وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

مرد ناب!
(سیدمحمود دعایی؛ الماس خالص)

 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری

 زیبایی‌های اخلاق (۲۱)

 اشاره
قرارمان با شمایان؛ خوانندگان خوبمان؛ این است که از اخلاق بنویسیم و گوشه‌هایی از «زیبایی‌های اخلاق» را بنمایانیم و نیز پاره‌ای از «اخلاق‌مداران» را نشان دهیم، تا جان‌هایمان فربه شود و مبادا از نبود کرامت‌های اخلاقی، ناامید شویم و مبادا بپنداریم که عصر انسانیتِ کریمانه، گذشته است. 
اینک با هم شویم و سر قرارمان رویم.

 با یک گل هم بهار می‌شود!
 این سخن را که می‌گوید: «با یک گل، بهار نمی‌شود»، می‌شود اصلاح کرد.‌ این‌چنین:
 اگر در فضایی باز و در هوای طبیعی، یک گل برویَد، بهار شده است دیگر! 
برای ناامیدنشدن از آمدن بهار و شکفتن گل، باید یک گل شاداب را ببینیم و ببوییم و نشان دهیم و بگوییم: آهای! این گل است ها! بهار آمده!

آفتاب آمد، دلیل آفتاب
گر دلیلت باید، از وی رو متاب۱ 

 برای ناامیدنشدن از وجود انسانیت، باید یک نفر انسان ناب را یافت و گفت: هان! این است ها! این انسان است! 
سید محمود دعایی را ببینید! آهان! این است ها! این انسان است ها! انسانیت، هنوز هست. اخلاق، هنوز هست. روحانیت، هنوز هست.

پاره‌ای از اوصاف سید سفرکرده‌مان

 سینه‌ای داشت به وسعت آسمان:
در روزگاری که بسیاری از سینه‌ها تنگ شده باشد؛ چنان تنگ که دیگر جای یک‌قطرهٔ رفاقت و مروت و سماحت را نداشته باشد، وجود انسانی «آسمان‌سینه»، حقا که نعمتی است بی‌بدیل.
وسعت جان سید‌محمود دعایی، چونان اقیانوسی بود بی‌کران که می‌شد در زلال آن، دل‌های چروکیده را شادابی بخشید. 
راستی که آدم فراخ‌سینه‌ای چونان ایشان ندیده‌ام، و حتی نشنیده‌ام. 
جان آسمانی ایشان هیچ لکهٔ ابری سیاه، حتی بسیار کوچک، را نمی‌شناخت؛ نه کینه‌ای، نه بدخواهی‌ای، نه دشمنی‌ای، نه خصومتی، نه کدورتی. الله اکبر! 
در روزگاری که پاره‌ای، بلکه کثیری از دیگران، در باتلاق‌های بویناک نفسانیت‌ها و جهالت‌ها، بر سر و روی هم‌دیگر می‌کوبیدند و می‌کوبند و چهره‌های یک‌دیگر را لجن می‌مالیدند و می‌مالند، سیدِ دعایی، لبخندی نجیبانه بر چهره داشت و همگان را به صلح و صفا دعوت می‌کرد.
از وصف گسترهٔ آسمان‌دلی ایشان، ناتوانم.

 زاهدی بی‌ریا بود:
در وصف زهدورزی ایشان نیز درمانده‌ام. می‌بایست شیوهٔ زندگی‌کردن ایشان را از نزدیک می‌دیدیم.
تنها یکی از جلوه‌های پارسایی ایشان این بود که چنددوره نمایندهٔ مجلس بود و یک‌ریال حقوق نگرفت. در یکی از دوره‌های مجلس، بی‌اطلاع ایشان، مبلغی به حسابش ریختند. تا که باخبر شد، فورا آن را برگرداند.
و خصال نیکوی بسیار دیگر.

یکی از نویسندگان توانمند، که از یاران نزدیک ایشان است، دست در کار نوشتن زندگی‌نامه‌ای از ایشان است که امید دارم زود منتشر شود.


 خدایا! سپاس که نمی‌گذاری از اخلاق و انسانیت و «روحانیت»، ناامید شویم.

برای رحلت ایشان، از بن جان، سوختم.
رضوان الاهی نثار جان پیامبرنشانش باد.


۱. مولوی، غزلیات، غزل ۱۱۶.



۱۶شهریور۱۴۰۴


🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#پایگاه_اندیشوران_حوزه 
🌐 http://mazaheriesfahani.blog.ir/
#وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علی‌اکبر_مظاهری

  • ۰۴/۰۶/۲۰
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">