وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

پشیمانی عاقلانه

شنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۰۵ ب.ظ


 پشیمانی عاقلانه

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 (محاسبهٔ عاقلانهٔ ۲)

 اشاره

نوشتهٔ پیشین؛ «محاسبهٔ عاقلانه»، بازتابی تأمل‌انگیز داشت. گویا نیشتَرِ قلم را بر اندیشه‌ها و وجدان‌هایی حیران زده‌ایم. فریادهایی دردآمیز برآمده است. تکانه‌هایی دیده می‌شود که نشانه‌هایی از «حیات» دارد. افق‌هایی امیدبخش به چشم می‌آید. الاهی شکر.
بر آن شدیم که پاره‌هایی از این تکانه‌های امیدآفرین را به خوانندگانمان بنمایانیم. به امید خدا.

 مردِ پشیمان

 از زبان مشاور

 مشاورهٔ طلاق - ازدواج

 پرسش شما

آقای «نادمی»، گفته و پرسیده است:
دوماه است که همسرم را طلاق داده‌ام. تا اکنون هیچ‌کداممان ازدواج نکرده‌ایم. یکی‌دوهفتهٔ اول، احساسی «بی‌رنگ» داشتم. می‌کوشیدم خشنود باشم، اما نمی‌شد. تلخی این واقعه نمی‌گذاشت شادمان باشم. رضایت و نارضایتی، با هم، بر جانم چنگ می‌زدند. رضایتم آمیخته به احساس «نامردی» بود و نارضایتی‌ام، همدوش احساس «رهایی».
بعد از آن در باتلاق «حیرانی» افتادم. دیگر نمی‌دانستم کار درستی کرده‌ام یا به خطا رفته‌ام. با این‌که میانهٔ بدی با مشاوره ندارم، اما می‌ترسیدم به مشاوره بروم، چون دیر شده بود. باید قبل از طلاق، مشاوره می‌‌کردم، که نکردم. مانند کسی شده بودم که پُتکی سنگین بر سرش کوبیده باشند... تا این‌که نوشتهٔ شما را خواندم؛ «محاسبهٔ عاقلانه» را.
ابتدا با خود گفتم: آن «خانم بصیری»، قبل از طلاق، این محاسبه را کرده است. من که الآن کارم از کار گذشته. آن مطلب را دوباره و سه‌باره خواندم. دنبال روزنه‌ای می‌گشتم تا شاید نوری به این حالِ زارم بتابد. با خود گفتم: اگرچه کار ما تمام شده است، اما برای این‌که بدانم با خودم چندچند هستم، حالا محاسبه می‌کنم. و کردم. از شهر بیرون زدم. با خود کاغذ و قلم بردم. یک‌روز با خود تنها شدم. به تفکر و محاسبه پرداختم. از خدا خواستم اندیشهٔ تاریکم را روشن کند. نتایج تفکر و محاسبه‌ام را می‌نوشتم. زیر لب، ذکر می‌گفتم و موتور فکرم را گرم می‌کردم. پنج-شش صفحه نوشتم. در آخرِ روز و پس از این محاسبهٔ ریاضت‌گونه، به این نتیجه رسیدم که: حالِ الآنم، زندگی اکنونم، بدتر از حال و زندگی قبل از طلاق است. هیچ سود نکرده‌ام. همه‌اش زیان کرده‌ام. و به قول شما در کتاب «طوفان طلاق»، طلاقم «ناروا» بوده.
حالا «چندچندبودن با خودم» را دانسته‌ام، اما نمی‌دانم چه کنم. دستم را به سویتان گشوده‌ام. حالا چه کنم؟

▪️ پاسخ ما

ابتدا بشارتتان دهم که قلمتان زیباست. استعداد نویسندگی دارید. این استعداد را فعال کنید و قلمتان را چالاک نمایید.
اما پاسخ ما به سؤال‌تان:
۱. به خانم اعلام کنید که قصد مذاکره دارید و کار را تمام‌شده نمی‌پندارید. این کار را زود انجام دهید، چون هر آن احتمال ازدواج‌کردن او وجود دارد.
۲. با او نزد مشاوری دانا و توانا بروید و مسأله‌تان را مطرح کنید. اگر مشاورتان دانا و توانا باشد، شما را در رسیدن به تصمیم نهایی کمک می‌کند.
۳. اگر خانم نیاز به مشاورهٔ با ما را داشت، راهنمایی‌اش کنید که ارتباط بگیرد.
۴. چون طلاق از جانب شما بوده، ممکن است خانم هنوز خشمگین باشد و پاسخ منفی دهد. به او حق دهید. زود منصرف نشوید. فرصت دهید تا آرام گیرد، اما پیگیری‌تان متصل باشد. ممکن است بگوید: نیاز به زمان دارم تا حالم بهتر شود. یا: احتیاج به تفکر دارم. شما صبوری کنید و این فرصت را به او بدهید، اما در همین «زمان» نیز پیگیری ملایمی داشته باشید؛ ملایم و پیوسته.
۵. قبل از اقدام نهایی، ما را از روند و نتایج کارها باخبر کنید.
خداوند مهرورز، یاور و هدایتگرتان باشد.

۲۲ اسفند ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • ۰۳/۰۳/۱۲
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">