طلاقهای_ناروا (۳)
طلاقهای_ناروا (۳)
جراحی زندگی
#نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
از زبان مشاور
مشاورهٔ خانواده
اشاره
در مطالب پیشین نوشتیم که از هر پنج طلاق، چهارتایش ناروا است و چهارنفر از پنجنفر طلاقدهنده و طلاقگیرنده، پشیمان میشوند.
اکنون آقایی طلاقدهنده؛ آقای «حیرانی»، که حیران مانده که از «چهارتاییها» است یا از «یکیایها»، پیامی داده که «درد وجدان» از آن میبارد.
بیایید پیام آقای «حیرانی» را، با اندکی ویرایش، بخوانیم و سپس به آن پاسخ دهیم:
جراحی زندگی
مطالب مکتوبتان را دربارهٔ طلاقهای ناروا میخوانم. من نیز «طلاقی» هستم. حکایت خانم «نادمی»، در نوشتهٔ اخیرتان، آتشی از «ندامت»، اما آمیخته به «حیرت»، به جانم افکنده و مانند «شبان مولوی» در حکایت «موسی و شبان» مثنوی، جانم را سوخته و پریشانم کرده.
اکنون خواهشم این است که همانگونه که طلاقهای ناروا را مینویسید و نمونههایی از آن چهار طلاق ناروا، از پنج طلاق را بیان میکنید، نمونههایی از «روا»ها را نیز بنویسید؛ همان یکی از پنج تا را، تا بدانم طلاق من از کدام هاست؟ چهارتا از پنجتا، یا یکی از پنجتا؟
فعلاً اجازه دهید تا ماجرای طلاق خودم را نگویم، تا حکایت یکی از آن طلاقهای «روا» را بخوانم، آنگاه درد جانکاهم را بیان کنم.
اکنون، در این پریشانحالی، دست در دامان شما میافکنم تا آرامش یابم. سپاس.
پاسخ ما
مرحبایتان میکنیم که جانتان چندان لطیف است که برای طلاقتان دلیل میجویید.
خواستهتان را روا میدانیم و آن را بر دیدهٔ منت میگذاریم.
بفرمایید:
جراحی زندگی!
آقای «ناچاری»، خانمی افسرده داشت. پنجسال از ازدواجشان میگذشت. حال خانم، رو به وخامت میرفت. آقا، بهجد، خواهان درمان خانم بود. تلاشهای جوانمردانهاش را میدیدم. نزدم به مشاوره میآمد. تنها. چون خانم، در مشاوره، همراهی نمیکرد. مادر خانم نیز دخترش را، در نیامدن به مشاوره، مقاوم میکرد.
به آقای ناچاری گفتم: بدون مشارکت و مساعدت خانم، کارمان به فرجام نیکو نمیرسد.
{ادامهٔ مطلب، در پست بعد. انشاءالله.}
۲۲ مهر ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
- ۰۱/۰۸/۲۱