زمزمهای عاشقانه در روز عرفه
دعای عرفه؛ زمزمهای عاشقانه از خاک تا افلاک
نویسنده: زهرا نصیری
صحرای عرفات در حافظۀ تاریخی خود، زمزمههای عارفانه و عاشقانهای را به گوش جان سپرده است که در درازنای تاریخ، بزرگمردانی چون آدم ابوالبشر علیهالسلام، ابراهیم خلیلا... علیهالسلام، پیامبر اعظم صلیا... علیه وآله و نیز امام حسین علیهالسلام با معبود خود سر دادهاند و اکنون دعای عرفه از عاشقانههای امام عشق برای ما به یادگار مانده است که در روز نهم ذیالحجه نجوا میشود.
اگر خوب بنگری و گوش جان باز کنی، درمیابی که هنوز هم زمزمهای زیباتر از نجوای میوۀ دل بتول در گوش زمان نقش نبسته است؛ نجوایی که در خلوت ملکوتی صحرای عرفات، گاه طنین عاشقانه میگیرد و گاه صدای بندهٔ مضطر را به معبود میرساند و سیل اشک را از دیدگان امام سرازیر میکند.
امام حسین علیهالسلام در این دعا، با جملاتی آکنده از عشق الهی و اظهار بندگی، اعتقادات خود را بازگو میکند؛ از شهادتین گرفته تا اعتراف به دریافت نعمتهای جسمی، روحی، مادی و معنوی و این شهادت را نه فقط با زبان ظاهر که با حقیقت ایمان و اعتقاد درونی، از مکنونات دل، با خطوط چهره، با مجاری تنفسی، با مفاصل و اعضا، با همۀ بافتها و نسوج داخلی و در یک کلام، با تکتک سلولهای وجودش بیان میکند و خود را عاجز از شکرگزاری آن نعمتها میداند؛ آنجا که میفرماید: «با بند بند دیدگانم و روشنایی چشمانم، با چینها و چروکهای صفحۀ پیشانیام، با زوایای حفرههای وجودم، با نرمینۀ پردههای بینیام، با تارها و دهلیزهای پردۀ شنواییام و... شهادت میدهم اگر بخواهم شکر یکی از نعمتهای تو را بهجا آورم، نخواهم توانست.»
حضرت در این نیایش نهایت نزدیکی خداوند در عین عظمت ذاتش را بیان میکند؛ آنجا که میفرماید: «خدایا! تو کِی نبودهای، که بودنت دلیل بخواهد؟ تو کِی پنهان بودهای، که ظهورت محتاج آیه باشد؟ خدایا تو کِی دور بودهای، که آثار بخواهند اسباب وصول تو شوند؟ تو کِی فاصله داشتهای، که رسیدن به تو محتاج وسیله باشد؟»
امید که آموزههای نیایش امام حسین علیهالسلام در روز عرفه، چراغ راه عقل باشد و قطرهای از بیکران معرفت آن، شورهزار دل را نوید سبزشدن دهد.
۹۹/۵/۹
- ۹۹/۰۵/۰۹