جنگ و صلح همسران (۶)
«نَه» به سرزنش («نه»ی هفتم)
نویسنده: علیاکبر مظاهری
ملامت و تربیت
در ساحت «تربیت»، جایی برای «ملامت»، وجود ندارد. کسانی که ملامت (سرزنش، نکوهش) را در تربیت به کار میگیرند، اشتباه میکنند و نتیجهٔ معکوس میگیرند.
این سخن پیامبر اکرم (ص) را ببینیم:
«لُو عَلِمَ النّاس کَیفَ خَلقَ اللهُ هذا الخَلق، لَم یَلُن اَحَدٌ اَحَدا»؛ اگر مردمان میدانستند که خداوند، آدمیان را چگونه آفریده است، هیچکس هیچکس را سرزنش نمیکرد. (الکافی، جلد ۳، صفحهٔ ۱۱۳، دارالحدیث)
این حدیث به اندازهٔ یک کتاب صدصفحهای، سخن گفته است.
آفرینش آدمیان گوناگون است. خداوند هرکس را برگونهای آفریده است. هرکس خلقتی ویژه دارد.
اینکه روانشناسان و دانایان، کمتر با مردمان درمیپیچند یا هیچ درنمیپیچند، دلیلش آن است که ایشان، تا اندازهای، ذات آدمی را میشناسند و دلایل رفتار و گفتار و کردار آدمیان را میدانند.
ملامت در جامعهٔ ما
شوربختانه اعتراف میکنیم که سرزنش، در جامعهٔ ما، خانوادههای ما و تربیت ما، جایگاه بلندی دارد. آدمیان، در این جامعه، از آغاز زندگی اینجهانیشان، زیر بارش سنگین سرزنش قرار دارند؛ از خردسالی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، کهنسالی و تا همیشهٔ این زندگی.
این عنصر نامطلوب، چنان در ساختار رفتاری ما حضور دارد که گویی جزو ذات خلقت است و بدون آن نمیشود زندگی کرد.
ملامت در روابط همسران
بسیاری از همسران، نه! بیشتر ایشان، نه! همهٔ آنان، اِلا برخیشان، عنصر ملامت را در روابط خود لحاظ میکنند؛ به زبان میآورند، با نگاهشان میفهمانند، با رفتارشان نشان میدهند، و با این شیوهٔ ناپسندیده، از روزگارشان دمار برمیآورند.
در زمان ما، که دانش مردمان افزون شده و بنابر قاعده، باید کردارهای نادرستمان کمتر شده باشد، اما در برخی از عرصهها چنین نشده، بلکه سیر قهقرایی داریم. در سابق، مثلاً پنجاه سال پیش، همسران، این همه همدیگر را سرزنش نمیکردند.
اکنون ما، در مشاهدهها و مشاورههایمان، شاهد حجم انبوهی از ملامتهای همسرانیم.
سرزنش، به تنهایی، میتواند نفس زندگی را بگیرد. دلها را برنجاند. کینه ایجاد کند. عزتنفس را پایین کشاند و به نزدیک صفر برساند، بدون اینکه ذرهای سودمند باشد.
آدم خردمند، بر مبنای محاسبهٔ عقلش، سودمندی یا زیانمندی کردارها و پدیدهها را محاسبه میکند و چنین نتیجه میگیرد که سودمندیها را بگیرد و زیانمندیها را رها کند. اما ما، در سرزنش، چنین نمیکنیم. یعنی ما عاقل نیستیم؟!
سرزنشگر، عاقل نیست؛ زیرا کاری را میکند که هیچ بهره ندارد و همهاش زیان است.
پرسشی و پاسخهایی
اینجا همسران میپرسند:
پس در برابر رفتارهای ناشایسته همسرمان چه کنیم؟
پاسخ:
۱. مطمئنید که کردار او ناشایسته است؟ شاید از دید شما ناشایسته باشد، اما بهواقع، چنین نباشد. بسیاری از ناشایستگیها، از تفکر ما منشأ میگیرد. در تفکر دیگران چنین نیست. او کاری میکند که به نظر خود شایسته است. بهواقع هم شایسته است، اما پندار ما و سلیقهٔ ما آن را نمیپسندد. پس باید تفکر و پندار و سلیقهٔ خود را وارسی کنیم. شاید ما اشتباه میکنیم.
۲. ریشهیابی کنیم. چرا او چنین میکند؟ ریشهٔ این کردار او از کجا تغذیه میکند؟
ریشهیابی کردارها، کار عاقلان است. هیچ عملی، بدون عامل نیست. شاید بدرفتاری او برخاسته از بدکرداری ما باشد. شاید عمل او، عکسالعمل رفتار ماست. شاید از چیزی رنج میبرد. شاید دردی دارد که نمیخواهد یا نمیتواند بیان کند. شاید عامل وراثتی دارد؛ ژنتیکی است، ناخواسته به او سرایت کرده. شاید بیمار است. و هزار شاید دیگر.
وسواس
بنابر مثال: یک آدم وسواسی، قابلسرزنش نیست. سزاوار توبیخ نیست. ناخواسته وسواسیگری میکند. بیمار است. از والدین و نیاکانش به او ارث رسیده. کجفهمی مسائل شرعی یا بهداشتی یا پزشکی باعث وسواس او است. اضطراب دارد. استرس بر او وارد شده است. سرزنشهای ما و دیگران وسواسش را تشدید کرده. درمان نکرده. درمانگرش دانا و توانا نبوده. و هشتاد عامل دیگر.
نکته
ما، وسواسیها را، در یک جا تذکر میدهیم (تذکر، نه ملامت)، و آن جایی است که تن به درمان نمیدهد. راهکارهای درمانگرش را نمیپذیرد. اگر دارودرمانی لازم است، دارو مصرف نمیکند، یا درمان را کامل نمیکند. در این مورد ویژه، تذکر ناصحانه لازم است، نه نکوهش بدرفتارانه.
۱۱ شهریور ۱۴۰۰
برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
- ۰۰/۰۶/۱۱