شهامت "نه" گفتن!
شهامت "نه" گفتن!
» از زبان مشاور
اشاره
پدر، نیمی از روان کودک را تشکیل می دهد و مادر نیم دیگر روان کودک را، کودکان، از نظر روانی، قادر به جدا کردن خود از والدینشان نیستند. برای کودکان فرقی ندارد که شما بر سر ایشان فریاد می زنید یا همسرتان؛ آسیب یکی است. جنگ میان پدر و مادر، در حضور کودک، باعث جنگ روانی کودک برای همه عمر خواهد شد.
با بیان این اصل از اصول روانشناسی کودک، به «از زبان مشاور»مان می پردازیم.
ابزار انتقام
» از زبان مشاور
خانم، رنجیده خاطر، گفت: «زندگی برایم سیاه شده. دست و دلم به کار نمی رود. محبت همسرم را از دلم بیرون رانده ام. نه! من نرانده ام، او بیرون برده. دیگر حاضر به فداکاری برای زندگی نیستم.»
پرسیدم: چرا؟ مگر ایشان چه کرده؟
گفت: «به خنده و کنایه و به تکرار و با الفاظ مختلف می گوید که زن دیگری می گیرد.»
گفتم: مثلا با چه الفاظی؟
گفت: «وقتی از کاری خسته می شوم و، به ناز، می نالم تا نازم را بکشد، می گوید: {این که کاری ندارد. تو اجازه بده تا یک کمککار برایت بیاورم.} و بعد از مکثی کوتاه می گوید: {اما باید جوان باشد تا بتواند به تو کمک کند. و اگر جوان باشد و نامحرم، به ناچار، باید با من محرم شود.} و موزیانه می خندد.»
دعوت شوهر به مشاوره
از زبان مشاور
» فاخته های جداآشیانه
دختر و پسری شیرازی، که تازه عقد کرده بودند، نزدم آمدند که برایشان درباره «بهتر زندگی کردن» سخن بگویم. مشکلی نداشتند که در پی حل آن آمده باشند؛ آمده بودند که مشکلی پیش نیاید.
به ایشان آفرین گفتم که چنین فهیم اند و در طلب حیاتی فرخنده اند.
گفتم: دوست دارید از کجا بگوییم؟
گفتند:
5. دلبری
ریحانگی چنین اقتضا میکند که زن چنان از شوهرش دلبری نماید که جایی برای دلبری بیگانگان باقی نگذارد. یکی از جلوههای هنری ریحانه آن است که چشم و دل همسرش را چنان پر کند که جای خالی برای نفوذ دیگران نماند. ریحانه باید چنان ریحانگی کند که مشام جان همسرش نیازمند بوییدن گلهای دیگر نباشد. ریحانۀ زیرک، در عرصۀ دلبری، هنرنماییهای بسیاری میتواند بکند؛ از آن جمله:
» از زبان مشاور
امروز (12/ 5/ 1394)، دختری نجیب و عاقل، تماس گرفت و گریه کرد. صبر کردم تا آرام شود. آن گاه گفت:
«تجردم، به امنیت روانی ام، آسیب زده.»
گفتم: چه شده؟ توضیح دهید. توضیح داد.
آقایی، به گونه ای ناشیانه، از او خواستگاری کرده بود.
» از زبان مشاور
آقای ابوریحانه پرسید: «در تعامل با همسر، ساختن خوب است یا ساختن؟»
گفتم: هر دو. البته یکی آسانتر است و دیگری سختتر. یکی زودتر نتیجه میدهد و دیگری دیرتر؛ امّا ارزش هر دو، برابر است.
در زندگی زن و شوهری، یکی از هدفها، ساختن یکدیگر است؛ امّا یکی از کار افزارهای وصول به این هدف، سازش با همدیگر است. بدون نرمش و مدارا نمیتوان در دل همسر نفوذ کرد تا آن را آباد ساخت. بیفزاییم که برای ساختن، گاهی ویران کردن لازم است؛ یعنی زدودن نبایستها. برای این ویران کردن، باید تا سویدای دل همسر نفوذ کرد.
>> از زبان مشاور
مریم، دختری 20 ساله بود و دانشجوی روانشناسی. برایش خواستگار آمده بود. برای مشاورۀ پیش از ازدواج، به دفتر مشاوره آمد و گفت: «جوانی به خواستگاریام آمده که 22 ساله است. من بابت کمیِ تفاوت سنّیمان نگرانم و برای دادن جواب، دچار تردیدم.»
گفتم: دو سال تفاوت سنّ که خوب است. چرا نگرانی و تردید؟
>> از زبان مشاور
یک جفا از خویش و از یار و تبار در گرانی هست چون سیصد هزار[1]
زوجی جوان که سه ماه بود عروسی کرده بودند، نزدم آمدند به مشاوره. هر دو یک سخن داشتند و آن اینکه مادربزرگ (مادر شوهر) به ایشان بیمهری میکند و ایشان او را دوست دارند و نمیخواهند وی را رنجیده ببینند.
گفتم: از کِی چنین شده است؟
گفتند: «یک ماهی میشود.»
گفتم: دوران نامزدی و عقد داشتید؟
گفتند: «بله.»
گفتم: در آن دوران چی؟
گفتند: «نه، بلکه خیلی هم با ما مهربان بود.»
گفتم: دوران نامزدیتان چند ماه بود؟
گفتند: «حدود یک سال.»
گفتم: چطور در آن یک سال، بیمهریاش آشکار نشد؛ آن وقت هم که شما همسر هم بودید؟
گفتند: «نمیدانیم.»