جنگ و صلح همسران (۳)
زندگی بدون دعوا و دلخوری امکان ندارد!
انتشار پست اول و دوم «جنگ و صلح همسران» بازتابهای قابل توجهی داشت. گویا مطلب تازهای خواندهاند. تحلیل مطلب برایشان دشوار بود. من اما، همچنان بر همان سخن تأکید کردم که نمیشاید، بلکه نمیباید که همسران، در طول زندگی مشترکشان، با هم دعوا کنند، با هم مجادله کنند، از هم عیبجویی کنند، به هم عیبگویی کنند، برای هم استدلال کنند، از هم انتقاد کنند، از هم گلایه کنند.
برخیها این مطلب را آرمانی میپنداشتند، که در عمل، ممکن نیست. اما من برایشان توضیح میدادم که ممکن است، بلکه شایسته است، و بلکه بایستهٔ حتمی است.
بیشتر ایشان خانم بودند. چون در میان خانمها این نظر بیشتر رواج دارد که زندگی، بدون دعوا و دلخوری و گلایه و بدگویی از همسر در نزد دیگران و درددل کردن برای مامان و خواهر و خالهباجی و خالهزنکان امکان ندارد. حتی برخی از دانشجویان ما نیز همین را عقیده داشتند.
در درس دانشگاه نیز!
در دانشگاه، کتاب دانش خانواده را تدریس میکنم. دانشجویانم از چند رشتهاند؛ حقوق، روانشناسی و... دختر و پسر، خانم و آقا، مجرد و متأهل.
برخی از دانشجویان، بهویژه دانشجویان خانم، بهمناسبت مطالب کتاب درسیمان و گاهی خارج از مطالب آن کتاب، دربارهٔ مسائل زندگی خانوادگی سخنانی میگویند و سؤالهایی میکنند که رگههایی از همین اندیشه؛ یعنی اجتنابناپذیربودن نزاع همسران، در آن نمایان است. هرچه باشد، ایشان نیز از همین جامعه برخاستهاند و در خانوادههای همین جامعه رشد کردهاند و از فرهنگ همین جامعه تغذیهٔ فکری شدهاند.
پرسشی نو
در محفلی دربارهٔ زیانبار بودن نزاع همسران سخن میگفتم و دربارهٔ فضیلت سازگاری دائمی همسران. بهصراحت و بی هیچ تردید گفتم: «همسران هرگز نباید باهم دعوا کنند، مجادله کنند، همدیگر را برنجانند، از همدیگر گله کنند، از هم عیبجویی کنند، به هم عیبگویی کنند، برای هم استدلال کنند، از هم انتقاد کنند.»
خانومی فهیم و میانسال گفت: «اگر زن و شوهر هیچ دعوا نکنند، هیچ مجادله نکنند، هیچ انتقاد نکنند، هیچ عیبجویی و عیبگویی نکنند، هیچ استدلال نکنند، هیچ انتقاد نکنند، هیچ قهر نکنند، آیا زندگیشان یکنواخت نمیشود و کسالتبار و بیهیجان؟»
اگرچه محتوای پرسش ایشان تازه نبود، اما زاویهٔ دیدگاهش جدید بود. او آن سخن رایج را نمیگفت که: مگر زندگی مشترک، بدون دعوا، ممکن است، بلکه از دید مثبت به مسئله نگاه میکرد؛ میگفت: دعوای همسران، برای پیشگیری از یکنواختی زندگی مشترک و کسالت همسران، لازم است. یعنی پدیدهٔ مثبتی است که در زندگی موج میاندازد، هیجان میآفریند، از کسالت و ملالت پیشگیری میکند. پس مفید، بلکه لازم است.
پاسخم به ایشان این بود که: «زندگی مشترک، در گردش ایام و در مسیر تکاملی خود باید نوسانها و هیجانهایی داشته باشد، اما با پدیدههای مثبت، نه منفی. زندگی، هر روز، باید تازه شود. عارفان هر دمی دو عید کنند. و برای این تازهسازی، کارها و ابزارها و مهارتهای فراوانی در ذات زندگی و ذات بشر، وجود دارد.
شکوفایی این رازهای ذاتی و ابزارهای خدادادی، اندکی شکیبایی و بردباری میطلبد. یادگیری و بهکارگیری این مهارتها اندکی آموزش میطلبد، ولی ثمرههای خجسته بهبار مینشاند، اما کردارها و گفتارهایی که همسران را برنجاند و زندگی را تلخ کند، اگرچه به ظاهر چندان زحمتی ندارد، ولی ثمرههای نامبارکی را بهبار میآورد و از زندگی و عمر آدمی دمار برمیآورد.
بیایید برای خوشبختیمان خردمند باشیم.
نویسنده: علیاکبر مظاهری
۲۲ خرداد ۱۴۰۰
- ۰۰/۰۳/۲۲