وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

چرا ازدواج نکردی؟ (تحلیل و بررسی)

چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۱۳ ب.ظ

از فانتزی‌های فیلم هندی تا ‌آمار ازدواج در کرونا

توضیح خانهٔ خوبان: در صفحهٔ کامنت‌دونی شمارهٔ ۱۳۹ مجله، مطلبی با عنوان «‌چرا ازدواج نکردی؟» منتشر شد که در آن برخی از جوانان آقا و خانم، دلایل غیراقتصادی ازدواج نکردن خود را بیان کردند. اکنون در این مطلب، تحلیل و بررسی استاد علی‌اکبر مظاهری (مشاور خانواده) را دربارهٔ دلایل ذکر شده، می‌خوانید.

🔹خشنودیم که در جامعه‌مان کسانی هستند که دلیل ازدواج نکردن یا تأخیر در ازدواج را مشکل اقتصادی ذکر نمی‌کنند. از دیرزمان -حدود چهل سالش را من به یاد دارم- اگر دلیل ازدواج نکردن یا به عقب انداختن ازدواج را از جوانان می‌پرسیدیم، اکثر آن‌ها نخستین مسئله‌ای را که بیان می‌کردند، مشکل اقتصادی بود؛ نداشتن پول، خانه، شغل و مانند این‌ها. اکنون نیز چنین است، اما به تازگی در صفحهٔ «کامنت‌دونی» مجله‌مان دلایل دیگری نیز مشاهده‌ شده است؛ دلایلی که پول و مسائل اقتصادی جزو آن‌ها نیست. مپنداریم که این ‌بار، کامنت نویسانمان همگی ثروتمندند؛ نه! اینان نیز مانند همگان‌اند و در همین جامعه زندگی می‌کنند، اما توانسته‌اند از کلیشه‌ها فاصله بگیرند و واقعیت‌های دیگری را نیز ببینند. آفرین بر اینان.

اکنون چند نمونه از دلایل غیراقتصادی را بخوانیم؛ پرسیده‌ایم: «چرا ازدواج نکرده‌اید؟» گفته‌اند:

۱. خانم نویده، ۳۳ ساله، گفته است: «سخت شدن تصمیم برای ازدواج از یک سنی به بعد».
آری؛ وقتی سن، بالا رفت:
۱. توقع‌ها بالا می‌رود.
۲. شور جوانی فرو می‌کشد.
۳. وسواس به وجود می‌آید.
۴. انگیزه‌ها فرو می‌کشد.
۵. ترس‌ها افزون می‌شود.
۶. ترس از آمدن در میدان مسئولیت، ایجاد می‌شود یا فزونی می‌یابد.
و شصت‌وپنج دلیل دیگر!

۲. خانم مهرنوش، ۳۰ ساله، گفته است: «کاهش تعهدهای اخلاقی و افزایش برخی مفاسد اخلاقی باعث شده که دخترانی مثل من، نتوانند مثل گذشته به خواستگارها اعتماد کنند».
بلی! از فجایع بزرگ در یک جامعه، کاهش سطح تعهدهای اخلاقی و افزایش سطح مفاسد اخلاقی است.
این آسیب، عوامل فراوانی دارد، اما یکی از آن عوامل دانه ‌درشت کاهش آمار ازدواج، افزایش سن دختران و پسران مجرد است.

۳. آقای رضا، ۴۷ ساله، گفته است: «سخت‌گیری طرف مقابل».
آری! سخت‌گیری در امر ازدواج، بلایی فضیلت‌سوز است؛ از هر دو طرف. اینکه ایشان گفته‌اند «طرف مقابل»، شاید به این دلیل است که این بلا بر سر ایشان آمده است؛ اما ما که جامعه را در تصویری بزرگ‌تر می‌بینیم و این مسئله را در سطح کلان آن بررسی می‌کنیم، می‌گوییم این آفتی طرفینی است؛ هر دو طرف و خانواده‌هایشان سخت می‌گیرند.

۴. خانم حورا، ۳۱ ساله، گفته است: «آنچه باعث شده تا الان ازدواج نکنم، یکی اهمیت استقلال فردی من است و دیگری این است که جامعة فعلی، نوعی ترس برای انتخاب، اعتماد و تکیه کردن در افراد ایجاد می‌کند».
دیدن نابه‌سامانی‌های خانوادگی، دیدن عدم موفقیت بسیاری از ازدواج‌ها، دیدن پاره‌ای از کم‌تعهدی‌ها یا بی‌تعهدی‌ها و بی‌اخلاقی‌ها، «اعتمادشکن» است، در دل‌های جوانانمان هراس می‌افکند و سبب دیر ازدواجی و یا بی‌ازدواجی می‌شود.

