وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۸ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۷
دی

پارسا و سارا دوران عقد را می گذرانند. انتخاب همسرشان با مشاوره من بود. دختر و پسر خوبی اند. همدیگر را دوست دارند، بسیار. رابطه شان عاشقانه است و مودبانه.

امروز بعد از نماز ظهر پارسا تلفن کرد و پس از چند کلمه سلام و احوالپرسی با صدای بغض آلود زد به گریه. مهلت دادم گریه کند. اندکی که آرام شد گفتم: چه شده؟

گفت: « گند زدم» و باز گریه کرد. مجال دادم گریه کند. بعد گفتم: حالا اصل قضیه را بگو.

پارسا خطایی کرده بود که سارا را سخت رنجانده بود. پرسیدم: قهر که نکرده؟ گفت: « نه. اما گریه اش بند نمی آید.»

گفتم: امروز عصر هردو بیایید مرکز مشاوره.

عصر که به مرکز رفتم به دوستان در مرکز گفتم که ایشان را چند دقیقه ای در میان وقت ها نزدم بفرستند.

بچه ها آمدند. پارسا با این که جوانی است برومند، نه بچه صفت، باز گریه کرد؛ از شدت تاسف و پشیمانی از خطایی که کرده بود. به سارا گفتم که مسئله را می دانم و پارسا همه چیز را تلفنی به من گفته و از خطایش پشیمان است و اطمینان داده که دیگر تکرار نمی کند. بعد گفتم: فعلا وقت بررسی  و حل مسئله را نداریم. حالا فقط می خواهم از آقا پارسا نزد شما شفاعت کنم که او را ببخشید. همین.

سارا اندکی تامل کرد و گفت: « فکر کاری که ایشان کرده و اذیتم می کند را چه کنم؟»

گفتم: آن را در اولین فرصت حل می کنیم. فعلا فقط فرصت این شفاعت را داریم. و دوباره خواهشم را تکرار کردم.

سارا اندکی دیگر تامل کرد و پذیرفت. به او آفرین گفتم و گفتم :دیگر تمام کنید و در این باره هیچ نگویید. با هم بروید بستنی و آب میوه بخورید. شب  بیایید تا در راه بازگشت به خانه، ریشه این کدورت را بکنیم. و رفتند.

شب در راه خانه مسئله را حل کردیم. بیان چگونگی حل مسئله، بماند برای فرصتی دیگر.

سارا و پارسا، خرسند و شادان، بی کینه و رنجش، باز گشتند و من برای خوشبختی شان دعا کردم. الاهی شکر.

  • علی اکبر مظاهری
۲۳
دی

خداوند کریم به آدمى مى‌فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
اُنْظُرْ إِلى نَفْسِکَ وَ إِلى جَمیعِ خَلْقی فَإِنْ وَجَدْتَ أَحَداً أَعَزَّ إلَیْکَ مِنْ نَفْسِکَ فَاصْرِفْ کَرامَتَکَ إِلَیْهِ وَ إِلاّ فَأَکْرِمْ نَفْسَکَ بِالتَّوْبَةِ وَ الْعَمَلِ الصّالِحِ إنْ کانَتْ عَلَیْکَ عَزیزَةً.

