مرخصی زایمان، از نوع مردانهاش!
دوشنبه که به دانشگاه رفتم علیآقا نبود. مرخصی رفته بود؛ مرخصی زایمان!
خوانندگان آثارم علی و رقیه را میشناسند. در «نبرد بیبرنده» بودند. در «فرهنگ خانواده» نیز هستند؛ چند جایش. زندگی ایشان مثل یک دسته گل بهاری است. هیچ بدیای در آن نیست. مجادله، قهر، فحش، ظلم، بیمهری، و هیچ چیز بد دیگر در زندگیشان یافت نمیشود.
هفت روز پیش خدا یک مهدی به ایشان داد. حالا زندگیشان چهارنفره شده: علی، رقیه، محمدرضا، مهدی.
دوشنبه که علی آقا در دانشگاه نبود، به دوستان گفتم: علیآقا به مرخصی زایمان رفته!
خندیدند و گفتند: «برای مرد مرخصیهای زیادی شنیده بودیم، الا مرخصی زایمان.»
گفتم: بله. جای خیلی از چیزهای خوب، در فرهنگ خانواده و جامعه ما، خالی است.
چرا مردان جامعه ما مرخصی تفریحی، زیارتی، سیاحتی و بسیاری مرخصی دیگر دارند، اما مرخصی زایمان ندارند؟ یعنی چرا وقتی همسرشان زایمان کرد، چند روز دست از همه کارهایشان نمیکشند و در کنار همسر رنجور و فرزند تازهمیلادیافتهشان نمیمانند؟ مگر اهمیت این کمتر از سیاحت و زیارت و استراحت است؟
به علیآقا تلفن کردم و حال همسر و فرزندشان را پرسیدم. الاهی شکر خوب بودند. میلاد مهدی را تبریک گفتم و قصه
غیبتکردن از او با دوستان دانشگاه، درباره مرخصی زایمانش، را گفتم. آنگاه این کارش را بسیار تحسین کردم و به او بسیار آفرین گفتم.
علیاکبر مظاهری
- ۹۷/۰۶/۱۲