از_این_خانه_بروید! (۶)
از_این_خانه_بروید! (۶)
نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
از زبان مشاور
مشاورهٔ خانواده
نقدها و نظرها
سلسلهنوشتههای «از این خانه بروید»، بازتاب شایان توجهی داشت؛ موافق و مخالف. موافقها همانا جوانان بودند؛ همانان که مخاطبان اصلی این نوشتههایند. مخالفان اما، هیچکدام با اصل مسأله مخالف نیستند؛ که دخالتهای ناروای بزرگتران، زندگی زوجهای جوان را خراب میکند؛ بلکه معتقدند: میشود، در برخی از موارد، مسأله را مدیریت کرد تا آفت نیاید، بلکه منفعتی درآید.
در ادامهٔ موضوع «از این خانه بروید»، برخی از این دیدگاهها را میآوریم.
۱. نگذارید از این خانه بروند!
✍️ نوشتهای از جناب استاد محمد نواب؛ کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی، مدرس درسهای مدیریت، از اصفهان.
بسیاری از زندگیها، به دلیل نزدیکی زوجهای جوان با خانوادههایشان، به سختی و گرفتاری و بعضا به جدایی کشیده شده است.
در مقابل، مواردی را میبینیم که بودن زوجهای جوان با والدینشان در یک منزل، عاملی برای استحکام زندگی و توسعهٔ زندگیشان بوده است.
فراوانی آن نیز کم نیست.
رفتار صحیح والدین، به انضمام صبر و تحمل و دادن فرصت به زوجهای جوان برای پیدا کردن خود، مؤلفهٔ محوری و اساسی ارتباط با زوجهای جوان است.
تجربهای شخصی
دخترم عروسی نمود و قرار شد خانهای اجاره کنند.
به دختر و دامادم پیشنهاد کردم در طبقهٔ دوم منزل ما ساکن شوند، اما آنان قبول نکردند؛ هم به آنان سفارش شده بود نزدیک والدین زندگی نکنید، هم به من سفارش اکید شده بود آنان را در منزل خودم ساکن نکنم.
آنها به دنبال پیداکردن یک خانهٔ اجارهای بودند. گفتم: هرخانهای پیدا کردید، من هم ببینم.
چندتایی پیدا کردند. خوب نبودند. دلایل خوبنبودن آنها را توضیح دادم. خوشبختانه ایشان قبول کردند. تا اینکه یک مورد پیدا کردند که انصافا خوب بود، اما اجارهٔ آن کمی بالا بود.
بنابراین دوباره با داماد و دخترم صحبت کردم و متقاعد شدند در طبقهٔ دوم خانهٔ ما ساکن شوند. و برای کوتاهکردن حرفهای حاشیهای، گفتم: طبقهٔ دوم را به شما اجاره میدهم. ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان.
این توافق برای همهٔ ما خوشحالکننده بود.
با همسرم قرار را بر این گذاردیم که دختر و دامادمان برای ما مانند یک مستأجر باشند و در رفت و آمد و زندگیشان هیچگونه دخالتی ننمایید.
ابتدا هر دوی آنان؛ دختر و داماد، گاردی برای ما گرفته بودند، اما به مرور و پس از گذشت چندماه، یقین پیدا کردند قصد دخالت در شیوهٔ زندگی آنان نداریم.
کم کم من و همسرم مورد مشورت آنان قرار گرفتیم و ما را مشاورین صادق و امین برای خود یافتند.
هم اکنون رابطهٔ خانوادگی ما بسیار خوب است. از سویی، هزینههای اجاره، که میتوانست تهدید جدی برای زندگی نوپایشان باشد، به فرصتی برای توسعهٔ مالی زندگیشان بدل شد.
البته ناگفته نماند که والدین داماد، بسیار شریف، فهمیده و بیحاشیهاند.
الاهی شکر.
۱۳ شهریور ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
- ۰۱/۰۶/۲۰