اى فرزند آدم!
به خویشتن و ـ نیزـ به همه آفریدگان من بنگر. پس آنگاه اگر کسى را نزد خویش عزیزتر از خود یافتى، اکرام و احترامت را نثار او کن، وگرنه [اگر خویشتن را عزیزترین آفریدگان دانستى و سعادت خود را بیش از همه خواستى] پس جان خویش را، اگر نزدت عزیز است، با توبه و کردار شایسته، گرامى بدار [و این گوهر گرانسنگ را به ناپاکی‌ها میالاى].
کدامین موهبت مى‌تواند همسنگ «کرامت نفس» باشد؟!
چه نعمتى را مى‌توان نشان داد که توان برابرى با «عزّت نفس» را دارا باشد؟!
کدام صفت از اوصاف ستوده انسان به پایه «غناى نفس» مى‌رسد؟!
رداى «کرامت»، پُربهاترین خلعتى است که خداوند کریم بر قامت «آدم» پوشاند و آنگاه به فرشتگان، فرمان داد تا بر او سجده کنند و آن هنگام، سرود «لَقَدْ کَرَّمْنا بَنیآدَم» را در شأن وى سرود و سپس بر خویش، در آفرینش او، آفرین گفت: «فَتَبارَکَ اللهُ أحْسَنُ الْخالِقینَ»
آرى! گوهر گرانسنگِ «کرامت نفس»، ارزشمندترین ودیعه الـهى به آدمى است و نگاهبانى آن و نیالودنش به پستی‌ها، وظیفه‌اى است گران.
آن که قدر خویشتن را بداند و منزلت خود را بشناسد، خود را ارزان و رایگان نمى‌فروشد.

مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ، هانَتْ عَلَیْهِ شَهَواتُهُ:
آن که خویشتنِ خویش نزدش بزرگوار شد، شهوت‌هایش نزدش کوچک و حقیر مى‌شوند. 

قدسیان را نرسد تا که به ما فخر کنند

قصّه عَلَّمَ الأسما به زبان است هنوز

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
دی

یک جوان دانشجوی متدین از تهران، پس ازخواندن کتاب آداب عشق ورزی، نامه ای ۵۰ سطری برایم نوشته و پس از ابراز لطف به بنده و کتاب، مسائل مهمی را مطرح کرده اند که اکنون یک سطر آخر آن را می آورم و سپس توضیحی می دهم: «… می دونید اگه جوونا بدونن دین با لذت بردن مخالفتی نداره، چقدر متدین میشن؟!»

آدمی لذتجو  است. آدمیان، همگان، چنان آفریده شده اند که در هر کار، در پی لذت اند. حتی یک زاهد گوشه نشین، عارف پارسا، عالم اندیشمند، نیز لذتجو هستند. البته ماهیت و طعم لذت ها متفاوت است؛ لذت های معنوی، لذیذتر و عمیق تر از لذت های مادی است.

دین، نه که با لذت بردن مخالف نیست و نه فقط آن را به رسمیت می شناسد، بلکه به آن تشویق می کند، اما لذت حلال را.

«قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق؟ قل هی للذین آمنوا فی الحیاه الدنیا خالصه یوم القیامه…قل انما حرم ربی الفواحش …»[۱].



[۱] سوره اعراف، آیات ۳۲ و ۳۳

  • علی اکبر مظاهری
۱۳
دی

محرم و صفر، دو ماه حزن خاندان پیامبر - علیهم سلام الله - سر آمد و اکنون ربیع المولود، ماه شادمانی آن خاندان و امت ایشان، در آمد. ولادت پیام آور رحمت و هجرت ایشان به مدینه طیبه، از رخدادهای خجسته این ماه فرخنده است.

ما که از طینت ایشان آفریده شده ایم، در حزنشان محزونیم و در فرحشان فرحناکیم. پس ظهور طلیعه ربیع المولود، مبارکمان بادا.

  • علی اکبر مظاهری
۱۲
دی

پس از نماز و زیارت و نیایش، نزدیکای طلوع آفتاب، در ایوان مسجد گوهرشاد نشسته بودم و جانم را از شمیم بهشتی فضای حرم عالم آل محمد سلام الله علیه سرشار می کردم. می شد صدای روحنواز بال فرشتگان را به گوش جان شنید که از عرش الاهی می آمدند و گنبد و گلدسته های حرم را طواف می کردند.

چند نفر از زائران که از لهجه شان برمی آمد اصفهانی باشند آمدند و کنارم نشستند. یکی شان گفت:

« این چه رازی است که آدم  وقتی اینجاست اصلا در فکر کارگاه، کارخانه، کارگر، کارفرما، ثروت و شهرت نیست؟ گویا اینجا با دنیای بیرون  متفاوت است... .»

