راویان ازدواج ( 5 )
» راویان خوب ازدواج ( 5 ). دختران و انتخاب همسر ( 16 )
» چاره کار
1. دل خوش کردن به پاداش الاهی
هیچ عاملی مانند ایمان مذهبی، آدمی را به نیکوکاری وانمی دارد. نیز هیچ عاملی مانند ایمان، آدمی را دلیر نمی کند. دلیری از لوازم حتمی اقدام های بزرگ است. دلیل اصلی دلیری پیامبران، در اقدام به کارهای بزرگ و نهراسیدن از دشواری ها و تن دادن به سختی ها، ایمان نیرومندشان به خداوند بود. نیز دلگرمی شان به وعده ها و پاداش های الاهی و پشت گرمی شان به امداد های خداوندی.
راویان ازدواج، اگر دل به پاداش سرشار الاهی گرم کنند و به او توکل نمایند و کارشان را برای خشنودی او انجام دهند، دلیر می شوند، شهامت می یابند، از طعنه ها نمی رنجند، به این که دیگران از ایشان تشکر کنند یا به ایشان طعنه بزنند، اعتنایی نمی کنند.
راوی دلیر...
قبلا حکایت زهرا خانم را خواندیم که نمونه ای موفق از راویان خوب ازدواج است. اکنون حکایت علی آقا را می خوانیم که در هدف، با زهرا خانم، همهدف است و در عمل، تفاوت هایی دارد، اما نتیجه عملشان یکسان است.
علی آقا، هم راوی است هم مشاور. بیشتر معرفی هایش همراه با تأیید است. به دختر و پسر و خانواده هایشان مشاوره هم می دهد. البته گاهی که شناخت کافی نداشته باشد، تنها «معرف» است، نه «مؤید». و اگر امکان مشاوره نداشته باشد، دختر و پسر و خانواده هایشان را به مشاور دیگری ارجاع می دهد.
اما آنچه به سخن اکنونی مان مربوط می شود این است که او ازطعنه ها و ناسپاسی ها اصلا نمی رنجد. نه فقط نمی رنجد، بلکه خشنود می شود! به این گونه که او کارش را فقط برای رضای خدا انجام می دهد. اگر از او تشکر کنند، می اندیشد که بخشی از پاداشش را از مردم گرفته است، اما تشکر که نکنند، می اندیشد که همه پاداشش بر خدا است. و اگر ناسپاسی کنند یا طعنه بزنند، می اندیشد که پاداش او نزد خدا بیشتر می شود؛ هم جهاد در راه ازدواج و ساماندهی زندگی جوانان، هم پاداش تحمل ناسپاسی ها و طعنه زنی ها و بدگویی ها.
ازدواج بسیاری از دختران و پسران فامیل و خویشاوندانش را او سامان می دهد؛ از معرفی و مشاوره، تا عقد کردن و مسائل دیگر آغاز زندگی شان. برخی از ایشان و خانواده هایشان، هنگام بروز تلخی های خودساخته یا طبیعی، به او بد می گویند؛ گاهی رو در رو و بیشتر در غیاب او، که غیابی ها هم - معمولا - به او می رسد. او می خندد.
به او می گویم: این چه جای خنده است؟ می گوید: پاداشم نزد خدا افزون شد. حیران می شوم که این چه سعه صدری است؟! آدم است و خصلت هایش. همه از ناسپاسی می رنجند. از «خوبی را با بدی پاسخ دادن» دردشان می آید. از طعنه و ناسزاشنوی به خشم می آیند. چرا او چنین نیست؟پاسخم به خودم این است که او به جاهایی بالاترنگاه می کند. در این سطح «عرف مردم»نایستاده که از این «عرفیات» متزلزل شود. خوشا حالش! هنیئا له؛ گوارای وجودش.
2. [پست بعد. ان شاءالله]
- ۹۴/۰۸/۱۳