زیستن زن، در دو روایت (۷)
روایت سوم
۵. نیایشهای یک خانهدار
خانم وحیده گلزاده، نویسنده موفق.
نیاز؛ مادر نوآوری
... اگر نیاز، مادر اختراع است، محدودیت قطعاً مادر نیاز و مادربزرگ اختراع است. و من خانهداری را از جنس همین محدودیت میبینم که پایانش به اختراع ختم میشود.
مدیر من!
خیلی از ما الان در همین مرحله محدودیت به سر میبریم. مثلاً من سالهاست دیگر مثل دوران مجردی و خانسالاریام، صبح تا غروب کتابخانه نرفتهام که شب برگردم خانه و با جمله «با بچهها داشتیم تحقیق میکردیم»، در مرکزیت عواطف خانواده قرار بگیرم، تحویلم بگیرند و خسته نباشید بگویند. دیگر افسار بکن نکنها دست خودم نیست. تابع نظم و نسق خانوادهام و فیالواقع کوچولوی زیر ده کیلوی خانه است که میگوید کی بخوابیم و کی بیدار شویم. یا کی به پارک برویم و دیگر هم برنگردیم! الان طوری شده که اگر کسی هدیه تولد به من یک دوره کارگاه کارورزی یا مهارت افزاییای چیزی بدهد، از خوشحالی از پنجره بسته خودم را بیرون پرتاب میکنم. این روزها آنقدر وقتم پر است که وقتی بچهام میخوابد، مثل کشی که در برود، میافتم دنبال کارهایی که برای انجامش به فراغت و تمرکز نیاز دارم. و همین محدودیت اتفاقاً مرا به چیزی بیشتر از هواپیما و ماشین لباسشویی رسانده. با اینهمه اینجور وقتها، توی این سختیها، معتقدم فقط یک نفر میتواند ما خانهدارهایی که به دنبال علم و معرفت هستیم را مدیریت کند و آن هم کسی نیست جز خدا. برای همین نیایشم را تقدیم او میکنم.
روزی علمی من
خدایا! فقط خودت میتوانی روزی علمی مرا مدیریت کنی. من مشتری هر شب تعقیبات نماز عشاء شدهام که «وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ عِلْمَهُ عِنْدَکَ وَ أَسْبَابَهُ بِیَدِکَ؛ به یقین میدانم که علم به روزی من نزد تو و اسباب آن به دست توست.» (از تعقیبات نماز عشا)
همه وقت من همین ۳ - ۴ ساعتی است که بچهام خواب است و ۱۰ - ۲۰ دقیقههایی که میتواند به تنهایی بازی کند و من بنشینم پای کتاب و لپتاپم. بضاعت من همین است. همین را برکت بده و برایم موقعیت و فرصت بساز. از همان فرصتهایی که یکدفعه استعدادهای نهفته کسی را رو میکند و پدیدهای را به جامعه معرفی میکند.
الان آرامم!
با همین نگاه است که آرامم و حرص آینده را نمیخورم. از کودکیِ کوچولوی توی خانهام لذت میبرم و وقتی با هم بازی میکنیم، شادم؛ و البته لغتهای زبان جدیدی که دارم یاد میگیرم هم اینجا هست: در جیبم و روی در یخچال و روبروی سینک ظرفشویی و کنار اجاق گاز. و خلاصة کتابهای درسیام که آخر ترم میشود تزئینات در و دیوار خانه؛ و دفترچه یادداشت کوچکم که ایدهها و جرقههای ذهنم را در آن یادداشت میکنم تا شب که این فسقلی خوابید، با لب تاپم در میان بگذارم و خوبهایش را استفاده کنم. حتی کتابخوانیام را هم ترک نکردهام. وقتی در پارک، تاب دخترم را با یک دست تکان میدهم، با دست دیگرم کتابم را نگه میدارم و میخوانم. فقط دیگر کتابها به تمیزی قبل نمیمانند و نمیتوانم کتابهای حجیم و جلد گالینگور دست بگیرم.
خلاصه، زندگی این روزهای من خانهدار جویای علم، با همین یک جمله روایت میشود:
از من حرکت، از خدا برکت...
دلتان را به خدا قرص کنید.
منتشر شده در مجله خانه خوبان شماره ۱۱۵، مهر ۱۳۹۷.
از سرکار خانم وحیده گلزاده و عزیزان خانه خوبانی سپاسگزاریم.
👇
- ۹۷/۰۷/۲۶