حضور در منظر همسر (1)
یکی از مسائل "دو پهلو" در فرهنگ خانواده و رفتار همسران، این است که همسر، بهویژه خانم، هم دوست دارد همسرش نزدش باشد، هم میخواهد نزدش نباشد. این دو حالت، بهظاهر، ناهمسازند و عمل به آن، ناممکن است؛ اما بهواقع، چنین نیست و بهخوبی قابل فهم و عمل است.
بدینسان که: همسران، چون همدیگر را دوست دارند و به هم نیاز دارند و همدم میخواهند و تکیه گاه می طلبند و از با هم بودن لذت می برند و هنگام با هم بودن می توانند با هم راز بگویند و برای هم ناز کنند و از یکدیگر ناز بکشند و از بهره های عاطفی بهرهمند شوند و در کارها به هم کمک کنند و به هزار و یک هدف دیگر، طبیعی است که خواهان حضور همسرشان نزدشان باشند، و اگر هر کدام، در این "حضور"، کوتاهی کند، دیگری دلتنگی و گلایه می کند و از همسرش می طلبد که بیشتر نزد او باشد.
اما به دلیل آنکه هر چیز اندازه ای دارد و اگر از آن اندازه بگذرد، ناپسند می شود و هر کدام از همسران، نیاز به خلوت با خویشتن دارد، نیز اگر همسران بیش از اندازه لازم نزد هم بمانند، حضورشان جاذبه نخستین را میبازد و ملالت می آورد، نیز به عیبهای پنهان یکدیگر پی میبرند و از هم عیبجویی و انتقاد می کنند و در کارهای همدیگر دخالت های بیجا می نمایند، و به هزار و یک دلیل دیگر، زیاد ماندن همسران نزد همدیگر، مطلوب نیست؛ به ویژه خانم ها، با اینکه به شدت خواهان حضور همسرشان نزدشاناند، اگر این حضور، طولانی شود، به ستوه می آیند.
زان عزیز است آفتاب که او/ گاه پیدا و گاه ناپیداست
" همسران را شایسته است که گاه در فراق باشند و گاه در وصال. ساعتی دور باشند و محجوب و ساعتی در کنار، چون حبیب و محبوب."
(دکتر جواد مصطفوی، بهشت خانواده، ج 2، ص 118)
تجربه های مشاوره ای
ما، در تجربه های مشاوره ای خانوادگی، شاهد یک اندازه گله مندی همسران، به خصوص خانم ها، از حضور و عدم حضور همسران هستیم. خانم های بسیاری، از کم وقت گذاشتن شوهرانشان برای حضور در کنار ایشان گله مندند، نیز آقایانی که از کم پرداختن خانم هایشان به ایشان، درد دل دارند. اما از سویی دیگر شاهدیم که خانم هایی از حضور دائمی یا بیش از حد نیاز شوهرانشان در منزل، می نالند، نیز آقایانی که خانم هایشان می خواهند همیشه و در همه جا همراهشان باشند و مجال تنها بودن را به آنان نمی دهند و ایشان را اندکی به حال خود وانمی گذارند، شکایت دارند.
در اینگونه مشاوره ها، معیار را " نیمه عطشان نگه داشتن همسر" قرار می دهیم؛ نه چندان از او فاصله بگیریم که از عطش، به هلاکت افتد، نه چندان با او درآمیزیم که دلزده شود و لذت حضور از جانش برود و حلاوت انس از دلش زایل شود و سطح روابط، "عادی" گردد.
عادی شدن سطح روابط، در معاشرت همسران، هرگز پسندیده نیست. کشش عاطفی و احترام عقلی، همیشه باید در حد بالایی وجود داشته باشد. عادی شدن رابطه همسران، یعنی چیزی نزدیک به بی خاصیت شدن و بی روح شدن آن است، و این، هرگز مباد!
علی اکبر مظاهری ۱۲/مهر/۹۶
عضو شدن در کانال "از زبان مشاور" 👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu7DLoLn9nLRpR6VQ
- ۹۶/۰۷/۱۲