عبرت های کرونایی
نگریستن همهسویه
نویسنده: علیاکبر مظاهری
هر پدیده، در نظام کامل هستی، جنبههای گوناگونی دارد.
برای مدیریت پدیدهها و بهرهمندی از آنها و مغلوب و مفلوک نشدن در قبالشان، به نگرشی همهجانبه نیاز داریم.
نگریستن به سویی و ندیدن سوها دیگر، آدمی را مقهور میکند و ناگهان وی را به درهٔ خسارت میافکند.
در این زمان، «کرونا» پدیدهای فراگیر است. پنجه در جان همگان افکنده است. دارد از اولاد آدم زهر چشم میگیرد. علاوهبر زیان جسمانی، از روان آدمیان دمار برآورده و دارد روحیهٔ آدمی را فلج میکند.
💠اکنون چه باید کرد؟
دربارهٔ جنبهٔ جسمانیاش، علم پزشکی و پزشکان و کادر درمان، سخت در تلاشند تا راهی باز کنند. سعیشان مشکور.
اما از بُعد روحی و روانی چه؟
آنچه اکنون میگوییم این است که کرونا، از قاعدهٔ «همهجانبگی» بیرون نیست.
اینک از زاویهای باریک، به بُعدی از ابعاد آن مینگریم. بهدقت، همراهی کنید.
🔹باوفایی و بیوفایی؛ میدان امتحان همسران
🔸۱. خانم گریخت!
آقا، کرونا گرفت. همسرش، تنها، رهایش کرد و نزد خانوادهاش به شهر دیگر رفت.
آقا رنجید! و حق داشت.
گفت: همسرم از من گریخت. ترسید کرونایم او را بگیرد!
🔸۲. خانم ماند!
راحله و عماد
از ازدواج راحله و عماد، یکسال گذشته بود که کرونا آمد.
کرونا عماد را گرفت؛ سخت!
در منزلشان قرنطینهاش کردند؛ قرنطینهٔ کامل.
فقط یکنفر میشد نزد عماد بماند.
راحله گفت: «من با عماد میمانم.»
به او گفتند: کرونا بیرحم است، تو را نیز میگیرد.
راحله گفت: میدانم، اما میمانم.
گفتند: خطر جدی است.
گفت: فقط برای عماد؟! من با او میمانم. و ماند.
او گفت: تنها راه ممکن همین است. هیچ «یکنفر»ی نمیتواند برای عماد مثل من باشد.
قرنطینهٔ خانگی عماد بیست روز طول کشید.
راحله لحظهای او را تنها نگذاشت.
کرونا از وجود عماد رفت. نه! راحله آن را بیرون کرد.
عماد به زندگی بازگشت.
از آن پس عماد میگوید: «اگر پرستش غیر خدا جایز بود، تو را میپرستیدم»!
گوارایشان باد!
و اینک راحله!
دو ماه پس از گریز عماد از چنگال کرونا، به یاری راحله، حالا خود راحله بیمار شد؛ مسمومیت شدید گوارش.
حالش چنان شد که فقط مادرها میتوانند پرستاری کنند، آن هم برای فرزندان خردسالشان!
عماد آستین جوانمردی را بالا زد و کمر همت را بست، برای خدمت به راحله.
آنها در همان مکانی که قبلاً عماد در آن قرنطینه بود، به درمان پرداختند.
اوضاع بهگونهای شد که کمتر پرستار یا نیروی خدماتی آن را تاب میآورد.
چند روز زمان لازم بود تا مسمومیت از دستگاه گوارش راحله دفع شود.
عماد، چنان صبورانه و مهربانتر از مادر، راحله را نواخت، که شرمندگی و سپاس بسیار راحله را سبب شد.
اما عماد، شرمندگی راحله را اصلاً نمیپذیرفت و تشکر او را مهربانانه پاسخ میگفت.
با دوهفته همت جانانهٔ عماد، دستگاه گوارش راحله سالم شد.
از آن پس، راحله میگفت:
«اگر سجده بر غیر خدا جایز بود، روزی پنج بار سجدهات میکردم»!
نوش جان همدیگر باشند.
۱۴ آبان ۹۹
- ۹۹/۰۸/۱۴