۵. آقای فرشاد، ۲۴ ساله، گفته است: «دختران امروزی، اکثراً یا دنبال تیپ و خوش‌گذرانی‌اند و یا دنبال پول و هیچ‌کدام اهل زندگی نیستند».
آقا فرشاد، یک‌تنه به قاضی رفته‌اند؛ اگرچه «راضی» بازنگشته‌اند، اما یک‌سویه نگریسته‌اند. این بلا بر سر دختران و پسران، یکسان باریده است، بی‌‌کم‌‌‌وبیش.

۶. آقای حسین، ۳۰ ساله، گفته است: «خرج‌های حاشیه‌ای ازدواج».
آری! «تبرج»های پاره‌ای از ازدواج‌ها، بیش از «خرج»های آن است.
راستی! ما داریم به کجا می‌رویم!

۷. آقای پژمان، ۳۰ ساله، گفته است: «نداشتن راهنما در زندگی، بی‌اطلاعی از رسم‌های ازدواج، نداشتن کسی برای وساطت و رفتن به خواستگاری».
این آقاپژمان و پژمان‌های بسیار دیگر جامعه، مظلوم‌اند. اشک قلبم برای ایشان جاری شد. در کتاب «جوانان و انتخاب همسر» و «دختران و انتخاب همسر» در این باره‌، به تفصیل نوشته‌ایم.

۸. آقای مهدی، ۳۵ ساله، می‌گوید: «اگر تا یک سنی ازدواج انجام نشود، دیگر هرچه سن بالا می‌رود، انتخاب و تصمیم سخت‌تر می‌شود».
آقامهدی درست می‌گوید. اگر ازدواج در «بهار عمر» انجام نگیرد، آسیب‌هایی به آدمی می‌خورد که یکی از آن‌ها وسواس است؛ وسواس در تصمیم، در انتخاب و اندک‌اندک تردید در اصل ازدواج. شور و هیجان جوانی که برود، انگیزه برای ازدواج کم می‌شود؛ تا جایی که به نزدیک صفر می‌رسد. دیده‌اید نهال‌های جوان، به اندک نسیمی، سر و برگشان می‌جنبد؟ اما درختان کهن به بادهای تند هم واکنش نشان نمی‌دهند.

۹. آقای رضا، ۲۵ ساله، می‌گوید: «از لحاظ فکری، هنوز آمادگی زندگی در کنار کسی را ندارم».
سخن آقارضا می‌تواند صحیح باشد، اما دربارهٔ جوانان «نارشید». اینان در چهل‌و‌پنج‌‌سالگی هم ممکن است آماده نشوند، اما انسان‌های رشید که خوب تربیت ‌شده باشند و نیروهای درونی‌شان استخراج و سپس شکوفا شده باشد، در آغاز جوانی، آمادهٔ زندگی مشترک‌اند و زندگی‌های موفقی را ایجاد می‌کنند. البته کمک مشاوران و بزرگ‌تران، جایگاه ویژهٔ خود را دارد. افرادی همچون رضا، باید بدانند که هراسشان نابه‌جاست. با مشاوری دانا و توانا، مشاورهٔ حضوری انجام بدهند و نگران نباشند.
امیر مؤمنان(ع) فرموده‌اند: «اگر در کاری ترسیدی، خود را در آن افکن».*

۱۰. خانم شیوا، ۳۶ ساله، گفته‌اند: «سخت بودن اعتماد کردن به آدم‌ها، با توجه به پا بر جا نبودن انسان‌ها در حرف و اعتقادات».
شیواخانم درست نمی‌گویند؛ این مسئله با تحقیق و مشاوره، حل ‌شدنی است. شیواخانم! دیر شده است؛ دیرترش نکنید. حیفتان نمی‌آید که تاکنون نیمی از عمرتان را بی‌همسر گذرانده‌اید؟ ازدواج کنید؛ هر‌چه زود‌تر. به یاد آورید درد و دل‌های آن دختر بزرگ‌دل را که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. به صراحت می‌گفت از اینکه خود را معطل مدارج و مدارک تحصیلی بالا کرد و اشتغال و ازدواج نکرد، پشیمان است.