گفتم: بله. هرچه آدمی به معنویات روی آورد، از مادیات فاصله می گیرد. جهان چنان آفریده شده که غوطه وری در خواهش های نفس، انسان را از معنویات دور می کند. نیز شناوری در شط معنویات، آدم را از آلودگی های مادیات، پاکیزه می سازد.

اینجا محل نزول ملائکه است. فرشتگان، گروه گروه به این سرا فرود می آیند و بالا می روند. کسانی که به این بارگاه بارمی یابند، به عنایت امام رضا علیه السلام  از برکت های الاهی بهره مند می شوند و فرشتگان به فرمان حضرت بال هایشان را بر سر و جان آنان می تکانند و بر ایشان نعیم بهشتی می افشانند. و چنین است که آدمی از مادیات و تعلقات بویناک دور می شود و به معنویات جان نواز نزدیک می گردد... .

و باز به عالم خویشتن باز گشتم و جان را به موج های حریرگونه دریای کرامت امام رضا علیه السلام سپردم و زمام، از اختیار خویش برداشتم تا که دوست به آنجا بردم که خاطرخواه اوست.

  • علی اکبر مظاهری
۱۰
دی

ماه شریف صفر- به هر دلیل- در ذهن ها ناپسند شده است. برخی از مردمان آن را نحس می دانند. حال آن که اصلا چنین نیست. ماه صفر ماه خدا است؛ مانند دیگر ماه ها.

یکی از عوامل نحس پنداری این ماه، روایتی است ساختگی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که: «...هرکس خبر رفتن ماه صفر را به من بدهد، به او بشارت بهشت را می دهم... . »

این روایت، جعلی است. از پیامبر و هیچ کدام از معصومان حدیثی در باره مذمت ماه صفر صادر نشده است.

در این باره مقاله ای در پیوندهای روزانه وبلاگمان هست. ببینید.

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
دی

ناشر این کتاب، همان ناشر کتاب « آداب عشق ورزی »است؛ انتشارات نورالزهراء. قم.

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
دی

شهید مطهری

نمونه ای شکوهمند 

 

راز موفقیت بسیاری از بزرگان، مدیریت درست زمان است.

این نمونه شکوهمند را ببینید:

استاد شهید مطهری در عمر کوتاه خود آثار بسیاری را پدید آورد. آثار نوشتاری و گفتاری ایشان بی بدیل است. او به تنهایی یک آکادمی را بر دوش می کشید. کار ایشان منحصر در گفتار و نوشتار نبود، بلکه استادی پرکار در حوزه و دانشگاه بود. سیاستمداری ژرفنگر در عرصه سیاست بود. عبادت پیشه ای به حق رسیده بود. اکنون پس از سی و پنج سال از شهادت او آثارش میدان‌دار بی‌رقیب قلمرو اندیشه و معرفت است؛ آثار فکری، فلسفی، عقیدتی، سیاسی، اجتمایی ... .

با این همه، از کمبود وقت نمی‌نالید و حجم وسیع کارها کلافه‌اش نمی‌کرد. او بر کار و زمان، سیطره داشت، نه کار و زمان بر او. 

ایشان در ضمن نامه ای به مرحوم پدرش نوشته است:

«خدا را شکر می‌کنم که در زندگی محتاج نیستم. روزی کفاف دارم. به سلامتی و بهداشت خودم و فرزندانم می‌رسم. وظایف دینی خود را به لطف خدا انجام می‌دهم. به کار تحصیل و تربیت فرزندانم رسیدگی می‌کنم. من بر کار مسلطم نه کار بر من. [قابل توجه جناب صدرایی و مانند ایشان!] علی الظاهر در جریان زندگی مظالمی به گردنم نمی‌آید. نانی که می‌خورم نان کار و زحمت است. آبرو و احترامم محفوظ است.»[1]

تا پست دیگر. ان شاءالله.


[1] نامه های استاد مطهری، صفحه 101-100، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، 1389

  • علی اکبر مظاهری