این قضیه هستند، بخصوص خانواده های مذهبی که حیا در آنها زیاد است، انشاالله که همه افراد بتونند اینجور مطالب رو بخونند....


پاسخ:
سلام و درود. آموزش مهارت های زندگی خانوادگی را واجب می دانیم.
سلامی دوباره بر استاد عزیزمان،
فرمایش شما کاملا حق است. و بنده اجمالا در جریان دغدغه و نظر حضرتعالی در این زمینه بخصوص راجع به کتاب آداب عشق ورزی بودم، اما منظور بنده بیشتر راجع به درج اینگونه مطالب در سایت بود. چون بنظر میرسد امروزه فضای مجازی راحت تر و بسیار بیشتر از کتاب در دسترس مردم می باشد. که در گذشته این قضیه برعکس بود. لذا معمولا کتاب را کسی که نیاز واقعی دارد میخرد و میخواند. اما فضای مجازی فراتر از نیاز و گاهی به شکل یک وسیله برای افزایش اطلاعات و گذراندن زمان و سرگرمی است. در نتیجه بنظر میرسد آن دغدغه حضرتعالی در سایت باید بیشتر در نظر گرفته شود. اما نهایتا باید عرض کنم همانطور که حضرتعالی فرمودید در این زمینه باید مخاطبان و صاحبان اندیشه پیشنهاد بدهند.
سلام 
مطالب جالبی در سایت گذاشته اید. جوانان امروزه بسیار نیازمند اموزش اند و البته میانسالان هم.
زنان معشوق بودن و ناز و نوازش را دوست دارند در همه لحظات زندگی چه در خوشیها چه در ناخوشی ها و...
نظری هم در مورد نظر مخاطب"شکری" دارم:
در دسترس قرار ندادن این مطالب به دلیل حیا، حجب یا... عواقبی بدتر از این دارد که احتمال دهیم جوان مجردی آیا اذیت می شود یا نه.
مخصوصا در جامعه امروزی ما که اوضاعش ...
مورد دیگر اینکه هر کسی اختیار دارد مطلبی را بخواند یا نخواند. از همان تیتر" نوازش بی آمیزش" و چند خط ابتدایی معلوم است که موضوع چیست و مخاطب می تواند تصمیم بگیرد بخواند یا نخواند.
از طرفی بنده معتقدم که دانستن این مطالب بر مجردان نیز الزامیست زیرا آنان همسران آینده اند.
همان گونه که دانشجو ابتدا دروس را می گذراند بعد سر کار می رود، در زندگی نیز، جوان چه دختر چه پسر باید ابتدا راه و روش زندگی مشترک و وظایفش را یاد بگیرد سپس در این راه گام نهد.
موفق باشید

سلام....
حق باشماست حاج آقا!!عمق این قضیه فرهنگی کاملا،ولی من دوتا سوال داریم!!
اول:چطوری این گونه مباحثو خانواده ها به فرزندان آموزش بدن؟؟؟
دوم:ما دختر خانوما از کجا متوجه بشیم کسی که به قصد خواستگاری میاد جلو خودش آموزش دیده یا به عبارتی اصلا به این گونه موارد اعتقادی داره؟؟؟
پاسخ:
سلام و درود.
پاسخ اول: در کتاب «آداب عشق ورزی» اندکی در این باره نوشته ایم، اما کافی نیست. سؤالتان را پی بگیرید تا در ویرایش ها و چاپ های بعدی، بیشتر توضیح دهیم.
ان شاءالله.
پاسخ دوم: در گفتگوهای زمان خواستگاری باید مطرح شود. در هر دو مورد، مشاور دانا می تواند بلکه می باید راهنمایی و یاری کند. موفق باشید.

سلام بر استاد عزیزمان و همه مخاطبان ارجمند

مطلب بسیار آموزنده، دقیق و لازمی بود. درود بر شما نویسنده توانا. هم مطلب عالی بود هم بیان و قلم. با این از زبان مشاور (و البته همه از زبان مشاورها در تالیفاتتان) هم درد بیان شد، هم روش عملی درمان و هم آثار و لذت مداوا شدن. خداوند توفیقاتتان را افزون نماید.

اما یک سوال: با اینکه می دانم و عرض هم کردم که این مطلب لازم است بیان شود، اما از آنجایی که سایت شما مخاطبان مجرد هم دارد، آیا این مطلب که صحنه هایی از ارتباط عاطفی و جنسی زن و شوهری جوان را با این قلم زیبا و شورانگیز به تصویر کشیده، صلاح است عمومی مطرح شود؟ مخصوصا برای خواهران مجردمان که شوق به ازدواج و همسر خوب و دلربا شدن دارند ممکن است تحریک کننده تر و اذیت کننده تر باشد. آیا اینگونه نیست؟

آیا بهتر نیست یک دسته بندی ای در سایت شکل دهید که مطالب متاهل ها و مجردها و مطالب مشترک را مشخص کند؟ که حداقل اگر کسی خودش خواست نخواند راحت باشد.

یا مثلا این دسته بندی نباشد بلکه فقط بالای بعضی از مطالب اینچنینی، نوشته شود: "بهتر است فقط متاهل ها بخوانند" که در این صورت اگر کسی خواند و فکرش مشغول شد فقط خودش را ملامت کند.

سپاس فراوان.

پاسخ:
سلام و درود. دغدغه شما دغدغه بنده نیز هست. پیش از انتشار کتاب «آداب عشق ورزی» این دغدغه چنان اوج گرفت که انتشار کتاب را ماه ها به تاخیر انداختم و زمانی از نشر آن پاک منصرف شدم. می ترسیدم نتوانم نزد خدا از آن دفاع کنم. با دوستان و صاحبنظران بسیاری مشورت کردم. هیچ کس انتشار آن را ناصواب ندانست، بلکه تاکید بر انتشار سریع آن کردند. خواستم فصل ششم را حذف کنم که باز همه بر حذف نکردن آن تاکید کردند. از زمانی که منتشر شده تا کنون هیچ کس نشر آن را ناروا ندانسته. اداره ارشاد حتی به یک کلمه آن ایراد نگرفت و فوری مجوز نشر داد. شما خود دراین باره با جناب آقای شمس مصاحبه کردید و سخنان ایشان در باره اهمیت و ضرورت کتاب را شنیدید... .
با این همه باز هم من دغدغه ای را که مطرح کرده اید دارم. راه حل بدهید. چه باید کرد؟
در باره پیشنهادتان در باره این که مجرد ها نخوانند را در باره فیلم هایی که می نویسند زیر18 ساله ها نبینند، مشاهده کرده ایم که نتیجه معکوس داده است. «الانسان حریص علی ما منع منه.» نمونه دیگر این تجربه ناموفق، عمل شهید پاک نژاد است که، با آن اندیشه مؤمنانه و جان پاک یزدی اش، در آغاز کتابی که در باره ازدواج نوشته، تذکر داد که راضی نیست کسی از مطالب آن سوء استفاده کند، که همین تذکرش سبب شد کنجکاوان بیشتری همان جاها را بخوانند و «از قضا سرکنگبین صفرا فزود»!
اکنون از شما و دیگر خوانندگان تقاضا می کنم که بیشتر رهنمود بدهید تا کارمان فایدهمندتر و کم عیب تر شود.
از تذکر مؤمنانه و متعهدانه تان سپاسگزارم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">