۱۱. آقای محمد، ۳۷ ساله، گفته است: «ترس از آینده، ازدیاد طلاق در جامعه».
ترس از آینده، بی‌معناست و با مشورت با مشاوری شجاع، زدوده می‌شود.
درست است که جامعهٔ ما در این زمان، بیشترین طلاق را در طول عمر خود تجربه می‌کند. این پدیده‌ای «نامبارک» است؛ اما بیشتر این طلاق‌ها، می‌شود که نباشند. ناشکیبایی همسران، نفس‌های پلید ساحران ماهر، ضعف ایمان مذهبی، ناسالمی فرهنگ جامعه و عوامل بسیار دیگر، سبب این طلاق‌ها است. محمدجان! ترستان از آینده و هراستان از طلاق‌ها را از جانتان بیرون افکنید. با توکل بر خدا و دریافت مشاوره از مشاوری دانا و توانا، شجاعانه برای ازدواج، اقدام کنید.

۱۲. خانم فاطمه، ۳۲ ساله، گفته است: «پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج».
۱. اگر منظورتان از فرد مناسب، کسی است که «مطلوب» شما باشد، یافت نمی‌شود. مگر خودتان کاملاً مطلوبید؟ به جای «مطلوب» به «ممکن» فکر کنید. ما آدمیانیم نه فرشتگان. آدمیان در این جهان به کمال مطلوب نمی‌رسند. این جهان، راه کمال است، نه پایان مطلوب.
۲. اکنون کانال‌ها و سایت‌های سالم و هدفمندی در جامعه‌مان وجود دارد. حدود هفتادوپنج درصد اعضای این رسانه‌ها، خانم‌ها هستند. شما هم عضو شوید؛ کانال «پیوند آسمانی (دانشگاه قم)» خوب است و آن را توصیه می‌کنیم.
۳. با مشاوری دانا و توانا مشاوره کنید.
۴. کتاب «دختران و انتخاب همسر» ما را بخوانید.

۱۳. خانم مرجان، ۳۰ ساله گفته است: «دلیل تجرد من نیافتن عشق حقیقی است. اگرچه تا به حال خواستگارهایی با شرایط مطلوب اقتصادی داشته‌ام، اما هیچ‌یک از نظر حسی برایم مطلوب نبوده‌اند».
ما «عشق حقیقی» را قبول داریم؛ حتی آن را توصیه هم می‌کنیم. زندگی مشترک، بدون عشق و محبت و احترام، ضعیف است، اما:
۱. عشق آتشین، با عشق حقیقی یکی نیست. برای ازدواج، عشق حقیقی در حد معقول و پسندیده، لازم است، اما عشق آتشین «پایدار»، اندک است. ما بر پایدار بودن تأکید داریم. بیشتر عشق‌های آتشین، پایدار نیستند، نوسان‌های شدید دارند و زوال‌پذیرند.
۲. عشق حقیقی، بر پایه‌هایی استوار است و دارای معیارهای عقل‌پسند و شرع‌پذیر و البته دل‌نواز است.
۳. عشق حقیقی، معمولاً ناگهانی پدید نمی‌آید و پیشینه و پشتوانة معقول دارد.
شما مرجان خانم! بر عشق آتشین چشم بپوشانید و معیارها و ملاک‌های معقول را برای خود معین کنید، آنگاه به خواسته‌تان می‌رسید.

۱۴. آقای حسن، ۲۵ ساله، گفته است: «خانواده، حامی من است و مشکلی از نظر مالی وجود ندارد؛ اما چون خود را آماده برای ازدواج نمی‌بینم، ازدواج نکرده‌ام».
مسئله همان مسئلهٔ آقارضای ۲۵ سالهٔ شمارهٔ ۹ است. راه‌حل مسئله‌مان نیز همان راه‌حل است؛ دقیقاً.

۱۵. آقای احمد، ۲۷ ساله، گفته است: «بالا بودن سطح توقعات خانواده‌ها».
بلی؛ خویشتن را آدمی ارزان فروخت!
پاسخمان به احمد عزیز، همان پاسخ به آقارضای ۴۷ ساله است؛ و نیز آقاحسین ۳۰ ساله.
راه‌حل تفصیلی مسئله‌مان را در کتاب «جوانان و انتخاب همسر» بخوانید.

۱۶. خانم ریحانه، ۲۵ ساله، گفته است: «دلیل ازدواج نکردن این است که شخص مورد اعتماد را پیدا نکرده‌ام که بتوانم به او تکیه کنم».
فانتزی‌های ذهنی بسیاری از جوانان، به ویژه دخترانمان، شبیه به هم است. این فانتزی‌های کلیشه‌ای، به کار رمان و فیلم هندی و فیلم فارسی می‌آید، نه به کار زندگی عاقلانه. ریحانه‌خانم! مسئلهٔ شما مانند مسئلهٔ شیوا خانم شمارهٔ ۱۰ است.
به دخترمان ریحانه‌خانم می‌گوییم:
۱. چرا؛ پسران قابل‌اعتماد کم نیستند.
۲. واقعیت‌های زندگی این‌چنانی را بپذیرد.
۳. خواستگارتان را بدون مشاوره با مشاوری دانا و توانا، رد نکنید.
۴. نگذارید دیر شود.

۱۷. آقای محسن ۲۴ ساله، گفته است: «می‌خواهم اول به آرزوهایم که مهم‌ترین آن‌ها ازدواج خواهرم و خرید خانه است، برسم و بعد ازدواج کنم».
این آرزوها پایان ندارند؛ پس از ازدواج خواهر و خرید خانه که آقای محسن را ۳۴ ساله می‌کند، نوبت به خرید اتومبیل می‌رسد، سپس تکمیل تحصیلات علمی و سپس توسعة شغل و این رشته، سر دراز دارد. بلکه سر این رشته، ناپدید است.
محسن جان! آفرین بر شما که در فکر ازدواج خواهرتان هستید؛ اما خواهرتان نیز دوست دارد برادرش داماد شود. خریدن خانه نیز یک دهه از عمرتان را مصرف می‌کند. آرزوی ازدواج خودتان و آرزوی ازدواج خواهرتان را کنار هم بگذارید؛ منافاتی ندارد.
خرید خانه را برای دوران عقد بگذارید تا با همسرتان، خانهٔ دلخواه هردو را انتخاب کنید.
ازدواج را در ردیف سوم یا چندم نگذارید؛ آن را به ردیف اول بیاورید.

۱۸. آقای احسان، ۲۴ ساله، گفته است: «بی‌انگیزه بودن برای ازدواج، در شرایط کنونی مملکت. نبودن همسر مناسب برای زندگی در کنار هم».
۱. برای برانگیختگی «انگیزه»، نباید منتظر «شرایط» بود. هر عصری شرایط خود را دارد. هرگز روزگاری بدون «شرایط» نبوده و نیست و نخواهد بود. ظاهر و شرایط متفاوت است؛ اما ریشه‌های مشترک دارند. ما از شصت سال پیش تا اکنون را به یاد داریم. هیچ‌گاه زندگی، جامعه و ازدواج، بدون این «شرایط» نبوده است.
در گره زدن ازدواج با شرایط، همیشه ازدواج خسارت می‌کند. هیچ‌گاه شرایط از میدان بیرون نمی‌رود. پس به قول شما جوانان: «بی‌خیال شرایط!».
به این سؤال بیندیشید: «چرا تا کرونا آمد، سطح آمار ازدواج بالا رفته است؟»
به جواب‌های جالبی می‌رسید. جواب‌هایتان را برای ما هم بنویسید تا به جوانان دیگر نشان دهیم.
۲. همسر مناسب برای هرکس، همیشه بوده و هست و خواهد بود. از زمان خلقت حضرت آدم و حوا تا آخر روزگار بشریت. بجویید، می‌یابید.

۱۹. آقای ابراهیم، ۲۸ ساله، گفته است: «از وضعیت حجاب نسل فعلی گله‌ دارم. به علت بی‌حجابی و بی‌وفایی، فعلاً نمی‌شود ازدواج کرد».
ابراهیم‌جان! «نسل فعلی» در مقابل کدام نسل؟ ما پنجاه سال پیش را دیده‌ایم. زمانی بود که چادر مشکی، مخصوص مجالس عزا بود؛ آن ‌هم برای پیرزن‌ها. بسیاری از دختران و خانم‌های جوان، حتی در مجالس عزا و حتی در مجالس اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، چادر بر سر نداشتند. بهانه نگیر جوان! دختران پاک، باحجاب، نجیب و باوفا در همین «نسل فعلی» بسیارند. اگر دختران پاک و باوفا بیشتر از پسران پاک نباشند، کمتر هم نیستند.

*نهج‌البلاغه - حکمت ۱۶۶

نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری

📌برای دنبال کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید:

https://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • ۰۰/۰۵/۲۰
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">